آمار بالای ترک تحصیل کودکان در ایران بهخصوص در مناطق محروم، مسئلهای است که طی سالهای اخیر و بهویژه پس از همهگیری کرونا بارها در کانون توجه عمومی قرار گرفته و به یکی از نگرانیهای جدی جامعه امروز تبدیل شده است. با این حال مسئولان وزارت آموزش و پرورش ضمن اذعان به جمعیت قابلتوجه کودکانی که ترک تحصیل میکنند یا اصلا وارد مدرسه نمیشوند، آمارهایی ارائه میدهند که با شواهد میدانی و گزارشهای آماری استانها تناقض دارد. در یکی از آخرین موارد نیز، عباس بیات، مدیرکل دفتر آموزشهای فنی و حرفهای و کار و دانش وزارت آموزش و پرورش، مدعی شد ۵ تا ۷ درصد دانش آموزان پایه نهم وارد مقطع تحصیلی دهم نمیشوند.
این مقام آموزش و پرورش با بیان اینکه این آمار در استانهای مختلف ایران، از ۲ تا ۱۰ درصد متغیر است، ادعا کرد که درصدی از این دانشآموزان جذب حوزههای علمیه میشوند.
مدیرکل دفتر آموزشهای فنیوحرفهای و کاردانش وزارت آموزش و پرورش در عین حال اذعان کرد که یکی از مهمترین دلایل ترک تحصیل کودکان «اشتغال» است. او گفت که به همین دلیل آموزش و پرورش، رشتههای ۹۰۰ ساعتهای را با یک سال کمتر یا کاهش ساعت تدریس و ساعت برنامه هفتگی کمتر در هنرستانها تدارک دیده است تا به این وسیله دانشآموزان جذب این رشتهها شوند و در مدرسه بمانند.
بیات به خبرگزاری ایسنا گفت که این طرح یکی از بندهای برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی برای دانشآموزانی است که به دلیل اشتغال مجبور به ترک تحصیل میشوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طبق پیماننامه جهانی حقوق کودک که جمهوری اسلامی نیز آن را امضا کرده است، دولتها متعهد شدهاند امکانات آموزشی رایگان و فراگیر را برای کودکان تا پایان مقطع متوسطه فراهم کنند. بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی، نیز فراهم کردن آموزش رایگان و فراگیر وظیفه دولت است. با این حال، سالانه تعداد زیادی از دانشآموزان در ایران یا اصلا وارد مدرسه نمیشوند یا ترک تحصیل میکنند.
تابستان امسال، محمد مولوی، نایبرئیس کمیسیون آموزش مجلس دوازدهم، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را در کل ایران ۹۱۱ هزار نفر اعلام کرد و گفت که ۴۰۰ هزار تن از این دانشآموزان در مقطع ابتدایی بودهاند. پیش از آن نیز مرکز آمار ایران شمار جاماندگان از تحصیل را بالغ بر ۹۲۹ هزار نفر اعلام کرد و مدعی شد که این آمار در قیاس با سال قبل از آن، تنها ۲ درصد افزایش یافته است.
دادههای مرکز آمار ایران و آموزش و پرورش از این جهت تردیدآمیزند که با شواهد میدانی و دادههای استانی بهشدت مغایرت دارد. به عنوان مثال میتوان دادههای آماری فاروق اعظمی، نماینده استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها، را یادآوری کرد که گفته بود سالانه ۳۰ درصد دانشآموزان این استان به دلیل مشکلاتی مانند هزینه سرویس مدارس، مجبور به ترک تحصیل میشوند.
معینالدین سعیدی، نماینده چابهار در مجلس یازدهم نیز پاییز ۱۴۰۲ خبر داد که در استان سیستان و بلوچستان، از هر ۱۰۰ دانشآموز کمتر از ۴۰ نفر دیپلم میگیرند. آمار دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش نیز حاکی از آن است که بیش از ۵۰ درصد دانشآموزان دختر عشایر بعد از پایان دوره ابتدایی، ترک تحصیل میکنند.
پیشتر خبرگزاری خبرآنلاین در گزارشی میدانی با عنوان «اینجا عمر تحصیل تا پنجم ابتدایی است»، وضعیت برخی مناطق محروم سیستان و بلوچستان را تشریح کرده و نوشته بود که برخی پدر و مادرها در نتیجه فشار زیاد بار زندگی، فرزند پنج ساله خود را وارد «جنگ نان» میکنند.
بررسیهای فعالان حقوق کودک نشان میدهد که فقر، فقدان دسترسی به فضاهای آموزشی، آموزشهای مبتنی بر ایدئولوژی، کمبود معلم، مدارس فرسوده و ناایمن و تبعیض در کنار دافعهای که مدارس برای کودکان ایجاد میکنند، عوامل اصلی محرومیت از تحصیل دانشآموزاناند. به عبارت دیگر، شمار زیادی از کودکان مناطق محروم و روستایی به دلیل فقر و نبود امکانات آموزشی از تحصیل محروم میشوند و گروههای قابلتوجهی از دانشآموزان در مناطق شهری نیز به دلیل مغایرت محتوای درسی با دیدگاهها و آمال و آرزوهایشان ترک تحصیل میکنند.
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان، اواخر فروردینماه در توصیف این شرایط به روزنامه هممیهن گفت که حدود سه تا چهار میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندهاند که دلیل ترک تحصیل بسیاری از آنان ریشه اقتصادی دارد، زیرا خانوادهها نمیتوانند هزینه تحصیل کودکانشان را فراهم کنند.
این عضو کانون صنفی معلمان آموزش ناکارآمد و بیکیفیت را نیز از دلایل بازماندگی از تحصیل برشمرد و گفت: «دانشآموزانی که گمان میکنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمیرسند، از آموزش گریزان میشوند و قید تحصیل را میزنند.»
به گفته نیکنژاد، اکنون جامعه دبیرستانیها در تهران و کلانشهرها به دو گروه تقسیم شدهاند: «یک گروه زندگی در ایران را نوعی آزار میدانند و خود را برای مهاجرت آماده میکنند. گروهی هم که امکان مهاجرت ندارند، همواره از نظر ذهنی باروبندیل بستهاند و آماده مهاجرتاند. این گروه علاوه بر اینکه زندگیشان در این جامعه پا نمیگیرد، آزار هم میبینند.»
بهرغم شرایط بحرانی کودکان در مدارس، وزارت آموزش و پرورش محتوای ایدئولوژیک کتابهای تحصیلی را که عامل اصلی ایجاد دافعه در دانشآموزان است، هر سال با شیب صعودی معناداری افزایش میدهد. روزنامه دنیای اقتصاد پیشتر در گزارشی آماری، علل گریزان بودن دانشآموزان از مدرسه را بررسی کرد و به این پاسخ رسید که محتوای کتابهای درسی و محیط مدرسه با نیازهای بچههای امروز مطابقت ندارد.
علاوه بر این، تعارض معلمان و دانشآموزان هم قابلتوجه است. تا آنجا که برخی دانشآموزان تفکرات معلمان را آزاردهنده میدانند و اصلا آنها را قبول ندارند.
تعدادی از این دانشآموزان هم هنوز شغل موردنظرشان را پیدا نکردهاند و به قول خودشان «بلاتکلیف»اند، اما همگی بر یک نکته اشتراکنظر دارند: این درسها را دوست ندارند و محتوای آنها را بیمعنا میدانند.
دادههای این گزارش نشان میدهد که دستکم ۵۰ درصد دانشآموزان آیندهشان را در خارج از ایران جستجو میکنند، زیرا از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با همسالانشان در کشورهای دیگر آشنا میشوند، خود را با آنها مقایسه میکنند و طبیعی است که بخواهند مانند آنها آزاد باشند.