جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله نسخه اروپا این هفته با عنوان «آیا فردریش مرتس آلمان و اروپا را نجات میدهد؟» به بررسی انتخابات آلمان و شرایط پیشروی این کشور پرداخت. آلمان در حالی که یک چهارم تولیدات اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده، با رکود اقتصادی مواجه است و بحران مهاجرت و سیاستهای داخلی باعث تشدید تفرقه در دولت شده است. انتخابات فوریه سرنوشتساز است و فردریش مرتس، رهبر حزب اتحادیه دموکراتیک مسیحی، به عنوان برنده احتمالی معرفی میشود. او با وعده اصلاحات اقتصادی، مقابله با بروکراسی و بازگرداندن آلمان به قلب اروپا در تلاش است، اما نگرانیهایی درباره رویکرد تدریجیاش و چالشهای مهمی نظیر بدهی عمومی و اصلاحات ساختاری وجود دارد.
آلمان مرکز بحران در قلب اروپا است. این کشور یک چهارم تولیدات اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده، اما در دو سال گذشته در رکود به سر میبرد و امسال احتمالاً سال سوم این رکود خواهد بود. تصوری که از مهاجرت غیرقانونی وجود دارد، منجر به افزایش حمایت از راستگرایان افراطی شده است، که سیاست آلمان را به شدت تکهتکه کرده و باعث فلج شدن دولت و بیعملی در اتحادیه اروپا شده است. مدل اقتصادی آلمان که بر صادرات صنعتی، به ویژه به چین، گاز ارزان از روسیه و امنیت تأمینشده توسط آمریکا متکی بود، اکنون در خرابهها قرار دارد.
این برنده در انتظار، فردریش مرتس، رهبر ۶۹ ساله اتحادیه دموکراتیک مسیحی (CDU) است. به همراه حزب خواهر خود در بایرن، پیشبینی میشود که CDU حدود ۳۰٪ از آرا را کسب کند که بسیار بیشتر از هر حزب دیگر است، اما هنوز برای کسب اکثریت کافی نیست. تشکیل ائتلاف ماهها طول خواهد کشید و مشخص نیست که آقای مرتس به دنبال اتحاد با سوسیال دموکراتها یا سبزها خواهد بود.
اما بزرگترین معما، خود آقای مرتس است. همانطور که منتقدانش با خوشحالی اشاره میکنند، او هیچگاه وزیر نبوده است و در واقع هیچ چیزی بزرگتر از گروه پارلمانی CDU را مدیریت نکرده است. حرفه او در دنیای کسبوکار به نوعی مشاوره و گردآوری اطلاعات بوده است. اگر او به مقام عالیترین سمت برسد، چگونه آلمان شکسته را تغییر خواهد داد؟ و چون اروپا بهترین عملکرد را زمانی دارد که رهبری قدرتمند فرانسوی-آلمانی داشته باشد، چگونه آقای مرتس میتواند اروپا را هدایت کند در حالی که همتای فرانسویاش، امانوئل ماکرون، اکنون در موقعیت ضعیفی قرار دارد؟
در یک مصاحبه، ما سعی کردهایم تا بر روی این مرد نور بیفکنیم. بسیاری از ویژگیهای او قابل تایید است. او مطمئن، باهوش و در شرایطی که ریسکها بالا هستند، به طرز شگفتانگیزی آرام است. غرایز او به سمت درست هدایت میشود. او نگرانیهای دنیای کسبوکار را درک میکند و وعده میدهد که علیه بروکراسی، چه از برلین و چه از بروکسل، مبارزه کند. او صراحتاً اعلام میکند که مدل اقتصادی آلمان «تمام شده است». او به بازارهای آزاد، تجارت آزاد و اتحادیه آتلانتیک ایمان دارد و وعده میدهد که آلمان را دوباره به قلب اروپا بازگرداند.
او میداند که اصلاح مهاجرت برای تضعیف جذابیت حزب راستگرای افراطی آلمان، آلترناتیو برای آلمان (AfD)، ضروری است و هشدار میدهد که «این ممکن است یکی از آخرین فرصتهای ما برای حل مشکلات پیش از آن باشد که پوپولیستها اکثریت را به دست آورند».
همه اینها دلگرمکننده است. اما دلایلی برای تردید نیز وجود دارد. آقای مرتس به نظر میرسد که، اگر نه راضی، کمی بیش از حد آرام و متمایل به تغییرات تدریجی است، نه تحولی رادیکال که آلمان و اروپا به آن نیاز دارند. به عنوان مثال، او از تکمیل اتحادیه بانکی اتحادیه اروپا حمایت میکند، که برای آنکه بازار واحد اروپا با بازارهای آمریکا و چین رقابت کند، ضروری است. اما در همان جمله، او با خرید بانک کمرز از سوی یونیکریت، یک بانک ایتالیایی، مخالفت میکند، زیرا این خرید «خصمانه» است. چنین خریدهایی دقیقاً همانطور که باید در یک بازار واحد عمل کنند، هستند.
یا موضوع بزرگتری را در نظر بگیرید: هزینههای عمومی و «ترمز بدهی»، که یک ماده قانونی است که دولت را از ایجاد کسریهای بزرگتر از مقادیر اندک منع میکند. آلمان به دلیل این محدودیتها نتواسته به طور کافی در زیرساختهای جادهای، ریلی، دیجیتال یا دفاعی سرمایهگذاری کند؛ هزینههای آموزش و خدمات اجتماعی نیز آسیب دیده است. وقتی از آقای مرتس پرسیده میشود که آیا قصد دارد آن را تغییر دهد، او تنها میگوید: «من آمادهام که در این باره بحث کنم، اما این اولویت اصلی ما نیست.»
برخی منابع میگویند که کار بر روی ترمز بدهی در حال انجام است، اما آقای مرتس نمیخواهد این را علناً بیان کند زیرا رایدهندگان آلمانی مردم صرفهجویی هستند. هر تغییر بیشتر از یک اصلاح جزئی، بحثبرانگیز و دشوار خواهد بود. بهتر است آقای مرتس اکنون اعلام کند که قصد دارد جسورانه عمل کند. در ایدهآلترین حالت، او باید درخواست کند که ترمز بدهی کاملاً حذف شود و این را صریحاً بگوید. واضح بودن امروز همچنین در مذاکرات ائتلاف به نفع او خواهد بود، که در غیر این صورت ممکن است به زمینگیر شدن در میانهروایی منجر شود.
این همان رویکرد تدریجی است که در بیشتر گفتههای آقای مرتس دیده میشود. حتی اگر مذاکرات میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین به آتشبس در اوکراین منجر شود، روسیه همچنان تهدیدی وجودی برای اروپا خواهد بود. آقای مرتس و دیگر رهبران اروپایی باید بهویژه نگران باشند که ترامپ به نظر میرسد قصد دارد بدون مشورت با آنها، در مورد امنیت اروپا مذاکره کند.
∎