رویداد ۲۴ نوشت: نماز جمعه روز جمعه تهران به امامت حجت الاسلام کاظم صدیقی با شعار نمازگزاران علیه محمدجواد ظریف و البته ستایش امام جمعه از شعاردهندگان هیچ کم از یک همایش انتخاباتی نداشت.
یک روز پس از آنکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز ۱۹ بهمن هر نوع مذاکره با دولت جدید در آمریکا را منع کرده و آن را اقدامی غیر شرافتمندانه نامید به نظر میرسد پرونده مذاکره، ارتباط و معامله با دولت ترامپ در دولت مسعود پزشکیان حداقل تا اطلاع ثانوی بسته شده باشد.
- در همین ارتباط: حاج آقای صدیقی متاسفیم براتون! +ویدیو
این موضوع تا اینجا کاملا باب طبع جریانهای سیاسی محافظه کاری تمام شده است که عمدتا از سعید جلیلی رقیب مسعود پزشکیان رئیس جمهور فعلی به عنوان کاندید خود در انتخابات تابستان گذشته حمایت میکردند، که پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور پیشین در انتخاباتی زود هنگام پیروز شد.
ظریف چهره کلیدی دولت پزشکیان
چهره کلیدی کمپین انتخاباتی مسعود پزشکیان در انتخابات گذشته، محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین در دولت حسن روحانی بود که از او با عنوان معمار برجام یا همان توافق هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ یاد میشود. توافقی که دولت اوباما در ایالات متحده آن را دستاورد دیپلماتیک خود میدانست و شاید به همین دلیل بود که دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی پس از آنکه در دور نخست ریاست جمهوری اش هیلاری کلینتون از حزب دمکرات را شکست داد از آن خارج شد.
بازگشت تحریمها و خروج یکسویه آمریکا از توافق، ضربه سنگینی به اعتبار سیاسی حسن روحانی در داخل ایران وارد کرد چنانکه عملا دولت او هیچگاه نتوانست تبعات آن را مدیریت کند.
ارزش ریال که در چهارسال نخست ریاست جمهوری حسن روحانی ثباتی نسبی یافته بود به یکباره پلههای ترقی را طی کرد و همزمان افزایش قیمت کالا و خدمات در ایران نارضایتیهای گسترده اجتماعی را متوجه دولت کرد.
اعتبار سیاسی امضای برجام برای «شیخ دیپلمات» (عنوانی که در محافل سیاسی و رسانهای ایران برای حسن روحانی استفاده میشود) آنقدر محبوبیت فراهم آورد که به واسطه آن موفق شده بود رقیب انتخاباتیاش ابراهیم رئیسی را در دور دوم با فاصله زیاد و تقریبا به راحتی شکست بدهد، اما خروج ترامپ از برجام گویی هاله درخشان پیروزی را از اطراف حسن روحانی زدود و اعتبار سیاسیاش چنان لطمه دید که دیگر کسی گمان نمیکرد جریان سیاسی متصل به او بتواند تا سالها دست به حرکتی معنادار بزند.
سه سال ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، اما ورق را برگرداند. اقتصاد به شدت آسیب دیده از تحریمهای گسترده همان مطالبات را از رئیس جمهوری جدیدی هم داشت و اینبار این رئیسی بود که باید در جایگاه رئیس دولت پاسخگوی مطالبات اقتصادی میشد.
اگر حسن روحانی منتقد رویهای بود که در نتیجه آن تحریمهای بین المللی دامن نظام اقتصادی ایران را گرفته بود ابراهیم رئیسی و وزیر خارجهاش امیرعبدالهیان خود مدافع این سیاستها بودند، هرچند سرانجام نه رئیسی و نه امیرعبدالهیان فرصت نیافتند تا در دور دوم انتخابات میزان محبوبیت سیاستهای خود را بسنجند. حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور و انتخابات زود هنگام باعث شد این سیاستها به شکلی دیگر در محک آزمون صندوق رای قرار بگیرند.
از میان ۶ نامزد انتخاباتی ۳ نفر از آنان خود را ادامه دهنده راه «شهید رئیسی» معرفی کردند، اما در نهایت این مسعود پزشکیان از جریان رقیب بود که توانست در انتخاباتی دو دورهای بر رقیب خود سعید جلیلی پیروز شود.
پیروزی مسعود پزشکیان برای هوادران دولت رئیسی به تنهایی میتوانست یک درام غمبار باشد، اما نقش پررنگ جواد ظریف وزیر امور خارجه حسن روحانی آن را تبدیل به یک تراژدی تمام عیار کرد.
ظریف به عنوان تمثال برجام و نماد مذاکره با غرب تنها وزیر امور خارجه پس از انقلاب اسلامی بود که با وزیر خارجه امریکا در خیابانهای یک شهر اروپایی قدم زده و ساعتها مذاکره کرده بود.
تصاویر قدم زدن جواد ظریف و جان کری به عنوان نمادی از فروپاشی چیزی ترسیم شد که جریان موسوم به انقلابی سالها تلاش کرده بود آن را به عنوان «تابو» در میان مسئولان جمهوری اسلامی جا بیندازد.
ظریف قُبح مذاکره و نزدیک شدن به نماینده «شیطان بزرگ» را شکست و با آن لبخند بزرگ و مطمئنش بذر کینهای را در دل مخالفانش کاشت که آرزو میکردند میتوانستند تمام آن خشم انقلابی نهفته را نثار او کنند.
هرچند روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و جایگزینی ظریف با امیرعبدالهیان مرحمی بر این زخم کهنه شد، اما حادثهای که تنها میتوان آن را دست روزگار نامید باعث شد جواد ظریف پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی پرقدرتتر از پیش به میدان سیاست بازگردد.
ظریف در انتخاباتی که هیچکس انتظارش را نمیکشید از زیر سایه حسن روحانی بیرون آمد، مردی که به نظر میرسید این اواخر روابطش با او به سردی گراییده. اینبار او میتوانست به جای مجری سیاستهای «شیخ دیپلمات» در مذاکرات، «کینگ مِیکر» دولت جدید باشد و رئیس جمهور بر مسند بنشاند.
او بود که در انتخابات نیمه تیرماه سال ۴۰۳ کار را برای پزشکیان تمام کرد تا میراث «سید محرومان» به «منتخب اصلاح طلبان» برسد. کابینه را چید و در آستانه رای اعتماد به وزرا برای آنکه دست منتقدان را در مجلس خالی بگذارد استعفا داد و کنار رفت.
پس از رای اعتماد، علیرغم مخالفتهای شدید نمایندگان خشمگین موسوم به جبهه انقلاب به دولت بازگشت، در داووس جلوی فرید ذکریا نشست و همزمان با فریادهای حمید رسایی و محمد منان در مجلس، تلاش کرد تصویری مطابق با انتظارهای غرب از ایران در رسانههای آمریکایی به نمایش بگذارد.
این فریادها البته با چراغ سبز وزارت کشور دولت مسعود پزشکیان که در کنترل وزیر نزدیک به محمد باقر قالیباف قرار دارد در میان جمعیت اندک تجمع کنندگان مخالف مذاکره با امریکا در خیابانهای تهران و یا در تجمعات مقابل مجلس هم طنین انداز شد، هرچند تعداد اندک تجمع کنندگان در نهایت بیشتر مایه تمسخر رقیب شد، اما اوج این خروش خشم انقلابی را میتوان در نماز جمعه روز گذشته به امامت کاظم صدیقی، روحانی نزدیک به جبهه پایداری مشاهده کرد.
هنگامی که او در حال تایید یکی از نمازگزاران که با فریاد خواستار محکومیت مذاکره با امریکا شده بود با شعار جمعیت نمازگزارانی مواجه شد که یکصدا فریاد میزدند «ظریف گورتو گم کن!»
حجت الاسلام صدیقی روحانی با تجربهای که همین چند ماه پیش توانسته بود با توسل به «برخورد مومنانه» از یک رسوایی مالی مربوط به پرونده زمین خواری جان به در ببرد، قاعدتا اگر میخواست میتوانست درمقابل این ابراز احساسات انقلابی علیه معاون راهبردی رئیس جمهور مستقر هم حداقل سکوت کند، اما ترجیح داد تقریبا بی درنگ ضمن ستایش از شعاردهندگان بر این شعار مهر تایید بزند.
نکته عجیب و پرسش برانگیز اینجا است که بر اساس چه معیاری جریان منتقد دولت که عمدتا از میان حامیان سعید جلیلی برخواستهاند سخنان روز جمعه آیت الله خامنهای در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش را سرآغازی بر پایان ۶ ماه به اصطلاح سکوتشان در مقابل دولت قلمداد کردهاند و تصور میکنند میشود با اعضای دولت فعلی به مثابه اعضای یک دولت مستعجل رفتار کرد؟
اینکه رهبر انقلاب موضع خود را در قبال یک مساله سیاسی در کشور به صراحت اعلام کند نه جدید است و نه غیر قابل انتظار.
رئیس جمهور جدید آمریکا پس از امضای فرمان فشار حداکثری به ایران برای مذاکره مستقیم با رئیس جمهور ایران ابراز تمایل کرد به تبع آن شماری از چهرههای سیاسی و رسانهای نیز به این موضوع واکنش نشان دادند. از درون دولت هم گفته شد اگر مساله ترامپ با ایران واقعا ساخت سلاح هستهای است که ایران مطابق با فتوای رهبری معظم به سمت چنین پروژهای حرکت نکرده است، تمام این اظهارنظرها با هر منطق و استدلالی حق
گویندگان بوده حتی ابراز نظر متضاد با نظر رهبر انقلاب هم بی سابقه نیست. نقل قولی است مشهور از بنیانگذار انقلاب اسلامی که علی اکبر محتشمی پور از راویان آن است.
محتشمی پور میگوید: «وقتی آمریکاییها آمدند پشت تنگهی هرمز در اواخر جنگ، مقامهای لشکری و کشوری رفتند خدمت امام که با امریکاییها چه باید کرد؟
امام فرمود «اولین ناو امریکایی که آمد در خلیج فارس بزنید». گفتند آقا این خطرناک است، امریکا موشکهای کروز دارد، بمباران میکند و ... امام فرمودند «آخرین کاری که امریکا میکند میآید جماران را میزند و مرا از بین میبرد، بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم».
گفتند آقا از محالات است، اگر مرکز از بین برود، شما از بین بروید، دیگر چیزی نمیماند به عنوان انقلاب و نظام ... امام فرمودند «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی و ... مشورت کنید، به هر نتیجهای که رسیدید من قبول دارم»؛ که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. امام هم تابع جمع شدند»
این یک نمونه از تضاد و اختلاف نظر مسئولان کشور با رهبر معظم انقلاب البته در زمان حیات امام (ره) بوده، اما موارد بسیاری را میتوان درباره رهبران انقلاب جستوجو کرد که افراد چه در قوه مجریه و چه در قوه مقننه با نظر ایشان مخالف بوده و دست اخر هم کار را پیش بردهاند.
در این مورد آخری هم مشخص است که بیانات رهبر انقلاب با تلقی برخی از اعضای دولت در مورد آینده روابط ایران و آمریکا همخوانی نداشت، ایشان نظرشان را اعلام کردند و دولت هم یک روز بعد اعلام تبعیت کرد. کدام بخش این معادله مجوز حمله و هتاکی به اعضای دولت را میدهد؟
جز این است که فریاد «ظریف گورتو گم کن» ادامه همان خشم فروخورده انقلابی – انتخاباتی است که در میان نمازگزاران جمعه و تجمع کنندگان مقابل مجلس بروز و ظهور میکند و جشن آن را هم در ستاد انتخاباتی همیشه دائر سعید جلیلی میگیرند؟
امام جمعه موقت تهران که پیش از خطبهها خودش و سایر نمازگزاران را به تقوای الهی توصیه کرده متوجه این توصیه و اساسا مفهوم تقوای الهی بوده است که به شعاردهندگان دستمریزاد میگوید؟
یاددداشت نویس سایت رجانیوز، پایگاه خبری نزدیک به سعید جلیلی نامزد شکست خورده انتخابات در مطلبی احساسی که میشود رگههای همان کینه توزی انتخاباتی را در سطر سطر آن مشاهده کرد نوشته «یقیناً از حالا به بعد و پس از سخنان شفاف رهبر انقلاب در نفی مذاکره با آمریکا، سران قوا و خواص سیاسی اصولگرا بلندگو به دست گرفته و خود را جانفدای تحقق منویات رهبر انقلاب معرفی خواهند کرد؛ همانها که تا پیش از این سعید جلیلی، حسین شریعتمداری، حمید رسایی، مهدی کوچکزاده، امیرحسین ثابتی و... را ضد ولایت فقیه میدانستند.»
نکته قابل تامل اینجاست که اینبار برخلاف دوره روحانی این جریان موسوم به انقلابی تنها رئیس قوه مجریه را هدف انتقام گیری خود قرار نمیدهند. در همین یادداشت بارها «سران سه قوه» همسنگ و یک کاسه مورد هجوم نویسنده قرار گرفتهاند.
جریان موسوم به انقلابی سه سال تجربه دولت داری را تبدیل به تلاشی فزاینده برای جایگزینی نیروهای خود در تمام سازمانها و نهادهای کشور کرد.
خالص سازیها در بسیاری از ادارات حتی دامنگیر افراد عادی شد و کار را به جایی رساند که حتی دولت حسن روحانی و اعضای آن در انتخابات زودهنگام به ادامه دولت سید محرومان ترجیح داده شدند.
شاید اگر گردانندگان ستاد برگزاری نماز جمعه به توصیه روزنامه اصولگرای فرهیختگان عمل میکردند و در سپردن تریبون نماز جمعه پس از ماجرای زمین ازگل به آقای صدیقی تامل بیشتری میکردند روز جمعه فریاد نمازگزاران خشمگین حداقل با تایید و ستایش امام جمعه همراه نمیشد.
روزنامه فرهیختگان در همان دوران نوشته بود: «سپردن تریبون نمازجمعه به آقای صدیقی بهعنوان فردی که اخبار او در چند روز اخیر حاشیهبرانگیز شده است باعث شده عقلانیت پشت این تصمیم به چالش کشیده شده و این سوال به وجود بیاید که آیا متولیان برای برگزاری نمازجمعه بهعنوان یک رویداد سیاسی-اجتماعی اتفاقات فرامتنی که در فضای اجتماعی و سیاسی رخ میدهد را نیز مورد توجه قرار میدهند یا احیانا دچار روزمرگی شده و بدون توجه به پیامدها اجتماعی صرفا به برگزاری مراسم و ادای تکلیف هفتگی میاندیشند.»
امروز میتوان دریافت که احتمالا تصمیم گیران پشت پرده نیم نگاهی هم به خالص سازی در میان صفوف نمازگزاران داشتهاند، به هر حال از تمام کشور انتظار یک صدای واحد دارند!
رویداد ۲۴ نوشت: نماز جمعه روز جمعه تهران به امامت حجت الاسلام کاظم صدیقی با شعار نمازگزاران علیه محمدجواد ظریف و البته ستایش امام جمعه از شعاردهندگان هیچ کم از یک همایش انتخاباتی نداشت.
یک روز پس از آنکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز ۱۹ بهمن هر نوع مذاکره با دولت جدید در آمریکا را منع کرده و آن را اقدامی غیر شرافتمندانه نامید به نظر میرسد پرونده مذاکره، ارتباط و معامله با دولت ترامپ در دولت مسعود پزشکیان حداقل تا اطلاع ثانوی بسته شده باشد.
- در همین ارتباط: حاج آقای صدیقی متاسفیم براتون! +ویدیو
این موضوع تا اینجا کاملا باب طبع جریانهای سیاسی محافظه کاری تمام شده است که عمدتا از سعید جلیلی رقیب مسعود پزشکیان رئیس جمهور فعلی به عنوان کاندید خود در انتخابات تابستان گذشته حمایت میکردند، که پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور پیشین در انتخاباتی زود هنگام پیروز شد.
ظریف چهره کلیدی دولت پزشکیان
چهره کلیدی کمپین انتخاباتی مسعود پزشکیان در انتخابات گذشته، محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین در دولت حسن روحانی بود که از او با عنوان معمار برجام یا همان توافق هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ یاد میشود. توافقی که دولت اوباما در ایالات متحده آن را دستاورد دیپلماتیک خود میدانست و شاید به همین دلیل بود که دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی پس از آنکه در دور نخست ریاست جمهوری اش هیلاری کلینتون از حزب دمکرات را شکست داد از آن خارج شد.
بازگشت تحریمها و خروج یکسویه آمریکا از توافق، ضربه سنگینی به اعتبار سیاسی حسن روحانی در داخل ایران وارد کرد چنانکه عملا دولت او هیچگاه نتوانست تبعات آن را مدیریت کند.
ارزش ریال که در چهارسال نخست ریاست جمهوری حسن روحانی ثباتی نسبی یافته بود به یکباره پلههای ترقی را طی کرد و همزمان افزایش قیمت کالا و خدمات در ایران نارضایتیهای گسترده اجتماعی را متوجه دولت کرد.
اعتبار سیاسی امضای برجام برای «شیخ دیپلمات» (عنوانی که در محافل سیاسی و رسانهای ایران برای حسن روحانی استفاده میشود) آنقدر محبوبیت فراهم آورد که به واسطه آن موفق شده بود رقیب انتخاباتیاش ابراهیم رئیسی را در دور دوم با فاصله زیاد و تقریبا به راحتی شکست بدهد، اما خروج ترامپ از برجام گویی هاله درخشان پیروزی را از اطراف حسن روحانی زدود و اعتبار سیاسیاش چنان لطمه دید که دیگر کسی گمان نمیکرد جریان سیاسی متصل به او بتواند تا سالها دست به حرکتی معنادار بزند.
سه سال ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، اما ورق را برگرداند. اقتصاد به شدت آسیب دیده از تحریمهای گسترده همان مطالبات را از رئیس جمهوری جدیدی هم داشت و اینبار این رئیسی بود که باید در جایگاه رئیس دولت پاسخگوی مطالبات اقتصادی میشد.
اگر حسن روحانی منتقد رویهای بود که در نتیجه آن تحریمهای بین المللی دامن نظام اقتصادی ایران را گرفته بود ابراهیم رئیسی و وزیر خارجهاش امیرعبدالهیان خود مدافع این سیاستها بودند، هرچند سرانجام نه رئیسی و نه امیرعبدالهیان فرصت نیافتند تا در دور دوم انتخابات میزان محبوبیت سیاستهای خود را بسنجند. حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور و انتخابات زود هنگام باعث شد این سیاستها به شکلی دیگر در محک آزمون صندوق رای قرار بگیرند.
از میان ۶ نامزد انتخاباتی ۳ نفر از آنان خود را ادامه دهنده راه «شهید رئیسی» معرفی کردند، اما در نهایت این مسعود پزشکیان از جریان رقیب بود که توانست در انتخاباتی دو دورهای بر رقیب خود سعید جلیلی پیروز شود.
پیروزی مسعود پزشکیان برای هوادران دولت رئیسی به تنهایی میتوانست یک درام غمبار باشد، اما نقش پررنگ جواد ظریف وزیر امور خارجه حسن روحانی آن را تبدیل به یک تراژدی تمام عیار کرد.
ظریف به عنوان تمثال برجام و نماد مذاکره با غرب تنها وزیر امور خارجه پس از انقلاب اسلامی بود که با وزیر خارجه امریکا در خیابانهای یک شهر اروپایی قدم زده و ساعتها مذاکره کرده بود.
تصاویر قدم زدن جواد ظریف و جان کری به عنوان نمادی از فروپاشی چیزی ترسیم شد که جریان موسوم به انقلابی سالها تلاش کرده بود آن را به عنوان «تابو» در میان مسئولان جمهوری اسلامی جا بیندازد.
ظریف قُبح مذاکره و نزدیک شدن به نماینده «شیطان بزرگ» را شکست و با آن لبخند بزرگ و مطمئنش بذر کینهای را در دل مخالفانش کاشت که آرزو میکردند میتوانستند تمام آن خشم انقلابی نهفته را نثار او کنند.
هرچند روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و جایگزینی ظریف با امیرعبدالهیان مرحمی بر این زخم کهنه شد، اما حادثهای که تنها میتوان آن را دست روزگار نامید باعث شد جواد ظریف پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی پرقدرتتر از پیش به میدان سیاست بازگردد.
ظریف در انتخاباتی که هیچکس انتظارش را نمیکشید از زیر سایه حسن روحانی بیرون آمد، مردی که به نظر میرسید این اواخر روابطش با او به سردی گراییده. اینبار او میتوانست به جای مجری سیاستهای «شیخ دیپلمات» در مذاکرات، «کینگ مِیکر» دولت جدید باشد و رئیس جمهور بر مسند بنشاند.
او بود که در انتخابات نیمه تیرماه سال ۴۰۳ کار را برای پزشکیان تمام کرد تا میراث «سید محرومان» به «منتخب اصلاح طلبان» برسد. کابینه را چید و در آستانه رای اعتماد به وزرا برای آنکه دست منتقدان را در مجلس خالی بگذارد استعفا داد و کنار رفت.
پس از رای اعتماد، علیرغم مخالفتهای شدید نمایندگان خشمگین موسوم به جبهه انقلاب به دولت بازگشت، در داووس جلوی فرید ذکریا نشست و همزمان با فریادهای حمید رسایی و محمد منان در مجلس، تلاش کرد تصویری مطابق با انتظارهای غرب از ایران در رسانههای آمریکایی به نمایش بگذارد.
این فریادها البته با چراغ سبز وزارت کشور دولت مسعود پزشکیان که در کنترل وزیر نزدیک به محمد باقر قالیباف قرار دارد در میان جمعیت اندک تجمع کنندگان مخالف مذاکره با امریکا در خیابانهای تهران و یا در تجمعات مقابل مجلس هم طنین انداز شد، هرچند تعداد اندک تجمع کنندگان در نهایت بیشتر مایه تمسخر رقیب شد، اما اوج این خروش خشم انقلابی را میتوان در نماز جمعه روز گذشته به امامت کاظم صدیقی، روحانی نزدیک به جبهه پایداری مشاهده کرد.
هنگامی که او در حال تایید یکی از نمازگزاران که با فریاد خواستار محکومیت مذاکره با امریکا شده بود با شعار جمعیت نمازگزارانی مواجه شد که یکصدا فریاد میزدند «ظریف گورتو گم کن!»
حجت الاسلام صدیقی روحانی با تجربهای که همین چند ماه پیش توانسته بود با توسل به «برخورد مومنانه» از یک رسوایی مالی مربوط به پرونده زمین خواری جان به در ببرد، قاعدتا اگر میخواست میتوانست درمقابل این ابراز احساسات انقلابی علیه معاون راهبردی رئیس جمهور مستقر هم حداقل سکوت کند، اما ترجیح داد تقریبا بی درنگ ضمن ستایش از شعاردهندگان بر این شعار مهر تایید بزند.
نکته عجیب و پرسش برانگیز اینجا است که بر اساس چه معیاری جریان منتقد دولت که عمدتا از میان حامیان سعید جلیلی برخواستهاند سخنان روز جمعه آیت الله خامنهای در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش را سرآغازی بر پایان ۶ ماه به اصطلاح سکوتشان در مقابل دولت قلمداد کردهاند و تصور میکنند میشود با اعضای دولت فعلی به مثابه اعضای یک دولت مستعجل رفتار کرد؟
اینکه رهبر انقلاب موضع خود را در قبال یک مساله سیاسی در کشور به صراحت اعلام کند نه جدید است و نه غیر قابل انتظار.
رئیس جمهور جدید آمریکا پس از امضای فرمان فشار حداکثری به ایران برای مذاکره مستقیم با رئیس جمهور ایران ابراز تمایل کرد به تبع آن شماری از چهرههای سیاسی و رسانهای نیز به این موضوع واکنش نشان دادند. از درون دولت هم گفته شد اگر مساله ترامپ با ایران واقعا ساخت سلاح هستهای است که ایران مطابق با فتوای رهبری معظم به سمت چنین پروژهای حرکت نکرده است، تمام این اظهارنظرها با هر منطق و استدلالی حق
گویندگان بوده حتی ابراز نظر متضاد با نظر رهبر انقلاب هم بی سابقه نیست. نقل قولی است مشهور از بنیانگذار انقلاب اسلامی که علی اکبر محتشمی پور از راویان آن است.
محتشمی پور میگوید: «وقتی آمریکاییها آمدند پشت تنگهی هرمز در اواخر جنگ، مقامهای لشکری و کشوری رفتند خدمت امام که با امریکاییها چه باید کرد؟
امام فرمود «اولین ناو امریکایی که آمد در خلیج فارس بزنید». گفتند آقا این خطرناک است، امریکا موشکهای کروز دارد، بمباران میکند و ... امام فرمودند «آخرین کاری که امریکا میکند میآید جماران را میزند و مرا از بین میبرد، بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم».
گفتند آقا از محالات است، اگر مرکز از بین برود، شما از بین بروید، دیگر چیزی نمیماند به عنوان انقلاب و نظام ... امام فرمودند «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی و ... مشورت کنید، به هر نتیجهای که رسیدید من قبول دارم»؛ که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. امام هم تابع جمع شدند»
این یک نمونه از تضاد و اختلاف نظر مسئولان کشور با رهبر معظم انقلاب البته در زمان حیات امام (ره) بوده، اما موارد بسیاری را میتوان درباره رهبران انقلاب جستوجو کرد که افراد چه در قوه مجریه و چه در قوه مقننه با نظر ایشان مخالف بوده و دست اخر هم کار را پیش بردهاند.
در این مورد آخری هم مشخص است که بیانات رهبر انقلاب با تلقی برخی از اعضای دولت در مورد آینده روابط ایران و آمریکا همخوانی نداشت، ایشان نظرشان را اعلام کردند و دولت هم یک روز بعد اعلام تبعیت کرد. کدام بخش این معادله مجوز حمله و هتاکی به اعضای دولت را میدهد؟
جز این است که فریاد «ظریف گورتو گم کن» ادامه همان خشم فروخورده انقلابی – انتخاباتی است که در میان نمازگزاران جمعه و تجمع کنندگان مقابل مجلس بروز و ظهور میکند و جشن آن را هم در ستاد انتخاباتی همیشه دائر سعید جلیلی میگیرند؟
امام جمعه موقت تهران که پیش از خطبهها خودش و سایر نمازگزاران را به تقوای الهی توصیه کرده متوجه این توصیه و اساسا مفهوم تقوای الهی بوده است که به شعاردهندگان دستمریزاد میگوید؟
یاددداشت نویس سایت رجانیوز، پایگاه خبری نزدیک به سعید جلیلی نامزد شکست خورده انتخابات در مطلبی احساسی که میشود رگههای همان کینه توزی انتخاباتی را در سطر سطر آن مشاهده کرد نوشته «یقیناً از حالا به بعد و پس از سخنان شفاف رهبر انقلاب در نفی مذاکره با آمریکا، سران قوا و خواص سیاسی اصولگرا بلندگو به دست گرفته و خود را جانفدای تحقق منویات رهبر انقلاب معرفی خواهند کرد؛ همانها که تا پیش از این سعید جلیلی، حسین شریعتمداری، حمید رسایی، مهدی کوچکزاده، امیرحسین ثابتی و... را ضد ولایت فقیه میدانستند.»
نکته قابل تامل اینجاست که اینبار برخلاف دوره روحانی این جریان موسوم به انقلابی تنها رئیس قوه مجریه را هدف انتقام گیری خود قرار نمیدهند. در همین یادداشت بارها «سران سه قوه» همسنگ و یک کاسه مورد هجوم نویسنده قرار گرفتهاند.
جریان موسوم به انقلابی سه سال تجربه دولت داری را تبدیل به تلاشی فزاینده برای جایگزینی نیروهای خود در تمام سازمانها و نهادهای کشور کرد.
خالص سازیها در بسیاری از ادارات حتی دامنگیر افراد عادی شد و کار را به جایی رساند که حتی دولت حسن روحانی و اعضای آن در انتخابات زودهنگام به ادامه دولت سید محرومان ترجیح داده شدند.
شاید اگر گردانندگان ستاد برگزاری نماز جمعه به توصیه روزنامه اصولگرای فرهیختگان عمل میکردند و در سپردن تریبون نماز جمعه پس از ماجرای زمین ازگل به آقای صدیقی تامل بیشتری میکردند روز جمعه فریاد نمازگزاران خشمگین حداقل با تایید و ستایش امام جمعه همراه نمیشد.
روزنامه فرهیختگان در همان دوران نوشته بود: «سپردن تریبون نمازجمعه به آقای صدیقی بهعنوان فردی که اخبار او در چند روز اخیر حاشیهبرانگیز شده است باعث شده عقلانیت پشت این تصمیم به چالش کشیده شده و این سوال به وجود بیاید که آیا متولیان برای برگزاری نمازجمعه بهعنوان یک رویداد سیاسی-اجتماعی اتفاقات فرامتنی که در فضای اجتماعی و سیاسی رخ میدهد را نیز مورد توجه قرار میدهند یا احیانا دچار روزمرگی شده و بدون توجه به پیامدها اجتماعی صرفا به برگزاری مراسم و ادای تکلیف هفتگی میاندیشند.»
امروز میتوان دریافت که احتمالا تصمیم گیران پشت پرده نیم نگاهی هم به خالص سازی در میان صفوف نمازگزاران داشتهاند، به هر حال از تمام کشور انتظار یک صدای واحد دارند!