به گزارش خبرنگار مهر، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، پیش از دیدار با نخست وزیر رژیم صهیونیستی با امضای یک یادداشتی، دستور اجرای شدیدتر سیاست فشار حداکثر ی علیه ایران را صادر کرد. ترامپ با صدور این یادداشت سعی کرد هم پنجره دیپلماسی و فشار را هم زمان باز نگه دارد و هم نتانیاهو را راضی نگه دارد و از سویی دیگر هم نشان دهد از تجربه شکست سیاستهایش در دوره قبل درس گرفته است.
اقدام ترامپ به نوعی «سرفصل عملیات روانی دولت جدید آمریکا»، «القای دوقطبی»، «بزرگنمایی قدرت خود»، «کوچک نمایی خواستههای آمریکا» و «فریب در قالب ابراز صمیمیت» است.
عهدشکنی آمریکا از گذشته تاکنون وجود داشته و تاریخ خود بهترین گواه برای دشمنی ایالات متحده با «جمهوری اسلامی ایران» است لذا باید توجه داشت که اساساً سیاست فشار حداکثری علیه کشورمان هیچگاه از سوی آمریکاییها کنار گذاشته نشده بود که حالا ترامپ و یا هر کس دیگری بخواهد امروز آن را بردارد.
در رابطه با صدور یادداشت از سوی رئیس جمهور آمریکا با «حسن بهشتی پور» کارشناس روابط بین الملل به گفتگو نشستیم:
ترامپ در موضعی متناقض، همزمان هم اعلام تحریم میکند و یادداشت تند علیه ما منتشر میکند، هم اعلام میکند از گفتگو استقبال میکند. این تناقض چه پیامی برای ما دارد و باید چه مواجههای با آن داشته باشیم؟
یادداشت امضا شده از سوی ترامپ به نوعی یک عامل فشار و یا اهرم فشاری هست تا با دست پر بر سر میز مذاکرات حاضر شوند، یعنی اصل مذاکرات را قبول دارند. صدور یادداشت در آمریکا از نظر حقوقی سطحی پایینتر دارد و درواقع مثل توصیه نامه است اما فرمان ریاست جمهوری یک قانون است که باید در آمریکا اجرایی شود. بنابراین اگر واقع بینانه بخواهیم تحلیل کنیم اینکه طرف آمریکایی سعی کرده با دست پر به میز مذاکره بیاید و اینگونه القا کند که اگر توافق نکنیم مفاد این یادداشت قابل اجرا خواهد بود! این یک روش دیپلماتیک است تا از ابزارهایی که وجود دارد استفاده شود و پای میز مذاکرات بیایند.
مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۹ قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» را برای انجام یک مذاکره قوی تصویب کرد. بر اساس این مصوبه ایران چندین اقدام مهم از جمله غنی سازی ۶۰ درصد را آغاز کرد و الان به مقادیر قابل توجهی بالای ۱۸۰ کیلو رسیده است و همچنین فردو را با دستگاههای سانتریفیوژهای جدید راه اندازی کرد (مقدار غنی سازی و درصد غنی سازی بالایی دارند). این مجموعه اقدامات نشان دهنده پر بودن دست مذاکره کنندگان ایرانی و پشتیبانی برای ایران است.
باید اقدامات و اصلاحات اقتصادی جهت کاهش اثر بخشی تحریمها در کشور را انجام دهیم
توان هستهای به تنهایی نمیتواند در مذاکرات ما را پشتیبانی کند چرا که ما باید اقدامات و اصلاحات اقتصادی را هم انجام دهیم؛ متأسفانه در دولتهای یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و نه در این ۶ ماهی که از دولت چهاردهم میگذرد اصلاحات اقتصادی وجود نداشته است. نظام مالیاتی و بانکی کشور و همچنین گمرکات نیازمند اصلاحات است. بنابراین اگر یکسری اصلاحات اقتصادی را در کشور انجام دهیم اثر بخشی تحریم را کم میکنیم و دیگر شاهد این تورمها نخواهیم بود.
موضوع دیگر بحث دیپلماسی رسانهای است. سوالات جدی در افکار عمومی وجود دارد که چرا نباید با آمریکا مذاکره کنیم؟ مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را منع کردند و این مهم دستور کار وزارت خارجه قرار خواهد گرفت اما باید برای افکار عمومی تبیین شود. تجربه گذشته باید برای مردم باز شود. از سال ۱۳۹۷ پس از بد عهدی آمریکا در برجام وضعیت اقتصادی کشور بدتر شد لذا باید این موارد برای مردم تبیین گردد.
باید به افکار عمومی توضیح دهیم که اگر مذاکره نکنیم، راهکارهای بهتر برای کشور چیست؟ «نگاه به درون» در دوره شهید رئیسی ۳ سال امتحان شد، آیا به نتیجه رسید؟ لذا باید این موارد را در دیپلماسی رسانهای برای مردم تبیین کنیم.
اگر افکار عمومی را با این تصمیم مهم همراه کنیم آن وقت میتوانیم کار را پیش ببریم.
اگر قرار باشد روزی ما با آمریکا مذاکره کنیم، ضمانت اجرایی آن توافق چه چیزی خواهد بود؟ ما قبلاً در برجام تجربه کردیم که اعتبار یک معاهده بینالمللی برای آمریکا ارزشی ندارد و وقتی بخواهد، به سادگی از آن معاهده خارج میشود. با توجه به آن تجربه و رفتارهای آمریکا، آیا اصلاً امکان رسیدن به توافقی قابل اطمینان با آمریکا وجود دارد؟
نفس مذاکره کردن به معنای رسیدن به توافق نیست. ممکن است مذاکره شود اما توافقی حاصل نشود. سوال این است که در صورت عدم دستیابی به نتیجه چرا باید مذاکره انجام شود؟ وقتی مذاکره انجام میشود، هم به افکار عمومی داخل نشان میدهیم که وضعیت به سمتی میرود که اهل گفتگو و مدارا هستیم؛ هم در افکار عمومی خارج اینگونه مطرح میشود که اهل جنگ و درگیری نیستیم. استراتژی مذاکره یک وسیله است، میتواند خوب یا بد باشد.
بر فرض اگر پذیرفتیم مذاکره انجام شود، باید در اجرا اینگونه لحاظ شود که هر طرفی که به تعهداتش انجام ندهد، طرف مقابل چه اقداماتی انجام دهد. در برجام چنین مسائلی پیش بینی شده بود، نه اینکه متوجه نباشند چه امتیازهایی (مکانیسم ماشه) میدهند، اما زورشان نرسیده بود. بنابراین باید حواسمان جمع باشد.
در قراردادها باید قید کنیم اگر طرف مقابل به هر دلیل بدعهدی کرد، طرف ذینفع چه اقداماتی را انجام دهد. اقدامات در توافقات گام به گام باشد. در برجام نتوانستیم چنین اقداماتی را انجام دهیم
هیچ قرارداد بینالمللی وجود ندارد که تضمین اجرایی صددرصد داشته باشد. همه کشورها در هر شرایطی میتوانند زیر توافقات خود بزنند اما هزینههایی دارد. مثلاً روسیه بر سر موشکهای میانبر توافق کرد اما آمریکا به زیر آن توافق زد!
بنابراین در قراردادها باید قید کنیم اگر طرف مقابل به هر دلیل بدعهدی کرد، طرف ذینفع چه اقداماتی را انجام دهد. نکته دیگر اینکه اقدامات در توافقات گام به گام باشد. در برجام نتوانستیم چنین اقداماتی را انجام دهیم.
جمهوری اسلامی ایران به مراتب از نظر توان هستهای، توان اقتصادی، نسبت به قبل برجام قویتر شده است و باید به این داشتهها بیش از گذشته توجه کند. البته باید توجه داشته باشیم که مهمترین دارایی ایران، مردم هستند و انرژی هستهای تنها یک پشتیبان برای ما به شمار میآید.
آمریکا در دوران برجام، قبل از حضور ترامپ هم ظاهراً در توافق بود اما پشت صحنه شرکتها و کشورها را برای تعامل با ایران منع میکرد. الان هم علاوه بر دشمنی مستقیم، سایر کشورها را برای تعامل با ایران تهدید میکند. چه راهکاری برای این دشمنی غیرمستقیم وجود دارد؟
بسیار تفاوت میان تهدیدات کنونی و کارشکنیهای «اوباما» وجود دارد. کارشکنی در تحریمهای اولیه بود اما پس از ۱۳۹۷ بحث تحریمهای ثانویه را اجرا کردند.
ما به افکار عمومی نگفتیم که آمریکا در برجام نپذیرفت که تحریمهای خود را لغو کند
توجه کنید ما به افکار عمومی نگفتیم که آمریکا در برجام نپذیرفت که تحریمهای خود را لغو کند بلکه تعهد داد به حالت تعلیق در میآورد. این دو بسیار متفاوت است. حتی یک مورد هم آمریکا تعهد نداده بود که تحریمی را لغو کند بلکه تعهد بر تعلیق بود. آنچه را که اوباما انجام میداد این بود که تحریمهای اولیه را به تعلیق درآورد اما ترامپ تحریمهای ثانویه را در دو بخش اعمال کرد. در نهایت اینکه ایران به دنبال لغو تمامی تحریمها است.