شناسهٔ خبر: 71279538 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

سپیدرود حال خوبی ندارد/ گره کار کجاست؟

سپیدرود هم به مانند نامی که از آن وام گرفته شده همیشه سخاوتمند بوده و ده‌ها و صد‌ها فوتبالیست مطرح را در آغوش خود آموزش داده و بعد به مانند بنزینی سبز به فوتبال ایران تقدیم کرده بدون آنکه هرگز منفعتی از این انتقال‌ها برده باشد و خود هنوز مشکل دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزای تسنیم از رشت، حال و روز سپیدرود در این چله سیاه زمستانی برخلاف نام سپیدش تیره و تار است و در این روزهای پر بارش و برفی رشت هیچ نشانی از خروش و پرآبی در خود نمی‌بیند تا بزرگترین و شاید تنها دلخوشی رشتی‌ها در این شرایط بد اقتصادی و اجتماعی، نتواند مرحمی باشد، هرچند اندک بر بی‌شمار زخم‌هایی که از در و دیوار روی‌شان آوار می‌شود. 

رودخانه باستانی سفیدرود (سپیدرود) که نام تیم سپیدرود از آن سرچشمه گرفته است برای مردمان گیلک سمبل نعمت و سخاوت بوده و از همان کوه‌های منجیل که به گیلان وارد می‌شود مزارع کشاورزی‌شان را آبیاری می‌کند و برنج قوت غالب سفره‌های گیله مردان را با دست و دلبازی سفیدرود قرن‌ها در گیلان رشد کرده و ماهی سفید، سفیدرود زینت بخش خانه‌های گیلان است و برقی که از سفیدرود تولید می‌شود یک ایران را نورانی می‌کند و آب شربش گیلک‌ها را از مایه حیات بی‌نیاز می‌کند. 

سفیدرود به رشت که می‌رسد چون مادری مهربان آن را در آغوش می‌گیرد و از آن عبور می‌کند و در نهایت به دریا می‌رسد تا این نشان باروی و بی‌نیازی از دوران هخامنشیان تا امروز گیلان را به سرسبزی بناشند و مهمان نوازی‌شان را نقل محفل تمام ایران زمین کند و چه خوش سلیقه بود مرحوم غلامرضا صومی که وقتی تصمیم گرفت سلامت بخش در فوتبال به صورت حرفه‌ای‌تر فعالیت کند و نامش را تغییر دهد اسمی به زیبایی و معنای ژرف سپیدرود را برگزید. 

سپیدرود هم به مانند نامی که از آن وام گرفته شده همیشه سخاوتمند بوده و ده‌ها و صد‌ها فوتبالیست مطرح را در آغوش خود آموزش داده و بعد به مانند بنزینی سبز به فوتبال ایران تقدیم کرده بدون آنکه هرگز منفعتی از این انتقال‌ها برده باشد و برخلاف صدی نود باشگاه‌های قدیمی و تازه تاسیس فوتبال ایران هرگز به هیچ ارگان نظامی و دولتی و صنعتی و نفتی متکی و متصل نبوده و همیشه نان بازوی خود را خورده و کمک که نشده بماند و همان اندک دارایی‌هایش را هم در گذر زمان چپاول کردند و فقط یک نشانی بدهیم و یکی به ما بگوید جام تمام طلای آقاخان که تا اوایل دهه‌ی شصت به اسم سپیدرود در فدراسیون فوتبال موجود بوده امروز کجاست و چه سرنوشتی پیدا کرده است! 

سپیدرود در سال‌هایی که دوباره خروشان شده بود و به لیگ برتر صعود کرد، آنقدر مورد دستیازی و دخالت‌های نابجای مسئولان گیلان قرار گرفت تا راهی که به سختی و به همت بازیکنان و هواداران وفادارش طی کرده بود را به چشم برهم زدنی معکوس طی کند و به فراموشخانه لیگ دو ایران سقوط کند و بعد از آن به سان یک فرزند سر راهی نماینده مجلس و شهردار و مدیرکل و رییس هیات و استاندار و فرماندار از آوردن نامش تا حد امکان پرهیز می‌کنند تا مبادا مجبور شوند گامی هرچند کوچک برایش بردارند. 

چه کسی باور می‌کند که سپیدرود در 10 سال اخیر که از لیگ دسته دوم به لیگ برتر صعود کرد و دوباره به لیگ دسته دوم سقوط کرد، یعنی حد فاصل سال‌های 1393 تا 1403 بیش از 15 مالک و مدیرعامل عوض کرده باشد و باز هم این روزها به دلیل سوء مدیریت مالک و ناتوانی در اداره سپیدرود در آستانه یک تغییر دیگر می‌باشد؟ 

امروز که دست ما به مدیران کل ورزش و جوانان پیشین نمی‌رسد از مدیرکل فعلی ورزش و جوانان گیلان که یک داور فوتبال بوده و از جنس فوتبال است یک سئوال می‌پرسیم که آیا پیش از واگذاری‌های سپیدرود به مالک جدید که در دوره ایشان حداقل دو بار اتفاق افتاده هرگز استعلام توانمندی مالی گرفته می‌شود و با چه پشتوانه‌ای تیمی با بیش از نیم قرن قدمت و ده دها هزار هوادار پای کار را در طبق اخلاص می‌گذارید و به هرکسی که از راه می‌رسد واگذار می‌کنید؟ 

اداره کل ورزش و جوانان به عنوان نهادی که مسئول صدور پروانه فعالیت باشگاه‌ها می‌باشد چگونه اجازه می‌دهد که این قراردادهای ترکمن چای گونه که همه از آن نفع می‌برند به جز خود سپیدرود در داخل اداره کل و توسط مشاور حقوقی مورد اعتماد اداره کل تنظیم شود و واگذاری نهایی گردد؟ 

آیا اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال به جز افتتاح چند صد باره ویرانه‌ای به نام ورزشگاه عضدی هرگز برای خود وظیفه نظارتی بر اداره درست و انتقال معقولانه یکی از قدیمی‌ترین باشگاه‌های فوتبال ایران قائل می‌باشد و نیازی می‌بیند که باید از این گنجینه فرهنگی کلانشهر رشت و استان گیلان محافظت کنند یا به فکر این هستند که هر چند ماه یک بار چمن عضدی را افتتاح کنند و دو ماه بعد که تخریب شد و یک پنجم سکوی گوشه سمت راست را بازگشایی کنند و سه هفته بعد دوباره چمن را و این سیکل معیوب را تا هزار سال ادامه دهند؟ 

واقعیت اما این است که آنچه از عضدی در ورای این افتتاحیه‌های تکراری و فرمایشی به چشم می‌آید ویرانه بودن بخش اصلی سکوی تماشاگران است و فرسوده بودن رختکن‌ها و نداشتن سرویس بهداشتی به اندازه و چمن نامرغوبی که برای اینکه ظاهرش به صورت ویترین گونه حفظ شود هر سالی ماهی یک بازی بیشتر در آن برگزار نمی‌شود و هیترهای گرمایش از کفی که فقط در حد قصه از آن‌ها شنیده شده است و همه به زشت‌ترین شکل ممکن اجرا شده، درست به مانند واگذاری‌های غلط اندر غلطی که در همه‌ی این سال‌ها بر سر سپیدرود آورده شده و نمره رفوزگی در کارنامه مسئولان ورزشی گیلان درج شده است. 

در تمام واگذاری‌های این سال‌های سپیدرود؛ مالک قبلی برای واگذاری باشگاه یک پول تقریبا درشت از متقاضی خرید دریافت می‌کند و مالک جدید تا به خود بیاید و از زیر بار بدهی به مالک پیشین نجات پیدا کند، هزینه‌های فصل جدید و بدهی‌های ادوار سپیدرود به طلبکاران و قراردادهای جدید بازیکنان و کادر و سایر هزینه‌ها نفس مالک جدید را به شماره می‌اندازد و سر یک سال نشده مجبور به واگذاری می‌شود و دوباره نقطه سر خط و سپیدرود با یک بدهی سنگین به متقاضی بعدی واگذار می‌شود. 

این روزها هم مالک فعلی که هنوز چند ماهی بیشتر از حضورش در سپیدرود نگذشته دستانش را به نشانه تسلیم بالا برده و قرار است سپیدرود به یک مالک جدید واگذار شود و باز هم شنیده می‌شود که برای واگذاری یک عدد سنگین به عنوان پیش پرداخت، انتقال تمام بدهی‌های گذشته و هزینه‌های فصل جاری به متقاضی خرید و از همه جالب‌تر تملک بر تیم‌های پایه سپیدرود توسط فروشنده به عنوان رقم معامله مطرح می‌شود و یعنی سپیدرود پس از این دو مالک خواهد داشت یکی مالک تیم بزرگسالان و دیگری مالک تیم‌های پایه و معلوم نیست که با این شاهکار واگذاری باید چگونه کنار بیاییم! 

پرسش اساسی این است که وقتی دو سال پیش اشکان پوررشید ملوان را به نفر بعدی تحویل داد در قرارداد واگذاری هزینه‌های متقبل شده را پس گرفت و یا آرش فهمیده ملوان را واگذار کرد کسی هزینه‌هایش را پرداخت کرد یا در چوکا بعد از هر بار واگذاری به مالک پیشین تمام هزینه‌ها را پس می‌گیرند که در سپیدرود چنین بندهای پر از شبه می‌گذارند؟ 

وقتی که این انتقال‌های عجیب و غریب سپیدرود را می‌بینیم باید به هواداران حق دهیم که این تئوری را مطرح کنند که به عمد سپیدرود را به افراد کم توان مالی واگذار می‌کنند تا در پس هر انتقال درصد واگذاری درج شود و در بلبشوی مالکین ضعیف، دخالت‌های مدیریتی روی دهد و از این آشفته بازار منافعی برای بعضی‌ها به وجود بیاید! 

حالا هم که پس از مدت‌ها یک نام مطرح و مقتدر فوتبالی برای خرید سپیدرود به گوش می‌رسد، احتمالا برای فراری دادن و دلسرد کردن او دارند دست به هر کاری می‌زنند و از پرداخت نکردن پول هتل بازیکنان سپیدرود در شب مسابقه خانگیش گرفته تا بالا بردن ارقام بدهی‌ها و آشفته نشان دادن وضعیت سپیدرود و سایر اتفاقات که مبادا یک فرد قدرتمند بر مسند سپیدرود بنشیند و اجازه دخالت به مسئولان ریز و درشت را ندهد و احتمالا در این میان نان بعضی‌ها آجر شود! 

به هر روی سپیدرود در تمام این سال‌ها که تا مرز فروپاشی رفت و سلامت بازگشت یک سوپاپ اطمینان و یک محافظ همیشگی کنارش بوده و هنوز هم هست و آن هوادارن پرتعداد و پای کار و دلسوزی است که نه در تمام سال‌های سپیدرود در فراموشخانه فوتبال ایران تنهایش گذاشتند و نه در هنگامه حضور در لیگ برتر آسوده خیال شدند و رهایش کردند. 

امروز هم هواداران همچون نگاهبان‌هایی بیدار و هوشیار دغدغه مندانه نگران سرنوشت عزیز کرده خود هستند و از امضای پتیشن تا درخواست از دادستان و گلایه از سایر مسئولان نظارتی برای ورود به مسائل سپیدرود و با حضور در تمرین و مسابقه از تیم خود مراقبت می‌کنند و مسئولان ورزش و فوتبال و نمایندگان رشت که مدت هاست نام‌شان را در حمایت از سپیدرود نشنیدیم برای عاقبت به خیری خودشان هم که شده آستین‌ها را بالا بزنند و برای یک واگذاری درست و اصولی و بدون شائبه به کمک سپیدرود بشتابند که فردا بیشتر از آنچه که فکر کنند دیر است! 

سپیدرود با این قدمت و تعداد هوادار در هر جای ایران زیست می‌کرد بدون تردید با حمایت‌های به جای مسئولانش هم ترازشان و منزلتش مورد توجه قرار می‌گرفت و در سطح نخست فوتبال ایران نفس می‌کشید؛ همانگونه که تیم‌های هم قدمتش مانند سپاهان در اصفهان، نساجی در مازندران و تراکتورسازی در تبریز چنین جایگاهی دارد و حضور سپیدرود در چنین وضعیت و شرایط تاسف باری بیشتر از همه باید مایه شرم‌سازی مسئولان گیلان و رشت باشد و پس برای آبروی خودتان هم که شده یکبار برای همیشه به در سمت درست بایسیتد و با عاقبت به خیری به این وضعیت وخیم خاتمه دهید!

گزارش: رادنی دیدار

انتهای پیام/