به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، رویاهای ناشی ازبیهوشی،که زمانی عوارض جانبی تزریق موادبیهوشی درنظرگرفته میشد،برای پتانسیل درمانیشان مورد مطالعه قرار میگیرد. محققان دانشگاه استنفورد، هریسون چاو و بوریس هایفِتس، درحال بررسی این موضوع هستند که چگونه این رویاها که اغلب دارای روایتهای بسیار واضح و ساختارمند است که مشخصه رویاهای «عادی» نیست، ممکن است به کاهش اضطراب و آسیبهای روحی کمک کند.
همه چیز ازیک قرار ساده درسال۲۰۱۹آغاز شد؛ زمانی که دو نفرازمحققان دانشگاه استنفورد،هریسون چاو و بوریس هایفتس برای صرف غذا در رستورانی با یکدیگر مشغول گپ زدن بودند. آنها درباره خوابها و رویاهای عجیبی که بیماران پس از به هوش آمدن و از بین رفتن داروی بیهوشی تعریف میکردند، صحبت کردند. هایفتس آنچه را که میشنید، نمیپذیرفت و رد میکرد. برای مثال ساندویچ غولپیکری که مردی را در خیابان تعقیب میکند! یا آتشنشانانی که در حال شکار کمانداران هستند! ازنظر او تمامی این رویاها مانند جزئیات عجیب وغریبی بود که مصرفکنندگان روانگردانها تجربه میکنند؛ داستانهای مفصل بیسر و تهی که معمولا حوصله شنوندگان را سر میبرد و فقط برای خود رویاپرداز جالب است.اما اینها فقط یکسری خواب احمقانه نبود؛ آنها رویاهای بسیار واضح و ناشی از بیهوشی بود که بیماران جراحی چاو در طول یک دهه گذشته به او گزارش داده بودند و به نظر میرسید که این خوابها به بهبود این افراد کمک میکند.
هایفتس، عصبشناس و استادیار بیهوشی در دانشکده پزشکی استنفورد، میگوید: «من بهطورکلی شکاکم. این برای من مفید است که نسبت به هر چیزی که میشنوم، شک داشته باشم.» اما مواردی که چاو برای او بازگو کرد، ذهنش را منفجر کرد و هایفتس را که از مدتها پیش روی ارزش درمانی روانگردانها مطالعه میکرد، به فکر انداخت که شاید ارزش درمانی داروهای روانگردان نه در خود داروها بلکه در حالت ذهنی آنها باشد.
چاو، متخصص بیهوشی و فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد، داستانی را در مورد یک بیمار ارتوپدی که با مشکل مزمن پا مراجعه کرده بود، آغاز کرد.این بیمارهمچنین به طوراتفاقی مبتلا به آگورافوبیا (ترس وهراس ازحضور درمکانهای باز و شلوغ) تشخیص داده شده بود. پس از دیدن خواب، تحت بیهوشی در طول عمل، علائم اضطرابی او بهبود یافت. این تنها مورد گزارششده به دکتر چاو نبود و او صدها نمونه مشابه از چنین تجربیاتی را از بیماران خود دریافت کرده بود.
آغاز پژوهش
چاو که پس از۲۰سال طبابت،دوباره به دانشگاه استنفورد و دنیای پژوهش بازگشته،متوجه الگوهایی دربیماران ارتوپدی و سرطانی خود شد: «مردم در مورد چیزهایی خواب میدیدند که آنها را خوشحال میکرد؛بهویژه در موقعیتهای ارتوپدی، در مورد چیزهایی خواب میدیدند که به نظر میرسید اضطراب آنها را تسکین میدهد.»
به عنوان مثال مادری که برای جراحی برداشتن تومور سرطانی تحت جراحی قرار داشت، پس از به هوش آمدن گفت: «بچههایم را بهموقع به مدرسه رساندم!» او در رویای خود رنجور و بیمار نبود و مثل همیشه همچون یک مادر وقتشناس فرزندانش را به مدرسه برده بود.
چاو پیشتر بینشهایی از کار محقق و متخصص بیهوشی استرالیایی کیت لزلی جمعآوری کرده بود که رویاهای بیهوشی را «بدون ساختار» و «تصادفی» توصیف میکرد اما در اینجا بود که چاو مخالفت کرد.
زمانی که مرد جوانی برای یک جراحی ساده بستری شد، چاو شروع به جدیتر گرفتن مسائل کرد. قبل از عمل، او به چاو گفت که نگران احساس گرسنگی در طول جراحی است. چاو زیاد به موضوع اهمیت نداد. وقتی مرد از خواب بیدار شد، گزارش داد که خواب دیده که توسط یک ساندویچ غولپیکر در خیابان تعقیب شده است. وقتی ساندویچ بالاخره او را گرفت و در نانهای عظیمش پیچید، از خواب بیدار شد و گفت:«احساس خوبی دارم. من دیگر گرسنه نیستم.» چاو گفت: «گویی او احساسات خود را به ساندویچ منتقل کرده بود. این اثر بالینی وجود داشت که مغزش او را به سمت چیز دیگری فریب داده است.»
او در مشاهدات پس ازجراحی خود به طور تصادفی دریافت که اگر حالت خواب بیهوشی را طولانی کند، بیماران تهوع و استفراغ کمتری را تجربه میکنند،سریعتر بهبود مییابند،به طورغیرعادی آگاه وهوشیار بوده وآماده ترک OR(اتاق عمل)هستند. این بیماران اغلب ادعا میکنند که از «بهترین خواب زندگی خود» بیدار شدهاند و زودتر از بخش مراقبتهای پس از بیهوشی مرخص میشوند.اما جالبترین مشاهدات این بود که بیماران رویاهای ساختاریافته، غیرتصادفی و شبیه فیلم را با شروع، میانه و پایان گزارش کردند. او سه نوع رویا را مشاهده کرد: دائمی، حلقهای (خوابهای مشابه و تکرارشونده) و منقطع. محتواهای خوابها معمولا شامل حل و فصل مسائل عاطفی (اغلب اضطراب)با جزئیات بسیارواضح است.مانند چرخاندن یک دکمه رادیویی هوشیاری روی فرکانس مناسب؛ به نظر میرسید که او به طور اتفاقی موضوع مهمی را یافته که سایر پزشکان متوجه آن نشده بودند.هایفتس موافقت کرد تا با همکاری چاو، یک تیم تحقیقاتی برای انجام ارزیابیهای روانپزشکی و رسمی کردن مشاهداتی که چاو طی سالها جمعآوری کرده بود، راهاندازی کند.
تیم تحقیقاتی پس از مطالعات اولیه به دو تیم عملیاتی کاملا مجزا تقسیم شد؛ یکی متشکل از ارائهدهندگان بالینی به سرپرستی چاو و یک تیم تحقیقاتی بالینی به سرپرستی هایفتس. تیم چاو به بررسی بیماران جراحی پرداخت و در سمت دیگر، اعضای تیم هایفتس در حال توسعه پروتکلهایی برای آزمایش روی داوطلبان سالم بودند. هر دو تیم همهچیز را با نوار مغزی ثبت و نتایج را در اولین مطالعه موردی خود منتشر کردند.آنها نام این روش را «رویادرمانی» گذاشتند. هایفتس معتقد است که این روش درمانی بسیار شبیه به جلسات مشاوره است اما با زمانی به مراتب کمتر.با این حال تیم تحقیقاتی در مراحل اولیه آزمایش است که آیا رویاهای بیهوشی واقعا ارزش بالینی و درمانی دارند یا خیر. آنها در OR بیماران مختلفی را آزمایش کردند و اکنون قصد دارند این آزمایش را در خارج از اتاق عمل محک بزنند؛ کاری که همکاران پژوهشی آنها در استنفورد و مراکز پژوهشی دیگر را هیجانزده کرده است.
چاو میگوید: «اکنون ما میخواهیم مجموعهای از مشاهدات در طول ۱۵ سال گذشته را به نوعی علم تبدیل کنیم تا بتوانیم بیماران را واقعا درمان کنیم.»
گسست هوشیاری
هایفتس سالهاست که به تلاقی روانپزشکی و بیهوشی علاقهمند بوده و در اجرای آزمایشهای روانپزشکی در محیطهای مختلف بیهوشی مانند OR تخصص دارد. اومیگوید: «تمرکز بربیوشیمی صرفنظر ازتجربه...این مدلی است که ما به آن عادت کردهایم. ما فقط انعطافپذیری را در هر دندریت مغز شما رمزگذاری میکنیم و این نوعی درمان خواهد بود».
هایفتس اظهار کرد که رویا دیدن ممکن است یک «اپیپدوم» (محصول جانبی فعالیت مغز) باشد که از یک فرآیند عصبی درونی ناشی میشود تا یک پدیده مستقل. نکته اصلی این است که اگر این، حالت واقعا منحصربهفردی است که پزشکان و بیماران میتوانند از طریق رویاهای ناشی از بیهوشی به آن دسترسی داشته باشند، درک ما ازآن کاملا روشن است. به گفته او اگر رویاهای ناشی از بیهوشی تاثیر دگرگونکنندهای داشته باشد، نهتنها نشاندهنده تغییرات عصبی زیستی است بلکه، به طور خاص تغییراتی را در نحوه درک و تفسیر افراد از جهان و خود نشان میدهد.
هنر طبابت
پس از انتشار چندین مقاله تحقیقاتی و یک مطالعه موردی، تیم پژوهشی فوق با دریافت حمایت مالی از یک بنیاد سعی دارد به طور سیستماتیک این پدیده را ثبت کند تا درک درستتری از آن پیدا کند. آنها یک آزمایش سهساله را از اوایل سال ۲۰۲۵ آغاز کردهاند.
چاو میگوید: «این واقعا هنر پزشکی است، مشاهدات بالینی دقیقی انجام میدهیم و پروتکلهایی را پیرامونش تنظیم میکنیم.» او میگوید که این برش ارزشمند از دنیای خواب و رویا میتواند در یک چشم بههم زدن از بین برود، بنابراین گسترش آن واقعا نوآورانه است. آنها کارکنان اتاق عمل را آموزش دادهاند که وقتی بیماران از بیهوشی خارج میشوند، سکوت کنند، به بیمار دست نزنند و به آنها کمی فضا بدهند تا واقعا یک محیط درمانی ایجاد کنند. تمامی اعضای تیم تحقیقاتی اکنون بر انجام کار رفت و برگشت بین علوم پایه و تحقیقات بالینی متمرکز شدهاند تا بتوانند درنهایت این درمان را به کلینیکها برسانند.
خوابهای بیهوشی
رویاهای بیهوشی احتمالا از زمانی که جراحان برای اولین بار در دهه ۱۸۴۰شروع به استفاده از داروهای بیهوشی کردند، یک پدیده رایج بوده است اما هرگز دلیل محکمی برای مطالعه آنها وجود نداشت؛ چه رسد به طولانی کردن خوابهای بیهوشی. درواقع گزارشهای منتشرشده اولیه از رویاهای بیهوشی، آنها را به عنوان عوارض جانبی آزاردهنده توصیف میکند که به عنوان ویژگی مرموز مغز درنظرگرفته میشود. دلیل کمی وجود داشت که تحت شرایط خاص، این رویاها ممکن است ارزش درمانی داشته باشد.
هایفتس میگوید: «بیشتر متخصصان بیهوشی کاملا ازاین موضوع عبورمیکنند.» اما این پدیده، علاقه چاو را برانگیخت. او دادههای مشاهدهای را از سال ۲۰۰۹ در مورد بسیاری از رویاهای بیهوشی دقیق جمعآوری کرده که به نظر میرسد به افراد کمک میکند تا اضطرابهایی را مدیریت کنند که ربطی به خود جراحی نداشت.
موضوع دیگری نیز خوابهای بیهوشی را متمایز میکرد که نه لزلی و نه دیگر محققین خوابهای بیهوشی، به آن اشارهای نکرده بودند: بیماران گاهی اوقات در کنار مسائل عاطفی، خواب حل کردن مشکلات جسمی را نیز میدیدند. در سال ۲۰۲۱، انبوهی از بیماران چاو شروع به نشان دادن همین الگو کردند. به عنوان مثال یک بیمار که مچ دستش را جراحی کرده بود، در طول بیهوشی خواب دید که سوار بر موتورسیکلت در بیابان میراند؛ درست همان جایی که قبلا مچ دستش شکسته بود.
یکی ازبرجستهترین تجربیات خوابهای بیهوشی امامتعلق به مادرانی بودکه فرزندانشان رابه دلایل مختلفی چون بیماری، خودکشی یا تصادف از دست داده و دچار تروماهای سختی بودند که زندگیشان را مختل کرده بود. این مادران که خود به دلایل مختلفی تحت عمل جراحی و بالطبع بیهوشی قرار گرفته بودند، در طول خوابهای بیهوشی، فرزندانشان را در موقعیتهای امن و آسایش دیدند و همین سبب کاهش علائم پس ازسانحه،افسردگی، اضطراب وغیره شد وشرایط زندگیشان پس ازچنین تجربهای بسیار بهبود یافت.