شناسهٔ خبر: 71261320 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

افزایش چشمگیر ابتلا به ویروس اچ پی وی در تهران

زنان، قربانیان اصلی این بازی‌اند؛ گروهی که عوارض HPV برایشان می‌تواند از یک جنجال ساده پوستی تا فاجعه سرطان پیش برود. اما وزارت بهداشت ترجیح داده به جای انتشار داده‌های شفاف، با «مطالعه» و «بررسی» زمان بخرد.

صاحب‌خبر -

بیستم آبان سال جاری معاون بهداشت وزارت بهداشت از آغاز بررسی‌ها درباره میزان شیوع HPV در کشور خبر داد و گفت: ما به دنبال آگاهی از آمار واقعی هستیم و اگر شیوع بالایی داشته باشد، مداخلات لازم را انجام می‌دهیم. با این حال به نظر می‌رسد آمار ابتلا به این ویروس محرمانه باشد چراکه هیچ گزارش رسمی و متقنی از سوی وزارت بهداشت منتشر نشده است. از طرفی فضای مجازی این روزها صحنه‌ای از تکثیر ادعاهای نگران‌کننده و حساس است؛ افزایش چشمگیر ابتلا به ویروس HPV در تهران، آن هم با آمارهایی عجیب! برخی مدعی‌اند در مراکز خاص، از هر ۱۰ آزمایش، ۵ مورد مثبت است. پای صحبت کاربران که بنشینی، دو درخواست تکرار می‌شود: «واکسن بزنید!» و «آمار واقعی کجاست؟»

این ویروس، بی‌سروصدا دارد بازی مرموزی با آمار سلامت شروع میکند. زنان، قربانیان اصلی این بازی‌اند؛ گروهی که عوارض HPV برایشان می‌تواند از یک جنجال ساده پوستی تا فاجعه سرطان پیش برود. اما وزارت بهداشت ترجیح داده به جای انتشار داده‌های شفاف، با «مطالعه» و «بررسی» زمان بخرد. پشت ویترین داروخانه‌ها هم ماجرا جالب است؛ تقاضا برای واکسن آنقدر بالا رفته که موجودی‌ها در چشم به هم زدنی تمام می‌شود. هر داروخانه فقط برای ۲ نفر واکسن دارد! سه دُز لازم است؟ پس باید سریع باشی؛ قبل از اینکه نفر بعدی بیاید و سهمیه‌ات را ببرد. سوال اینجاست: این موج خاموش ابتلا تا کی زیر پوست شهر حرکت خواهد کرد؟ سکوت مسئولان چه هزینه‌ای برای سلامت عمومی خواهد داشت؟ به نظر می‌رسد سیستم سلامت دارد با واکسن‌‌های محدود و آمارهای محرمانه، ماراتنی خطرناک را تجربه می‌کند!

مقابله با بحران، کتمان بحران!

امروز اما، خلاء اطلاعات در کشور و کتمان بیماری‌های مقاربتی در ایران سبب ناآگاهی از یک فاجعه پنهان شده است. در سایه نبود سیستم ثبت سرطانِ دقیق و شفاف، ایران دارد بازی مرگباری با اعداد را تجربه می‌کند. برای مثال، آمار رسمی سرطان دهانه رحم در کشور به شکل عجیبی «پایین‌تر از استاندارد جهانی» نشان داده می‌شود؛ گویی این بیماری تصمیم گرفته از مرزهای ایران عبور نکند! اما واقعیت چیست؟ در جهانی که هر ۱۲۰ ثانیه یک زن قربانی این سرطان می‌شود، سکوت آمارهای داخلی بیشتر شبیه یک فریب آماری است تا واقعیت. کارشناسان هشدار می‌دهند: «این رقم‌های به ظاهر کم، نه نشانه ایمنی، که اثری از یک سیستم ناکارآمد ثبت بیماری هستند.» در حالی که دنیا بر اساس داده‌های دقیق، واکسیناسیون گسترده HPV را پیش می‌برد، ایران با تکیه بر همین آمارِ مخدوش، نیاز به پیشگیری را انکار می‌کند. اما منطق علم می‌گوید: «واکسن فقط مانع سرطان نیست؛ سلاحی است علیه عفونت‌ها، زگیل‌ها و بار مالی سنگین درمان در آینده!» 

طبق داده‌های خبرآنلاین، شیوع HPV در زنان ایرانی ۲۳ درصد است. بیشترین و کمترین شیوع HPV در استان‌های تهران و اصفهان با ۹۷ درصد و ۲.۲ درصد مشاهده می‌شود. هم‌چنین بر اساس آخرین مطالعات انجام‌شده بر روی زنان سالم ایرانی و زنان مبتلا به سرطان دهانه رحم، شیوع عفونت HPV به ترتیب ۹.۴ درصد و ۷۷.۴ درصد بود. طبق نتایج، ژنوتیپ غالب در هر دو گروه HPV-۱۶ بود. این یافته‌ها زنگ خطری است که بر لزوم ارائه برنامه‌های آموزشی در دبیرستان‌ها و واکسیناسیون مناسب در کشور تأکید می‌کند.

این ویروس هزارچهره با بیش از ۱۰۰ نوع مثل یک جاسوس حرفه‌ای عمل می‌کند؛ از تماس پوستی ساده تا رابطه جنسی، راه نفوذش باز است. دنیا پذیرفته که HPV بخشی از زندگی جنسی مدرن است، اما ایران ترجیح می‌دهد با کتمان حقایق، طلسم «عفونت‌های مقاربتی» را نشکند. سوال کلیدی: آیا وقت آن نرسیده به جای پاک کردن صورت مسئله، آینه آمارها را تمیز کنیم؟ واکسیناسیون HPV نه یک انتخاب، که ضرورتی فوری است. حتی اگر سیستم ثبت سرطانمان ترجیح دهد چشم‌هایش را به روی واقعیت ببندد.

داستان ناتمام واکسن گارداسیل

واکسن HPV در ایران با دو نام «پاپیلوگارد» (ساخت ایران) و «گارداسیل» (خارجی) شناخته می‌شود. پاپیلوگارد، نخستین واکسن ایرانی علیه ویروس پاپیلومای انسانی، برای افراد ۹ تا ۲۶ سال طراحی شده و با تولید آنتی‌بادی در بدن، از ابتلا به زگیل تناسلی و سرطان‌های مرتبط با HPV مانند سرطان دهانه رحم، واژن، مقعد، دهان و گلو پیشگیری می‌کند. این واکسن به دلیل تطابق با ویروس‌های شایع در ایران و قیمت مقرون‌به‌صرفه‌تر، گزینه مناسبی برای مقابله با سویه‌های خطرناک ۱۶ و ۱۸ است. در مقابل، گارداسیل خارجی طیف وسیع‌تری از سویه‌ها (تا ۹ نوع) را پوشش می‌دهد، اما قیمت بالاتری دارد و واردات آن با چالش‌های جدی مواجه است. مسئله اصلی اما کمبود شدید و توزیع ناعادلانه این واکسن‌هاست: گارداسیل با قیمت مصوب ۲.۹ تا ۶.۷ میلیون تومان، در بازار سیاه تا ۱۸ میلیون تومان فروخته می‌شود.

برخی پزشکان با سوءاستفاده از کد ملی بیماران، واکسن‌های دولتی را به صورت عمده خریداری و در مطب‌ها یا سایت‌هایی مانند دیوار با قیمت چندبرابری عرضه می‌کنند. از سوی دیگر، سامانه‌های رسمی نظیر «تی‌تک» سازمان غذا و دارو یا سامانه ۱۹۰ وزارت بهداشت نیز در اطلاع‌رسانی دقیق موجودی داروخانه‌ها ناتوان هستند؛ اغلب داروخانه‌ها یا موجودی ندارند یا واکسن را تنها به دلالان و افراد خاص می‌فروشند. این در حالی است که طبق هشدار کارشناسان، شیوع زگیل تناسلی و سرطان‌های ناشی از HPV در ایران، به‌ویژه در گروه‌های پرخطر، روندی نگران‌کننده دارد. رسانه‌هایی مانند ایسنا و هم‌میهن نیز گزارش داده‌اند که واردات گارداسیل با ارز نیمایی انجام می‌شود، اما توزیع آن چنان ضعیف است که بخش عمده‌ای از آن به بازار سیاه سرازیر می‌شود؛ در بازار دارو، قوانینی نانوشته وجود دارد که گاه از متن قانون هم قوی‌تر عمل می‌کند. داروهایی که روی قفسه‌ها خاک می‌خورند و فروش ندارند، ناگهان به شرط ورود واکسن‌های حیاتی گره می‌خورند؛ گویی داروخانه‌ها باید برای دسترسی به گارداسیل، بهایی فراتر از پول بپردازند: خرید اجبارگونه داروهایی که هیچ بیماری چشم‌انتظارشان نیست. این بازی ناعادلانه، عرصه را برای داروخانه‌های خصوصی تنگ‌تر می‌کند؛ چرا که توان خرید محدودشان، سهمیه واکسنشان را به همان اندازه محدودتر می‌سازد. هرچند این روند، از لحاظ قانونی بی‌خدشه است، اما از نگاه اخلاقی و عرفی، به مسیری پر از علامت سؤال تبدیل شده است. شرکت‌های پخش با سیاست‌های بازاریابی خود، داروهای کم‌مشتری را به کالایی اجباری برای خرید تبدیل می‌کنند، گویی سلامت انسان‌ها به بند این سیاست‌ها گرفتار شده است. پزشکان نیز در این بازی سهم خود را دارند؛ راه مستقیمی برای دریافت واکسن گارداسیل ندارند و مجبورند از مسیر پرپیچ‌وخمی عبور کنند که ابتدا به داروخانه‌ها ختم می‌شود. شرکت‌های پخش اجازه فروش آزاد واکسن به پزشکان را ندارند و واکسن‌ها تنها در قالب فاکتورهای رسمی به داروخانه‌ها عرضه می‌شوند. اما این پایان داستان نیست. سهمیه‌های بیشتر داروخانه‌های دولتی، گاهی راهی به مطب‌ها پیدا می‌کند و چرخه‌ای غیررسمی شکل می‌گیرد که هر مرحله‌اش پیچیده‌تر از قبلی است. این‌چنین است که واکسن، نه یک کالای بهداشتی، بلکه یک معما می‌شود که هر گره‌اش را باید در سایه زنجیره‌ای از سیاست‌ها و فرصت‌ها باز کرد. در واکنش به این بحران، شهروندان با راه‌اندازی کارزارهای مردمی، خواستار بهبود توزیع، نظارت بر فروش غیرقانونی و شفاف‌سازی موجودی واکسن توسط وزارت بهداشت شده‌اند. با این حال، تا تحقق این خواسته‌ها، بسیاری از افراد مجبورند بین پرداخت هزینه‌های گزاف یا چشم‌پوشی از واکسیناسیون حیاتی یکی را انتخاب کنند، غافل از اینکه سلامتشان در چرخه سودجویی عده‌ای محدود به حاشیه رانده شده است.

منبع: امتداد