شهدای ایران:دهم دیماه سال ۱۳۵۶، تهران مهمانی ویژه داشت؛ جیمی کارتر (رئیسجمهور وقت آمریکا)، همسرش و تعداد بسیار زیادی مشاور و ملازم. کارتر و همراهانش درست در شب کریسمس وارد ایران شدند و مورد استقبال شاه و همسرش قرار گرفتند تا جشن سال نوی میلادی را در ایران باشند. کارتر و شاه، به افتخار یکدیگر، مقابل دوربینها جامهای شراب را بالا بردند و به هم زدند و رئیسجمهور آمریکا در عباراتی که حتّی برای مشاوران او نیز باعث تعجّب بود، ایران را «جزیرهی ثبات در منطقه» خواند و این مهم را مرهون شاه و محبوبیّت او دانست.
حضور رئیسجمهور آمریکا در ایران و عبارات حمایتآمیز امّا توخالی وی از شاه باعث شد تا محمّدرضا شاه دچار این توهّم شود که حالا دیگر بیشتر و بیپرواتر میتواند به دشمنان خود حمله کند. اینجا بود که با دستور و هدایت شخص شاه، مقالهای موهن نسبت به حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نگاشته شد و از سوی دربار در اختیار دو روزنامهی پُرتیراژ آن زمان کشور یعنی کیهان و اطّلاعات قرار گرفت و همچنین تأکید شده بود که مقاله در روز هفدهم دی و در سالروز واقعهی کشف حجاب رضاخانی، در هر دو روزنامه منتشر شود. روزنامهی کیهان، به طور اتّفاقی، مقاله را چاپ نمیکند ولی روزنامهی اطّلاعات، علیرغم آنکه میدانست این مقالهی موهن واکنشهای قابل توجّهی در میان دوستداران امام خمینی خواهد داشت، با فشار دربار مقاله را با اسمی مستعار منتشر میکند.
آن زمان، بیش از سیزده سال از تبعید حضرت امام به خارج از کشور میگذشت؛ تبعیدی که در اصل، ریشه در قیام پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ داشت. پس از کودتای بیستوهشتم مرداد سال ۱۳۳۲ و بازگشت شاه فراری به کشور، شاه طیّ یک دهه تمام مخالفان خود را به نوعی سرکوب کرد و قیام پانزدهم خرداد اوّلین تکانه و جرقّهی مبارزه و انقلاب بود. رژیم پهلوی توانست از آن قیام جان سالم به در ببرد، امّا زخم و کینهای که از مبارزان و مؤثّران آن حرکت ــ بهخصوص حضرت امام خمینی ــ در خود داشت، چنان عمیق بود که اساساً آن مقالهی موهن با نام «ایران و استعمار سرخ و سیاه» یکسره دربارهی ماجرای پانزدهم خرداد بود. برخی مورّخین و منابع میگویند نویسندهی این مقاله شخص شاه بود و البتّه منابع بیشتری اعتقاد دارند که نویسنده فرد دیگری بوده امّا بدون شک، شاه کاملاً در جریان جزئیّات و محتوای مقاله بوده است. کیف پول را کی و کِی آورد؟
دو مورد در این مقاله از منظری جالب توجّه و قابل تأمّل است. یکی از این دو، اتّهام مضحک ارتباط و حمایت استعمار انگلیس از امام خمینی است! این میزان از از سفاهت رژیم پهلوی، به نوبهی خود، تاریخی و نوبر است. حکومتی به امام چنین اتّهامی زده بود که بنیانگذارش را انگلیسیها انتخاب کرده و برکشیده بودند و وقتی هم تاریخمصرفاش تمام شد، او را تبعید کردند و پسرش را بر تخت نشاندند و وقتی هم که در ماجرای ملّی شدن صنعت نفت و وقایع پس از آن از کشور فرار کرد، با همکاری رفقای آمریکایی خود کودتای آژاکس را ترتیب داده و او را دوباره به قدرت بازگردانده بودند!
نکتهی مضحک دوّم در این مقاله یک ماجرای خیالی برای لکّهدار کردن قیام پانزدهم خرداد بود. این مقاله مدّعی بود چند روز پیش از ماجرا، فردی عرب با چمدانی حاوی پول در فرودگاه مهرآباد تهران دستگیر شده و بعداً اعتراف کرده است که قرار بوده این پول را بین مخالفان حکومت پهلوی تقسیم کند! در این مورد هم، مثل مورد اوّل، حکومت کودن پهلوی از تکنیک معکوس کردن واقعیّت استفاده کرده بود، البتّه به شکلی ناشیانه. بله، یک زمانی مأموری با چمدان پول وارد ایران شده بود، امّا اوّلاً سال ۴۲ نبوده و سال ۳۲ بوده، ثانیاً آن فرد عرب نبوده و آمریکایی بوده و ثالثاً آن پول نه برای قیام پانزدهم خرداد که برای کودتای بیستوهشتم مرداد خرج و بین اراذل و اوباش تقسیم شد: «یک روز آمریکا یک مأموری را فرستاد ایران با یک ساک پول، دلار، اسم آن مأمور هم ثبت شده و همه میشناسند: کیم روزولت؛ اسمش کیم روزولت بود. اینها چیزهای پنهانی نیست؛ اینها یک چیزهایی است که آن روز پنهان بود، بعدها آشکار شده. یک مأمور را با یک کیف پول، با یک چمدان پول میفرستد ایران، یک کودتایی مثل کودتای بیستوهشتم مرداد را به وجود میآورد! با توطئهی آمریکا و انگلیس، مشترکاً و به دست یک مأمور آمریکایی که پول آورد اینجا و بین اراذل و اوباش و افراد گوناگون تقسیم کرد، کودتای بیستوهشتم مرداد را درست کردند، یک دولتی مثل دولت مصدّق را سرنگون کردند.» ۱۴۰۲/۶/۲۰ هدف؛ عزّت حضرت امام
پهلوی دوّم خیال داشت با انتشار این مقاله حضرت امام را در میان مردم بدنام و تحقیر کند و به خیال خود، انتقام ضربهی سالها پیش را اینگونه بگیرد؛ امّا «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» و بومرنگی که از دربار پرتاب شده بود، بهسرعت بازگشت و پرتابکننده را هدف قرار داد و نهتنها گردی بر دامن حضرت امام ننشست، بلکه برعکس، محبوبیّت و عزّت این رهبر مردمی و در تبعید را دوچندان کرد و عمق و گسترهی آن را نیز به دوستان و دشمنانش نشان داد: «این عزّت را خدا میدهد؛ وقتی بااخلاص کار کردیم، خدا هم اینجور جواب میدهد. بعضیها برای عزّت دنبال ابزار و وسیلههای غلط حرکت میکنند. در قرآن میفرماید: اَ یَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّة؛ میروند سراغ کفّار، میروند سراغ افراد منافق برای اینکه عزّت به دست بیاورند؟ فَاِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً؛ عزّت دست خدا است، مال خدا است، در اختیار خدا است. این آیه از سورهی نساء بود. آیهی دیگر در سورهی فاطر: مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلّهِ العِزَّةُ جَمیعاً؛ عزّت دست خدا است. اینها را باید فهمید ... بدانیم اگر دنبال عزّت هستیم، عزّت کجا است، معدن عزّت کجا است.» ۱۴۰۳/۱۰/۱۲
ترکیب حماقت و وقاحت رژیم پهلوی که سرمست از حمایت بیدریغ آمریکا بود، برای این رژیم بسیار گران تمام شد و بیراه نیست اگر بگوییم انتشار همین مقالهی موهن، سرآغاز سلسلهرخدادهایی بود که در کمتر از چهارصد روز، دودمان این خاندانِ خانهزادِ انگلیس و دستآموزِ آمریکا را بر باد داد. پس از آن، به چند نمایندگی روزنامهی اطّلاعات در برخی شهرها حمله شد و مردم انقلابی قم، در واکنش به این حرکت زننده، دست به اعتراض و تجمّع زدند؛ حرکت اعتراضی مردم قم نیز با پاسخ سخت و سرکوبگرانهی رژیم مواجه شد و تعدادی شهید و مجروح شدند. دستبوسی برای کارتر و سیلی برای ملّت!
حضرت امام که آن روزها رهبری در تبعید بود و در عراق به سر میبرد، چند روز بعد، در یک سخنرانی علنی، نسبت به سفر کارتر به تهران و سرکوب قیام مردم قم اینگونه واکنش نشان میدهند: «این بیعرضهها که در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیسجمهورها، خصوصاً رئیس جمهور آمریکایی، بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها میدانند، همین بیعرضهها، از بیعرضگیشان وقتی که وارد میشوند در جمعیّت خودشان، چون مسلّط هستند، اینها را اذیّت میکنند. آنجا دستبوسی میکنند و چاپلوسی، وقتی که میرسند به مملکت خودشان، شروع میکنند به کارهای هرزگی. من قبلاً که میگفتند آزادیهایی دادهاند، همین جا این مطلب را به آقایان عرض کردم که اگر این آدمْ نوکریِ خودش را تحکیم کند با این کارتر خبیث، این دفعه یک سیلی به صورت مردم بزند که بالاتر از همه. لکن ما نمیدانستیم به این زودی، همچو دنبال اینکه، دنبال این معنا که با کارتر حسابش را تمام کرد و نوکریاش را تثبیت کرد، بهانه درست کند که ضرب شست نشان بدهد.» (صحیفهی امام، جلد سوّم، صفحهی ۳۰۱)
یکی از نکات جالب توجّه و برجسته در این ماجرا آن است که حضرت امام در سخنرانی خود، هیچ اشارهای به آن مقالهی موهن نمیکنند و در واقع، از خود در برابر آن هتّاکی دفاع شخصی نمیکنند؛ حال آنکه ایشان سالها پیش، در هجدهم فروردین سال ۱۳۴۳، نسبت به سرمقالهی روزنامهی اطّلاعات با عنوان «اتّحاد مقدّس برای اهداف مقدّس» واکنشی تند و قابل تأمّل از خود نشان دادند. در این مطلبِ دیکتهشده، پس از یک سلسله دروغپردازیها و قلب حقایق در مورد انقلاب سفید شاه و آمریکا، چنین نگاشته شده بود: «و چه جای خوشوقتی است که جامعهی روحانیّت نیز اکنون با همهی مردم، همگام در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم شده است.»
حضرت امام در واکنش به ادّعای سازش روحانیّت مبارز و انقلابی با طاغوت، برافروخته شده و شخصاً دستبهکار میشوند و ضمن تکذیب این ادّعا، با ارسال نامه و تلگراف به سایر علما از آنان نیز میخواهند که چنین ادّعایی را تکذیب کنند و حتّی نمایندهای را از سوی خود به روزنامهی مذکور فرستاده و خواستار توضیح و تکذیب این ادّعا میشوند. این دو نوع برخورد با این دو مقالهی کذب و موهن، نشان از اخلاص و البتّه تیزبینی حضرت امام دارد. آنجا که پای شخص خودشان در میان باشد، عبور کرده و اشاره نیز نمیکنند امّا وقتی پای نهضت و مبارزه و انقلاب در میان باشد، نهتنها کوتاه نمیآیند، بلکه سعی در آگاهیبخشی به دیگران و بسیج عمومی نیز دارند. جدال دو ترکیب
در مقابل ترکیب وقاحت و حماقت حکومت پهلوی، ترکیب اخلاص و درایت امام و بصیرت و شجاعت مردم، طاغوت را ریشهکن کرد و فصل جدیدی را در ایران رقم زد؛ فصلی پُربار و ادامهدار از مقاومت و حرکت روبهجلو، علیرغم همهی دشمنیها و سنگاندازیها و توطئههای دشمنان این انقلاب و مردم.
اینک و در آستانهی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، باید به چند نکتهی اساسی توجّه و دقّت کرد. نخست آنکه این انقلاب و نظام که میراث بزرگمردی به نام حضرت امام خمینی است، اگر از مسیر و آرمانهای خود منحرف شده بود، لزومی نداشت که استکبار چنین در برابرش قد عَلَم کند و تیغ تیز دشمنی بکشد. راه، همان راه روحالله است، گرچه باید اذعان کرد بر پیچیدگیها و مخاطرات مسیر افزوده شده که البتّه جای تعجّب نیست؛ چنانکه در کوهنوردی هرچه به قلّه نزدیکتر میشوید، به طور طبیعی مخاطرات و چالشها نیز بیشتر میشود. دو استاد و یک درس
دشمنان ایران و انقلاب، بهخصوص در سالهای اخیر، تمام توان و تلاش خود را به کار بستهاند تا با قلب واقعیّتها و تحمیل یک جنگ روانی و رسانهای تمامعیار، آنچه در جنگ و توطئههای سخت به دست نیاوردند در جنگ نرم به دست آورده و انقلاب اسلامی ایران را به زانو درآورند. لذا اگر یک روزی دفاع از انقلاب و کشور در رفتن به جبهه و به دست گرفتن اسلحه و سینه سپر کردن مقابل دشمن متجاوز متبلور میشد، امروز این دفاع در حفظ و افزایش انسجام و اتّحاد ملّی و همچنین حفاظت و صیانت از فکر و ایمان و ارزشهای مردم و بهخصوص نسل نوجوان و جوان جامعه است که در این مسیر، امّت حزبالله مأموریّتی تاریخی بر دوش دارد. ما این را از حضرت امام و خلف صالح او یاد گرفتهایم که اگر ملّت در مسیر حق و صراط مستقیم ثابتقدم و استوار باشد، هیچ تهدید و فشاری از سوی دشمن قادر به شکست آنان نخواهد بود: «ملّت ایران، در طول این چهل و چند سال، صبر کرده، تلاش کرده، همهی قدرتهای مستکبر دنیا در مقابلش صف کشیدند، علیه او تلاش کردند، کار کردند امّا ملّت ایران نهفقط ضربه ندیده، [بلکه] پیش رفته، ترقّی کرده، رشد کرده؛ ایرانِ امروز، ایرانِ چهل سال قبل نیست؛ ما در همهجهت رشد کردهایم. ... امروز معنویّتمان [هم] پیش رفته، قرآن ما هم بحمدالله پیش رفته؛ از جهات مادّی هم پیشرفت کردهایم؛ جوانهای ما کارهای گوناگونی انجام دادهاند، و این پیشرفت ادامه پیدا خواهد کرد و ملّت ایران انشاءالله به برکت توکّل بر خدای متعال، به اوج مطلوب خود خواهد رسید.» ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
انشاءالله دور نیست زمانی که انقلاب اسلامی ایران با انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجّل الله تعالیٰ فرجه الشّریف) پیوند بخورد و همانطور که مردم ایران، نیم قرن قبل، از زیر یوغ طاغوت آزاد شدند، جهانیان نیز از شرّ مستکبران خونریز و سیریناپذیر رهایی یابند./خط حزب الله
در خط خمینی تا انقلاب مهدی
انشاءالله دور نیست زمانی که انقلاب اسلامی ایران با انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجّل الله تعالیٰ فرجه الشّریف) پیوند بخورد و همانطور که مردم ایران، نیم قرن قبل، از زیر یوغ طاغوت آزاد شدند، جهانیان نیز از شرّ مستکبران خونریز و سیریناپذیر رهایی یابند.
صاحبخبر -