الهه فیاضی/ ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان برجسته سینمای ایران، با ساخت فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» گامی بلند در عرصه سینمای تاریخی و مذهبی برداشته است. این اثر که نخستین تجربه تاریخی او محسوب میشود، به روایت زندگی حضرت موسی (ع) در دوران کودکی میپردازد و با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین، جلوهای تازه به سینمای ایران بخشیده است.
حاتمیکیا؛ از جنگ تا تاریخ
ابراهیم حاتمیکیا یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان سینمای ایران است که همواره آثارش با جنجال، بحث و تحسین همراه بوده است. او که فعالیت خود را از سینمای دفاع مقدس آغاز کرد، به مرور سینمایی با هویت خاص خود شکل داد؛ سینمایی که در آن دغدغههای اجتماعی، سیاسی و انسانی نقش محوری دارند. فیلم جدید او «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» نقطه عطفی در کارنامه این کارگردان محسوب میشود، چراکه او برای نخستین بار وارد عرصه سینمای تاریخی شده است.
سینمای حاتمیکیا دارای چند مؤلفه برجسته است که در تمامی آثار او دیده میشوند و گویی این عناصر درونی شده را با خودش حمل میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای سینمای حاتمیکیا، خلق قهرمانهایی است که درگیر چالشهای ایدئولوژیک، اعتقادی و انسانی هستند. از حاج کاظم در «آژانس شیشهای» تا حیدر ذبیحی در «بادیگارد» شخصیتهای آثار او اغلب میان دوگانگی اخلاقی و وظیفهای که بر دوش دارند، قرار میگیرند.
حاتمیکیا اما، گویی این مؤلفه را با خودش به «موسی کلیمالله» برده و این ویژگی در شخصیت مادر حضرت موسی (با بازی مریلا زارعی) بازتاب یافته است؛ شخصیتی که از سرنوشتی مقدس آگاه است و در برابر قدرت ظلم و ستم، رسالت خود را به انجام میرساند.
حاتمیکیا همواره در روایتهای خود از تنشهای درونی و بیرونی شخصیتها بهره میبرد. در«موسی کلیمالله» نیز این ویژگی به چشم میخورد و اینبار کار از همیشه سختتر بوده است؛ زیرا فیلم روایتگر قصهای است که همه مخاطبان جزئیاتش را میدانند و نقل پرکشش داستانی که تا این برای بیننده آشناست، کاری بسیار دشوار است که «عمو ابراهیم» به خوبی از پس آن برآمده است. درگیریهای والدین حضرت موسی (ع) با مأموران فرعون، تنشهای درونی مادر آن حضرت در مواجهه با مسئولیت الهی و نمایش تضاد میان قدرت و ایمان، ساختار دراماتیک قوی و منسجمی به فیلم بخشیده است.
سینمای تکنیکمحور و توجه به فناوریهای جدید
یکی از تحولات اخیر در سینمای حاتمیکیا، استفاده گسترده از تکنولوژیهای نوین است. او از فیلم «چ» به بعد، به استفاده از جلوههای ویژه بصری، فیلمبرداری مدرن و تولید مجازی توجه ویژهای نشان داد و حال در «موسی کلیمالله» نیز به نقطه اوج این روند میرسد؛ چراکه فیلم با بهرهگیری از فناوری Virtual Production، صحنههای عظیم و باشکوهی را بازسازی کرده است که پیشتر در سینمای ایران کمتر دیده شده بود. بسیار عجیب و قابل تأمل است که یک فیلمساز با ایدههای سنتی، تا این حد به فناوریهای نوین توجه دارد و با «موسی کلیمالله» به نوعی نامش را بهعنوان سردمدار ورود هوش مصنوعی به سینمای ایران ثبت کرده است که البته در این مسیر تهیهکننده اثر نقش فراوانی داشته است.
«موسی کلیمالله» در کارنامه حاتمیکیا جایگاه ویژهای دارد، زیرا اولین تجربه تاریخی او محسوب میشود و نشان میدهد که این کارگردان همچنان در پی تجربههای تازه در سینماست. این اثر استانداردهای تازهای را برای سینمای ایران تعریف کرده است. علاوه بر این، حضور پررنگ فناوری و جلوههای ویژه در این فیلم، سینمای او را به سطح جدیدی ارتقا داده و از منظر محتوایی نیز «موسی کلیمالله» ادامه مسیر قهرمانمحوری در سینمای حاتمیکیاست، با این تفاوت که اینبار قهرمان داستان یک شخصیت تاریخی و مذهبی است.
ابراهیم حاتمیکیا با «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» گامی مهم در سینمای ایران برداشته است. او نهتنها به مضامین دینی و تاریخی پرداخته، بلکه با ترکیب هنر سینما و فناوری مدرن، نشان داده که همچنان یکی از مهمترین فیلمسازان ایران است. این فیلم میتواند نقطه شروعی برای پروژههای بزرگتر و پرهزینهتر در سینمای ایران باشد و درهای تازهای را به روی فیلمسازان ایرانی بگشاید.
سرگذشت تولید فیلم «موسی کلیمالله»
پروژه «موسی کلیمالله» ابتدا توسط فرجالله سلحشور آغاز شد؛ اما پس از درگذشت او، به جمال شورجه سپرده شد. بااینحال به دلیل مشکلات بودجهای و فوت جمال شورجه، کار متوقف ماند تا اینکه در سال ۱۴۰۰، ابراهیم حاتمیکیا مسئولیت کارگردانی را برعهده گرفت. او با بازنویسی فیلمنامه و بهرهگیری از تکنولوژیهای پیشرفته، این پروژه را به سرانجام رساند و میتوان انتظار داشت که به زودی و پس از سالها دوباره یک سریال الف ویژه با کیفیت قابلتوجه از قاب تلویزیون نیز پخش شود.
فرصتی برای تحول و نوآوری
سینما بهعنوان هنری ترکیبی از تصویر، صدا و روایت همواره در مسیر پیشرفت و نوآوری بوده است. با ورود فناوریهای نوین و هوش مصنوعی، این هنر وارد عصری جدید شده که در آن مرزهای واقعیت و تخیل به یکدیگر نزدیکتر میشوند. استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته نهتنها در تولید جلوههای ویژه بصری، بلکه در نوشتن فیلمنامه، تدوین و حتی بازیگری مجازی به کمک فیلمسازان آمده است.
در سینمای جهان، استفاده از تکنولوژیهای نوین بهویژه در هالیوود، باعث خلق آثار بینظیری شده است. از فیلمهای علمی-تخیلی همچون «آواتار» که با استفاده از CGI (تصویرسازی کامپیوتری) تولید شدهاند گرفته تا فیلمهایی مانند «ایرلندی» که با بهرهگیری از فناوری دی-اِیجینگ، بازیگران را جوانتر میکرد. همچنین هوش مصنوعی در بهبود تجربه بینندگان از طریق تحلیل دادهها و پیشنهاد فیلمهای متناسب با سلیقه کاربران نیز نقشی مؤثر ایفا کرده است.
در سینمای ایران، استفاده از فناوریهای نوین به تازگی رونق گرفته است. فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، نمونه بارزی از این تحول است. این فیلم با بهرهگیری از فناوری تولید مجازی (Virtual Production) و همچنین استفاده از جلوههای ویژه بصری در کلاس جهانی، استانداردهای جدیدی را در سینمای ایران به نمایش گذاشته است.
این فیلم میتواند بهعنوان الگویی برای سینماگران ایرانی محسوب شود. استفاده از فناوریهای مدرن، نهتنها امکان بازنمایی بهتر داستانهای تاریخی و مذهبی را فراهم میکند، بلکه میتواند به جذب مخاطبان بینالمللی و رقابت با آثار جهانی نیز کمک کند؛ ضمن اینکه همزمان هزینههای گزاف تولید یک اثر تاریخی را هم کاهش میدهد.
«موسی کلیمالله» بهعنوان نخستین تجربه حاتمیکیا در عرصه سینمای تاریخی، نشاندهنده این است که چگونه تکنولوژی میتواند به خلق آثاری متفاوت و بدیع منجر شود.
با ورود فناوریهای جدید و هوش مصنوعی، مسیر تازهای پیش روی سینماگران ایرانی قرار گرفته است. از تولید فیلمهای واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) گرفته تا استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تحلیل رفتار مخاطبان، همگی میتوانند به بهبود کیفیت آثار سینمایی کمک کنند. استفاده از تکنولوژیهای نوین و هوش مصنوعی در سینما، فرصتی است برای ایجاد تحول و نوآوری. فیلم «موسی کلیمالله» با بهکارگیری این فناوریها، مسیر جدیدی را پیش روی سینمای ایران قرار داده و میتواند الهامبخش نسل جدیدی از فیلمسازان باشد که به دنبال ترکیب هنر و فناوری برای خلق آثاری ماندگار و تأثیرگذار هستند.
مولفههای هنری
ابراهیم حاتمیکیا با ساخت فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» علاوه بر ورود به ژانر تاریخی، استانداردهای تازهای را در سینمای ایران به نمایش گذاشته است. این اثر سینمایی نهتنها از نظر تکنیکی و محتوایی قابلتوجه است، بلکه در بخشهای مختلف هنری از جمله بازیگری، طراحی صحنه، موسیقی و جلوههای ویژه بصری نیز دارای نکات برجستهای است.
بازیگران این فیلم ترکیبی از هنرمندان باسابقه و چهرههای تازهنفس سینما و تلویزیون ایران هستند. مریلا زارعی در نقش مادر حضرت موسی (ع)، یکی از تأثیرگذارترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته است. او با بهرهگیری از تجربه طولانی خود در نقشهای دراماتیک، تصویری باورپذیر از مادری که فرزندش را به دست سرنوشت میسپارد، ارائه داده است. علیرضا کمالی در نقش عمران، پدر حضرت موسی، حضوری مقتدر و درعینحال احساسی دارد. شخصیت او بهعنوان یک پدر نگران که در میان فشارهای فرعونیان و ایمان به رسالت الهی قرار گرفته، با اجرای هوشمندانه کمالی به خوبی پرداخته شده است.
بهنام تشکر در نقش فرعون، چهرهای متفاوت از خود نشان داده و نوعی دیوانگی و آشفتگی را در کالبد نقش ریخته است. اجرای او ترکیبی از استبداد و شکوه یک پادشاه در عین شکنندگی و توخالی بودن است که در عین اقتدار، ضعفهای انسانی خود را نیز به نمایش میگذارد.
بهاره کیانافشار نیز در نقش آسیه، همسر فرعون، ترکیبی از نرمی و صلابت را ارائه داده و یکی از کاراکترهای پیچیده فیلم را با ظرافت اجرا کرده است. بازی علیرضا کمالی در نقش عمران، پدر حضرت موسی (ع) نیز قابل توجه و نظرگیر است.
یکی از نقاط قوت فیلم، طراحی صحنه و لباس آن است. تیم طراحی، با تحقیقات گسترده درباره مصر باستان، فضایی را خلق کرده که هم چشمنواز است و هم به لحاظ تاریخی قابل قبول. از کاخهای باشکوه فرعون تا خانههای ساده بنیاسرائیل، همگی با جزئیاتی دقیق طراحی شدهاند. لباسها نیز به دقت بر اساس مستندات تاریخی طراحی شدهاند. پوشش فرعون، اشرافزادگان مصری و همچنین لباسهای ساده و هویتدار مردم بنیاسرائیل، همگی بیانگر تفاوتهای طبقاتی و فرهنگی آن دوره تاریخی هستند.
موسیقی فیلم که توسط کارن همایونفر ساخته شده، یکی از عناصر کلیدی در ایجاد حال و هوای معنوی و حماسی فیلم است. اورکی با استفاده از ارکستر سمفونیک و بهرهگیری از نغمههای خاورمیانهای، ترکیبی از ملودیهای عرفانی و موسیقی حماسی را خلق کرده که در لحظات مختلف فیلم تأثیری عمیق بر مخاطب میگذارد.
همچنین، فیلمبرداری اثر توسط تورج منصوری، با استفاده از لنزهای سینمایی ویژه انجام شده که باعث خلق تصاویر شاعرانه و درعینحال واقعگرایانه شده است. استفاده از نورپردازی گرم در صحنههای داخلی کاخ فرعون و نورپردازی سرد و خاکستری در مناطق بنیاسرائیل، تضاد طبقاتی و محیطی را به خوبی نشان داده است.
جاهای خالی
ساختار این اثر ذاتا با مختصات یک سریال تلویزیونی تولید شده و به همین خاطر است که ریتم فیلم، در برخی سکانسها، بالا و پایین میشود. زمان طولانی این اثر باعث شده که «موسی کلیمالله» چیزی بین یک فیلم سینمایی و یک سریال تلویزیونی که قسمتهای مختلف آن بهطور پیوسته پخش میشوند، به نظر میرسد. نکته دیگری که در طول اثر به چشم میآید، دیالوگنویسی ساده آن و دور ماندن از جملات تأثیرگذار با لحن ادبی است که برای تلویزیون و مخاطب عمومی پذیرفتنی است.