او را همگان به یک ملودرامساز حرفهای میشناسند که آن را بارها و بارها با آثاری مانند «آژانس شیشهای»، «از کرخه تا راین»، «مهاجر»، «ارتفاع پست»، «دیدهبان»، «بوی پیراهن یوسف» و... به اثبات رسانده است. او حتماً از زمره مهمترین تأثیرگذاران بر جامعه و نگرش ایرانی -دستکم در ۳۰ سال اخیر- بوده و با وجود فراز و نشیبهای کاری و تغییر رویهها و زاویههای طبیعی، همچنان مهم و جریانساز است. درباره خود او و آثارش حرف و نکته بسیار است. عموماً آثار او گیرا هستند و دغدغه مشخصی را دنبال میکنند و به نظر نمیرسد برای شهرت یا ثروت است که پای دوربین میرود بلکه در پی بیان حرف و ایده خاصی است. امور فنی فیلمهایش اعم از شخصیتپردازی، روایت، بازیها، ضرباهنگ، قاببندیها و... عموماً در سطح استانداردی قرار دارند و در مجموع مخاطبان عمومی سینما و مخاطبان دغدغههای حاتمیکیا، راضی از سالن خارج میشوند.
با این همه اثر جدید او حائز ویژگیهایی است که در هیچ یک از آثار قبلی او مشاهده نکردهایم. ویژگیهایی که هر کدام بهتنهایی میتوانند تجربه جدیدی برای کارگردانش بسازند، حالا در یک فیلم جمع شدهاند تا «موسی کلیمالله: بهوقت طلوع» اقدامی جسورانه از حاتمیکیا قلمداد شود.
۱- حاتمیکیا در تجربه جدیدش روایتی زنانه ارائه میدهد. «به وقت طلوع» رنگ و بوی زنانهای دارد که البته با برشهای تاریخی که او انتخاب کرده است منطبق هم هست. اینکه این روایت در پی اتفاقهای اجتماعی سال ۱۴۰۱ باشد قابل اثبات نیست، ولی احتمالاً در نقدهای اجتماعی با چنین نگرهای مواجه خواهد شد. این حد از زنانگی در هیچکدام از آثار قبلی وی مشاهده نمیشود.
۲- آخرین ساخته حاتمیکیا به دلیل اینکه درباره یکی از پیامبران الهی است، یک فیلم دینی محسوب میشود و همه ملاحظات و نکاتی که درباره این مواجهه سینمایی با یک پیامبر اولوالعزم وجود دارد در زمان اکران فیلم دوباره نقل محافل دینی میشود. در آثار قبلی حاتمیکیا همیشه باورهای دینی نقش جدی داشتهاند ولی این حد از ممزوج بودن با مبانی اعتقادی برای نخستینبار در فیلمی از او ظاهر میشود.
۳- «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» در دسته فیلمهای تاریخی جای میگیرد. آثار تاریخی در سینمای جهان جایگاه بهخصوصی دارند، دنیایی که حاتمیکیا تا به حال ورودی به آن نداشته است.
۴- وی به لحاظ تکنیکی دست به اقدام جسورانهای زده و این اثر تاریخی پر زحمت را کاملاً استودیویی و با استفاده از فناوریهای روز ساخته است. تکنیکهای تصویرسازی کامپیوتری یا همان CGI و سایر فناوریها نخستین بار است که در سینمای حاتمیکیا در این حجم به کار میروند.
۵- قصه حضرت موسی(ع) یک قصه جهانی است با آموزههای متعدد اخلاقی و انسانی. قصه جهانی میتواند مخاطب جهانی به همراه داشته باشد. یکی از مشکلات مهم سینمای ایران این است که نمیتواند با مخاطب جهانی حرف بزند، گویی زبان مخاطب جهانی را بلد نیست. در تمام طول تاریخ سینمای ایران شاید به تعداد انگشتان یک دست هم آثاری نداریم که میتوانند در سطح گسترده با مخاطب جهانی ارتباط برقرار کنند. آیا موسای حاتمیکیا چنین سحری دارد که بتواند با مخاطب جهانی حرف بزند؟ بهخصوص اینکه به یادآوریم جبهه فرهنگی دشمنِ صهیونیستی با آثار سینمایی متعدد و خوشساختی که به این پیامبر عظیمالشأن نسبت داده ، ذهن جهانیان را برای جنایتهای خانمانسوزش آماده و مهیا کرده است.