نشست فیلم «دست تنها» با کنایه مجید مظفری به مسئولین آغاز و با گلایه علی اوجی از برخی بازیگران و دستمزدهای آنها به پایان رسید.
نشست خبری فیلم «دست تنها» در برج میلاد سینمای رسانه ها فیلم فجر با حضور عوامل این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست علی اکبر ثقفی -تهیهکننده فیلم «دست تنها»- در مورد چگونگی ساخت این فیلم یادآور شد: این فیلم در ژانر فیلمهای امیر حسین ثقفی بود و وقتی فیلمنامه را مینوشت دیدم که به فضاهای قبلی کار او نزدیک است و پذیرفتم که این کار را بسازیم.
وی در مورد اکران عمومی این فیلم نیز گفت: سال گذشته مسئولین از فروش خوب سینماها گفتند اما از یک فیلم اجتماعی حمایت نکردند، من مخالف فیلمهای کمدی نیستم ولی کمدی که محتوا داشته باشد، سینمای اجتماعی چندسال است که قربانی شده است، امیدوارم یک اکران خوب برای فیلمهای اجتماعی بگذارند تا سینما اجتماعی و مستقل از بین نرود.
در ادامه علی اوجی تهیهکننده دیگر فیلم «دستتنها» در سخنان کوتاهی گفت: من قبلا به عنوان بازیگر با امیرحسین ثقفی کار کرده بودم و از آن کار لذت بردم و در ذهنم بود که یک فیلم در مقام تهیهکننده با ایشان کار کنم. به نظرم آقای ثقفی مثل رنجرها فیلم میسازد، بدون ادا و اصول.
وی در مورد نقشش در انتخاب نرگس محمدی برای این فیلم افزود: من پارسال فیلم آقای کلانی را داشتم و اصلا من نرگس محمدی را پیشنهاد ندادم و خود ایشان انتخاب کرد یا حتی در فیلم «بیمادر» هم من پیشنهاد ندادم. ضمن اینکه ایشان بازیگر حرفهای است و برای من هم افتخار است که در فیلمهای من بازی کند.
اوجی با اشاره به بخش خصوصی در فیلمسازی تصریح کرد: در ۸۰درصد مواقع فیلمهای مستقل به جایی نمیرسد و اکران خوبی نخواهد داشت، من امسال در جشنواره فیلم فجر «شوهر ستاره» و «دست تنها» را به عنوان سرمایهگذار و تهیهکننده دارم و با صراحت میگویم واقعا سینما مستقل کار کردن یک ریسک بزرگ است.
وی با گلایه از برخی بازیگران خاطرنشان کرد: برای حفظ سینمای مستقل هنرمندان ما موظف هستند که به ساخت یک فیلم کمک کنند. اما متاسفانه برخی بازیگران با رقمهای بالا یک فیلم خوب را به راحتی کنار میزنند و حاضر نیستند برای حفظ سینمای خصوصی کمک کنند.
اوجی در پایان سخن تصریح کرد: اگر فیلمهای اجتماعی را از کمدی جدا کنیم در سالی که گذشت مجموعا ۱۲۰میلیارد فروش برای فیلمهای اجتماعی نداریم.
امیرحسین ثقفی -نویسنده و کارگردان فیلم «دست تنها»- در بخش دیگری از این نشست بیان کرد: سینما برای من جوششی است تا کوششی و هیچ وقت به دنبال پیام خاصی در فیلمهایم نبودم و بیشتر استدلال را به عهده خود مردم میگذارم، ولی برام خیلی مهم بود اخلاق و قیام کردن برای یک انسان شریف را در فیلم نشان دهم.
وی در خصوص سکانس کشته شدن سگها توضیحاتی را ارائه و ابراز کرد: کشته شدن سگها در فیلم کاملا تصویرسازی شده بود و ما از سگهایی که مرده بودن استفاده کردیم و حواسمان به حیوانات بود.
در ادامه این نشست نرگس محمدی بازیگر فیلم «دست تنها» درمورد حضورش در این فیلم گفت: من قبل از اینکه با آقای ثفقی کار کنم میدانستم که علی اوجی در «کوچههای ژاپنی» با ایشان کار کرده است، البته من قبل از اینکه علی اوجی به تهیهکنندگی برسد توسط آقای ثقفی به این فیلم دعوت شدم و فیلمنامه را خواندم.
شکیب شجره دیگر بازیگر فیلم «دست تنها» در ادامه این نشست در مورد حضورش در این فیلم گفت: همکاری با امیرحسین ثقفی واقعا لذتبخش است و وقتی علی اوجی به من پیشنهاد داد سریعا پذیرفتم.
وی ادامه داد: کاراکتری که من انتخاب کردم خیلی پرچالش بود و اهداف و انرژی این شخصیت خیلی زیاد بود و آن را دوست داشتم. خودم را فدای نقش کردم و مثل یک نی خالی ایستادم تا نقش در من بدمد. تفکرات و آرزوهای این نقش را جایگزین خودم کردم و یک هویتی از آن کاراکتر ساختم که خودم نبودم.
این بازیگر یادآور شد: برای ساختن این نقش ۲۰ روز تمام زحمت کشیدم، ابتدا یک گاری خریدم و رفتم پشت مسجد سید اسماعیل بازار ،کارگری کردم، داخل بازار بابت کارم پول گرفتم ساندویچ خریدم و دقیقا کارگری زندکی کردم و با اینکه فرصت کم بود سعی کردم هر روز ۵صبح تا ۱۷عصر در بازار کار کنم تا با این فضا آشنا شوم.
در بخش دیگری از این نشست مجید مظفری بازیگر فیلم «دستتنها» درمورد همکاریش با این گروه گفت: ما همیشه عادت داریم آن طرف میز بنشینیم و این طرف همیشه جای مسئولین باشد.
وی ادامه داد: خانواده ثقفی را از ۳۰سال پیش میشناختم و بارها با آنها کار کردم، این فیلم هم نقش متفاوتی داشت و من هم همیشه سعی کردم نقشهای متفاوت بازی کنم.
این بازیگر افزود: یک سال مو و ریش خود را نزدم و ۱۲کیلو اضافه وزن آوردم و با عشق خیلی از کارها را رد کردم تا «دست تنها» ساخته شود.
روایت امیر آقایی از یک تماس تا گلایه از عدم جسارت
امیر آقایی در گفتوگو با فریدون جیرانی ضمن انتقاد از شرایط ممیزی در سینمای این سالها، خاطرهای از تماس تلفنی خود با روحالله سهرابی از مدیران سابق سینمایی روایت کرد.
به گزارش ایسنا، امیر آقایی در ابتدای برنامه «کافه آپارات» با اشاره به فیلم توقیف شده «خط نجات» گفت: خبرهایی دارم مبنی بر اینکه مشکلات این فیلم با فارابی حل شده و قرار است اکران شود.
وی ادامه داد: خوشحالم که فیلمهایی که شرایط مشابه دارند، حداقل یک سانس در اینجا دیده میشوند، امیدوارم نگاهها نسبت به فیلمهایی که سالها در توقیف هستند رقیقتر شود.
در این بخش فریدون جیرانی با تذکر به این بازیگر مطرح کرد: صریحتر صحبت کنید، بگویید باید آزادی بیشتر شود؟!
در پاسخ به او امیر آقایی گفت: بگذارید خاطرهای بگویم؛ چند وقت پیش با روحالله سهرابی مدیر نظارت و ارزشیابی در دولت قبل تماس تلفنی داشتم، او گفت این روزها چه میکنی ؟ که در پاسخ به شوخی گفتم فیلمنامهای نوشتم درباره شهیدی که بعد از سالها پلاکش را پیدا کردهاند و میخواهند استخوانهای او را به خانواده تحویل بدهند، اما با توجه به اینکه خانواده سفری به کربلا در پیش دارند، نمیتوانند مراسم برگزار کنند و...او گفت:« این که فیلم من است، » درست هم میگفت او پیشتر با همین مضمون فیلمی با نام «خاکستر و برف» ساخته بود که بسیار فیلم خوبی است.
اما سهرابی بهیکباره سکوت کرد و گفت الان دیگر به اینگونه فیلمها مجوز نمیدهند. گفتم شما که الان جای آن کسی نشستی که آن روز به شما مجوز داد، شما به فیلم خودت، مجوز نمیدهی! پس ما چه بسازیم، شما بگو چه بسازیم چه بنویسیم ما همان کار را کنیم . از این رو امیدوارم نگاهها رقیق تر شود چون واقعا نمیدانم آن سینمای اجتماعی که ما بلدیم کجاست. گرچه پیشتر اعتراضاتی میشد اما باید بدانیم همین اعتراضات و حرفها باعث شده ما در اینجا بایستیم چون در روزگاری نه چندان دور وقتی فیلمی به فستیوالی میرفت رعشه به تن و بدن ما میافتاد که حالا در داخل چه برخوردی با ما میشود!
آقایی درباره شناختش از سازمان مجاهدین خلق گفت: یادم است آن روزها در تهران ترورهایی اتفاق میافتاد. بزرگتر که شدیم که رادیو اخبار آنها را پخش میکرد. از این رو وقتی آقای زرگرنژاد کارگردان «شمال از جنوب غربی» فیلمنامه این اثر را به من داد خوشم آمد چون یک روایت واقعی بود. باید بگویم واقعا فیلم سختی بود و فیلمبرداری آن طولانی شد. چون در طول کار هر واقعهای به لحاظ سیاسی و اجتماعی که فکرش را کنید، رخ داد. همه این مسایل به هر حال دستانداز بود. در این فیلم من نقشی را دارم که این کاراکتر با همسر و فرزندش زیستی دارد و به تدریج کشف میکند که آن هیولای بیرون چیست.
وی در پاسخ به فریدون جیرانی که چقدر درباره این سازمان تحقیق کرده است، بیان کرد: من علاقهای ندارم که درباره سازمان مجاهدین خلق بخوانم چون چیزی که از اساس غلط است باید اساسش برچیده شود.
وی درباره ساخت فیلم سیاسی بیان کرد: اینجور فیلمها اینچنین است که باید مدام مراقب بود به کسی بر نخورد. این در حالی است که درگذشته به کسی برنمیخورد! در چند سال گذشته اتفاقی در سینما رخ داده که بر اساس آن میگویند بروید فیلم کمدیای بسازید که اتفاقات آن در گذشته رقم بخورد تا به کسی بر نخورد. مدیر دولتی در حوزه هنر حقوق میگیرد و وظیفهاش این است به هنرمند خدمت کند حق ندارد سنگ بیندازد هربار هر نگاه تازهای وارد شود و بخواهد دیوار جدیدی بسازد که نمیشود پس چرا باید فیلم بسازیم. حتی اگر الان بخواهیم درباره دفاع مقدس هم فیلم بسازیم باید با نگاه امروز بسازیم درباره حوادث سیاسی هم همین است. باید فرایند وقایع را بسازیم.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت بد صدای سالن برج میلاد عنوان کرد: کاش سالن علاوه بر تصویر صدا هم میداشت. من حتی دیالوگهای خودم را نمیشنیدم. ای کاش فیلم برای اهالی مطبوعات در سالن کوچکی اکران میشد که حداقل صداها را میشنیدند من حقیقتا هیچ چیزی نشنیدم. این سالن برای کنسرت طراحی شده نه سالن سینما.
آقایی با بیان چگونگی کار عنوان کرد: من کسی نیستم که چیزی را بخواهم به کار اضافه یا حذف کنم سعی میکنم آنچه نوشته را به بهترین شکل اجرا کنم. آنچه به من سپرده شده بود را انجام دادم. این فیلم هم عاشقانه دارد و شخصیت نگهبان فرزندش هم هست.
وی گفت: هفت فیلم از فیلمهای بخش مسابقه به من پیشنهاد شده بود اما من فقط همین یک فیلم را پذیرفتم.
آقایی در پایان درباره فیلم توقیف شده «شب داخلی دیوار» گفت: این فیلم طبق مجوزی که برایش صادر شده ساخته شده و حتی یک واو آن با آنچه ساخته شده فرقی ندارد. ولی سلیقه باعث شده است وضعیت اینچنین شود. در حوزه ما میگویند سری که درد نمیکند دستمال نبندید! یعنی جسارت پاسخگویی و ایستادن تقریبا از بین رفته است!
برای بازیگر اصلی «زیبا صدایم کن» از ۳۰۰ دختر تست گرفتیم
نشست پرسش و پاسخ فیلم «زیبا صدایم کن» در پنجمین روز از جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
به گزارش ایرنا، نشست پرسش و پاسخ فیلم «زیبا صدایم کن» با اجرای منصور ضابطیان و حضور رسول صدرعاملی (کارگردان)، سید مازیار هاشمی (تهیهکننده)، آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی و محمدرضا صدرعاملی (نویسنده)، ژولیت رضاعی و مهران غفوریان (بازیگر) و کریستف رضاعی (آهنگساز) برگزار شد.
رسول صدرعاملی در ابتدای این نشست گفت: پنج سال پیش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، محمدرضا کریمی صارمی کتاب «زیبا صدایم کن» فریدون حسنزاده را به من داد که در کانون منتشر شده بود. وقتی کتاب را خواندم احساس کردم میتوان کاری از آن ساخت و با اجازه نویسنده، قصه را بهروز کنم، حدود چند سال درگیر آن موضوع بودیم. در ابتدا کامبوزیا پرتوی کار را آغاز کرد که متاسفانه او را از دست دادیم. بعد اصغر عبداللهی کار را شروع کرد و باز به نتیجه نرسید تا درنهایت میلاد و محمدرضا و آرش فیلمنامه را نوشتند و این تیم بیش از یک سال زحمت کشید. بعد از آن حامد علامتی بهعنوان مدیرعامل کانون آمد و اعتماد کرد و همهجوره ما را برای ساخت این اثر حمایت کرد.
صدرعاملی افزود: «شنای پروانه» باب آشنایی من با مازیار هاشمی بود و بهخاطر من پای کار آمد. اراده جمعی کانون پرورش فکری، مازیار هاشمی و بنیاد سینمایی فارابی باعث شد این فیلم ساخته شود و برای من مهم بود که موقعیت کانون دوباره احیا شود و مرغک کانون باز روی پرده سینما بیاید.
سیدمازیار هاشمی نیز بیان کرد: آشنایی من با آقای صدرعاملی به زمانی برمیگردد که «بچهخور» را کار کردیم و همکاری ما به «شنای پروانه» برمیگردد. بعد از آن پروژه، کتاب «زیبا صدایم کن» را به من دادند و کار از آنجا شروع شد.
آرش صادق بیگی یکی از نویسندگان این اثر توضیح داد: نیاز بود نوجوان جدید و امروزی را در فیلم ببینیم و آقای حسنزاده نویسنده کتاب هم به ما اجازه دادند که راحت با قصه پیش برویم و دخل و تصرف داشته باشیم.
برای بازیگر اصلی «زیبا صدایم کن» از ۳۰۰ دختر تست گرفتیم
میلاد صدرعاملی نیز مطرح کرد: تفاوت اصلی این بود که ما باید یک مادر را وارد قصه میکردیم. آدمهای جداافتاده که هرکدام در طرفی از شهر پرت شدهاند و باز در کنار هم جمع میشوند. کار بسیار سختی بود که اگر درنمیآمد، قصه تأثیرگذاری خود را از دست میداد.
محمدرضا صدرعاملی گفت: درست است که خسرو بهظاهر از آسایشگاه بیرون میآید، ولی خسرو است که آدم درست قصه است و جامعه با او بهخوبی رفتار نمیکند.
رسول صدرعاملی درباره معرفی یک بازیگر نوجوان دیگر به سینما بیان کرد: از قبل نیت نداشتم که «ترانه» دیگری به سینما اضافه کنم. خیلی خوشحالم که بعد از مدتها به بازیگری رسیدم که بسیار دانا و باهوش است. ژولیت دختر کریستف رضاعی است و بعد از ۳۰۰ نفر از او هم تست گرفتم و زیبای قصه خود را پیدا کردم.
ژولیت رضاعی بازیگر این فیلم بیان کرد: تشکر میکنم که اجازه دادند چنین تجربهای داشته باشم. وقتی وارد پروژه شدم، بسیار شکرگزار بودم که توانستم وارد چنین پروژهای شوم.
کارگردان این فیلم مطرح کرد: این فیلم یکی از سختترین پروژههای ممکن برای من و مازیار هاشمی بود. حدود هفتاد درصد فیلم خارجی بود. در «دختری با کفشهای کتانی» هم چنین تجربهای داشتم که بسیار به من کمک کرد.
کریستف رضاعی آهنگساز فیلم توضیح داد: آنقدر داستان قوی است که غرق آن میشویم و کار من را راحتتر کرد. از همان ابتدا میدانستم که باید به سمت موسیقی ظریف از منظرسازی بروم.
صدرعاملی درباره دلیل حضور موضوعاتی مانند گشت ارشاد و موتورسواری زنان در فیلم بیان کرد: از قبل به این مسائل فکر شده بود. بحث ما این نبود که کار خاص و عجیبی انجام دهیم. اما شما نمیتوانید سال گذشته از میدان تجریش تا ولیعصر بیایید و پدیدههایی مانند گشت ارشاد را نبینید.
رسول صدرعاملی بیان کرد: دقیقا فیلمنامهای که داشتیم، به تصویر کشیده شد و این نسخه، پاک و بدون دستکاری است. امیدوارم برای اکران هم دچار ممیزی نشویم. تمام نیت من این بود که تجسم و تصور مهربانی را روی پرده ببینید.
مهران غفوریان نیز توضیح داد: من پدرم و یک دختر دارم. آقای صدرعاملی ممنونم از شما برای نشاندادن چنین رابطه پدر و دختری و ممنونم که به من اعتماد کردید.
کارگردان این اثر گفت: از زمان «من ترانه پانزده سال دارم» تلاش کردم از زاویهای به خانواده دقت کنم که نگاه تازهای باشد. امین حیایی هم سفر است و عذرخواهی کرد که نتوانست اینجا باشد. هنوز بخش قابلتوجهی از تواناییهای او دیده نشده است.
رسول صدرعاملی بیان کرد: به نظر میآید این دو نسل دهه پنجاه و زد از هم دور افتادهاند؛ ولی اینگونه نیست. اگر رابطه پدر و دختری با رفاقت و همدلی ایجاد شود، مانا خواهد بود. سینما بیش از هر چیزی به تهیهکننده خوب نیاز دارد و خوشحالم که در این پروژه سیدمازیار هاشمی را در کنار خود داشتیم.