به گزارش اقتصادآنلاین، "شهیر شهید ثالث" تحلیلگر مسائل ایران در مقالهای تحت عنوان "آیا ترامپ وارد جنگ با ایران خواهد شد"؟ به گمانه زنی در این باره پرداخته است.
او می نویسد:"موضع جدید ایران میتواند نشان دهنده یک تغییر بالقوه در سیاستگذاریهای آن کشور باشد، که جرقه خوشبینی نسبت به اصلاح موضع آن کشور در قبال دولت ترامپ را برانگیخته است. ترامپ اکنون سه انتخاب در مورد ایران پیش روی خود دارد که انتخاب هر یک به طور اجتناب ناپذیری بر ایران و مردم آن کشور تاثیر می گذارد. گزینه نخست آن که او سیاست "فشار حداکثری ۲" را برای وادار کردن دولت ایران به آمدن پای میز مذاکره و تضمین یک توافق جدید اجرا کند. گزینه دوم آن است که او می تواند اجازه دهد یا به طور غیرمستقیم از اسرائیل در حمله به تاسیسات هسته ای ایران حمایت کند. گزینه سوم آن است که او می تواند با اسرائیل در عملیات نظامی که تاسیسات هسته ای ایران را هدف قرار می دهد، همکاری کند و در عین حال برای احتمال وقوع یک جنگ گستردهتر آماده شود".
تمایل ترامپ برای "فشار حداکثری ۲" علیه ایران بیش تر از دو گزینه دیگر است
"شهید ثالث" با اشاره به این که اظهارات علنی ترامپ نشان میدهند او تمایل زیادی به اعمال "فشار حداکثری ۲" علیه ایران دارد می نویسد:" او همواره مخالفت خود را با دخالت ایالات متحده در "جنگهای بی پایان" اعلام کرده است. به همین خاطر است که گزینه دوم خطر تشدید سریع تنش و ورود به گزینه سوم را به دنبال خواهد داشت زیرا انتقام شدید ایران در پاسخ به حمله اسرائیل می تواند ایالات متحده را وادار به مداخله سازد و به طور بالقوه منجر به درگیری گسترده تر شود".
سیگنال محاسبه شده
او در ادامه می نویسد: "شواهد نشان دهنده تمایل ترامپ برای صلح در خاورمیانه است. ترامپ حتی پیش از انتخاب مجدد خود، پیام روشنی به "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل ارسال کرد تا پیش از تحلیف خود، به جنگ غزه پایان دهد. این صرفا ژست گرفتن نبود. بر اساس گزارشها، "استیو ویتکاف" فرستاده ویژه ترامپ، نتانیاهو را برای پذیرش آتش بس تحت فشار قرار داده بود. پیگیری ترامپ برای صلح خاورمیانه ریشه در عملگرایی اقتصادی شخصی او دارد. عربستان سعودی نقش اصلی را در این چشم انداز ایفا می کند و ضمن حفظ روابط نزدیک با ترامپ و حلقه درونی او، منافع اقتصادی قابل توجهی را ارائه می دهد. برای ترامپ، عادی سازی رابطه عربستان سعودی و اسرائیل یک هدف اساسی است، هدفی که به ایجاد یک محیط منطقه ای باثبات و صلح آمیز وابسته است. برخی استدلال می کنند که حضور چهرههای تندرو ضد ایران مانند مانند "مارکو روبیو" وزیر امور خارجه و "مایک والتز" مشاور امنیت ملی در اطراف ترامپ میتواند بر تصمیمهای دولت ترامپ در مورد ایران تأثیر بگذارد. با این وجود، آنان این ویژگی مهم شخصیتی ترامپ را نادیده می گیرند که او همواره خود تصمیم گیرنده نهایی است و به دلیل احساس خود بزرگ بینیای که دارد اجازه مداخله دیگران در تصمیماتش را نمی دهد. ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود، ۱۸ مقام ارشد خود را به دلیل عدم همسویی با سیاست هایش از جمله وزیر امور خارجه، وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی و استراتژیست ارشد را یا اخراج کرد یا وادار به استعفا کرده بود. با این وجود، علیرغم آن چه گفته شد، ترامپ تصمیمات خود را به تنهایی اتخاذ نمی کند. هم تحریکات اسرائیل و هم واکنشهای ایران بر انتخابهای او تأثیر خواهند گذاشت".
نگرانی درباره صادرات انرژی ایران
"شهید ثالث" با اشاره به این که یکی از اهداف اصلی ترامپ تلاش احتمالی او برای قطع منابع درآمدی ایران از صدور انرژی خواهد بود، می نویسد:"ایران در دوران ریاست جمهوری بایدن تحریمهای آمریکا را دور زد و صادرات نفت خود را از ۳۰۰ هزار بشکه در روز در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ به حدود ۱.۷ میلیون بشکه در روز در دوره بایدن افزایش داد. با این وجود، به گفته یکی از مقامهای اتاق بازرگانی ایران، در طول این مدت زمان، ۹۲ درصد نفت ایران با ۳۰ درصد تخفیف به چین فروخته شده است. ترامپ به احتمال زیاد می تواند مانند دوره نخست ریاست جمهوری خود این منبع درآمد را قطع کند. ترامپ در ماه جولای در جریان سخنرانی خود در کنوانسیون ملی جمهوری خواهان خاطرنشان کرد که پیش تر با استفاده از اهرم تجارت، صادرات نفت ایران را کاهش داده است. در این زمینه، کاهش فشار در پارس جنوبی یکی از بزرگترین مخازن گاز طبیعی جهان به بحران شدید انرژی در ایران دامن زده است. پارس جنوبی ۶۴ درصد برق و ۷۰ درصد گاز طبیعی مصرفی ایران را تامین می کند و این کمبود باعث قطعی گسترده برق در منازل و صنایع و قطع گاز در بخشهای صنعتی شده آن کشور شده است. خسارات سالانه ناشی از قطعی برق مداوم در بخشهای صنعتی به تنهایی ۲۰ میلیارد دلار برآورد شده است. ناامیدی عمومی افزایش یافته است، همان طور که با خشم گسترده در رسانههای اجتماعی در مورد قطعی مداوم برق بر از سوی شهروندان ایرانی ابراز می شود. وزیر نفت ایران اخیراً اعلام کرده که برای رفع کمبود گاز به ۴۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است رقمی که دستیابی به آن برای ایران در شرایط فعلی تحت تحریمهای آمریکا غیر قابل دسترس به نظر می رسد. با تشدید بحران، کاهش ارزش ریال به طور مستقیم بر معیشت، به ویژه برای فقرا تأثیر منفی گذاشته است. طی یک سال گذشته، براساس محاسبات من، ریال ۵۰ درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است".
ترامپ از ایران چه می خواهد؟
"شهید ثالث" در ادامه با اشاره به این که خواسته ترامپ در هرگونه مذاکره ای با ایران چه خواهد بود می نویسد:"ممکن است به نظر برسد که ترامپ گهگاه از مواضع خود عقبنشینی میکند، اما وقتی نوبت به توافق با دولت ایران میرسد، او کماکان بر روی دستیابی به توافقی برای تقویت اعتبار خود و نشان دادن برتری اش نسبت به دموکراتها متمرکز است. هدف او این است که اطمینان حاصل کند برنامه هسته ای ایران صرفاً نمادین باقی می ماند. با این وجود، چنین توافقی اگر غیرممکن نباشد بسیار بعید به نظر می رسد".
این مسیر به کجا منتهی خواهد شد؟
"شهید ثالث" دو سناریوی احتمالی را در مورد مسیر پیش روی ترامپ در قبال ایران متصور است.
او در این باره می نویسد:"در سناریوی نخست تا زمانی که ترامپ هیچ تهدید هستهای قابل توجهی از سوی ایران احساس نکند، میتواند به تشدید تحریمها علیه آن کشور ادامه دهد و هدفش اعمال فشار داخلی برای شکننده و بیثبات کردن نظام سیاسی ایران باشد. امید او در آن سناریو این خواهد بود که ایران در مواجهه با یک تهدید وجودی، به میز مذاکره بازگردد و با توافقی موافقت کند که خواستههای اصلی ترامپ را برآورده سازد. این که آیا انتظارات او برآورده خواهد شد یا خیر هنوز مشخص نیست. با این وجود، با توجه به خط سیر وضعیت اقتصادی ایران و وضعیت انفجاری جامعه تحت فشار غیرقابل تحمل ناشی از هزینههای زندگی، احتمال بروز دوباره اعتراضات در داخل ایران در دو سال اینده محتمل به نظر می رسد. در همین حال، این که نظام سیاسی ایران در مواجهه با موج شدید نارضایتی همراه با تشدید تحریمها تا چه اندازه توان مقاومت خواهد داشت سوالی باز است که نمی توان اکنون به آن پاسخ داد".
او در تشریح سناریوی دوم می نویسد:"اگر ایران تهدیدات هستهای خود را به سطحی افزایش دهد که ترامپ خطری جدی را از جانب آن براساس منابع اطلاعاتی آمریکا یا اسرائیل یا نفوذ نتانیاهو احساس کند، در آن صورت با گزینههای درگیری مستقیم یا غیر مستقیم نظامی وارد عمل خواهد شد. او در این سناریو می تواند آزادی عمل کامل به اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدهد یا حتی در چنین حمله ای با اسرائیل همکاری کند. واکنش دولت ایران چگونه خواهد بود و این رویارویی نظامی به کجا منجر خواهد شد؟ پاسخ این پرسش نیز نامشخص است. تمام این موارد پرسش هایی محوری هستند که در ماههای اینده پاسخ به آن مشخص خواهد شد".