شناسهٔ خبر: 71174004 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

سناریوی سقوط اسد یکسال قبل در این اتاق کلید خورد

یک تحلیلگر سیاسی درباره سقوط اسد در سوریه گفت: این برنامه‌ای بود که از سال‌های گذشته طراحی شده و قرار بود اجرا شود. مجموعه‌ای هم که اینها اجرا می‌کردند مثلث امریکا، ترکیه و اسراییل است که با توجه به اینکه هر کدام‌شان چطور حرکت می‌کردند، به این قضیه ورود کردند.

صاحب‌خبر -

محسن جلیلوند تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در گفت وگو با اعتماد درباره اتفاقات اخیر در سوریه و جایگاه این کشور پسا اسد گفت: شاید بتوان گفت اتفاقی که در سوریه افتاد را کسی تصور نمی‌کرد که به این سرعت بیفتد. یعنی اگر قرار بود برف آب شود دیرتر انجام می‌شد تا اینکه دولت آقای بشار اسد سقوط کند. ولی واقع قضیه این است که این اتفاق از قبل برنامه‌ریزی شده بود. شاید دوستان و همکاران من بگویند که فلانی به تئوری توطئه منتقد است. اما به قول فرانکلین روزولت در سیاست هیچ چیزی تصادفی نیست و همه‌چیز برنامه‌ریزی شده است. این برنامه‌ای بود که از سال‌های گذشته طراحی شده و قرار بود اجرا شود. مجموعه‌ای هم که اینها اجرا می‌کردند مثلث امریکا، ترکیه و اسراییل است که با توجه به اینکه هر کدام‌شان چطور حرکت می‌کردند، به این قضیه ورود کردند.

مهمترین محورهای این گفت و گو را می خوانید:

*اندیشکده اسراییل معتقد است که یک ورودی آشوب‌ساز داریم به نام جمهوری اسلامی ایران که هر وقت وارد بازی می‌شویم، بازی را به هم می‌زند. ابزارهایی هم دارد مثل محور مقاومت.

*حفظ موجودیت و امنیت اسراییل کانون محوری سیاست‌های امریکاست. اگر سریال House Of Card (خانه پوشالی) را دیده باشید گفته می‌شود راه کاخ سفید از تل‌آویو می‌گذرد. یعنی هر کس که در امریکا در سطح تصمیم‌گیری است موظف است که امنیت و موجودیت اسراییل را حفظ کند.

*یک خاورمیانه جدید در حال تشکیل شدن است با محوریت اسراییل، همراهی ترکیه و پشتیبانی امریکا. در عین حال روس‌ها و چینی‌ها هم سهم خودشان را می‌برند منتها به اندازه. «صوفی اگر باده به اندازه خورد نوشش باد» به اندازه‌ای که نوش‌شان باشد باده می‌دهند نه خیلی. روسیه الان پشت سوریه هم نایستاد.

*محور مقاومت از بین نمی‌رود ولی واقعیت این است که تضعیف شده است.از قبل تضعیف شده بود اما با سقوط سوریه روند تضعیف عمیق‌تر شد چون سوریه پل ارتباطی ما با محور مقاومت بود که کلا تضعیف شد. نابود نمی‌شود اما تضعیف شده و تضعیف را عمیق‌تر می‌کنند تا به نظریه خودشان برسند.

*اینکه باید پشت مردم سوریه بایستیم کاملا حرف درستی است ولی الزاماً در خاورمیانه همه حکومت‌ها، برگزیده مردم‌شان نیستند. کدام‌شان را می‌بینید که برگزیده مردم‌شان باشند. 

*اقلیت ۱۳ درصدی سوری اجازه نمی‌دهد که معارضان سوریه قدرت را به دست بگیرند، چون نیروی نظامی، کلید زندان، کلید اسلحه‌خانه و کلید گاوصندوق دست اینهاست. هر جای دنیا دیدید کلید گاوصندوق، زندان و اسلحه دست اقلیتی باشد آن اقلیت بر اکثریت حکمفرمایی می‌کند.

*با مردم در سوریه اگر صحبت می‌کردید خیلی ناراضی بودند. چون می‌دانستند در شرایط برابر ، کسی که به حکومت نزدیک است (سنی باشد یا علوی) حرفش برو دارد. این نظام کاستی هایی داشت و مردم سوریه هم ناچار بودند زندگی کنند. الان هم با این اتفاقی که افتاده امیدوارم پشیمان نشوند.

*به نظرم دوره هرج و مرج کوتاهی در سوریه داشته باشیم تا تثبیت شوند. تثبیت هم بین قدرت‌هایی است که آنجا حضور دارند. طبعا روسیه دیگر ورود نخواهد کرد چون روسیه نیازی ندارد و فکر می‌کنم بندر طرسوس را به عنوان پایگاه نیروی دریایی بدهند برایش کافی است که یک گوشه از مدیترانه را داشته باشد. البته آن را هم داشته باشد، روسیه ناو و نیروی دریایی درست و حسابی ندارد.

*در سوریه هم فکر نمی‌کنم کسانی که سر کار می‌آیند به راحتی بخواهند بدهی ما را حساب کنند و بگویند حساب و کتاب چطور باشد. آنجا از گروه‌های دیگر و افراد بانفوذ کشورهای دیگر هستند که بخواهند بخور بخور کنند تا اینکه ما بگوییم چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و کارخانه‌مان چه شده؟ مدت زمان طولانی طول خواهد کشید. ولی اگر دولتی سر کار بیاید که با ما هماهنگ شود، حتی اگر هماهنگ شود هم پولی ندارد که بپردازد. سوریه مگر چه چیزی دارد؟

محسن جلیلوند تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در گفت وگو با اعتماد درباره اتفاقات اخیر در سوریه و جایگاه این کشور پسا اسد گفت: شاید بتوان گفت اتفاقی که در سوریه افتاد را کسی تصور نمی‌کرد که به این سرعت بیفتد. یعنی اگر قرار بود برف آب شود دیرتر انجام می‌شد تا اینکه دولت آقای بشار اسد سقوط کند. ولی واقع قضیه این است که این اتفاق از قبل برنامه‌ریزی شده بود. شاید دوستان و همکاران من بگویند که فلانی به تئوری توطئه منتقد است. اما به قول فرانکلین روزولت در سیاست هیچ چیزی تصادفی نیست و همه‌چیز برنامه‌ریزی شده است. این برنامه‌ای بود که از سال‌های گذشته طراحی شده و قرار بود اجرا شود. مجموعه‌ای هم که اینها اجرا می‌کردند مثلث امریکا، ترکیه و اسراییل است که با توجه به اینکه هر کدام‌شان چطور حرکت می‌کردند، به این قضیه ورود کردند.

مهمترین محورهای این گفت و گو را می خوانید:

*اندیشکده اسراییل معتقد است که یک ورودی آشوب‌ساز داریم به نام جمهوری اسلامی ایران که هر وقت وارد بازی می‌شویم، بازی را به هم می‌زند. ابزارهایی هم دارد مثل محور مقاومت.

*حفظ موجودیت و امنیت اسراییل کانون محوری سیاست‌های امریکاست. اگر سریال House Of Card (خانه پوشالی) را دیده باشید گفته می‌شود راه کاخ سفید از تل‌آویو می‌گذرد. یعنی هر کس که در امریکا در سطح تصمیم‌گیری است موظف است که امنیت و موجودیت اسراییل را حفظ کند.

*یک خاورمیانه جدید در حال تشکیل شدن است با محوریت اسراییل، همراهی ترکیه و پشتیبانی امریکا. در عین حال روس‌ها و چینی‌ها هم سهم خودشان را می‌برند منتها به اندازه. «صوفی اگر باده به اندازه خورد نوشش باد» به اندازه‌ای که نوش‌شان باشد باده می‌دهند نه خیلی. روسیه الان پشت سوریه هم نایستاد.

*محور مقاومت از بین نمی‌رود ولی واقعیت این است که تضعیف شده است.از قبل تضعیف شده بود اما با سقوط سوریه روند تضعیف عمیق‌تر شد چون سوریه پل ارتباطی ما با محور مقاومت بود که کلا تضعیف شد. نابود نمی‌شود اما تضعیف شده و تضعیف را عمیق‌تر می‌کنند تا به نظریه خودشان برسند.

*اینکه باید پشت مردم سوریه بایستیم کاملا حرف درستی است ولی الزاماً در خاورمیانه همه حکومت‌ها، برگزیده مردم‌شان نیستند. کدام‌شان را می‌بینید که برگزیده مردم‌شان باشند. 

*اقلیت ۱۳ درصدی سوری اجازه نمی‌دهد که معارضان سوریه قدرت را به دست بگیرند، چون نیروی نظامی، کلید زندان، کلید اسلحه‌خانه و کلید گاوصندوق دست اینهاست. هر جای دنیا دیدید کلید گاوصندوق، زندان و اسلحه دست اقلیتی باشد آن اقلیت بر اکثریت حکمفرمایی می‌کند.

*با مردم در سوریه اگر صحبت می‌کردید خیلی ناراضی بودند. چون می‌دانستند در شرایط برابر ، کسی که به حکومت نزدیک است (سنی باشد یا علوی) حرفش برو دارد. این نظام کاستی هایی داشت و مردم سوریه هم ناچار بودند زندگی کنند. الان هم با این اتفاقی که افتاده امیدوارم پشیمان نشوند.

*به نظرم دوره هرج و مرج کوتاهی در سوریه داشته باشیم تا تثبیت شوند. تثبیت هم بین قدرت‌هایی است که آنجا حضور دارند. طبعا روسیه دیگر ورود نخواهد کرد چون روسیه نیازی ندارد و فکر می‌کنم بندر طرسوس را به عنوان پایگاه نیروی دریایی بدهند برایش کافی است که یک گوشه از مدیترانه را داشته باشد. البته آن را هم داشته باشد، روسیه ناو و نیروی دریایی درست و حسابی ندارد.

*در سوریه هم فکر نمی‌کنم کسانی که سر کار می‌آیند به راحتی بخواهند بدهی ما را حساب کنند و بگویند حساب و کتاب چطور باشد. آنجا از گروه‌های دیگر و افراد بانفوذ کشورهای دیگر هستند که بخواهند بخور بخور کنند تا اینکه ما بگوییم چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و کارخانه‌مان چه شده؟ مدت زمان طولانی طول خواهد کشید. ولی اگر دولتی سر کار بیاید که با ما هماهنگ شود، حتی اگر هماهنگ شود هم پولی ندارد که بپردازد. سوریه مگر چه چیزی دارد؟