لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: بالاخره یکی طلسم را شکست. به آگهی زیر توجه کنید:
گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه اصفهان، از طریق فراخوان جذب هیات علمی 1403، متخصص هوش مصنوعی جذب میکند. دانش آموختگان دکتری در گرایش های هوش مصنوعی یا پردازش زبان طبیعی با مدرک کارشناسی مهندسی نرم افزار، مهندسی کامپیوتر یا برنامه نویسی می توانند مستندات خود را از طریق سامانه جذب ارسال کنند.
نزدیک 20 سال است مینویسم و فریاد میزنم اتفاق جدیدی دارد رقم میخورد، دنیا دارد به سمت دیگری میرود، بیایید شیوه کار را تغییر دهید. مطمئن باشید اتفاق بدی نمیافتد. میگوئیم کاری بکنید ، قبل از انکه جهان فناوری باز یک برگه تازه روی میز بکوبد و کیش و مات. و باز شروع میشود دفاع ودفاع و دفاع و گاهی هم توجیه و توجیه و توجیه. نوشته بودم مگر نمیگویند دانشگاه کارخانه آدمسازی است. خوب کارخانه سه رکن اصلی، و جز آن، ارکان مدیریتی و اجتماعی و محیطزیستی و دیگر هم دارد که بحث من در سه رکن اصلی است. کارخانه نیاز به 1- مواد اولیه دارد که در اینجا دانشجو است، نیاز به 2- تجهیزات دارد که در اینجا دانشگاه و آزمایشگاه و محیط تحقیق دانشگاهی است و نیاز به 3- استادکار دارد که به کمک تجهیزات، مواد اولیه را تبدیل به محصول قابل استفاده برای جامعه کند، که آن هم استادان و اعضای هیات علمی هستند.
هر یک از این سه رکن که غایب یا معیوب باشند، محصولی شکل نمی گیرد، یا محصول ناقص و معیوبی خواهد شد که یا استفاده نمیشود و یا بد استفاده میشود.
خوب به یاد دارم و حتما استاد گرانقدر دکترمهدی محمدی استاد دانشگا قم هم خوب به یاد دارند در زمستان 1386 در سخنرانی منزلت اجتماعی حرفه کتابداری در کتابخانه ملی همین را عرض کردم و اضافه کردم شما استادان میروید "سردرس" را تغییر می دهید و دادهکاوی را در میان دروس میگذارید که مدرن شویم ولی باز هم خود استادان رشته ما و از روی جزوه و کتاب، داده کاوی درس میدهند. در سالهای اخیر هم لابد رفتهاید تحلیل شبکه اجتماعی گذاشتهاید و باز خودمان و در 90 درصد گروهها بدون آزمایشگاه درس میدهیم. گیرم که در دو یا 5 دانشگاه یکی از اساتید خودمان این توان را داشته باشد که آزمایشگاه هوش مصنوعی راه بیاندازد، بقیه 30 تا 40 گروه کتابداری چه میکنند؟ از روی جروه و کتاب درس میدهند؟ اگر دانشجویان به زبان انگلیسی تسلط داشته باشند که خود درسها و خواندنیهای آنها الآن در شبکه هست و درسهای خوبی هم هست. خُب استاد حاضر و ناظر ولی آزمایشگاههای مورد نیاز کجاست؟
در آن روزِ منزلت اجتماعی حرفه کتابداری 1386، نمونهای مستند از چند دانشگاه در یک کشور کوچک نشان دادم که استادان تخصصی هر ترم در یک دانشگاه هستند و جایشان تغییر میکند، در نتیجه یک استاد کارکشته درسهایِ تخصصی فناوری مثلا داده کاوی را هر ترم در یک دانشگاه تدریس میکند و پیشنهاد کردم برای درسهای تخصصی از گروههای تخصصی کمک بگیرید و دوست با فضیلت، جناب آقای دکتر محمدی در فرصت گفتگو فرمودند که من این کار را در دانشگاه قم کردم و از گروه کامپیوتر استاد گرفتم، و بعد از 2 یا سه جلسه همه جمع شدند جلوی دفتر من که آقا این استاد را عوض کنید، ما درس را نمیفهمیم. بله، به گمان من مواد اولیه برای این کار نامناسب بوده.
بارها گفتیم که دوره کارشناسی را حذف کنید و مستقیما از کارشناسیهای مورد نیاز از رشتههای تخصصی دیگر برای گرایشهای مختلف در ارشد و دکتری دانشجو بگیرید. عکس العملها تند بود. اینک به زبانی دیگر بگوئیم. این ورودیهای کارشناسی که بسیار هم عزیز هستند، و نمونههای درخشانی از آنها هم اینک از کتابداران و استادان بسیار خوب ما هم هستند، بخش زیادیشان توانایی ادامه دادن در حوزههایی از رشته ما که دچار تحولات شدید فناوری شده و به ریاضیات قوی نیاز دارد، ندارند. فداتون بشم من، برخی از این بچهها در روزهای انتخاب رشته در دبیرستان، با توجه به توانایی و علایقشان، انتخابی غیر از رشته ریاضی داشتهاند و حالا ما نشاندهایمشان درکلاس که الگوریتم و پردازش زبان طبیعی و دادهکاوی و ماشین لرنینگ و برنامه نویسیهای حتی ساده و تحلیل شبکههای اجتماعی به آنها درس بدهیم؟ داداش من نمیشه.
میدانم که روی درسها و رشته و گرایشها در یک سال گذشته زحمت زیادی کشیده شده وتحسین میکنم، چرا که در بسیاری از رشته ها این تغییر سردرس سالهای سال است اتفاق نیفتاده و شاید هم نیاز نبوده، ولی در رشته ما چند بار این کار شده و در یک سال گذشته هم به همت استادان بزرگوار این کار انجام شده، لیکن سوال من همان است که در بالا عرض کردهام. این درسها توسط چه کسانی ارائه میشود و به کدام دانشجویان با چه پایه علمی و فنی؟
عزیزان خوب دقت کنید. با شنیدن جمله حذف کارشناسی نوشته را به کناری پرتاب نکنید. اندکی تاب بیاورید. کاری که دانشگاه اصفهان آغاز کرده بسیار مبارک است و منظور ما معدود فضولهایی که دراین سالها به حریم موظفیهای تدریسهای عزیزان نزدیک میشدیم را در یک مرحله برآورده کرده است.
حال، قدم بعدی چیست؟ این متخصصان فناوری جذب میشوند، از حالا به فکر آزمایشگاه باشید. و مهمتر از آن مواد اولیه مناسب هم می خواهید. دانشجویان کارشناسی ما نه تنها خوب که بسیار مهربان و نازنین و عزیز هستند. من با آنها کار کرده ام و کار میکنم. اغلب بچه های با بهره هوشی متوسط به بالا هستند. اغلب فداکار و اهل کار هم هستند، ولی آیا نیمی از آنها مناسب برای آموختن پردازش زبان طبیعی هستند؟ فردا در اصفهان جلوی در رئیس گروه جمع نمیشوند که "آقا این استاده را از یک کُره دیگه آوردن؟ ما نمی فهمیم این چی میگه؟ NLP چی هست اصلا؟" و اگر رئیس گروه پاسخ مورد علاقه آنها را نداد، جمع شوند جلوی در اتاق معاون آموزشی دانشگاه.
نکته دیگر به ذهنم میرسد که چون مقررات فعلی را خوب نمیدانم ، نمی دانم اصلا این سوال من درست است یا نه؟ استادِ جذب شده، باید شوق و ذوق داشته باشد و باید دانشجویانی داشته باشد که او را به وجد بیاورند. از سویی مقررات دانشگاه بر او ناظر است و اگر به همان صورت که در گروههای نرم افزار و کامپیوتر درس میدهند، و به راحتی دانشجو نمره نمیآورد و به اصطلاح میافتد، اگر دانشجو را نیندازد، که میشود همان آش و همان کاسه و اگر بیندازد و زیادی بیندازد مقررات دانشگاه به او چه میگوید؟ و آیا استاد جذب شده هوش مصنوعی بعد از دو نیمسال تقاضای رفتن از گروه را نخواهد کرد؟ با سرمایه گذاری و تلاش شما جذب شده و حالا در دانشگاه است و با ترفندهایی که می یابد از گروه هجرت میکند و میرود به گروههای مورد علاقه خودش.
شجاعان دانشگاه اصفهان از حالا به فکر مواد اولیه مناسب هم باشید (در همین حد هم از نظر من شجاعت است و کاری نو). برای گرایشهای فنی امکان رقابت به دانشآموختتگان فنی و فناوری هم بدهید و اگر دانش آموخته خودمان توانست به آزمونها و مصاحبهها جواب بدهند، خوب اولویت را به آنها بدهید. از ته دل میگویم شجاعان. چون این نگرانی را همیشه بین استادان دیدهام که با حضور متخصصان با حرفهای تازه، دانشجویان با توجه به جو غالب بازار جهانی، به سمت استادانی که در فناوری به روزتر هستند بروند. این نگرانی را در استادان بسیار قدرتمند دهه 1370 و1380 هم شاهد بوده ام و بدون اغراق مینویسم. و باز هم پاسخ خودم را مینویسم: "والله بالله لطمهای به شما نمیخورد ولی بپذیرید که دانشجویی که از بازار دور میشود، لطمه می بیند و عمر و جوانیش را تلخ میکند، چون کارش بازار ندارد و فناوریها و فناوران همه بازار کارش را اشغال کردهاند".
تا بازار کار را به دست نیاوریم، رشته ما و به دنبال آن حرفه ما روز به روز مهجورتر خواهد شد. کار ماهم یک بازار است و مشتری دارد. مشتری هم همانطور که قبلا نوشتهام در دو سوی ما قرار دارد، آنکه خدمت میخواهد و آنکه سرمایهگذاری کرده است (که اینک و در رشته ما دولت است، رئیس دولتی است). اگر میخواهیم بمانیم باید پاسخگوی مشتریان خود باشیم. باید بازگشت سود به سرمایه مشهود شود. باید درست بازاریابی کنیم. اگر بازار کارمان را به دست نیاوریم مهجور میشویم.
خُب حالابریم سراغ باقی دانشجویان و دانشآموختگان که به رشته ما وارد شدهاند. منظورم آنهاست که گرایش فناوری ندارند. بفرمایید برای اینها برنامه دارید؟ چه کارشناسی و چه ارشد، و حتی دکتری.
آیا به فکر خروجیهایی مناسب برای جامعهای که هزینهها را میپردازد، از ورودیهایی که میگیرید، هستید؟
یک نمونه : من ردهبندی درس میدادم و شاگردانی در هر دوره داشتم. بعد از دو جلسه در ذهن خودم از کلاسم دسته بندی داشتم و انتظارم را هم به کلاس اعلام میکردم. عرض میکردم عزیزان من، قرار نیست همه شما چهل نفر فهرستنویس شوید و رده بندی کنید. اگر از هر کلاس چهل نفره دو نفر هم فهرستنویس ساخته شود آمار بسیار خوبی است. و بقیه رده بندی را فقط در حد خدمت به مراجعان باید بدانند و حتما به آن دو نفر که علایق وتوجهشان به رده بندی بود، بدون گرفتن وقت سایرین کمک میکردم. از بقیه انتظار داشتم رده بندی را بشناسند و بتوانند در بازیابی اطلاعات به نفع مراجعان از آن استفاده کنند.
دوباره سوالم را تکرار میکنم. برای بچه های کارشناسی برنامه دارید؟ گفتم من از ابتدا خروجی کار خود را تعریف میکردم. از نرمافزار نویسهای خوب یاد گرفته بودم. قبل از شروع به برنامه به خروجی فکر کن. از کوهنوردی اموخته بودم، قبل از صعود به مسیرهای بازگشت فکر کن. بالا رفتن مسایل خودش و پائین آمدن مسایل دیگر دارد. خروجیهای مورد انتظار ما از ورودیهایی که گرایش فناورانه ندارند چیست. آیا آنها را لازم داریم؟ پاسخ من این است: بله صددرصد. ما کتابخانههای عمومی و کودک و آموزشگاهی و کتابخانههای عمومی کوچک و روستایی هم داریم.
برای ارشد و دکتری کار دانشگاه اصفهان به نظرم درست است (من حقیر فقط یک نفرم و نظرم شاید فقط به درد خودم و احتمالا خواهر محترم پدرم میخورد و بس، شما نظر بدهید)، دنیای اطلاعات تغییر کرده و ما باید همگام با نیاز و با دانش روز گروهها را تجهیز کنیم و دانشجوی ورودی مناسب بگیریم و نیروی کارشناس ارشد و دکتری برای شغلهای فناورانه بسیار زیادی که در حرفهمان ظهور کرده، تربیت کنیم و مطمئن باشید که همین دانشجویان که از رشته های دیگر به گروههای علوم اطلاعات، یا با نام رسمی آن علم اطلاعات و دانش شناسی (که من یک نفر این نام رشته را دوست ندارم و اغلب مینویسم علوم اطاعات)، میآیند هم خود دلبستگی به حرفه ما پیدا میکنند و هم دانشجویان کارشناسی ما هم تحت تاثیر آنها حتما تغییر فضاخواهند داد و اگر از کنکور درست دریافت شده باشند، حتما تحت تاثیر فضا قرار میگیرند و انتخابهای واقعیتری خواهند کرد.
و سوال بالا را یک شکل دیگر دوباره بپرسم. نکته مهمتر، مگر ما همه تربیت و آموزشمان باید صرف علوم دادهای باشد؟
ما کتابخانه کودک و مدرسه و عمومی و کتابخانه عمومی کوچک و روستایی هم داریم. ما خدمات عمومی در کتابخانه های دانشگاهی، پژوهشی و تخصصی هم داریم. در این مجموعهها بیشتر لازم است بتوانند از فناوریها خوب استفاده کنند، که میکنند. فرزند زمان خویشند و بهتر از امثال بنده که کلی هم ادعا دارم بلدند در شبکه جستجو کنند و کارکنند و تولید کنند ولی شاید هنوز نتوانند اطلاعات صحیح و بدون سوگیری را از اطلاعات تعبیه شده در شبکه با سمت و سوی زیاده خواهان و زورمداران اقتصادی و سیاسی و دلالان و سودجویان و فرصت طلبان تشخیص دهند و تفکیک کنند. باید آموزشهای لازم را برای اینگونه کتابداران و اینگونه خدمات ببینند.
بله، نیمی از ورودیها نیاز به آموزشهایی از نوع دیگر دارند، از نوع کتابداری اجتماعی. اینها قرار نیست در وب معنایی ورود اطلاعات کنند، بگذاریم دانشآموختگان علاقهمند به فناوری این کار را انجام دهند. بگذاریم دانشآموختگان کارشناسی ارشد با گرایش علوم دادهای و کارشناسیهای فناوری این کار را انجام دهند. و به دیگران آموزش بدهیم که چگونه از دادههایی که این همکاران وارد کردهاند، و این چیزهایی که در شبکه موجود است، ارزیابی داشته باشند، درستش را انتخاب کنند و گروههای اجتماعی مدنی پیرامون کتابخانه خودشان را بسازند. به اینها بیاموزیم چگونه از دادههای موجود خود برای تحلیل رفتار مراجعان خودتان استفاده کنید، به آنها ادبیات با کیفیت، روانشناسی و علوم اجتماعی و خواندنیهای کودکان و نوجوانان بیاموزیم و به کتابخانهها بفرستیم. برای هرگروه از دانشجویان کارشناسی چیزی داشته باشیم و در یک کلام به آنها طراحی خدمت یاد بدهیم، این را هم خواهش میکنم به متخصصش بسپاریم که طراحی خدمت خودش تخصصی است.
ولی با ایجاد امکان برای ورودی از رشته های دیگر، در کنار کتابداران، اینجا مسئولیت خود دانشجو و تلاشش معنا پیدا میکند. خود باید بداند در کدام جهت سرمایهگذاری کند که بازار را از دست ندهد و ممکن است واقعا خودش گرایشی اجتماعی داشته باشد و بتواند با تلاشی برنامه ریزی شده تبدیل به کتابداری موثر در پاسخگویی به مراجعان یک کتابخانه عمومی یا آموزشگاهی شود. چیزی که اثر بخشی بسیار مهمی در توسعه اجتماعی یک جامعه دارد.
عمرانی، سید ابراهیم (1403).«آگهی جذب هیات علمی هوش مصنوعی و پردازش زبان طبیعی: اصفهان طلسم را میشکند!؟ گام بعدی چیست؟». سخن هفته لیزنا، شماره 730، 15 بهمن ماه ۱۴۰۳.