یکی از پرسشهای کلیدی در سیاست خارجی آمریکا این است که دولت جدید این کشور چه رویکردی را در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد. برخی از سیاستگذاران تندرو در واشنگتن معتقدند که اکنون بهترین زمان برای محدود کردن برنامه هستهای ایران یا تشدید فشار فراهم شده است.
بااینحال، دونالد ترامپ تمایلی به ورود به یک درگیری نظامی دیگر در خاورمیانه ندارد. به همین دلیل، احتمال بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» وجود دارد که میتواند شامل افزایش تحریمها، اجرای سختگیرانهتر آنها و حتی انجام حملات هدفمند علیه نیروهای مقاومت در منطقه باشد. اما هنوز مشخص نیست که هدف اصلی این رویکرد صرفا وادار کردن تهران به عقبنشینی از مواضعش است یا اینکه واشنگتن به دنبال هدف دیگری خواهد بود.
در عین حال، به نظر میرسد که رویکرد ترامپ برای چشمانداز توافق با جمهوری اسلامی گشوده است - یا حداقل آن را رد نکرده است - درحالیکه تهران نیز علاقه خود را به تعامل دیپلماتیک نشان میدهد. این مساله فرصتی برای قدرتهای غربی فراهم میکند تا تمایل ایران را برای امتیاز دادن، نه فقط در جبهه هستهای، بلکه بر اساس برنامه توسعهیافته موشکی و منطقهای، بیازمایند.
بازگشت به توافق امکانپذیر است؟
روابط ایران و اروپا به دلیل روابط ایران با روسیه در زمان جنگ اوکراین به یکی از سردترین مقاطع خود رسیده است. بااینحال، دیپلماتهای اروپایی همچنان به گفتوگو با تهران ادامه میدهند، زیرا افزایش تنشها در خاورمیانه و شکست دیپلماسی هستهای میتواند پیامدهای منفی برای اتحادیه اروپا به همراه داشته باشد. در این چارچوب، کشورهای اروپایی، بهویژه اعضای تروئیکای غربی، میتوانند اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار دهند:
۱. بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک برای بررسی امکان ازسرگیری مذاکرات هستهای و سایر موضوعات مرتبط، درحالیکه در صورت عدم همکاری تهران، این احتمال وجود دارد که گزینههایی مانند فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت یا اعمال تحریمهای جدید در نظر گرفته شوند.
۲. در صورت بازگشت دولت جدید آمریکا به سیاست فشار حداکثری، اروپا باید تلاش کند تا از تشدید بیثباتی در منطقه جلوگیری شود.
۳. با توجه به گسترش همکاریهای ایران با کشورهای منطقه، اروپا میتواند از طریق نماینده ویژه خود در امور خلیج فارس، تعامل نزدیکتری با شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد تا از افزایش تنشها جلوگیری کرده و زمینه را برای راهکارهای دیپلماتیک فراهم سازد.
راهبرد ترکیبی ایران
ایران همچنان از اهرمهای قابلتوجهی برای تاثیرگذاری بر معادلات منطقهای برخوردار است. این کشور با در اختیار داشتن هزاران موشک بالستیک، همچنان یک بازیگر نظامی مهم در منطقه محسوب میشود و برخی از حملات موشکی آن به اسرائیل توانستهاند سامانههای دفاعی این کشور را دور بزنند.
در یمن، انصارالله بهعنوان یک نیروی موثر باقی مانده و با حمله به مسیرهای کشتیرانی در دریای سرخ، فشار اقتصادی بر شرکتهای حملونقل دریایی را افزایش داده است. در عراق نیز گروههای همسو با ایران همچنان نفوذ خود را حفظ کرده و بر تحولات سیاسی و امنیتی این کشور اثرگذار هستند. از منظر دیپلماتیک، تهران روابط خود با چین و روسیه را تقویت کرده و اخیرا یک معاهده همکاری راهبردی با مسکو به امضا رسانده است.
درعینحال، ایران موفق شده است روابط خود با برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی و امارات، را بهبود بخشد و گامهایی در جهت کاهش تنشهای منطقهای بردارد.
پس از شکست تلاشهای دیپلماتیک برای احیای برجام، برنامه هستهای ایران به نقطهای تعیینکننده رسیده است. همزمان با ادامه بنبست در مذاکرات، گزارشها حاکی از این است که تهران نهتنها غنیسازی اورانیوم را متوقف نکرده، بلکه سطح و حجم ذخایر خود را به شکل قابلتوجهی افزایش داده است. تحلیلگران غربی بر این باورند که زمان گریز هستهای ایران، یعنی مدتزمان لازم برای تولید مواد شکافتپذیر کافی جهت ساخت یک سلاح هستهای، اکنون تقریبا به صفر رسیده است.
ایران بر سر دو راهی دیپلماتیک
دولت چهاردهم ایران که خود را بهعنوان دولتی اصلاحطلب معرفی میکند، در تلاش است با اجرای برخی تغییرات، از میزان مشکلات بکاهد. بااینحال، این اقدامات بدون مقاومت برخی جناحها نبوده است. در میان مقامات دولت پزشکیان، برخی بر این باورند که تداوم مسیر کنونی، کشور را با چالشهای فزایندهای روبهرو خواهد کرد و تعامل با غرب، راهی گریزناپذیر برای کاهش فشارهای اقتصادی و سیاسی است.
برای جناح میانهروتر، روابط با چین و روسیه از اهمیت استراتژیک برخوردار است، اما این تعاملات نتوانسته انتظارات اقتصادی ایران را برآورده کند. به همین دلیل، از نگاه این جریان، بهبود روابط با غرب همچنان یک گزینه ضروری محسوب میشود که میتواند منافع اقتصادی ملموستری برای کشور به همراه داشته باشد.
در مقابل، جناحی دیگر با هرگونه سازش، چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بینالمللی مخالفاند. در ماههای اخیر، درخواستها برای حرکت به سمت تسلیحات هستهای برای بازدارندگی در میان این طیف افزایش یافته است. این جناح بر این باور است که سیاست خارجی کشور باید بهطور کامل از اروپا و آمریکا فاصله بگیرد و بهجای آن، اتحادهای استراتژیک با روسیه، چین و دیگر قدرتهای غیرغربی را تقویت کند.
چشمانداز مبهم مذاکرات ایران و آمریکا
اگر ایران و ایالات متحده برای مذاکره آماده باشند، این گفتوگوها نباید صرفا به مساله هستهای محدود شود. مذاکرات باید فراتر از کاهش سطح غنیسازی اورانیوم و کاهش ذخایر مواد با غلظت نزدیک به درجه تسلیحاتی باشد و شامل افزایش همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و فراهمسازی دسترسی گستردهتر بازرسان به تاسیسات هستهای شود.
ایران میتواند انتظار کاهش تحریمها و تعهد ایالات متحده به عدم تلاش برای بیثباتسازی نظام را داشته باشد. اگرچه اسرائیل ممکن است با چنین توافقی مخالفت کند. با وجود چالشهای متعدد، شرایط کنونی ممکن است یکی از آخرین فرصتها برای آغاز مذاکرات باشد. حتی اگر شکاف میان خواستههای ایران و شرایطی که دولت ترامپ برای ورود به مذاکرات تعیین میکند، گسترده باشد، تلاش برای گفتوگو میتواند زمینهساز توافقات بعدی شود.
در صورت تشدید سیاست فشار حداکثری از سوی ترامپ، اروپا باید تلاش کند تا واشنگتن را متقاعد کند که این فشار صرفا ابزاری برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک باشد، نه هدفی مستقل. رهبران اروپایی باید ایالات متحده را ترغیب کنند که درخواستهای خود از ایران را بهگونهای مشخص و واقعبینانه تنظیم کند تا امکان ورود به مذاکرات فراهم شود.