سینمای ایران همواره بستری برای روایت داستانهای تاریخی و قهرمانانه بوده است و فیلم «صیاد» نیز در همین مسیر گام برمیدارد. این اثر که به کارگردانی جواد افشار ساخته شده، به زندگی و مجاهدتهای سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، یکی از فرماندهان تأثیرگذار ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس میپردازد؛ اثری که نهتنها صحنههای پرتنش جنگ و نبرد را به تصویر میکشد، بلکه به لایههای درونی و عاطفی شخصیت این فرمانده بزرگ، بالاخص غربت و تنهایی او و البته سنگاندازیهایی که در مسیر وحدت نیروهای مسلح انجام میشد نیز توجه دارد.
فراتر از یک زندگی نظامی
«صیاد» از زاویهای متفاوت به زندگی شهید صیاد شیرازی مینگرد. فیلم نهتنها نقش او را در میدان جنگ و استراتژیهای نظامی به تصویر میکشد، بلکه به درگیریهای درونی، تقابل تکلیف و وظیفه، احساسات شخصی و زندگی خانوادگی این فرمانده شهید نیز میپردازد. این اثر تلاش میکند تا تصویری واقعی و ملموس از شخصیتی ارائه دهد که در عین قاطعیت و جسارت در میدان نبرد، دارای احساسی لطیف در زندگی شخصی و غربتی عمیق در مراودات سیاسی سالهای جنگ تحمیلی است. دیالوگ معروفی که در فیلم برجسته میشود - «مدتی است این سوال رهایم نمیکند؛ چرا گلولهها از کنارم میگذرند و نادیدهام میگیرند؟!» - نشانگر نگاه عمیق فیلم به رویکردی است که در ذهن شخصیت اصلی جریان دارد. این جمله، تنها یک پرسش ساده نیست، بلکه انعکاسی از تأملات یک فرمانده در مواجهه با مرگ، زندگی و سرنوشت است.
شخصیت مرکزی
یکی از نقاط قوت فیلم، بازی متقاعدکننده علی سرابی در نقش شهید صیاد شیرازی است. او با درک دقیق و جزئینگرانه از ظرافتهای شخصیت واقعی، توانسته است چهرهای چندبعدی از این فرمانده ارائه دهد. چهرهای که نهتنها در میدان نبرد صلابت دارد، بلکه در لحظات خانوادگی و شخصی نیز مردی مهربان و فداکار است. در کنار او، مارال بنیآدم در نقش همسر شهید صیاد شیرازی، با ایفای نقشی آبرومندانه و البته بهرهگیری از راحت بودنش با علی سرابی، جنبه انسانی فیلم را تقویت کرده است. رابطه این دو شخصیت در فیلم نهتنها بهعنوان همراهی یک زن با همسرش در سختترین شرایط جنگی نشان داده میشود، بلکه به ابعادی عمیقتر از عشق، صبوری و ایثار در زندگی مشترک نیز میپردازد.
جلوههای بصری
از منظر فنی، فیلم در بازآفرینی فضای جنگ، استفاده از جلوههای ویژه و طراحی صحنههای نبرد، عملکردی موفق داشته است. فیلمبرداری دقیق و دکوپاژ مناسب، حس و حال خاصی به فیلم بخشیده و مخاطب را در دل حوادث نظامی و کشمکشهای سیاسی قرار میدهد. نماهای نزدیک از چهره شخصیت اصلی، گاه بدون هیچ دیالوگی، تنش درونی و سنگینی مسئولیتی را که بر دوش دارد، به نمایش میگذارد؛ هرچند گاهی هم بیش از حد تصنعی و سرد به نظر میرسد.
روایتی که میتوانست عمیقتر باشد
در کنار تمامی نقاط قوت، «صیاد» میتوانست در برخی جنبهها عمیقتر عمل کند. فیلم با تمرکز زیاد بر رخدادهای تاریخی، گاهی از پرداخت کافی به ذهنیت و احساسات درونی شخصیت اصلی غافل میشود. اگرچه صحنههای احساسی میان صیاد شیرازی و خانوادهاش، بالاخص در سکانس بمباران، به خوبی کار شده است؛ اما میتوانست با عمق بیشتری به دغدغههای شخصی و فلسفی او پرداخته شود.
یکی دیگر از مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، ریتم روایت است. برخی لحظات بهویژه در میانه فیلم، سرعت روایت افت میکند و این مسأله ممکن است برای مخاطب عامی که روابط بین فرماندهان جنگ چندان برایش مهم نیست، کمی خستهکننده باشد. در مجموع اما فیلم «صیاد» با بازگشت به صحنههای جنگی، این ضعف را جبران میکند.
این فیلم، بیش از آنکه صرفا یک روایت قهرمانمحور باشد، تصویری از ارزشهایی چون فداکاری، صبر و مسئولیتپذیری ارائه میدهد. برای مخاطبان علاقهمند به تاریخ معاصر و سینمای دفاع مقدس، «صیاد» اثری ارزشمند و تماشایی خواهد بود.