علی ولی اللهی در روزنامه اعتماد نوشت: همه چیز از آنجا شروع شد که چند رسانه صحبت علیرضا دبیر در مورد علی دایی را با تیتر «تعیین تکلیف دبیر برای دایی» بازنشر کردند؛ از جمله چند رسانه فارسیزبان خارج از کشور که این روزها متاسفانه تبدیل به مرجع رسانهای بخشی از مردم ایران شدهاند.
من چند بار صحبتهای دبیر را شنیدم و راستش هیچ «تعیین تکلیفی» حس نکردم. برای همین همان موقع هم هیچ واکنشی نشان ندادم. دبیر در حین اینکه داشت میگفت دایی باید به فوتبال برگردد و مربیگری کند به شایعه حضور خودش و بعد علی دایی در فدراسیون واکنش نشان داد و گفت کسی که میخواهد بیاید راس فدراسیون باید بیزینس را بگذارد کنار. حالا شاید منظورش علی دایی بود یا نه ولی اصلا مساله مهمی نبود. جملهای که اگر ناراحت نمیشوید همه باید با آن موافق باشیم. رییس فدراسیون بودن در ایران یک شغل تمام وقت است، حتی بیشتر از تمام وقت.
حالا علی دایی انگار که همان تیتر «تعیین تکلیف دبیر برای دایی» را دیده باشد، پنجشنبه در جمع خبرنگاران جلوی دبیر درآمد و گفت: «تو چیکاره مملکتی که واسه من تعیین تکلیف میکنی؟» دایی اظهار داشت: «این اسم قدیمها برایم آشنا بود. خیلی وقت است که دیگر این اسم برایم آشنا نیست. از زمانی که علیرضا دبیر شورای شهر رفت و لباس پوشیدنش را تغییر داد، دیگر برای من غریبه شد. خواهش میکنم امثال او به زندگی خودشان برسند و درباره زندگی دیگران تصمیمگیری نکنند. دبیر نمیتواند برای امثال من تعیین تکلیف کند تا به فوتبال برگردم. اینکه به فوتبال برگردم یا خیر، مساله شخصی من است و فعلا دوست ندارم برگردم. مدیریت فقط این نیست که دو سالن افتتاح کنم. اگر قرار باشد این کار را هم انجام دهم جایی سالن میزنم که مستعدها آنجا هستند و از علیرضا دبیر خواهش میکنم که بار آخرش باشد نسبت به دیگران اظهارنظر میکند و برای خودش نظر میدهد. حیف است که خیلی چیزها را نمیتوانم بگویم اما باز هم تاکید میکنم که زندگی شخصی من به خودم ربط دارد.»
اظهارات دایی موجی از واکنشها را در حمایت از دایی و حمله به دبیر به همراه داشت که عمدتا به خاطر محبوبیت علی دایی بود ولی راستش این حجم از واکنش و تندی شهریار فوتبال ایران کمی هم تعجببرانگیز بود. چرا؟ چون اصلا مسالهای وجود نداشت! یعنی آن مسالهای که تمام این کنش و واکنش را به دنبال خودش داشت اصلا مساله قابل ذکری نبود. برای همین به نظر رسید شهریار در این یک مورد بیشتر از اینکه بخواهد به صحبتهای دبیر واکنش نشان بدهد به جو رسانهای به وجود آمده جواب داد. مخصوصا که خودش از کلیدواژه «تعیین تکلیف» استفاده کرد. چیزی که واقعا در صحبتهای دبیر نبود. ضمن اینکه هر گونه اظهارنظری در مورد دیگران الزاما به معنای تعیین تکلیف نیست.
به دبیر نقدهای بیشماری وارد است. هرچند چون درکشتی نتایج قابل قبولی گرفته، امکانات کشتی زیاد شده و بچههای تیم ملی خیلی از او راضی هستند معتقدیم او باید کارش را ادامه دهد. کما اینکه وقتی شایعات حضور او در انتخابات فدراسیون فوتبال بالا گرفت، نوشتیم دبیر در جای درستی قرار دارد و نیازی نیست با تغییر جایگاه او، هم کشتی آسیب ببیند هم فوتبال. این حرفها را در شرایطی میزنیم که آقای دبیر به تمام کشتیگیران تیمهای ملی گفته با روزنامه اعتماد مصاحبه نکنند! ولی ما جزو آن دسته رسانههایی نیستیم که اگر از رییس فدراسیون چیزی به ما نرسد یا ما را تحویل نگیرد یا مثلا وقت مصاحبه ندهد بکوبیمش. هدف در نهایت موفقیت ورزش ایران است. در واقع اکثر کسانی که دبیر را در رابطه با این موضوع مشخص تحت فشار قرار میدهند بیشتر درگیر قضاوتهای پیشینی در مورد او هستند نه حرفی که به زبان آورده.
خلاصه کل ماجرای دایی و دبیر چیزی بیشتر از یک سوءتفاهم نیست. راستش حتی سوءتفاهم هم نیست. یک هیچ مطلق است. یک جنگ رسانهای کاملا بیدلیل که نتیجه آتشبیاری بعضی از همکاران اینور آبی و آنور آبی برای جمع کردن لایک و فالوور بوده.