شناسهٔ خبر: 71135002 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

کریدورهای رهاشده دیپلماسی

کشورمان در موقعیتی استراتژیک قرار دارد و به‌ عنوان یک کانون مهم از نظر منابع انرژی و ترانزیت انرژی شناخته می‌شود. کریدورهای انرژی که به‌سان فرصت‌هایی بوده‌اند که امروز در اثر غفلت سوخته‌اند.

صاحب‌خبر -

مهدی عرب صادق

 

کشورمان در موقعیتی استراتژیک قرار دارد و به‌ عنوان یک کانون مهم از نظر منابع انرژی و ترانزیت انرژی شناخته می‌شود. کریدورهای انرژی که به‌سان فرصت‌هایی بوده‌اند که امروز در اثر غفلت سوخته‌اند.

کریدور شمال-جنوب: از روسیه شروع می‌شود و به بندرهای جنوبی ایران در دریای خلیج فارس و همچنین به مقاصد دیگر در جنوب آسیا و خاورمیانه متصل می‌شود.

کریدور شرق-غرب: فرصت انتقال منابع انرژی از کشورهای آسیای میانه (به ویژه کشورهای مانند ترکمنستان و قزاقستان) به سمت اروپا و کشورهای دیگر  خاورمیانه است.

کریدور گاز ایران-ترکیه-اروپا: جریان گاز طبیعی از ایران به ترکیه و سپس به اروپا را تأمین می‌کند و مسیر دسترسی به بازارهای گاز اروپا را هموار‌ می‌کند.

کریدور گاز قزل اوزن: به ایجاد ارتباط میان منابع گاز ایران و بازارهای جهانی گاز می‌توانست کمک شایانی کند.

کریدور LNG: در‌حال توسعه طرح‌هایی برای صادرات گاز مایع (LNG) به کشورهای مختلف می‌تواند باشد و مسئولان غافل‌اند.

نقش این کریدورها در اختلاف افق‌های زمانی مشخص می‌شوند. پیک بار ایران و روسیه در دو فصل مختلف تابستان و زمستان رخ می‌دهد و روسیه در 10سال اخیر یک درصد رشد تولید (روسیه 1200Twhو ایران 389TWh) داشته است. پروژه‌های انتقال برق روسیه به ایران از دو کریدور AGIR و AIR از مسیرهای گرجستان-ارمنستان و آذربایجان، گام مهم توسعه دیپلماسی اقتصادی است. طول شبکه و ظرفیت توان انتقال در این دو کریدور انرژی در شمال کشور باید با سطح ولتاژ 765kV اجرا شود. البته فرصت صادرات از طریق کریدور انرژی شمال کشور فقط در صورت دریافت روزانه حداقل ۱۰۰ میلیون متر‌مکعب حاصل خواهد شد و طی سالیان قبل این فرصت طلایی سوخته است. پس از جنگ اوکراین، گاز مازاد سالانه روسیه به 100bcm رسید و انتفاع ایران صفر بوده است؛ بنابراین کریدور برق و گاز در شمال کشور توأمان معنا پیدا می‌کند و در چنین شرایطی می‌توان از طریق

AIR-765kV بیش از 20,000MW تبادل داشت و فقط در نیمه دوم سال، حدود 10میلیارد دلار صادرات برق داشته باشیم.

البته نباید از نبود ‎اعتماد استراتژیک در تعامل با روسیه غافل باشیم و این منافع متقابل بلندمدت است که تضمین تعامل خواهد بود، بنابراین کریدور برق تضمینی برای کریدور گاز با روسیه خواهد بود که صادرات برق، پایداری شبکه دو کشور و تنظیم پیک شب و توازن تولید و مصرف رقم خواهد خورد.

سیستم برق یکپارچه ایران، قفقاز و روسیه و سپس اتصال به افغانستان و پاکستان و همچنین توسعه این‌کریدور در مرزهای غربی، تضمین‌کننده تعاملات اقتصادی در سامانه پیچیده و چندجانبه اوراسیاست. امتداد این کریدور برق از طریق شبکه تبادلی جنوب به شمال ایران، قابلیت اتصال به قطر را نیز دارد. در سال‌های اخیر تهدید بستن ‎تنگه هرمز اهمیت استراتژیک این شاهراه آبی مهم را کاسته است؛ چراکه ذی‌نفعان را به فکر توسعه جایگزین واداشته است. اکنون وقت آن است که با توسعه یکپارچه دیپلماسی انرژی، الگوی اروپا در خاورمیانه اجرا شود تا امنیت و پایداری انرژی تضمین شود. 1441کیلومتر ساحل آبی کشور است که زمینه‌ساز توسعه دریامحور و ثبات انرژی است. کارکرد مهم این سواحل در جنوب کشور برای استقرار صنایع پرمصرف آبی مثل فولاد و همچنین نیروگاه‌های حرارتی و حتی تلمبه، ذخیره‌ای است که می‌توان با استفاده از آن در کنار توسعه نیروگاه اتمی بوشهر، تولید را در جنوب تمرکز داد. از طریق اتصال کابل دریایی به قطر ضمن وارادت گاز و سپس صادرات برق به این کشور رینگ حیاتی انرژی در خاورمیانه شکل خواهد گرفت. اتفاقا ایران نقطه تلاقی شمال و جنوب و شرق و غرب خواهد بود و می‌تواند با دیپلماسی هوشمندانه به رؤیای بعید هاب انرژی در منطقه دست یابد.

در سواحل جنوب شرقی ایران، بندر چابهار موقعیت ژئوپلیتیک گران‌بهایی دارد که تاکنون قدر دانسته نشده است. پیش از ابتکار BRI چینی، کریدور شمال-جنوب، حلقه اصلی اتصال هند به اروپا بوده است و با این ایده INSTC بین دو نقطه شروع و پایان هند و روسیه اهمیت زیادی دارد. کریدور ریلی INSTC، اتصال هند به اروپا را نسبت به کانال سوئز 7200km (60 درصد) کوتاه‌تر می‌کند و ارتباط هند با اروپا را از 40 روز به 20 روز کاهش می‌دهد. پس از کار تنش‌های بین‌المللی با آذربایجان، مسیر جایگزین ارمنستان-گرجستان و همچنین توسعه دریامحور کریدور اهمیت یافته است. مسیر جایگزین اول پس از عبور از خشکی ایران و از طریق شش خط مستقیم بنادر ایران به بنادر روسیه و قزاقستان مطرح شده است. اما آلترناتیو طلایی بندرچابهار به‌ عنوان تنها بندر ایرانی در ارتباط مستقیم با اقیانوس هند است. چابهار کمتر از 300 کلیومتر با گوادر پاکستان که بخشی از CPEC چین است، فاصله دارد. بنابراین تاکنون با محوریت چابهار، هند در INSTC با CPEC چینی رقابت شکست‌خورده‌ای داشته است و محاسبات ایران روی سرمایه‌گذاری هند در چابهار همچون رقیب چینی غلط از کار درآمده است. البته هند دلیل بدعهدی خود را تحریم می‌داند. البته محاسبات ایران برای جایگزینی با ازبکستان هم غلط است.

بازی غلط بازیگردانان این کریدور موقعیت استراتژیک چابهار را از ما سلب کرده است. باید در کشور بندر چابهار و تنها بندر اقیانوسی ایران به یکی از 10 MegaPortدنیا تبدیل شود. در توسعه سواحل مکران، چابهار باید به ظرفیت‌های کامل دستیابی قطب پتروشیمی و هاب صادرات محور کشور برسد. در سال‌های اخیر تمرکز جدی بر حذف ایران از کریدورهای بین‌المللی مطرح شده است. در‌حالی‌که چین قصد دارد بلوک اقتصادی عظیم هفت تریلیون دلاری خود را با اتصال به 150 کشور دنیا شکل دهد و در BRI به ایران نگاهی یک‌جانبه‌گرایانه داشته است و ما منفعل بوده‌ایم. ایران بر سر راه شرق و غرب قرار گرفته است و رابط طبیعی بین آسیای میانه، شبه‌قاره هند و خاورمیانه است. رابرت کاپلان در کتاب

The Revenge of Geography می‌نویسد: «امتیاز موقعیت مکانی ایران، در جنوب هارتلند مکیندر و داخل ریملند سپایکمن مهم‌تر از هر عامل دیگری است». مهم است که رابرت کاپلان در ادامه می‌نویسد:

«اما مزیت‌های ژئوپلیتیک، پایدار و همیشگی نیستند و به عملکرد جوامع انسانی و سیاسی بستگی دارد». او می‌گوید: «مزیت‌های ژئوپلیتیک ایران به دو دلیل با تهدیدهای جدی مواجه است:

1. بی‌توجهی به تحولات اثرگذار بر نظم ژئوپلیتیک در منطقه و جهان

2. بی‌توجهی به کاهش مستمر ژئوپلیتیک و ایدئولوژی و اهمیت‌یافتن فزاینده ژئواکونومیک».

با توجه به آنچه گفته شد، امروز باید کریدورهای انرژی را تقویت کرد و راهی جز اتصال کریدور جنوب به شمال برای برق و گاز وجود ندارد. این کریدورها باید به AIR و AGIR متصل شوند. از جنوب باید اتصال از طریق کابل دریایی به قطر توسعه یابد، اما رویکرد ارکان دولت‌ها در کشور جزیره‌ای بوده است و همه این طرح‌ها در حد رؤیا باقی مانده و با ادامه این رویکرد، به همین وضعیت خواهد ماند. امروز دوباره وزارت نیرو اهم منابع خود و توسعه ملی را در توسعه تجدیدپذیر آورده است.

دولت راهی جز به‌کارگیری سرمایه بخش خصوصی و عبور از تصدی‌گری ندارد. باید کریدورهای تبادلی و برون‌مرزی را به بخش خصوص به ‌صورت BO بسپارد و مزایای ترانزیتی را تا مدتی به سرمایه‌گذار واگذار کند؛ چراکه سرمایه‌گذاری در اجرای کریدورهای انرژی مورد نیاز کشور بیش از هزارو 500 همت اعتبار می‌طلبد.

اگر سالانه فقط 50 درصد واردات گاز از 100bcm مازاد روسیه داشته باشیم، سالانه می‌توانیم بیش از 175Twh برق به ارزش حداقل 17میلیارد دلار صادر کنیم و در ازای فروش نفت در ازای گاز وارداتی (به ارزش 10 میلیارد دلار)، هم ناترازی گاز و هم ناترازی برق را رفع کنیم.