سجاد تبریزی - روزنامه اطلاعات| غالبا وقتی صحبت از نمایشگاه میشود تصور عمومی، فضای گالری یا موزهای است که بازدیدکنندگان آن با حفظ فاصله به تماشای آثار مشغولند، اما نمایشگاه «صحنه صدای ایران» نمایشگاهی متفاوت است، زیرا به محض ورود بازدیدکننده، از او خواسته میشود تا با نزدیک شدن به ابزارها و استفاده از آنها، خاصیتشان را کشف کند.
نمایشگاه صحنه صدای ایران، مزیت دومی هم دارد که مربوط به محل برگزاری آن است؛ عمارتی بهجامانده از دوره ورود مدرنیته به کشور که متعلق به یکی از زنان تأثیرگذار در آواز و موسیقی ایران بود: فاخره صبا، خواننده اُپرا و فرهنگنویس ایران.
بازدید بدون فاصله
نمایشگاه تعاملی، نمایشگاهی است که بازدیدکننده را به استفاده از ابزار به نمایش درآمده فرامیخواند. اتابک آکسون، عضو تیم طراحی نمایشگاه صحنه صدای ایران میگوید: این نمایشگاه ویژگی خاصی دارد که آن را متمایز میکند و ما نتیجه این تمایز را در بازخوردهای مثبت بازدیدکنندگان میبینیم. اینجا شبیه نمایشگاههای هنرهای تجسمی یا موزه نیست که لازم باشد بازدیدکننده از فاصلهای مشخص بایستد و به اثر نگاه کند. اینجا نیاز است فاصله شکسته شود، بازدیدکننده جلو بیاید و خود را با آثار درگیر کند؛ کشو را باز کند، بنشیند روی صندلی، کمد را باز کند و به دنبال چیزی بگردد، پیامی را بیابد که در این ابزار پنهان شده است.
وی میافزاید: ما به همه بازدیدکنندگان میگوییم برای فهمیدن داستان ابزارها باید با آنها کار و تعامل کنید تا متوجه موضوع نمایشگاه شوید، با نگاه کردن نمیتوان آن را درک کرد. این ویژگی اصلی تمام بخشهای صحنه صدای ایران است.
امواج تاریخی رادیو
یکی از ابزارهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه، رادیوست، نه یک رادیوی واقعی، بلکه رادیویی که امواج دهههای پیشین را دریافت و پخش میکند! اتابک آکسون میگوید: در ابزارهایی که برای تعامل ساختیم سعی کردیم محور، جذابیت باشد. رادیو یکی از آنهاست که برای آن از قدیمیترین و اولین صداهای ضبطشده در ایران استفاده کردیم؛ گویی بازدید کننده، چند دهه قبل در حال تنظیم موج رادیوست! نام این ابزار را «شششش کَست» گذاشتیم، چون بیشترین صدایی که از آن شنیده میشود، همین شششش (نویز بین ایستگاههای رادیویی) است.
بازدیدکننده موج را تغییر میدهد و سعی میکند با آن کار کند، اما در واقع این رادیو، امواج دهه ۱۰ و حتی ماقبل آن را دریافت میکند. مثلا اولین صدای اذان ضبطشده در ایران با صدای استاد ابوالحسن دماوندی یا صدای کودتا یا صدای خبر مرگ قمرالملوک وزیری از این رادیو شنیده میشود.
دستگاه قُلیز!
نامگذاری خلاقانه دستگاههای صحنه صدا، خود از دیگر جذابیتهای نمایشگاه است، از جمله قلیز! آکسون، عضو تیم طراحی نمایشگاه توضیح میدهد: دستگاه دیگری ساختیم به نام قلیز. چهار گوشی دارد و برای این که بتوان با آن تعامل کرد باید گوشی را برداشت و چرخدنده را چرخاند تا کار کند. پس از چرخاندن چرخدنده از داخل گوشی صدایی پخش میشود. ما نام این چرخدندهها را چرخ زمان گذاشتیم، چرا که وقتی آن را میچرخانید، گویا چرخ زمان به حرکت درمیآید و صداهایی را میشنوید که از دوران قاجار تا معاصر کش میآید.
مثلا اگر لاین روی تارنوازی باشد، با گوشی اول، درآمد ماهور را با صدای تار آقاحسینقلی میشنویم که متعلق به ۱۲۸۰ تا ۱۲۹۰ است، با گوشی دوم، همین قطعه را با تار جناب شهنازی، با گوشی سوم با تار استاد صبا و با گوشی چهارم با تار آقای حسین علیزاده مربوط به ۱۴۰۳ میشنویم. دوران «آقاحسینقلی» تا «علیزاده» را به صورت مخفف «قلیز» نام گذاشتیم. البته این دستگاه لاینهای دیگری هم دارد که میتوانیم صدای مردم از دوران قاجار تا معاصر یا صداهای دیگری را بشنویم. این دستگاه سیر محتوایی تاریخی را دنبال میکند.
دیوار دلشدگان
بر روی دیوار یکی از اتاقهای نمایشگاه، نقشههایی فلزی از چند شهر مختلف دنیا به چشم میخورد. اتابک آکسون میگوید: دیوار دلشدگان به فیلم دلشدگان مرحوم علی حاتمی اشاره دارد و گروه حسینقلی که برای ضبط موسیقی به پاریس سفر کرده بودند.
وی میافزاید: دیواری ساختیم که روی آن، ۹ شهر اصلی دنیا که موزیسینهای ایرانی در دوره قاجار در آنها صدا ضبط میکردند مشخص شده، فیشی وجود دارد که یک سر آن به نقشه ایران متصل است و با اتصال سر دیگر آن بر روی نقشه، میتوانیم صدای ضبطشده در دیگر کشورها را بشنویم. این سیم را به عنوان سفر موزیسینهای ایرانی در دوره قاجار تعبیر کردهایم.
لولهنگ!
روی یک دیوار دیگر، لوله پولیکاهای نصبشده، کنجکاوی بازدیدکنندگان را برمیانگیزد. آکسون میگوید: نام این ابزار، لولهنگ است؛ لولههایی که از دیوار آویزان هستند و چند خروجی صدا دارند. وقتی ایدهپردازی میکردیم، به این فکر کردیم که صدای واقعی موسیقی در این خانه چطور بوده، آیا صدای خالص فاخره صبا در اینجا شنیده میشد؟ از روی همان، تصور کردیم یک نفر در حیاط این خانه مشغول کار و خانم فاخره صبا در اتاق مشغول خواندن اپراست. آن فرد، هم صدای اپرا را میشنود، هم صدای پرنده، هم صدای رد شدن ماشین و شاید صدای بازی بچهها را همزمان میشنود. یا زمانی که قمرالملوک وزیری در یک کافه مشغول خواندن بود، صدایی که شنیده میشد، آیا همان صدایی بود که قمر مقابل استوانههای فونوگراف ضبط کرده؟ خیر، صدای واقعی احتمالا ترکیبی بود از صدای قمر به همراه صدای قاشق و چنگال و همهمه آدمها. لولهنگ این امکان را میدهد که صدای نزدیک به واقعیت آن زمان را بشنویم.
وی تأکید میکند: کل نمایشگاه صحنه صدای ایران اینگونه است، باید برویم با ابزارهایی که ساخته شده تعامل کنیم و سعی کنیم داستانشان را متوجه شویم. این داستان با قدیمیترین صداهای ضبطشده در ایران گره خورده است.
امکان استفاده برای همگان
استفاده از بسیاری از نمایشگاهها و حتی موزهها برای افراد دارای معلولیت دشوار است اما صحنه صدای ایران اینگونه نیست. عضو تیم طراحی نمایشگاه توضیح میدهد: بسیار خوشحالیم که با همکاری تیم دسترسیپذیری برند «دیوار»، این نمایشگاه برای تمامی افراد، قابلاستفاده شد. پیشبینی مسیر ویژه برای نابینایان و تهیه راهنمای خط بریل که به بروشور بریل ارجاع داده میشود، از آن جمله است.
آکسون میافزاید: از طرف دیگر با وجود این که محوریت نمایشگاه، صداست، با کمک دوستان توانستیم برای ناشنوایان هم دسترسیپذیری ایجاد کنیم. کیوآرکُدهایی اینجا وجود دارد که با اسکن کردن آنها توضیحات حس صدایی که در آن ابزار وجود دارد با زبان اشاره پخش میشود. همچنین رفت و آمد برای ویلچر هم امکانپذیر است.
عمارت کارستان
ساختمان محل برگزاری نمایشگاه صحنه صدای ایران در خود، تاریخی دارد که بی ارتباط با صدای ایران نیست. اتابک آکسون توضیح میدهد: عمارت کارستان، داستان قدیمی و جذابی دارد. اینجا ساختمانی ۱۱۳ ساله است که کمتر از ۵۰ متر با تالار رودکی فاصله دارد اما داستان اصلی، مربوط به ساکنان آن است. مالک اصلی اینجا مهندس افضلیپور، همسر خانم فاخره صبا بود. خانم صبا در موسیقی ایران نقش بسیار مهمی دارد. او به اروپا سفر میکند و به طور آکادمیک، اپرا فرامیگیرد. فاخره صبا بعد از بازگشت و همزمان با افتتاح تالار رودکی، سالهای سال شاگردان بزرگی تربیت میکند، اپرا میخواند و ۴۰ سال در این ساختمان زندگی میکند. بعد از فوت او و همسرش، این ساختمان خرابه و به محل تجمع معتادان تبدیل میشود.
وی میافزاید: بعد از این بود که برند «دیوار» وارد میشود و با حضورش این بنا را به بهترین شکل احیا میکند. این اتفاق به هویت دیوار هم متصل است، سایتی که کمک میکند تا کاربرها ابزارها و وسایلی را که در حال حذف شدن هستند، دوباره به چرخه حیات بازگردانند.
عضو تیم طراحی نمایشگاه صحنه صدا در پایان گفتگوی خود میگوید: داستان این ساختمان و ساکنان آن باعث شد تا ایدهای به ذهن ما برسد که به نوعی ادای احترام به خانم صباست، تصمیم گرفتیم نمایشگاهی با محوریت صدا ایجاد کنیم. این شد که ما به صحنه صدای ایران رسیدیم، نمایشگاهی که وقتی وارد آن میشوید باید با ابزارها کار کنید.
سجاد تبریزی - روزنامه اطلاعات| غالبا وقتی صحبت از نمایشگاه میشود تصور عمومی، فضای گالری یا موزهای است که بازدیدکنندگان آن با حفظ فاصله به تماشای آثار مشغولند، اما نمایشگاه «صحنه صدای ایران» نمایشگاهی متفاوت است، زیرا به محض ورود بازدیدکننده، از او خواسته میشود تا با نزدیک شدن به ابزارها و استفاده از آنها، خاصیتشان را کشف کند.
نمایشگاه صحنه صدای ایران، مزیت دومی هم دارد که مربوط به محل برگزاری آن است؛ عمارتی بهجامانده از دوره ورود مدرنیته به کشور که متعلق به یکی از زنان تأثیرگذار در آواز و موسیقی ایران بود: فاخره صبا، خواننده اُپرا و فرهنگنویس ایران.
بازدید بدون فاصله
نمایشگاه تعاملی، نمایشگاهی است که بازدیدکننده را به استفاده از ابزار به نمایش درآمده فرامیخواند. اتابک آکسون، عضو تیم طراحی نمایشگاه صحنه صدای ایران میگوید: این نمایشگاه ویژگی خاصی دارد که آن را متمایز میکند و ما نتیجه این تمایز را در بازخوردهای مثبت بازدیدکنندگان میبینیم. اینجا شبیه نمایشگاههای هنرهای تجسمی یا موزه نیست که لازم باشد بازدیدکننده از فاصلهای مشخص بایستد و به اثر نگاه کند. اینجا نیاز است فاصله شکسته شود، بازدیدکننده جلو بیاید و خود را با آثار درگیر کند؛ کشو را باز کند، بنشیند روی صندلی، کمد را باز کند و به دنبال چیزی بگردد، پیامی را بیابد که در این ابزار پنهان شده است.
وی میافزاید: ما به همه بازدیدکنندگان میگوییم برای فهمیدن داستان ابزارها باید با آنها کار و تعامل کنید تا متوجه موضوع نمایشگاه شوید، با نگاه کردن نمیتوان آن را درک کرد. این ویژگی اصلی تمام بخشهای صحنه صدای ایران است.
امواج تاریخی رادیو
یکی از ابزارهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه، رادیوست، نه یک رادیوی واقعی، بلکه رادیویی که امواج دهههای پیشین را دریافت و پخش میکند! اتابک آکسون میگوید: در ابزارهایی که برای تعامل ساختیم سعی کردیم محور، جذابیت باشد. رادیو یکی از آنهاست که برای آن از قدیمیترین و اولین صداهای ضبطشده در ایران استفاده کردیم؛ گویی بازدید کننده، چند دهه قبل در حال تنظیم موج رادیوست! نام این ابزار را «شششش کَست» گذاشتیم، چون بیشترین صدایی که از آن شنیده میشود، همین شششش (نویز بین ایستگاههای رادیویی) است.
بازدیدکننده موج را تغییر میدهد و سعی میکند با آن کار کند، اما در واقع این رادیو، امواج دهه ۱۰ و حتی ماقبل آن را دریافت میکند. مثلا اولین صدای اذان ضبطشده در ایران با صدای استاد ابوالحسن دماوندی یا صدای کودتا یا صدای خبر مرگ قمرالملوک وزیری از این رادیو شنیده میشود.
دستگاه قُلیز!
نامگذاری خلاقانه دستگاههای صحنه صدا، خود از دیگر جذابیتهای نمایشگاه است، از جمله قلیز! آکسون، عضو تیم طراحی نمایشگاه توضیح میدهد: دستگاه دیگری ساختیم به نام قلیز. چهار گوشی دارد و برای این که بتوان با آن تعامل کرد باید گوشی را برداشت و چرخدنده را چرخاند تا کار کند. پس از چرخاندن چرخدنده از داخل گوشی صدایی پخش میشود. ما نام این چرخدندهها را چرخ زمان گذاشتیم، چرا که وقتی آن را میچرخانید، گویا چرخ زمان به حرکت درمیآید و صداهایی را میشنوید که از دوران قاجار تا معاصر کش میآید.
مثلا اگر لاین روی تارنوازی باشد، با گوشی اول، درآمد ماهور را با صدای تار آقاحسینقلی میشنویم که متعلق به ۱۲۸۰ تا ۱۲۹۰ است، با گوشی دوم، همین قطعه را با تار جناب شهنازی، با گوشی سوم با تار استاد صبا و با گوشی چهارم با تار آقای حسین علیزاده مربوط به ۱۴۰۳ میشنویم. دوران «آقاحسینقلی» تا «علیزاده» را به صورت مخفف «قلیز» نام گذاشتیم. البته این دستگاه لاینهای دیگری هم دارد که میتوانیم صدای مردم از دوران قاجار تا معاصر یا صداهای دیگری را بشنویم. این دستگاه سیر محتوایی تاریخی را دنبال میکند.
دیوار دلشدگان
بر روی دیوار یکی از اتاقهای نمایشگاه، نقشههایی فلزی از چند شهر مختلف دنیا به چشم میخورد. اتابک آکسون میگوید: دیوار دلشدگان به فیلم دلشدگان مرحوم علی حاتمی اشاره دارد و گروه حسینقلی که برای ضبط موسیقی به پاریس سفر کرده بودند.
وی میافزاید: دیواری ساختیم که روی آن، ۹ شهر اصلی دنیا که موزیسینهای ایرانی در دوره قاجار در آنها صدا ضبط میکردند مشخص شده، فیشی وجود دارد که یک سر آن به نقشه ایران متصل است و با اتصال سر دیگر آن بر روی نقشه، میتوانیم صدای ضبطشده در دیگر کشورها را بشنویم. این سیم را به عنوان سفر موزیسینهای ایرانی در دوره قاجار تعبیر کردهایم.
لولهنگ!
روی یک دیوار دیگر، لوله پولیکاهای نصبشده، کنجکاوی بازدیدکنندگان را برمیانگیزد. آکسون میگوید: نام این ابزار، لولهنگ است؛ لولههایی که از دیوار آویزان هستند و چند خروجی صدا دارند. وقتی ایدهپردازی میکردیم، به این فکر کردیم که صدای واقعی موسیقی در این خانه چطور بوده، آیا صدای خالص فاخره صبا در اینجا شنیده میشد؟ از روی همان، تصور کردیم یک نفر در حیاط این خانه مشغول کار و خانم فاخره صبا در اتاق مشغول خواندن اپراست. آن فرد، هم صدای اپرا را میشنود، هم صدای پرنده، هم صدای رد شدن ماشین و شاید صدای بازی بچهها را همزمان میشنود. یا زمانی که قمرالملوک وزیری در یک کافه مشغول خواندن بود، صدایی که شنیده میشد، آیا همان صدایی بود که قمر مقابل استوانههای فونوگراف ضبط کرده؟ خیر، صدای واقعی احتمالا ترکیبی بود از صدای قمر به همراه صدای قاشق و چنگال و همهمه آدمها. لولهنگ این امکان را میدهد که صدای نزدیک به واقعیت آن زمان را بشنویم.
وی تأکید میکند: کل نمایشگاه صحنه صدای ایران اینگونه است، باید برویم با ابزارهایی که ساخته شده تعامل کنیم و سعی کنیم داستانشان را متوجه شویم. این داستان با قدیمیترین صداهای ضبطشده در ایران گره خورده است.
امکان استفاده برای همگان
استفاده از بسیاری از نمایشگاهها و حتی موزهها برای افراد دارای معلولیت دشوار است اما صحنه صدای ایران اینگونه نیست. عضو تیم طراحی نمایشگاه توضیح میدهد: بسیار خوشحالیم که با همکاری تیم دسترسیپذیری برند «دیوار»، این نمایشگاه برای تمامی افراد، قابلاستفاده شد. پیشبینی مسیر ویژه برای نابینایان و تهیه راهنمای خط بریل که به بروشور بریل ارجاع داده میشود، از آن جمله است.
آکسون میافزاید: از طرف دیگر با وجود این که محوریت نمایشگاه، صداست، با کمک دوستان توانستیم برای ناشنوایان هم دسترسیپذیری ایجاد کنیم. کیوآرکُدهایی اینجا وجود دارد که با اسکن کردن آنها توضیحات حس صدایی که در آن ابزار وجود دارد با زبان اشاره پخش میشود. همچنین رفت و آمد برای ویلچر هم امکانپذیر است.
عمارت کارستان
ساختمان محل برگزاری نمایشگاه صحنه صدای ایران در خود، تاریخی دارد که بی ارتباط با صدای ایران نیست. اتابک آکسون توضیح میدهد: عمارت کارستان، داستان قدیمی و جذابی دارد. اینجا ساختمانی ۱۱۳ ساله است که کمتر از ۵۰ متر با تالار رودکی فاصله دارد اما داستان اصلی، مربوط به ساکنان آن است. مالک اصلی اینجا مهندس افضلیپور، همسر خانم فاخره صبا بود. خانم صبا در موسیقی ایران نقش بسیار مهمی دارد. او به اروپا سفر میکند و به طور آکادمیک، اپرا فرامیگیرد. فاخره صبا بعد از بازگشت و همزمان با افتتاح تالار رودکی، سالهای سال شاگردان بزرگی تربیت میکند، اپرا میخواند و ۴۰ سال در این ساختمان زندگی میکند. بعد از فوت او و همسرش، این ساختمان خرابه و به محل تجمع معتادان تبدیل میشود.
وی میافزاید: بعد از این بود که برند «دیوار» وارد میشود و با حضورش این بنا را به بهترین شکل احیا میکند. این اتفاق به هویت دیوار هم متصل است، سایتی که کمک میکند تا کاربرها ابزارها و وسایلی را که در حال حذف شدن هستند، دوباره به چرخه حیات بازگردانند.
عضو تیم طراحی نمایشگاه صحنه صدا در پایان گفتگوی خود میگوید: داستان این ساختمان و ساکنان آن باعث شد تا ایدهای به ذهن ما برسد که به نوعی ادای احترام به خانم صباست، تصمیم گرفتیم نمایشگاهی با محوریت صدا ایجاد کنیم. این شد که ما به صحنه صدای ایران رسیدیم، نمایشگاهی که وقتی وارد آن میشوید باید با ابزارها کار کنید.