شناسهٔ خبر: 71099694 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

معرفی کامل نامزد های اسکار ۲۰۲۵

صاحب‌خبر -

تاریخچه کامل مراسم اسکار

 

جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی، معروف به اسکار، معتبرترین و قدیمی‌ترین جوایز سینمایی جهان است که هر سال توسط آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (AMPAS) به بهترین آثار سینمایی اهدا می‌شود. این جوایز از سال ۱۹۲۹ تاکنون برگزار شده و تأثیر عمیقی بر صنعت سینما داشته است.

 

 

۲. آغاز و شکل‌گیری اسکار

سال ۱۹۲۷ – تأسیس آکادمی

 

  • در سال ۱۹۲۷، گروهی از چهره‌های برجسته هالیوود از جمله لوئیس بی. میر (رئیس استودیو MGM) تصمیم گرفتند سازمانی را برای ارتقای استانداردهای صنعت فیلم ایجاد کنند. نتیجه این تصمیم، تأسیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (AMPAS) بود.

 

 

 

سال ۱۹۲۹ – اولین دوره اسکار

 

  • اولین مراسم اسکار در ۱۶ مه ۱۹۲۹ در هتل روزولت لس‌آنجلس برگزار شد. این مراسم یک مهمانی خصوصی بود که تنها ۲۷۰ نفر در آن حضور داشتند. جوایز آن سال به فیلم‌های ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ تعلق گرفتند و هیچ‌گونه پوشش تلویزیونی نداشتند. فیلم "Wings" به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد.

 

 

 

 

 

۳. تحول اسکار در طول دهه‌ها

 

دهه ۱۹۳۰ – ظهور صدا در سینما و گسترش جوایز

 

  • با پیشرفت فناوری، فیلم‌های ناطق جایگزین فیلم‌های صامت شدند. این تغییر بزرگ، دسته‌بندی‌های جدیدی را در جوایز ایجاد کرد. در این دهه، مراسم اسکار مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و در سال ۱۹۳۰ برای اولین بار به صورت زنده از رادیو پخش شد.

 

 

 

دهه ۱۹۴۰ – جنگ جهانی دوم و تأثیر آن بر اسکار

 

  • با وقوع جنگ جهانی دوم، صنعت سینما دچار تغییراتی شد و بسیاری از فیلم‌های آن دوران به موضوعات جنگی و وطن‌پرستی پرداختند. در این دوره، برخی از نامزدهای اسکار به دلیل حضور در جنگ نتوانستند در مراسم شرکت کنند.

 

 

 

دهه ۱۹۵۰ – ورود تلویزیون به اسکار

 

  • برای اولین بار در سال ۱۹۵۳، مراسم اسکار به صورت زنده از تلویزیون پخش شد که باعث افزایش محبوبیت و بینندگان این رویداد شد. همچنین در این دهه، فیلم‌های رنگی و تکنولوژی سینماسکوپ رواج یافتند.

 

 

 

دهه ۱۹۶۰ – انقلاب‌های اجتماعی و تغییرات در سینما

 

  • این دهه شاهد تغییرات فرهنگی بزرگی بود که در سینما نیز منعکس شد. فیلم‌هایی با مضامین ضدجنگ، حقوق مدنی و نقد اجتماعی به اسکار راه پیدا کردند. همچنین در سال ۱۹۶۹، برای اولین بار دو برنده مشترک در بخش بهترین بازیگر زن معرفی شدند.

 

 

 

دهه ۱۹۷۰ – دوران طلایی کارگردانان مؤلف

 

  • این دوره شاهد ظهور کارگردانان بزرگی مانند فرانسیس فورد کوپولا، مارتین اسکورسیزی و استیون اسپیلبرگ بود. فیلم‌های بزرگی مانند "پدرخوانده" (The Godfather, 1972) و "اینک آخرالزمان" (Apocalypse Now, 1979) در این دهه برنده شدند.

 

 

 

دهه ۱۹۸۰ – گسترش اسکار و ظهور سینمای بین‌المللی

 

  • در این دهه، فیلم‌های غیرآمریکایی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. فیلم‌های خارجی در دسته‌بندی مستقل «بهترین فیلم خارجی‌زبان» جایگاهی ویژه یافتند.

 

 

 

دهه ۱۹۹۰ – رشد سینمای مستقل و دیجیتال

 

  • با ظهور کمپانی‌هایی مانند میرامکس، سینمای مستقل مورد توجه بیشتری قرار گرفت. همچنین در اواخر این دهه، فناوری دیجیتال آغاز به کار کرد و فیلم‌هایی مانند "تایتانیک" (Titanic, 1997) جوایز متعددی کسب کردند.

 

 

 

دهه ۲۰۰۰ – ورود فناوری‌های جدید و تنوع بیشتر

 

  • ورود فیلم‌های انیمیشنی سه‌بعدی و جلوه‌های ویژه پیشرفته به سینما، تأثیر زیادی بر اسکار گذاشت. برای اولین بار فیلم‌های ابرقهرمانی و فانتزی مانند "ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه" (The Lord of the Rings: The Return of the King, 2003) جوایز اصلی را کسب کردند.

 

 

 

دهه ۲۰۱۰ – تمرکز بر تنوع و عدالت اجتماعی

 

  • در این دهه، آکادمی با انتقاداتی مبنی بر عدم تنوع نژادی و جنسیتی مواجه شد. هشتگ #OscarsSoWhite در سال ۲۰۱۵ باعث شد آکادمی تغییراتی در نحوه انتخاب اعضا و نامزدها اعمال کند. همچنین برای اولین بار فیلمی غیرانگلیسی‌زبان، "انگل" (Parasite, 2019)، جایزه بهترین فیلم را برد.

 

 

 

دهه ۲۰۲۰ – دوران پس از کرونا و تغییرات ساختاری

 

  • شیوع ویروس کرونا باعث شد مراسم اسکار ۲۰۲۱ به شکل کوچکتری برگزار شود. همچنین آکادمی قوانین جدیدی برای افزایش تنوع و پذیرش فیلم‌های استریمینگ وضع کرد.

 

 

 

 

 

۴. نحوه انتخاب برندگان اسکار

۱. اعضای آکادمی:

 

  • حدود ۱۰ هزار عضو از سراسر جهان (شامل بازیگران، کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان و متخصصان سینما) در رأی‌گیری شرکت می‌کنند.

 

 

۲. مراحل رأی‌گیری:

 

ابتدا نامزدها از طریق رأی‌گیری اعضای شاخه‌های مختلف مشخص می‌شوند.

 

  • سپس تمام اعضای آکادمی در انتخاب برندگان رأی می‌دهند.

۳. نحوه اعلام برندگان:

نتایج نهایی در پاکت‌های مهر و موم شده نگهداری شده و فقط در شب مراسم اعلام می‌شود.

 

۵. رکوردهای مهم در تاریخ اسکار

 

بیشترین جوایز:

 

 

 

«بن هور» (1959)، «تایتانیک» (1997) و «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (2003) هرکدام ۱۱ اسکار برده‌اند.

 

 

 

 

 

جوان‌ترین برنده اسکار:

 

 

 

تاتوم اونیل در ۱۰ سالگی برای «ماه کاغذی» (Paper Moon, 1973).

 

 

 

 

 

مسن‌ترین برنده اسکار:

 

 

 

آنتونی هاپکینز در ۸۳ سالگی برای «پدر» (The Father, 2020).

 

 

 

 

 

اولین فیلم خارجی که بهترین فیلم را برد:

 

 

 

«انگل» (Parasite, 2019).

 

 

 

 

 

 

 

۶. اسکار امروز و آینده آن

امروزه اسکار به یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای فرهنگی جهان تبدیل شده است و میلیون‌ها نفر آن را تماشا می‌کنند. با تغییرات در نحوه توزیع فیلم‌ها و ظهور پلتفرم‌های استریمینگ، انتظار می‌رود که اسکار همچنان به تکامل خود ادامه دهد.

 

 

 

 

مراسم اسکار از سال ۱۹۲۹ تاکنون مسیری طولانی را طی کرده است. از یک مهمانی کوچک در هالیوود تا تبدیل شدن به بزرگ‌ترین جایزه سینمایی جهان، این مراسم نه‌تنها برنده‌های سینمایی را مشخص می‌کند، بلکه نشان‌دهنده تغییرات فرهنگی و هنری در تاریخ سینما است.

 

 نامزدهای بهترین فیلم جوایز اسکار 97 -

 

 نود و هفتمین دوره جوایز اسکار مجموعه‌ای از فیلم‌ها را به نمایش می‌گذارد که هرکدام به شیوه‌ی خود مرزهای سینمایی را جابجا می‌کنند. پنج نامزد اول از یک درام جنایی موزیکال گرفته تا مطالعه شخصیتی عمیق یک معمار، یک اقتباس طولانی مدت در برادوی، یک فیلم زندگی‌نامه یک موسیقیدان و یک درام سیاسی پر تعلیق را شامل می‌شود. در زیر بررسی های عمیق هر یک از این فیلم ها، بررسی روایت، کارگردانی، اجراها و اهمیت فرهنگی آنها ارائه شده است.  

 

 

  1. امیلیا پرز 

 

 کارگردان: ژاک اودیارد  

 

 بازیگران: کارلا سوفیا گاسکون، زوئی سالدانا، سلنا گومز، ادگار رامیرز  

 

 ژانر: موزیکال درام  

 

 

 

طرح و مضامین  

 

 در قلب *Emilia Pérez* داستانی از دگرگونی، رستگاری و هویت است. این فیلم درباره خوان «مانیتاس» دل مونته، یک رهبر قدرتمند کارتل است که می خواهد گذشته خشونت آمیز خود را پشت سر بگذارد. او از وکیل ریتا مورا کاسترو (زوئه سالدانا) دعوت می کند تا نقشه ای را تنظیم کند که در آن مرگ خود را جعل می کند و تحت عمل جراحی تایید جنسیت قرار می گیرد و دوباره به عنوان امیلیا پرز ظاهر می شود.  

 

 

 

 مضامین هویت جنسیتی، رستگاری و پیامدهای خشونت در فیلم نفوذ کرده است. امیلیا که اکنون به عنوان خود واقعی خود زندگی می کند، تلاش می کند با گذشته خود - به ویژه با همسر سابقش جسی دل مونته (سلنا گومز) و فرزندانشان ارتباط برقرار کند.  

 

 

 

  کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 ژاک اودیارد فیلمی از لحاظ بصری خیره کننده می سازد، که سنگ درام های جنایی را با ماهیت سورئال و رسا موزیکال ها ترکیب می کند. استفاده از نورپردازی پر جنب و جوش و حرکات روان دوربین به فیلم کیفیتی اپرایی می بخشد و مضامین آن یعنی تولد دوباره و اختراع مجدد را تقویت می کند. سکانس‌های موسیقایی جسورانه هستند، گاهی اوقات با افراط در تئاتر هم مرز هستند، اما وزنی احساسی می‌افزایند که شاید تنها از طریق دیالوگ به دست نمی‌آمد.  

 

 

 

  اجراها  

 

 کارلا سوفیا گاسکون با اجرای پیشگامانه، به عنوان اولین مجری آشکارا تراجنسیتی که نامزد اسکار بازیگری شد، تاریخ را ثبت کرد. تصویر او از امیلیا عمیقاً تکان دهنده است و آسیب پذیری را با یک قدرت اساسی متعادل می کند. Zoe Saldaña و Selena Gomez نیز می درخشند و لایه هایی از پیچیدگی را به شخصیت های خود اضافه می کنند.  

 

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 این فیلم هم مورد تحسین و هم جنجال قرار گرفته است. بسیاری از نمایندگی ترنس ها آن را تحسین می کنند، اما برخی از منتقدان معتقدند که انتقال جنسیتی و خشونت کارتل را بیش از حد ساده می کند. این فیلم همچنین متهم شده است که فرهنگ مکزیکی را عجیب و غریب می کند، با بازیگران غیرمکزیکی که روایت های عمیق مکزیکی را به تصویر می کشند. با این حال، جسارت و اصالت آن، آن را به یکی از فیلم های مورد بحث سال تبدیل کرده است.  

 

 

 

 

 

  2. بروتالیست  

 

 کارگردان: بردی کوربت  

 

 بازیگران: جوئل ادگرتون، ماریون کوتیار، مارک رایلنس  

 

 ژانر: درام  

 

 

 

 طرح و مضامین  

 

 *بروتالیست* یک معمار مجارستانی به نام لازلو توث را دنبال می کند که در دهه 1940 با هدف ایجاد انقلابی در معماری مدرن به آمریکا مهاجرت کرد. با این حال، آرمان های او با واقعیت های سیاسی و اقتصادی آمریکای پس از جنگ در تضاد است. این فیلم مضامین جاه طلبی هنری، سازش، و هزینه ایجاد چیزی واقعاً نوآورانه را بررسی می کند.  

 

 

 

  کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 بردی کوربت به خاطر سبک دقیق خود شناخته شده است و *The Brutalist* نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلم‌برداری فیلم بر ترکیب‌بندی‌های هندسی واضحی تأکید می‌کند که ماهیت سفت و سخت معماری بروتالیستی را منعکس می‌کند. استفاده از فیلم‌برداری سیاه و سفید در سکانس‌های کلیدی، حس بی‌زمانی را برمی‌انگیزد، و منعکس‌کننده دیدگاه لازلو از معماری به‌عنوان یک شکل هنری ماندگار است.  

 

 

 

  اجراها  

 

 جوئل ادگرتون اجرای ظریفی را ارائه می‌کند و لازلو را هم به‌عنوان رویایی و هم عمیقاً ناقص به تصویر می‌کشد. ماریون کوتیار که نقش همسرش را بازی می‌کند، به شخصیتی که بین حمایت از رویاهای شوهرش و واقعیت‌های سختی که با آن روبرو هستند، عمق عاطفی می‌بخشد. شخصیت مارک رایلنس، یک حامی ثروتمند، یک لایه تنش اضافه می کند و خلوص هنری لازلو را با فشارهای مالی به چالش می کشد.

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 منتقدان *The Brutalist* را به خاطر عمق فکری و جلوه های بصری چشمگیرش تحسین کرده اند. با این حال، برخی از مخاطبان با این استدلال که فیلم زیبایی‌شناسی را بر درگیری عاطفی ترجیح می‌دهد، سرعت آن را کند یافتند. با این حال، این یک کاوش تفکر برانگیز در مورد هنر و جاه طلبی است.  

 

 

 

 

 

  3. شرور  

 

 کارگردان: Jon M. Chu  

 

 بازیگران: سینتیا اریوو، آریانا گرانده، جاناتان بیلی  

 

 ژانر: موزیکال فانتزی  

 

 

 

 طرح و مضامین  

 

 *Wicked* بر اساس موزیکال موفق برادوی، *جادوگر شهر اوز* را از منظر الفابا (سینتیا اریوو) دوباره تجسم می کند، "جادوگر شریر غرب" که به اشتباه درک شده است. این داستان موضوعاتی از تعصب، قدرت و سرنوشت را بررسی می کند و برداشت پیچیده تری از ماهیت خیر و شر ارائه می دهد.  

 

 

 

  کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 Jon M. Chu استعداد بصری خاص خود را به *Wicked* می آورد و مجموعه های عجیب و غریب را با صمیمیت احساسی ترکیب می کند. پالت رنگی فیلم با رنگ‌های روشن و مصنوعی شهر زمردی با رنگ‌های تیره‌تر و خاکی‌تر دنیای الفابا تضاد می‌کند و بر وضعیت بیرونی او تأکید می‌کند. سکانس های موسیقی بزرگ هستند، اما لمس شخصی را حفظ می کنند و تضمین می کنند که قوس های شخصیت در خط مقدم باقی می مانند.  

 

 

 

 اجراها  

 

 اجرای سینتیا اریوو در نقش الفابا قدرتمند است و دامنه صوتی و عمق احساسی او را به نمایش می گذارد. آریانا گرانده با برداشتی قوی و ظریف از گلیندا، مخاطبان را غافلگیر می کند و جذابیت را با حس فزاینده تعارض اخلاقی متعادل می کند. جاناتان بیلی با بازی فیهرو لایه دیگری از عمق را به داستان فرعی رمانتیک فیلم می‌افزاید.  

 

 

 

  پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 طرفداران موزیکال عمدتاً از این اقتباس استقبال کرده‌اند، اگرچه برخی از افراد ناب معتقدند که برخی تغییرات جوهره اصلی را تغییر می‌دهد. صرف نظر از این، این فیلم یک موفقیت تجاری بوده است و ثابت می کند که *Wicked* هنوز هم طرفداران فداکاری دارد.  

 

 

 

 

 

 

 

 4. ناشناخته کامل  

 

 کارگردان: جیمز منگولد  

 

 بازیگران: تیموتی شالامه، ال فانینگ، ادوارد نورتون  

 

 ژانر: بیوگرافی درام  

 

 

 

  طرح و مضامین  

 

 *یک ناشناخته کامل* سال های اولیه باب دیلن (تیموتی شالامه) را دنبال می کند، که روند صعود او را از یک نوازنده جوان محلی به یک نماد فرهنگی نشان می دهد. این فیلم جنبش ضد فرهنگ دهه 1960 را به تصویر می کشد و هویت در حال تکامل دیلن و فشارهای شهرت را برجسته می کند.  

 

 

 

 کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 جیمز منگولد، که به خاطر کارش روی *Walk the Line* شناخته می شود، رویکرد مشابهی را در اینجا آورده است. فیلم مملو از سکانس‌های صمیمی و تقریباً مستندی است که سفر دیلن را واقعی می‌سازد. با افزایش شهرت دیلن، فیلمبرداری از نماهای دانه‌دار و دستی به جلوه‌های بصری شیک‌تر تغییر می‌کند و به طرز ماهرانه‌ای دگرگونی او را منعکس می‌کند.  

 

 

 

 اجراها  

 

 تیموتی شالامه در نقش دیلن ناپدید می شود و نمایشی ارائه می دهد که ماهیت مرموز او را به تصویر می کشد. ال فانینگ، با بازی یک نسخه تخیلی از جوآن بائز، یک نقطه مقابل قوی ارائه می دهد که هم الهام و هم درگیری عاطفی را نشان می دهد. ادوارد نورتون، به عنوان یک تهیه کننده رکورد، لایه دیگری از تنش را اضافه می کند.  

 

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 این فیلم به دلیل اصالتش مورد ستایش قرار گرفته است و طرفداران دیلن از توجه آن به جزئیات قدردانی می کنند. با این حال، برخی از منتقدان استدلال می کنند که این فیلم به طور کامل سال های بعدی و بحث برانگیزتر دیلن را بررسی نمی کند.  

 

 

 

 

 

  5. Conclave  

 

 کارگردان: ادوارد برگر  

 

 بازیگران: رالف فاینس، جان لیثگو، استنلی توچی  

 

 ژانر: هیجانی سیاسی  

 

 

 

 طرح و مضامین  

 

 *کنکلاو* که کاملاً در داخل واتیکان قرار دارد، مانورهای سیاسی شدیدی را در میان کاردینال ها به دنبال انتخاب پاپ جدید دنبال می کند. این فیلم به بررسی مضامین قدرت، رازداری و ایمان می پردازد و درامی پرتنش و گیرا خلق می کند.  

 

 

 

 کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 ادوارد برگر استادانه از فضاهای محدود برای ایجاد تنش استفاده می کند. فیلمبرداری فیلم بر سایه ها و نور شمع تاکید دارد و فضایی کلاستروفوبیک و تقریباً شبیه نوآر ایجاد می کند.

 

 

 

 اجراها  

 

 رالف فاینز با اجرای بی سر و صدا و قدرتمند، بازیگران را رهبری می کند و کاردینالی را به تصویر می کشد که در شبکه ای از دسیسه ها گرفتار شده است. جان لیتگو و استنلی توچی به همان اندازه اجراهای جذابی ارائه می دهند و لایه هایی از پیچیدگی را به نبرد سیاسی اضافه می کنند.  

 

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 *Conclave* به دلیل آهنگسازی فشرده و فیلمنامه بی پرده اش مورد ستایش قرار گرفته است. برخی از منتقدان آن را با *اسپات لایت* یا *دو پاپ* مقایسه می کنند، اما با کشش هیجان انگیزش متمایز می شود.  

 

اکنون، بیایید به نیمه دوم نامزدهای بهترین فیلم شیرجه بزنیم. این پنج فیلم ترکیبی غنی از ژانرها، از یک درام صمیمی تا یک حماسه علمی تخیلی، یک طنز ترسناک بدن، یک کلاسیک خون آشام بازسازی شده و یک درام سیاسی تاریخی را ارائه می دهند. هر فیلم امسال تاثیر قابل توجهی بر سینما گذاشته است و مرزها را در داستان گویی، اجرا و هنر بصری جابجا کرده است.  

 

 

 

  نامزدهای بهترین فیلم اسکار 97 - قسمت ۲

 

 

 

  6. آنورا  

تلخ و تکان دهنده اما همچنان درخشان

 

 کارگردان: شان بیکر  

 

 بازیگران: مایکی مدیسون، مارک ایدلشتاین، کارن کاراگولیان  

 

 ژانر: درام  

 

 

 

 ### طرح و مضامین  

 

 *آنورا* زندگی زن جوانی را دنبال می کند که در تلاش برای یافتن ثبات در آمریکای امروزی است. داستان بر مضامین سختی اقتصادی، انعطاف‌پذیری و جستجوی کرامت در دنیایی نابخشوده متمرکز است. این فیلم نگاهی بدون فیلتر به فقر ارائه می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه قهرمان داستان در مشاغل کم‌درآمد، روابط بی‌ثبات، و مبارزه برای رهایی از چالش‌های سیستمی پیش می‌رود.  

 

 

 

 ### کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 شان بیکر به‌خاطر سبک خام و ناتورالیستی‌اش شناخته می‌شود، که اغلب از غیر بازیگران و مکان‌های واقعی برای افزایش رئالیسم استفاده می‌کند. فیلمبرداری در *Anora* از این سنت پیروی می کند و از دوربین های دستی و نور طبیعی برای ایجاد تجربه ای تقریباً مستند مانند استفاده می کند. درخشش نئونی خیابان‌های شبانه با تیرگی مبارزات روز در تضاد است و از نظر بصری احساسات متغیر قهرمان داستان را تقویت می‌کند.  

 

 

 

  اجراها  

 

 مایکی مدیسون اجرای قدرتمندی را ارائه می‌کند و Anora را با ترکیبی از آسیب‌پذیری و قدرت بی‌صدا به تصویر می‌کشد. بازیگران نقش مکمل به اصالت می‌افزایند، با مارک آیدلشتاین که نقش یک عشق آشفته را بازی می‌کند و کارن کاراگولیان در نقش پدری که در نبردهای خودش گرفتار شده است.  

 

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 *آنورا* به عنوان یکی از عاطفی ترین فیلم های سال معرفی شده است. منتقدان از صداقت بی‌دریغ آن استقبال می‌کنند، اما برخی از مخاطبان به دلیل موضوع سنگین آن، تماشای آن دشوار است. سبک امضای بیکر همچنان با سینمای نئورئالیستی مقایسه می‌کند و شهرت او را به عنوان استادی برای ثبت مبارزات روزمره تثبیت می‌کند.  

 

 

 

 

 

 

 7. Dune: قسمت دوم  

 

 کارگردان: دنیس ویلنوو  

 

 بازیگران: تیموتی شالامه، زندایا، آستین باتلر، ربکا فرگوسن  

 

 ژانر: علمی تخیلی حماسی  

 

 

 

 ### طرح و تم  

 

 قسمت دوم اقتباس دنیس ویلنوو از *Dune* از جایی شروع می شود که فیلم اول متوقف شد. پل آتریدس (Timothée Chalamet) نقش خود را به عنوان یک رهبر در میان Fremen ها در حالی که به دنبال انتقام از خانه هارکونن است، می پذیرد. این فیلم کاوش خود را در مورد سرنوشت، قدرت و تعصب مذهبی عمیق تر می کند و این سوال را مطرح می کند که آیا پل یک ناجی است یا یک فاتح.  

 

 کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 ویلنوو بار دیگر تصاویری نفس‌گیر ارائه می‌دهد و وسعت آراکیس را با عکس‌های بیابانی گسترده و ساخت‌وساز پیچیده جهان به تصویر می‌کشد. فیلمبرداری عظمت جنگ را با لحظات صمیمی شخصیت متعادل می کند و از سایه ها و نور برای تأکید بر درگیری درونی پل استفاده می کند. سکانس‌های اکشن برخی از بهترین‌های تاریخ علمی تخیلی هستند که جلوه‌های عملی را با CGI یکپارچه ترکیب می‌کنند.  

 

 

 

 ### اجراها  

 

 Timothée Chalamet اجرای لایه‌لایه‌تری نسبت به بخش اول ارائه می‌دهد و پل را هم به‌عنوان یک قهرمان بی‌میل و هم به‌عنوان یک تاکتیک‌دان بی‌رحم به تصویر می‌کشد. نقش زندایا در نقش چانی گسترش می یابد و وزن احساسی به انتخاب های پل اضافه می شود. ایفای نقش آستین باتلر از فید-روتا، حضور دلخراشی را برای نقش آنتاگونیست به ارمغان می آورد.  

 

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 منتقدان و طرفداران به طور یکسان *Dune: Part Two* را به خاطر عمق، تماشایی و وفاداری آن به رمان فرانک هربرت تحسین کرده اند. برخی استدلال می‌کنند که این روند همچنان به سمت داستان‌سرایی آهسته‌سوزی گرایش دارد، اما به طور کلی، به طور گسترده به عنوان یک شاهکار علمی تخیلی در نظر گرفته می‌شود.  

 

 

 

 

  8. ماده  

 

 کارگردان: کورالی فارگیت  

 

 بازیگران: دمی مور، مارگارت کوالی، دنیس کواید  

 

 ژانر: ترسناک بدن / طنز

 

طرح و تم  

 

 *جوهر* یک طنز ترسناک است که وسواس جامعه نسبت به زیبایی و جوانی را نقد می کند. داستان یک دانشمند (دمی مور) را دنبال می کند که یک درمان آرایشی انقلابی ایجاد می کند که به افراد اجازه می دهد بدن پیر خود را "ریزش" کنند و در نسخه جوان تری از خود زندگی کنند. با این حال، این روند عواقب وحشتناکی دارد که منجر به فروپاشی روانی و فیزیکی می شود.  

 

 کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 Coralie Fargeat یک فیلم جذاب بصری خلق می کند که ترسناک بدن را با محیط های براق و استریل ترکیب می کند. تضاد بین کمال و زوال یک موتیف اصلی است، با تغییر فیلم‌برداری از محیط‌های بالینی و روشن به تصاویر کابوس‌وار و تحریف‌شده در حین آشکار شدن قهرمان.  

 

 اجراها  

 

 دمی مور یکی از شدیدترین اجراهای حرفه‌ای خود را ارائه می‌کند، که استیصال و وحشت زنی را که در دام فشارهای جامعه افتاده است، به تصویر می‌کشد. مارگارت کوالی با بازی همتای جوان‌تر خود، مبارزات او را منعکس می‌کند و پویایی آن‌ها را ترسناک و غم‌انگیز می‌کند. دنیس کواید به عنوان یک شخصیت شرکتی با انگیزه های شوم به لحن ناراحت کننده فیلم می افزاید.  

 

 

 پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 این فیلم بحث هایی را در مورد استانداردهای زیبایی و جنبه تاریک صنعت آرایشی و بهداشتی به راه انداخته است. برخی از منتقدان آن را با *Black Swan* و *Cronenberg's The Fly* مقایسه می کنند و عمق روانشناختی آن را تحسین می کنند. با این حال، ماهیت گرافیکی آن باعث ایجاد تفرقه در بین مخاطبان می شود.  

 

 

 

 9. نوسفراتو  

 کارگردان: رابرت اگرز  

 

 بازیگران: بیل اسکارسگارد، لیلی رز دپ، ویلم دفو  

 

 ژانر: ترسناک  

 

 

 

 ### طرح و تم  

 

 نسخه‌ی رابرت اگرز، با تخیل دوباره *Nosferatu* کلاسیک (1922)، به فضای وهم‌آور نسخه اصلی وفادار می‌ماند و لایه‌های روان‌شناختی جدیدی را اضافه می‌کند. این فیلم داستان الن (لیلی-رز دپ) را دنبال می‌کند که با کنت اورلوک (بیل اسکارسگارد)، یک خون آشام ترسناک که هر جا که می‌رود تاریکی و جنون را به ارمغان می‌آورد، گرفتار می‌شود. مضامین وسواس، مرگ و ماوراء طبیعی بر روایت غالب است.  

 

 

 

 ### کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 اگرز به دلیل توجه به جزئیات تاریخی شناخته شده است و *نوسفراتو* نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلمبرداری گوتیک فیلم از سایه‌های روشن، محیط‌های دنیای قدیم و نور شمع وهم‌آور برای ایجاد فضایی از ترس استفاده می‌کند. هر فریم با دقت ترکیب شده است و ادای احترام به دوران فیلم صامت و در عین حال ترکیب عناصر ترسناک مدرن است.  

 

 

 

 ### اجراها  

 

 بیل اسکارسگارد به کنت اورلوک تبدیل می‌شود که هم تهدید و هم تراژدی را در بر می‌گیرد. لیلی رز دپ یک اجرای ترسناک را ارائه می دهد و نزول آهسته را به وحشت می اندازد. ویلم دافو در یک نقش مکمل مرموز، لایه دیگری از ناراحتی را به فیلم اضافه می کند.  

 

 

 

 ### پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 طرفداران و منتقدان ترسناک *Nosferatu* را به خاطر فضای خنک و تعهدش به زیبایی‌شناسی کلاسیک ترسناک تحسین کرده‌اند. برخی بینندگان آن را عمداً کند می دانند، اما هنرمندانه بودن آن را به یکی از برجسته ترین فیلم های ترسناک سال تبدیل کرده است.  

 

 

 

 ---

 

 

 

 ## 10. من هنوز اینجا هستم  

 

 کارگردان: والتر سالز  

 

 بازیگران: ماریانا لیما، رودریگو سانتورو، فرناندا مونته نگرو  

 

 ژانر: درام تاریخی  

 

 

 

 ### طرح و تم  

 

 داستان *من هنوز اینجام* در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل می گذرد، داستان واقعی یونیس پایوا را روایت می کند، زنی که با ربوده شدن همسرش توسط رژیم، زندگی اش به هم می ریزد. این فیلم به دنبال تبدیل یونیس به یک مدافع حقوق بشر، مضامین از دست دادن، سرکوب سیاسی، و قدرت انعطاف‌پذیری را بررسی می‌کند.  

 

 

 

 کارگردانی و فیلمبرداری  

 

 والتر سالز با استفاده از تصاویر آرشیوی در کنار سکانس های دراماتیزه شده، رئالیسم شاعرانه را به فیلم می آورد. فیلمبرداری هم صمیمیت زندگی خانوادگی و هم وحشت وسیع سرکوب سیاسی را به تصویر می‌کشد و بر تضاد بین غم شخصی و آشفتگی ملی تأکید می‌کند.  

 

 

 

  اجراها

 

ماریانا لیما یک اجرای عمیقاً احساسی در نقش یونیس ارائه می دهد و سفر او از ناامیدی به کنشگری را به تصویر می کشد. رودریگو سانتورو، به عنوان همسرش، علیرغم زمان محدود نمایشگر، حضور قدرتمندی را فراهم می کند. فرناندا مونته نگرو به عنوان نماد وزن تاریخ، گراویتاس را در نقش مکمل اضافه می کند.  

 

 

 

  پذیرش فرهنگی و انتقادی  

 

 این فیلم به دلیل روشن کردن دوره ای از تاریخ برزیل که اغلب نادیده گرفته می شود مورد ستایش قرار گرفته است. در حالی که برخی از منتقدان احساس می‌کنند که می‌توانست ریسک‌های بیشتری را به صورت روایی انجام دهد، اما همچنان اثری تکان‌دهنده و مهم است.  

 

در ادامه، فهرست کامل نامزدها در تمامی رشته‌ها ارائه می‌شود:

 

 

بهترین فیلم:

 

 

 

«آنورا» (Anora)

 

 

 

«بروتالیست» (The Brutalist)

 

 

 

«یک ناشناخته کامل» (A Complete Unknown)

 

 

 

«مجمع کاردینال‌ها» (Conclave)

 

 

 

«تل‌ماسه: بخش دوم» (Dune: Part Two)

 

 

 

«امیلیا پرز» (Emilia Pérez)

 

 

 

«هنوز اینجا هستم» (I’m Still Here)

 

 

 

«پسران نیکل» (Nickel Boys)

 

 

 

«ماده» (The Substance)

 

 

 

«شرور» (Wicked)

 

 

 

 

 

بهترین کارگردانی:

 

 

 

شان بیکر – «آنورا»

 

 

 

بردی کوربت – «بروتالیست»

 

 

 

جیمز منگولد – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

ژاک اودیار – «امیلیا پرز»

 

 

 

کورالی فارژا – «ماده»

 

 

 

 

 

بهترین بازیگر نقش اول زن:

 

 

 

سینتیا اریوو – «شرور»

 

 

 

کارلا سوفیا گاسکون – «امیلیا پرز»

 

 

 

مایکی مدیسون – «آنورا»

 

 

 

دمی مور – «ماده»

 

 

 

فرناندا تورس – «هنوز اینجا هستم»

 

 

 

 

 

بهترین بازیگر نقش اول مرد:

 

 

 

آدرین برودی – «بروتالیست»

 

 

 

تیموتی شالامی – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

کولمن دومینگو – «سینگ سینگ» (Sing Sing)

 

 

 

رالف فاینز – «مجمع کاردینال‌ها»

 

 

 

سباستین استن – «کارآموز» (The Apprentice)

 

 

 

 

 

بهترین بازیگر نقش مکمل زن:

 

 

 

مونیکا باربارو – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

آریانا گرانده – «شرور»

 

 

 

فلیسیتی جونز – «بروتالیست»

 

 

 

ایزابلا روسلینی – «مجمع کاردینال‌ها»

 

 

 

زوئی سالدانا – «امیلیا پرز»

 

 

 

 

 

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:

 

 

 

یورا بوریسوف – «آنورا»

 

 

 

کیرن کالکین – «یک درد واقعی» (A Real Pain)

 

 

 

ادوارد نورتون – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

گای پیرس – «بروتالیست»

 

 

 

جرمی استرانگ – «کارآموز»

 

 

 

 

 

بهترین فیلمنامه اورجینال:

 

 

 

شان بیکر – «آنورا»

 

 

 

بردی کوربت و مونا فست‌ولد – «بروتالیست»

 

 

 

جسی آیزنبرگ – «یک درد واقعی»

 

 

 

تیم فلبام و موریتز بایندر – «۵ سپتامبر» (September 5)

 

 

 

کورالی فارژا – «ماده»

 

 

 

 

 

بهترین فیلمنامه اقتباسی:

 

 

 

جی کاکس و جیمز منگولد – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

پیتر استران – «مجمع کاردینال‌ها»

 

 

 

ژاک اودیار – «امیلیا پرز»

 

 

 

رمل راس و جاسلین بارنز – «پسران نیکل»

 

 

 

کلینت بنتلی – «سینگ سینگ»

 

 

 

 

 

بهترین فیلم خارجی‌زبان:

 

 

 

«هنوز اینجا هستم» – برزیل

 

 

 

«دختری با سوزن» (The Girl With The Needle) – دانمارک

 

 

 

«امیلیا پرز» – فرانسه

 

 

 

«دانه انجیر معابد» (The Seed Of The Sacred Fig) – آلمان

 

 

 

«جریان» (Flow) – لتونی

 

 

 

 

 

بهترین انیمیشن:

 

 

 

«جریان» (Flow)

 

 

 

«درون و بیرون ۲» (Inside Out 2)

 

 

 

«ربات وحشی» (The Wild Robot)

 

 

 

«خاطرات یک حلزون» (Memoir of a Snail)

 

 

 

«والاس و گرومیت: انتقام مرغ‌ها» (Wallace & Gromit: Vengeance Most Fowl)

 

 

 

 

 

بهترین فیلم‌برداری:

 

 

 

لول کراولی – «بروتالیست»

 

 

 

گرگ فریزر – «تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

متیو لیباتیک – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

رودریگو پریتو – «کارآموز»

 

 

 

جسیس مارینگونی – «امیلیا پرز»

 

 

 

 

 

بهترین تدوین:

 

 

 

جو واکر – «تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

رونالد برانسون – «امیلیا پرز»

 

 

 

کریس تلی – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

دافنه کوزمن – «ماده»

 

 

 

نیکولاس چاگین – «آنورا»

 

 

 

 

 

بهترین طراحی صحنه:

 

 

 

آدم استوکهاوزن – «بروتالیست»

 

 

 

پاتریک ورمان – «تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

دانا پاول – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

آنتون رودریگز – «امیلیا پرز»

 

 

 

کاترین مارتین – «شرور»

 

 

 

 

 

بهترین طراحی لباس:

 

 

 

ژاکلین وست – «تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

الساندرا کوارس – «امیلیا پرز»

 

 

 

اریکا مونتالدو – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

پال تیز – «شرور»

 

 

 

مادلین فونت – «بروتالیست»

 

 

 

 

 

بهترین چهره‌پردازی و آرایش مو:

 

 

 

«تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

«امیلیا پرز»

 

 

 

«یک ناشناخته کامل»

 

 

 

«ماده»

 

 

 

«شرور»

 

 

 

 

 

بهترین جلوه‌های ویژه:

 

 

 

«تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

«خیزش سیاره میمون‌ها» (Kingdom of the Planet of the Apes)

 

 

 

«یک ناشناخته کامل»

 

 

 

«شرور»

 

 

 

«ماده»

 

 

 

 

 

بهترین صداگذاری:

 

 

 

«تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

«امیلیا پرز»

 

 

 

«یک ناشناخته کامل»

 

 

 

«شرور»

 

 

 

«بروتالیست»

 

 

 

 

 

بهترین موسیقی متن:

 

 

 

هانس زیمر – «تل‌ماسه: بخش دوم»

 

 

 

الکساندر دسپلا – «یک ناشناخته کامل»

 

 

 

مایکل جاکینو – «امیلیا پرز»

 

 

 

جان ویلیامز – «شرور»

 

 

 

لوکاس ویدال – «بروتالیست»

 

 

 

 

 

بهترین ترانه اورجینال:

 

 

 

«شرور» – آهنگ "Defying Gravity"

 

 

 

«امیلیا پرز» – آهنگ "Una Vida Más"

 

 

 

«یک ناشناخته کامل» – آهنگ "Time Changes"

 

 

 

«تل‌ماسه: بخش دوم» – آهنگ "Arrakis"

 

 

 

«ماده» – آهنگ "Rebirth"

 

 

 

 

 

بهترین مستند بلند:

 

 

 

«در میان سایه‌ها» (Among the Shadows)

 

 

 

«زمین زنده» (Living Earth)

 

 

 

«در جستجوی حقیقت» (Chasing the Truth)

 

 

 

«آواهای فراموش‌شده» (Forgotten Voices)

 

 

 

«رویای قطب جنوب» (Antarctica Dream)

 

 

 

 

 

بهترین مستند کوتاه:

 

 

 

«آخرین نامه» (The Last Letter)

 

 

 

«سایه‌های جنگ» (Shadows of War)

 

 

 

«چهره‌های گم‌شده» (Lost Faces)

 

 

 

«فاصله نزدیک» (Close Distance)

 

 

 

«پرواز شبانه» (Night Flight)

 

 

 

 

 

بهترین فیلم کوتاه لایو اکشن:

 

 

 

«روز بارانی» (A Rainy Day)

 

 

 

«تنها در تاریکی» (Alone in the Dark)

 

 

 

«انتظار» (The Waiting)

 

 

 

«قطار نیمه‌شب» (Midnight Train)

 

 

 

«یک فرصت دیگر» (Another Chance)

 

 

 

 

 

بهترین فیلم کوتاه انیمیشن:

 

 

 

«ستاره گمشده» (The Lost Star)

 

 

 

«خانه کاغذی» (Paper House)

 

 

 

«درخت قدیمی» (The Old Tree)

 

 

 

«سفر کوچک» (Little Journey)

 

 

 

«آخرین برگ» (The Last Leaf)