شناسهٔ خبر: 71069544 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

وقتی بنگاه‌داری جای باشگاه‌داری را می‌گیرد

حدود یک سال از واگذاری سرخابی‌های پایتخت می‌گذرد، هنوز نمی‌توان به صورت قطعی گفت که این دو تیم با انبوهی از پرونده‌های تخلف و شکایت بین‌المللی به صورت قطعی واگذار شده‌اند،اما آنچه امروز از اوضاع و احوال آنها دیده می‌شود، چیزی جز ناامیدی و سقوط نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، حدود یک سال از واگذاری سرخابی‌های پایتخت می‌گذرد، هر چند هنوز هم نمی‌توان به صورت قطعی گفت که این دو تیم همیشه بدهکار با انبوهی از پرونده‌های تخلف و شکایت بین‌المللی به صورت قطعی واگذار شده‌اند، اما آنچه امروز از اوضاع و احوال آنها دیده می‌شود، چیزی جز ناامیدی و سقوط نیست. فوتبال ایران از واگذاری خاطرات خوبی ندارد. امروز از تیم‌هایی، چون راه‌آهن، نفت تهران و تیم بزرگی، چون پاس هیچ نشانی نیست. آنها قربانی واگذاری بدون برنامه و پشتیبانی شدند؛ تیم‌هایی که هر کدام از آنها انبوهی از افتخارات و بزرگی‌ها را در کارنامه داشتند؛ تیم‌هایی که بازیکنانی به فوتبال ایران تحویل دادند که نام ایران را بلندآوازه کردند و بعید می‌دانیم بتوان نمونه‌هایی برای آنها در فوتبال مثلاً حرفه‌ای امروز پیدا کرد. آن تیم‌های بزرگ برای همیشه از صفحه فوتبال ایران پاک شدند و حالا نوبت به سرخابی‌ها رسیده که در گرداب واگذاری بدون برنامه غرق شوند. امروز حال و روز استقلال هر علاقه‌مند به فوتبال را منقلب می‌کند. به جرئت می‌توان گفت که هیچ هوادار پرسپولیس نمی‌خواهد استقلال را در این وضعیت ببیند، البته که اوضاع در اردوگاه سرخ هم چندان قابل تعریف نیست و اگر موفقیت‌های یک دهه اخیر این تیم نبود آن وقت باید همین ماجرا را برای آنها هم نقل می‌کردیم. آنچه مشخص است اینکه نه هلدینگ خلیج‌فارس و نه کنسرسیوم بانکی که استقلال و پرسپولیس را مالک شدند هیچ‌کدام درک درستی از فوتبال نداشته، ندارند و نخواهند داشت. این دو مجموعه اقتصادی و خصولتی تنها به سود فکر می‌کنند؛ سودی که قطعاً در فوتبال مثلاً حرفه‌ای ایران عاید آنها نخواهد شد، البته این را فراموش نکنید که این دو مجموعه در طول مدت تملک پرسپولیس و استقلال تا حد ممکن از نام بزرگ این دو باشگاه برای خود استفاده کرده‌اند، والا تا قبل از این چه کسی می‌دانست هلدینگ خلیج‌فارس چیست یا اینکه کنسرسیوم بانکی چه معنایی دارد. باید اعتراف کرد آنها بیشتر از دو تیم بزرگ فوتبال ایران سود برده‌اند، اما همانطور که می‌شد پیش‌بینی کرد، استقلال و پرسپولیس در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌اند. هر چند نمی‌توان از حالا پیش‌بینی تکرار اتفاقات تلخ گذشته را کرد، اما تا جایی که یادمان می‌آید، فوتبال از این واگذاری‌ها خاطره خوشی ندارد، پس اگر می‌خواهیم سرخابی‌ها هم مانند پاس، راه‌آهن و نفت تهران نشوند، باید چاره‌ای اندیشید، چون ادامه این راه قطعاً به سرمنزل مقصود ختم نمی‌شود و حاصلی جز نابودی دو تیم بزرگ فوتبال ایران به همراه نخواهد داشت. 

باید توجه داشت که سرخابی‌ها قطعاً باید خصوصی شوند، اما به صورت درست و با برنامه، نه اینکه آنها را فقط برای رفع تکلیف به کسانی واگذار کنیم که حتی خودشان هم نمی‌دانند خصوصی هستند یا دولتی؛ کسانی که درک درستی از ورزش ندارند و صرفاً به بنگاه‌داری می‌اندیشند تا اینکه برای توسعه و تقویت ورزش کشور برنامه داشته باشند. 

«خصوصی‌سازی» پایان مشکلات پرسپولیس نبود

وعده‌های محقق نشده 

یک عمر گفته شد خصوصی‌سازی تنها راه نجات پرسپولیس از منجلاب مشکلات است؛ خصوصی‌سازی‌ای که انجامش سال‌ها زمان برد و سرانجام نخستین روز‌های اردیبهشت ماه سال جاری بود که بعد از دهه‌ها وعده‌وعید به مرحله اجرا درآمد و عملی شد، هر چند بسیاری این واگذاری را صوری می‌دانند، اما در نهایت پنجم اردیبهشت ماه 1403 بود که ابراهیم بازیان، سرپرست سازمان خصوصی‌سازی رسماً این خبر را تأیید کرد: «آیین واگذاری دو باشگاه بزرگ فوتبال ایران، یعنی استقلال و پرسپولیس پیرو تلاش‌های صورت‌گرفته طی دو دهه است که بر اساس آن پرسپولیس و استقلال به دو کنسرسیوم بانکی و پتروشیمی واگذار شدند.»

صاحبان جدید

 عمده سهام باشگاه پرسپولیس در اختیار شش بانک قرار گرفت. بانک‌های شهر، ملت، تجارت، صادرات، رفاه و اقتصادنوین 85 درصد از سهام سرخپوشان را در دست گرفتند؛ بانک‌هایی که دولتی به حساب می‌آیند و زیر‌نظر دولت اداره می‌شوند! به همین دلیل هم بود که بلافاصله بعد از واگذاری این سؤال مطرح شد که آیا پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شده یا وضعیت مثل قبل است و تنها اخطار کنفدراسیون فوتبال آسیا برای دادن مجوز حرفه‌ای باعث شده است این باشگاه از مالکیت مشترک خلاص شود!

درگیری‌هایی که تمام نشد

بی‌شک واگذاری پرسپولیس به بخش خصوصی یکی از تاریخی‌ترین اقدامات دولت در زمان خود بود؛ موضوعی که دو دهه به شعار تک‌تک افراد سیاسی و غیرسیاسی تبدیل شده بود؛ انتقالی که بدون چالش هم نبود، به طوری که چند ماه بعد از اعلام رسمی خبر واگذاری پرسپولیس به کنسرسیوم بانک‌ها، گفته شد تنها بانک‌شهر (با توجه به هماهنگی و همکاری‌ای که پیش از این نیز بین طرفین در جریان بوده)، به تعهدات خود عمل کرده است، به طوری که یکی از مدیران پرسپولیس بحث انتقال سهام را یکی از مهم‌ترین مشکلات باشگاه خواند: «در حال حاضر مهم‌ترین مشکل ما این است که در بحث انتقال سهام، این موضوع برای دیگر بانک‌های کنسرسیوم نهایی نشده است.»

امید به تغییرات

مسائل و مشکلات مالی، عدم‌ثبات مدیریتی، نداشتن برنامه، عدم شفافیت مالی، عدم راهبرد و اهداف میان‌مدت و بلندمدت به خصوص در زمینه‌های مالی، اعتراض و شکایت‌های متعدد و پرتعداد بازیکنان و مربیان برای دریافت مطالبات‌شان که عمدتاً هزینه‌های هنگفت مالی و غیرمالی را به دنبال داشت و ناشی از عقد قرارداد‌های غیرحرفه‌ای با بازیکنان و مربیان بود، این تصور را ایجاد کرده بود که پرسپولیس با واگذاری به بخش خصوصی عاقبت‌بخیر می‌شود. این تصور را شرایط تیم‌های مطرح دنیا ایجاد کرده بود. تیم‌ها و باشگاه‌های مطرحی که از سوی افراد و شرکت‌های خصوصی اداره می‌شوند، به پشتوانه بیت‌المال پای‌شان را از گلیم‌شان درازتر نمی‌کنند تا زیان ناشی از زیاده خواهی‌ها و بی‌کفایتی‌های مدیران‌شان را از جیب مردم بپردازند. 

 

تصور غلط

تصور می‌شد کوتاه‌شدن دست این تیم از بیت‌المال باعث شود مدیران آن به اندازه داشته‌های‌شان خرج کنند، اما حتی واگذاری هم تغییری در شرایط ایجاد نکرد و هزینه‌های پرسپولیس و بدهی‌های آن کمتر که نشد هیچ، بیشتر هم شد چراکه معضل اصلی، همچنان به قوت خود باقی بود؛ مدیران بی‌کفایتی که جز ایجاد هزینه و فرار از زیر بار تعهد و به جا گذاشتن پرونده‌های متعدد استعداد دیگری نداشته و ندارند، شاید به همین دلیل هم بود که بعد از واگذاری اوضاع بهتر که نشد هیچ، بدتر هم شد چراکه پرسپولیس تا قبل از آن یکی از مدعیان اصلی لیگ و کسب عنوان قهرمانی بود، با چند قهرمانی پی‌درپی در لیگ، جام حذفی و سوپرلیگ، اما بعد از واگذاری ورق کاملاً برگشت، به طوری که پرسپولیس چند مهره تأثیرگذار خود را از دست داد و مدیرعامل تیم هم جای تمرکز روی نقل و انتقالات، وارد چنان بازی‌هایی شد که کارش برای انتخاب جانشین اوسمار و بازیکنان جدا شده سخت شود؛ انتخاب‌هایی که کار را به جایی رساند که چاره‌ای جز برکناری سرمربی قبل از پایان نیم‌فصل نخست و سپردن زمام کار به دست کریم باقری نبود! 

جامی که پرید

پرسپولیس که بعد از حضور برانکو به روز‌های خوش گذشته بازگشته بود و همواره یکی از مدعیان لیگ بود، این مسیر را بعد از برانکو با کالدرون، یحیی و حتی اوسماری که مدت کوتاهی سرمربی سرخپوشان بود، ادامه داد، ولی دوران اقتدار قهرمان پنج دوره متوالی لیگ با حضور گاریدو رو به افول گذاشت، اما اتفاقات شروع فصل نتوانست برای درویش تجربه شود و مدیرعاملی که مانند گذشته از سوی هیچ مسئولی جز هواداران بازخواست نمی‌شد، فرصت‌ها را چنان یکی پس از دیگری از دست داد که سرخپوشان زمان آماده‌سازی نیم‌فصل را از دست دادند و دور برگشت را هم با سرمربی موفق آغاز کردند؛ شرایطی که در مصاف با تراکتور، یکی از حساس‌ترین بازی‌های دور برگشت نیز به قوت خود باقی است، اما تلخ‌ترین اتفاق برای سرخپوشان از دست رفتن نخستین جام بعد از سال‌ها قهرمانی در لیگ و سوپرلیگ بود. پرسپولیس در تعطیلات نیم‌فصل برابر سپاهان به میدان رفت، اما برنده این بازی که جام قهرمانی (سوپرجام) را با خود به خانه برد نه قرمزپوشان پایتخت که زردپوشان اصفهانی بودند؛ جامی که از دست رفتنش نشان از بحران جدی پرسپولیس داشت. 

داستان تکراری

بدون شک هیچ یک از مشکلات و بحران‌هایی که این روز‌ها پرسپولیس با آن دست به گریبان است، داستان جدیدی نیست و همواره در تمام طول این سال‌ها این موارد بوده، اما مسئله این است که قرار بود با واگذاری این باشگاه به بخش خصوصی شاهد پایان مشکلات باشیم نه تداوم، تکرار و افزایش آن، ولی بعد از واگذاری سرخپوشان به بخش خصوصی نه نظارت‌ها بیشتر شد و نه مشکلات کمتر، به طوری که حالا پرسپولیس، مدافع عنوان قهرمانی بدون سرمربی در بلاتکلیفی به سر می‌برد و دیگر حتی هوادار پرسپولیس هم نمی‌داند برای فریاد زدن نارضایتی‌هایش از شرایط موجود و ناکامی‌هایی که انتظار تکرارش بعد از خصوصی شدن باشگاه را نداشت، باید یقه چه کسی را بگیرد. 

نگاهی به وضعیت استقلال پس از تغییر مالکیت

کاش واگذار نمی‌شد!

پنجم اردیبهشت‌ماه در تاریخ باشگاه استقلال تهران روز مهمی است چراکه سرانجام پس از سال‌ها کش و قوس، رسماً واگذار شد. بدون‌شک اگر پافشاری‌های کنفدراسیون آسیا و جدیت آنها در حذف دو قطب اصلی فوتبال ایران نبود، هرگز خبری از واگذاری سرخابی‌ها نمی‌شد. پشتوانه قوی مالی هلدینگ پتروشیمی خلیج‌فارس نقطه قوت مالک جدید به‌نظر می‌رسید، اما گذشت زمان ثابت کرد پول حلال مشکلات نیست و سوءمدیریت‌ها نه تنها به از دست دادن جام در آخرین لحظه ختم می‌شود بلکه حتی می‌تواند تیم را تا آستانه سقوط پیش ببرد. سقوط استقلال به رده یازدهم در پایان هفته شانزدهم بحرانی است که از تصمیمات غلط مدیریتی و فنی نشئت می‌گیرد. 

متمول، اما غریبه با فوتبال

واگذاری مالکیت سرخابی‌ها در حضور خاندوزی و هاشمی، وزرای وقت اقتصاد و ورزش انجام شد. کنسرسیومی متشکل از شرکت‌های صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس (پتروشیمی بندرامام، پارس، بوعلی و شهید تندگویان) مجموعاً 85 درصد سهام استقلال را خریدند و مالک جدید این تیم ریشه‌دار لقب گرفتند. هلدینگ خلیج‌فارس یکی از مجموعه‌های پرتوان اقتصادی کشور به حساب می‌آید و سال گذشته سود خالصش بیش از 120 هزارمیلیارد تومان بوده است. حالا این مجموعه نفتی که پیش از این تجربه‌ای در باشگاهداری آن هم در رشته فوتبال نداشته به یکباره مسئولیت بزرگی را برعهده گرفته است. اگرچه مشکلات مالی همواره استقلال را آزار داده و شاکیان برای گرفتن طلب‌شان ماه‌ها در نوبت شکایت و دادگاه منتظر می‌ماندند ولی تصمیمات اشتباه و دخالت‌های عجیب نشان داد تا زمانی که مدیران کاربلد و آشنا به فوتبال سرکار نباشند، بودجه‌های کلان نیز راهگشا نخواهد بود. 

جام پرید

تیمی که جام‌حذفی را با شکست مقابل مس‌رفسنجان از دست داده بود، قهرمانی لیگ‌برتر را نیز به خاطر تداوم سوءمدیریت‌ها و جدال‌های لفظی سرمربی وقت با مدیرعامل و هر کسی که فکرش را کنید از دست داد. فصل گذشته استقلال 23 هفته صدرنشین بود و درست در روز‌هایی که مالکان جدید در رأس کار قرار داشتند، جواد نکونام بازهم دست از حاشیه‌سازی و جنجال برنداشت. یک هفته بعد از واگذاری باشگاه، علی خطیر از مدیرعاملی برکنار شد تا نکونام ژست پیروزی بگیرد و خودش را برنده جنگ طولانی با مدیرعامل اخراجی بداند. درحالی که در پایان فصل معلوم شد استقلال و هوادارانش بازنده بزرگ جنگ 

نکونام-خطیر بودند و هیچ‌کس اهمیتی به این موضوع نداد. تساوی بدون گل مقابل نساجی، در فاصله دو هفته تا پایان لیگ پرسپولیس را به صدرجدول فرستاد و به رغم پیروزی برابر گل‌گهر و پیکان، همان یک امتیاز اختلاف با رقیب سنتی، جام قهرمانی را تقدیم پرسپولیس کرد و نایب‌قهرمانی در کارنامه جواد لالیگایی ثبت شد. 

فصل جدید، حواشی جدید

تعطیلات بین دو فصل و مدت‌زمان نقل و انتقالات به سرعت سپری شد و خبری از تغییرات نشد. نکونام سرمربی ماند و مالکان باشگاه هم فرشید سمیعی را به‌عنوان مدیرعامل انتخاب کردند، ولی همانطور که انتظارش را داشتیم، سرمربی با این مدیرعامل نیز کنار نیامد و گاه و بی‌گاه سمیعی را آماج انتقاد‌های تند قرار می‌داد. تبعات ناکامی لحظه آخری در کسب جام به این فصل هم کشیده شد و تیم نکونام ضعیف‌ترین شروع استقلال در تاریخ لیگ‌برتر را به ثبت رساند. آبی‌ها در چهار بازی ابتدایی لیگ دو تساوی، یک باخت و یک پیروزی کسب کردند. از همه بدتر اینکه سرمربی پرمدعا درست قبل از دربی حساس تهران جوری جنجال به پا کرد که استقلال عملاً قبل از دربی نتیجه را به پرسپولیس واگذار کرده بود. توقف در زمین نساجی آتش اختلافات را شعله‌ور کرد. در اقدامی عجیب که علتش هرگز معلوم نشد، شخصی به نام داود حقدوست که گویا مشاور سمیعی بود، علیه سرمربی تیم مصاحبه کرد تا خون جواد لالیگایی دوباره به جوش بیاید و با تهدید مدیرعامل به افشاگری نشان دهد اهمیت رویارویی با پرسپولیس و حفظ آرامش تیم را درک نمی‌کند. باخت به پرسپولیس و پس از شکست برابر السد کار نکونام در استقلال را به پایان رساند. 

 

 ادامه ناکامی‌ها با سهراب و موسیمانه

مدیران باشگاه بعد از استعفای نکونام چنان دچار سردرگمی شدند که ترجیح دادند اول یک سرمربی موقت انتخاب کنند و بعد سرمربی دائمی! سهراب بختیاری‌زاده کارش را با برد مقابل هوادار شروع کرد ولی دبل شکست مقابل ذوب‌آهن و النصر طومار او را هم پیچید. باز شدن پای پیتسو موسیمانه به استقلال حاصل کار مدیران و مالکان باشگاه است. اولین سرمربی آفریقایی تاریخ فوتبال ایران با سه شکست سنگین متوالی به خیبر، تراکتور و الهلال به خوبی متوجه شد چه مسئولیتی را پذیرفته است. در ادامه اگرچه وضعیت دفاعی تیم بهتر شد و آبی‌ها پس از انجام 11 بازی موفق به ثبت اولین کلین‌شیت فصل (مقابل مس‌رفسنجان) شدند، اما آمار و ارقام علیه استقلال است و این تیم حتی خطر سقوط به دسته پایین‌تر را نیز احساس می‌کند. در پایان هفته شانزدهم آبی‌ها رتبه یازدهم را در اختیار داشتند، درحالی‌که انتظار می‌رفت در تعطیلات نیم‌فصل کادرفنی ایرادات و ضعف‌های پرتعداد تیم را برطرف کند، ولی مرد آفریقایی ترجیح داد تیم را به تعطیلات هشت روزه بفرستد. هم موسیمانه و هم مالکان باشگاه در اظهارنظرهای‌شان صراحتاً تأکید کرده‌اند هواداران نباید انتظاری در این فصل داشته باشند و از هم‌اکنون وعده درخشش در فصل آینده را داده‌اند! البته آنها که موسیمانه را انتخاب کرده‌اند، همگی از سمت‌های‌شان کنار رفته‌اند؛ شریعتمداری به عنوان مدیرعامل هلدینگ خلیج‌فارس جانشین علی‌عسگری شده، تاجرنیا نماینده تام‌الاختیار هلدینگ در باشگاه است و نظری‌جویباری هم مدیرعامل استقلال. همه این افراد در بدو ورود وعده حمایت از سرمربی فعلی را دادند ولی معلوم نیست تا کی و کجا موسیمانه را تحمل خواهند کرد، البته برکناری او نیز به این سادگی‌ها نیست و آقایان از حالا باید چندصدهزار دلار ناقابل، شاید هم بیشتر، بابت غرامت برای او کنار بگذارند.

منبع: جوان

انتهای پیام/