شناسهٔ خبر: 71020879 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

«انسانیت و آزادی بشر در مکتب اسلام»؛ آزادی حالت اولیه و طبیعی آدمی است/ تحمیل دین ممکن نیست/ نهاد امر به معروف و نهی از منکر ترجمان «آزادی بیان» و حق بر «اعتراض» است/ سلب بسیاری از موارد آزادی دیگران «نقض عدالت» است؛ دکتر نوبهار در گفت وگو با شفقنا

صاحب‌خبر -

شفقنا- دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه آزادی برابر آموزه های اسلامی، حالت طبیعی و اولیه آدمی است، گفت: عدالت هم آزادی را توجیه می کند و هم در ترسیم حدود و ثغور آن به کار می آید. سلب بسیاری از موارد و مصادیق آزادی های دیگران آشکارا «نقض عدالت» است.

دکتر رحیم نوبهار در گفت وگو با شفقنا با بیان اینکه «کرامت انسانی» سنگ بنای حقوق بشر است، اظهار داشت: معنای کرامت انسان تنها این نیست که بپذیریم انسان موجودی بس ارزشمند یا گل سرسبد نظام آفرینش است، یا به صورت خداوند آفریده شده؛ یا روح الهی در او دمیده شده است. این مفهوم مادامی که صرفاً توصیفی باشد نمی تواند مبنای صلح، عدالت و آزادی باشد و اینگونه آرمان ها را تأمین و تضمین کند.

وی افزود: آنچه در ادبیات حقوق بشر از کرامت ذاتی انسان مورد نظر است بیشتر یک معنای «هنجارین» است نه یک مفهوم توصیفی صرف. این به معنای آن است که کرامت انسانی یک هنجار و باید است؛ یعنی انسان باید کرامت داشته باشد و کرامت او پاس داشته شود و نقض نشود. در واقع، آن حقیقت انسان شناسانه که انسان دارای کرامت است مبنای این الزام و هنجار است.

وی تصریح کرد: کرامت انسانی همچون یک هنجار در واقعیت هستی شناسانه انسان ریشه دارد؛ پس هنجاری بی بنیاد و بی ریشه نیست. به نظر می رسد مخاطب این الزام و هنجار در گام نخست هر انسانی در مواجهه با هر انسان دیگری است یعنی انسان باید کرامت دیگران را حفظ کند و البته کرامت خود را نیز. منتها دلالت گزاره «انسان باید کرامت انسانی را حفظ کند» در مورد خود شخص بیشتر در سطح امر اخلاقی مطرح است تا در سطح امر حقوقی.

وی مهمترین و اصلی ترین تکالیف را «تکالیف انسان» در برابر خود دانست و افزود: این تکالیف مبتنی بر این واقعیت است که انسان از لحاظ شرایط شخصیت انسانی خود نمی تواند واجد یک اختیار بی حد و حصر باشد و شخصیت هریک از ما باید تبلور علوّ انسانیت باشد.

وی با بیان اینکه باید بین آزادی و آزادگی تفاوت قائل بود، گفت: گاه مقصود از آزادگی چیزی است که بیشتر ناظر به رهایی درونی و روحی – روانی انسان از قید و بندهاست. اما در آزادی، بیشتر نظر به رهایی از سلطه و قید و بندهای بیرونی است.

وی خاطرنشان کرد: اصل پذیرش دین، با آزادی صورت می گیرد. تحمیل دین نه ممکن است؛ نه اگر ممکن باشد، ارجمند و ارزشمند است. تاکید اسلام بر تسلیم و عبودیت مطلق در برابر خداوند مستلزم رهایی انسان از قدرت های مادی و بیرونی است. از امام علی (ع) نقل است که: «خداوند بی گمان تو را آزاد آفریده است؛ پس برده دیگری مباش!» البته اگر کسانی یا نهادهایی به نام دین تمام دارایی و سرمایه انسان که آزادی اوست را از وی نگیرند.

نوبهار اظهار داشت: آزادی برابر آموزه های اسلامی، حالت طبیعی و اولیه آدمی است؛ «الناس کلهم احرار». بنابر گزارشی که قرآن کریم از سخن حضرت موسی (ع) به فرعون می دهد، کسی که آزادی دیگران را سلب کند و حرمت ننهد شایسته شرمساری است نه منت نهادن و فخرفروختن.

وی همچنین در کتاب «اسلام و مبانی حقوق بشر» بیان می کند: برای اثبات همدلی دیدگاه اسلام با آزادی می توان به تاکید آموزه های اسلامی بر صدق و حقانیت هم استدلال کرد. این استدلال حوزه های زیادی از روابط انسانی را در برمی گیرد. پیچیدگی ها و ابهام های موجود در امور اجتماعی و انسانی در فضای آزاد است که برطرف می شود یا کاهش می یابد.

وی به تاکید آموزه های اسلامی بر عدالت هم اشاره می کند و معتقد است که از رهگذر «عدالت» می توان به «آزادی» رسید. وی می افزاید: عدالت هم آزادی را توجیه می کند و هم در ترسیم حدود و ثغور آن به کار می آید. سلب بسیاری از موارد و مصادیق آزادی های دیگران آشکارا «نقض عدالت» است.

وی در عین حال تاکید می کند: در تحدید حدود و ثغور آزادی هم نمی توان «عدالت» را نادیده انگاشت. با این حال درست نیست که «آزادی» را به «عدالت» فرو بکاهیم و آن را در عدالت ادغام کنیم.

وی اظهار کرد: در فقه هم اصول و قواعدی هستند که با آزادی پیوند معناداری دارند مانند؛ «قاعده تسلیط» که به موجب آن، انسانها اختیاردار جان و مال و شؤون خویش هستند و به حکم اصل اولی کسی نمی تواند در این باره مزاحم آنان شود. این قاعده در معنای وسیعش به حق انسان بر تعیین سرنوشت هم نظر دارد. دوم قاعده یا اصل «عدم ولایت کسی بر دیگری» است؛ به موجب این اصل که از مسلمات فقه است تسلط و ولایت کسی بر دیگری خلاف اصل و نیازمند به دلیل استوار است. همچنین می توان به نهاد امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد که به نوعی ترجمان آزادی بیان و حق بر اعتراض و نافرمانی مدنی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: آموزه های اخلاقی اسلام بر عنصر نیت و درونی بودن کار خیر و ضرورت جوشش آن از اراده و کنش اختیاری تاکید و رویکردهای قیم مآب و پدر سالار را نفی می کند و زمینه ساز ضرورت شناسایی آزادی می شود.

وی ادامه داد: تمایل و تأکید اسلام بر فضیلت و خیر به معنای موافقت دیدگاه اسلامی با تحمیل و اجبار مردم به خیر و نیکی نیست. ظرفیت قانون و الزام های بیرونی برای توسعه خیر و کمال بسیار محدود است. اجبار اتفاقاً ظرفیت بالایی دارد تا خیر را به شرّ تبدیل کند.

نوبهار عنوان کرد: از منظر دینی «آزادی اندیشه و بیان از مهمترین حقوقی است که هر انسانی دارد. تجاوز به این حق و سلب آن، ستم بزرگی بر انسانها است.» بیان نیز نعمت بزرگی است که خداوند پس از ذکر نعمت وجود و هستی به انسان آن را یادآور می شود. با شرایطی از جمله اصل استفاده کمینه از حقوق کیفری، تعرض به این گونه حق ها و آزادی ها قابل جرم انگاری است. الزام آدمیان به امر اخلاقی دشوار است؛ اما می توان از اجبار – به عنوان آخرین سلاح – برای واداشتن مردم به مراعات حقوق یکدیگر و نیز پایبندی به رفتار عادلانه و پرهیز از ستم به دیگران استفاده کرد.

وی به نسبت آزادی با تسلیم محض در برابر خداوند به عنوان یکی از چالش های آزادی در اسلام اشاره کرد و گفت: گفته می شود در اسلام، تأکید اصلی بر تسلیم و عبودیت و سرسپردگی است نه آزادی و خودآیینی. این گفته البته متضمن مبالغه ای آشکار است؛ زیرا تأکید اسلام بر تسلیم در برابر خداوند است، نه تسلیم در برابر قدرت های مادی و بیرونی. اتفاقاً تسلیم در برابر خداوند می تواند پشتوانه عظیمی برای مبارزه با آزادی ستیزان باشد. به علاوه آزادی در خوانش اسلامی آن، با مسئولیت در برابر اوامر و فرامین مقدس پروردگار منافات ندارد.

وی ناسازواری احکام ارتداد با آزادی را یکی دیگر از چالشهای بحث آزادی در اسلام دانست و افزود: پذیرش ارتداد و کیفر کردن مرتد به گونه ای است که در فقه رایج آمده است. ارتداد با تفسیر فقهی آن هرگز با آزادی عقیده و مذهب سازوار نیست. لحن و آهنگ برخی پرسش ها از رهبران دینی نشان می دهد که هنوز این باور در میان برخی دین ورزان وجود دارد که داشتن عقاید خاصی در حوزه های پیچیده معرفتی مانند ماهیت وحی یا تحریف در قرآن مجید هم می تواند مایه ارتداد مسلمان شود.

وی با  یادآوری این نکته که به طور کلی تنبیه کردن مردم به علت افکار و عقایدشان مفاسد زیادی دارد، گفت: در ارتداد فقهی کسی دقیقاً به علت انتخاب گونه ای از اندیشه و عقیده مجازات می شود. به ویژه تفسیرهای موسع از ارتداد می تواند زمینه ساز رویارویی با اندیشیدن و فکر و نوآوری و نواندیشی های دینی باشد. هم از این رو شمار زیادی از نواندیشان دینی و حتی فقهای سنت گرا تفسیر و تبیین های جدیدی از ارتداد به دست داده اند.

دکتر نوبهار در کتاب «اسلام و مبانی حقوق بشر» به تفصیل درباره احکام ارتداد سخن به میان آورده است.

وی نسبت میان آزادی و حرمت اهانت به مقدسات را چالش دیگری در بحث آزادی دانست و گفت: در فقه، قاعده ای وجود دارد با عنوان «حرمت اهانت به مقدسات و محترمات دینی». باید به این نکته توجه داشت که اهانت به مقدسات دینی از احکام مخصوص به مسلمانان است. طبیعی است از کسی که بنا به فرض اسلام را آزادانه انتخاب کرده است انتظار می رود که به مقدسات دین خود اهانت نکند اما مقدسات یک دین ضرورتاً برای پیروان دیگرادیان مقدس نیست تا از او انتظار برود به آنها اهانت نکند یا به آنها احترام بگذارد. از سوی دیگر بحث «نقد» را باید از «اهانت» جدا کرد.

وی تاکید کرد: پایبندی مسلمانان به نقد و نقدپذیری و پرهیز از اینکه به هر نقدی برچسب اهانت بزنند و با نقد، عقلانی و نه احساسی برخورد کنند به نوبه خود به حل تراحم میان آزادی بیان و عقیده و حرمت اهانت به مقدسات کمک می کند.

وی افزود: شناسایی کرامت انسان می طلبد که به ابعاد گوناگون شخصیت آدمیان از جمله عقاید آنان تا اندازه ای احترام گذاشته شود. نمی توان زیر لوای آزادی بیان با سخنان نفرت برانگیز به اختلافات قومی، نژادی، دینی، مذهبی و مانند آن دامن زد. بیگمان بخشی از مطالبی کـه زیــر عنــوان اهانت به مقدسات قابل طبقه بندی باشد مصداق سخنان نفرت برانگیز هـم هست.

وی نگهداری کتاب های «ضلال» را از دیگر چالشهای آزادی بیان در اندیشه اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: این عنوان در متون اولیه دینی مانند قرآن مجید و روایات نیامده است اما فقیهان در فتوا به حرمت نگهداری کتابهای گمراه کننده بر عموم و اطلاق برخی متون دینی تکیه کرده اند مانند این سخن خداوند که می فرماید: «برخی مردم سخنان باطل را می خرند تا مردم را از راه خداوند گمراه کنند». اگر واقعاً نگهداری یا خرید و فروش این گونه کتابها حرام باشد این نگرانی وجود دارد که کتابهایی، گمراه کننده معرفی شوند و باب گردش اطلاعات و تبادل عقید افکار محدود شود. با این حال آنچه این نگرانی را کاهش می دهد این است که فقیهان تصریح کرده اند که نگهداری کتابهایی ممنوع است که فساد انگیز باشد و مصلحتی در نگهداری آنها نباشد.

وی با بیان اینکه شمار زیادی از آیات قرآن مجید به تأمل، تدبر، اندیشه ورزی و شنیدن سخنان گوناگون و گزینش بهترین آنها فرمان می دهد، گفت: بنا براین عنوان فقهی «کتب ضلال» نمی تواند و نباید دستاویزی برای سد باب تفکر انتقادی، آزادی بیان، حق نقد و گردش آزاد اطلاعات باشد. با توجه به نسبی بودن عنوان ضلالت و گمراهی در صورتی که نگهداری چنین کتابهایی حرام باشد مرجع تشخیص گمراه کنندگی کتاب، خود شخص ،خواهد بود. چون خطرناک است که گروهی اختیار داشته باشند کتاب هایی را گمراه کننده تشخیص دهند و نگهداری یا حفظ یا خواندن آنها را برهمگان حرام کنند.

دانشیار دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: از شرایط پویایی هرآیین و عقیده ای این است که در معرض نقد و اعتراض قرار بگیرد. همان گونه که استوارت میل گفته است برای اینکه مطلبی به مثابه حقیقتی زنده تلقی شود باید در معرض اعتراض و ایراد قرار گیرد تا بتواند زنده بماند.اگر بحث و جدل در میان نباشد شاگرد و معلم هر دو به خواب می روند و کسالت سنگین ناشی از یک مشت معتقدات جزمی و بی چون و چرا بر آنان غلبه می کند.