عماد با سفر به گذشته با شغل خانوادگیشان یعنی نمدمالی آشنا میشود و همراه افراد خانوادهاش به متحصنان مسجد گوهرشاد حرم مطهر امام رضا(ع) کمک میرساند. ساعت جادویی هویت ایرانی و سبک زندگی ایرانی اسلامی را به کودکان و نوجوانان کشورمان یادآوری میکند.«ساعت جادویی» با گذشت دو هفته از اکران، فروش 2 میلیارد و 232 میلیون و 938 هزار تومانی را تجربه کرده و به فروش خوبی دست یافته است. ساعت جادویی سومین پویانمایی سال 1403 است که نخستین اکران خود را با جشنواره چهل و دوم فیلم فجر شروع کرده بود.
در ادامه به گفتوگو با علی بصیری نیک درباره چگونگی تولید این انیمیشن و اهمیت پرداخت به هویت ایرانی در تولیدات تصویری پرداختیم.
این انیمیشن چه جذابیت و وجه تمایزی داشت که شما کارگردانی کار را قبول کردید؟
من از ابتدای طرح ایده همراه پروژه نبودم. بحث منابع انسانی پروژه از سال ۹۷ شروع شده بود، ابتدا تیم تحقیق با همراهی تهیهکننده تصمیم گرفتند یک کار انیمیشن با محوریت فرهنگ بومی و هویت ملی تولید کنند. من هم کم و بیش ارتباطاتی با آنها داشتم.تمرکز «ساعت جادویی» نشان دادن بحث معماری در سطح زندگی ایرانی، نوع پوشش و غذای ایرانی است. در واقع تمام آن چیزی که در گذشته متعلق به ما بوده و نسلهای قبل از ما برای داشتنش زحمت کشیده بودند. ما سعی کردیم تمام چیزهایی که به صورت میراث جاودانی بوده و به دست مردم نسلهای بعد رسیده را تا حدودی به تصویر بکشیم و همین برایم جذاب بود.
هدف از به تصویر کشیدن قیام مسجد گوهرشاد چه بود و چقدر به عناصر سیاسی و فرهنگی پرداختید؟
تقریباً از اواخر بحث آرندی پروژه به تیم اضافه شدم. در آن بازه زمانی تصمیم گرفته شد به عنوان یک چاشنی خیلی مؤثر از بحث قیام گوهرشاد در کار استفاده شود و گذری هم به این قیام تاریخی داشته باشیم. این موضوع از آن جهت مورد اهمیت بود که نشان میداد مردم در مقابل هر چیزی که بخواهد فرهنگ و سبک زندگیشان را هدف قرار دهد، میایستند و دفاع میکنند. همین موضوع به نظر من خیلی جالب آمد و خواستیم اهمیت انتقال درست سبک زندگی ایرانی به نسل بعد را پررنگ کنیم.
این انیمیشن به صورت کلی نشان دادن آن چیزی است که به صورت خالص از آن ماست. این روزها مشکل ما این است که مردم یک سبک زندگی کپیبرداری شده از غرب دارند. دلیلش هم آن است که مردم از روی ناآگاهی و عدم شناخت فرهنگ خودشان، هویت را گم کردهاند. هدف اصلی که این پروژه داشته نه مباحث سیاسی است و نه فرهنگی!
مسئله اصلی هویت ایرانی است و اینکه ما کجای این دنیا قرار داریم و سعی کردیم در این کار به آن برسیم.
آیا از فناوری جدید به خصوص هوش مصنوعی در این انیمیشن استفاده شده است؟
محوریت داستان ما مستند بود یعنی ما نیاز داشتیم کوچه پسکوچههای اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) و بازارهای آن زمان را بازسازی کنیم. طبیعتاً ساختن یک شهر سهبعدی خیلی دشوار بود. زمانی که انیمیشن را شروع کردیم برای بازسازی مکانها از یک نرمافزار تولید بازی یعنی آنریل استفاده کردیم. آن زمانی که ما استارت زدیم، هیچ پروژهای در ایران از این نرمافزار برای ساخت انیمیشن استفاده نمیکرد. ما یک منطقه نزدیک به حرم مطهر را که لازم داشتیم به صورت سهبعدی ایجاد کردیم. اما به مرور که پروژه پیش رفت متوجه شدیم این نرمافزار در اختیار شرکتهای دیگر هم قرار گرفته است. البته ما بسیار خوشحال میشدیم و برایمان خیلی جالب بود که تفکرات تیمهای تولیدکننده به همدیگر نزدیک است و برای اینکه فرایند تولید کوتاهتر شود از این میانبرها استفاده میکنند. در انتهای کار نیز برای بخشهای خیلی محدودی، به سمت هوش مصنوعی هم رفتیم و ایده دریافت کردیم. اما انتهای پروژه بود و خیلی جاها نیاز ما را برطرف نمیکرد. حتماً در کار بعدی بیشتر از ظرفیت هوش مصنوعی استفاده خواهیم کرد.
به طور کلی چه چالشهایی در زمان تولید و اکران داشتید؟
ما در مشهد کار را تولید کردیم و دسترسی به منابع نیروی انسانی که در تهران وجود دارد، نداشتیم. اگر هم میخواستیم کار کنیم باید به صورت دورکار با آنها ارتباط میگرفتیم. مدیریت این مسئله خیلی سخت بود. اما چالش مهمتر بحث آموزش نیروی انسانی در حوزه انیمیشن بود. ما نیرو آموزش میدادیم اما پس از چند ماه ریزش داشت یعنی آنها به دلایل مختلف تصمیم به مهاجرت میگرفتند. به طور کلی ما چالش سیستم و فناوری نداشتیم؛ چالش اصلی ما نیروی انسانی بود. یکی از چالشهای دیگرمان به نظرات سلیقهای و عقیدتی مسئولان برمیگشت و بعضاً مخرب بود تا جایی که گاهی پروژه را نیز متوقف میکرد.
نخستین اکران «ساعت جادویی» در جشنواره فجر بود. نسخه اکران عمومی تغییراتی داشته است؟
کار ما برای نخستین بار در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان و در جشنواره فجر اکران شد. حالا هم پس از یک سال به اکران عمومی رسیده است. با توجه به نظرات بچهها در جشنواره اصفهان و فجر، اصلاحاتی را انجام دادیم و سعی کردیم اثر نهایی بیشتر باب میل مخاطب باشد.
با توجه به اینکه یک کار ملی ساختید، ارگان یا نهاد خاصی حمایت کرد؟
راستش را بخواهید ما نیازمند حمایت بیشتر بودیم چون در رابطه با هویت ملی تولید انجام میدادیم ولی حمایتی نمیشد و صرفاً در حد حرف بود. خدا را شکر توانستیم با قدرت و دغدغهای که تهیهکننده کار داشت این ناهمواریها را پشت سر بگذاریم. آستان قدس رضوی نیز یک دورهای میخواست حمایت کند اما به سرانجام نرسید. از دیگران هم خبری نبود! در نهایت اواسط کار، حسینیه هنر پای کار آمد و سعی کردیم به یک حرف مشترک برسیم.
شما به واقعه تاریخی قیام گوهرشاد پرداختید. در گردآوری اسناد و تحقیقات چه چالشهایی داشتید؟
تا جایی که من اطلاع دارم، در ارتباط با طرح کلی تحقیقاتی درباره قیام گوهرشاد شکل گرفته بود. تیم محتوا سراغ بازماندگان آن ماجرا رفته بودند و در مصاحبه میدانی با حدود ۴۰۰ یا هزار و 400 نفر گفتوگو کرده بودند. پس از آن هم فرایند عکاسی از بافت و... انجام شد. همچنین به منابعی که از قدیم به صورت تصویری یا صوتی ضبط شده بود، مراجعه کردیم و این پکیج تحقیقاتی شکل گرفت. البته تمام محتوا دائم با افراد صاحبنظر مشهد هماهنگ میشد و تلاش کردیم به وقایع تاریخی وفادار باشیم. مثلاً شخصیت اصلی داستان یعنی «عبدالرضا» که در انیمیشن به زندان میافتد، طبق گفته شاهدان و قدیمیها در قدیم وجود داشته است.
در نشست خبری، مخاطب هدف این انیمیشن را کودک و نوجوان عنوان کردید. با توجه به مفاهیم هویت ملی و دینی در ساعت جادویی فکر میکنید تأثیری در نگرش آنها به زندگی داشته باشد؟
«ساعت جادویی» مخاطب خاص خودش را دارد، بسیاری از مخاطبان تیزر کار را میبینند و از اینکه ما یک روحانی را به تصویر کشیدیم یا مثلاً از قیام گوهرشاد و حرم مطهر امام رضا(ع) صحبت میکنیم نسبت به کار جبهه میگیرند و فکر میکنند ما میخواهیم صرفاً درباره حجاب صحبت کنیم اما ما میخواهیم از هویت ایرانی اصیل بگوییم.
نوجوان امروز درباره وقایع گذشته که به هویت ایرانی برمیگردد چیزی نمیداند. ممکن است صرفاً یک کتاب تاریخ خوانده باشند و اطلاعات خاصی دستگیرشان نشده باشد. ممکن است بسیاری از والدین هم اطلاعاتی نداشته باشند و عبور کنند اما انتقال تاریخ و هویت به نسل بعد مهم است. برای من تولیدکننده مهم است که به نوجوان امروزی بگویم در گذشته چه اتفاقی افتاده و چه مسیری طی شده است. بگویم مهم است که از مسیر گذشتگان درس بگیریم و شکستهای قبل را تجربه نکنیم. در واقع از طریق فیلم و انیمیشن باید برای نوجوان یک الگو و خردهفرهنگ اصیل ایجاد کنیم.
راهکارهای جذب کودک و نوجوان به هویت ایرانی چیست؟
ما تا زمانی که ندانیم پلههای نردبانی که از آن بالا میرویم به کجا پیچ و مهره شده و چقدر استحکام دارد، نمیتوانیم پیشرفت کنیم. به نظر من لازمه پیشرفت یک جامعه این است که بداند انسانهایی که نردبان را ساختند چه طور فکر میکردند؛ به عبارت دیگر ایرانی باید به فرهنگ غنی خودش برگردد. ما امروز میبینیم چقدر از آن فرهنگهای اصیل فاصله گرفتیم و زندگی ایرانی تحت تفکر و زندگی غربی قرار گرفته است و دلیلش هم به فراموشی یا پرداختهای نادرست برمیگردد. خیلی عجیب است که نسل امروز پای محتوای غرب میخکوب میشود در صورتی که فرهنگ ما بسیار جذابتر است. فقط نکته اینجاست که به نسل بعدی درست انتقالش ندادیم و کمکم هویت ملی خود را از دست دادهایم. با تولید آثار در خور و شأن کودک و نوجوان ایرانی میتوانیم فرهنگ اصیل خودش را به او یادآوری کنیم.
در آستانه جشنواره فجر هستیم و شما تجربه حضور در این جشنواره را داشتید. این جشنواره چقدر در اکران عمومی و دیده شدن آثار مؤثر است؟
معمولاً در جشنواره فجر توجه خاصی به آثار انیمیشن نمیشود مثلاً سال گذشته را مثال میزنم. چهار انیمیشن در جشنواره فجر داشتیم و انتظار میرفت یکی از این کارها مورد توجه واقع شود اما برای داوران اصلاً اهمیتی نداشت. جامعه انیمیشن در ایران آن قدر کوچک است که هر کدام از کارها سیمرغ میگرفت برای همه ما دلگرمی میشد ولی در بخش داوری ما با لایو اکشنها مقایسه میشویم که این درست نیست و مخرب است. در جشنواره اصفهان هم همین اتفاق افتاد که انیمیشنها با فیلم مقایسه شدند. امسال اما این معضل حل شده و انیمیشنها در بخشی جدا داوری میشوند که باید تأثیر آن را دید. من مخالف تأثیر جشنوارهها در دیده شدن کارهای انیمیشن هستم. این جامعه کوچک و نوپا نیاز به حمایت بیشتر ارگانها و جشنوارهها دارد تا مسیر موفقیت را طی کند.
خبرنگار: لیلا نوعی