به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «جامجم» به روحیه فداکاری و میهن پرستی جوانان و نوجوانان دهه هشتادی بر خلاف تصوری که در عموم وجود دارد پرداخته و نوشت: از نوجوانهای امروز خیلی انتظاری نداریم؛ شاید چون فکر میکنیم از ارزشها فاصله دارند، باورهایشان آن چیزی نیست که باید باشد و فضای مجازی، زندگیشان را احاطه کرده است! آنوقت است که اگر یکدفعه با خبر نجات جان یک مادر و دختر توسط پسر نوجوان قائمشهری روبهرو شویم، شگفتزده و خوشحال میشویم که پس نوجوانهایمان هم فداکاری بلدند! البته که بلدند؛ فقط کمی راهشان ما نسلهای قبل خودشان متفاوت است! «درستی و غلطی هر موضوعی، نباید با معیارهای ما سنجیده شود.»
این را دکتر علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی میگوید و معتقد است که ما به نسل نوجوان و یا اصطلاحاً همان نسل زِد(Z)، هر برچسبی بخواهیم میزنیم، چون شبیه به ما عمل نمیکنند. درواقع او بر این موضوع تاکید دارد که این تصور که ما درست فکر میکنیم و آنها غلط، کاملاً تصور ردهشدهای است، چراکه شاید آنها با توجه به دنیای جدید که در آن به دنیا آمده و رشد کردهاند، درباره چیزی حرف میزنند که ما متوجه آن نیستیم.
رکگوی حقبگیر!
جا میخوریم و شوکه میشویم! شاید هم به ما بر بخورد که این دیگر چه طرز صحبت و رفتار کردن است؟! اما رکگویی، گاهی در چارچوب و گاهی هم خارج از چارچوب، اصلیترین ویژگی نسل نوجوانهای امروز است. موضوعی که دکتر شریفییزدی هم بر آن تاکید دارد: «آنها کاملاً برعکس ما هستند؛ مایی که از کودکی یادمان دادند که پایمان را فراتر از قاعده نگذاریم، طلب نکنیم و سکوت کنیم. آنوقت ما به این نوجوانها میگوئیم طلبکار! درحالیکه او نیازهایش را بدون هیچ اما و اگری و به زبان ساده بیان میکند و همین ممکن است به مذاق ما خوش نیاید.»
به نظر میرسد تفاوتهای ما بهقدری زیاد است که هر دو طرف نمیتوانیم یکدیگر را درک کنیم. واقعیت این است که دهههای ۵۰، ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰، نسلی را تشکیل میدهند که در دنیایی متفاوت زندگی میکردند و ناگهان با ظهور فضای مجازی مواجه شدند. درواقع آنها روزگاری را تجربه کردند که فضای مجازی وجود نداشت، اما از یک جایی به بعد با آن روبهرو شدند و کمکم به آن خو گرفتند: «اما دهههای ۸۰ و ۹۰، ساکنان دنیای دیجیتال هستند و از روزی که به دنیا آمدهاند، این فضا وجود داشت و روزبهروز بر امکاناتش هم افزوده شده است. پس طبیعی است که نگاه آنها با نسلهای قبلتر از خودشان خیلی تفاوت دارد.»
فداکاران نسل زِد (Z)
اخبار اجتماعی درباره رفتار انساندوستانه یک نوجوان، رفتار فداکارانه آنها، روایت ازخودگذشتگیهایشان و… آنقدرها هم نباید ما را شگفتزده کند: «فراموش نکنیم که بههرحال، بخواهیم یا نخواهیم، این نسل هم تحت تأثیر ارزشها، باورها وفرهنگهای از قدیم تا به امروز رایج در جامعه قرار دارد. آنها انسانیت و معرفت را میشناسند. رفاقت و ازخودگذشتگی دارند و در دوستیهایشان، معرفت و وفاداریهای وجود دارد که ما کمتر در نسل خودمان دیدهایم.» شریفییزدی معتقد است که نباید خیلی راحت به آنها برچسب بزنیم، آنها را خارج از عرف و قانون و قاعده بدانیم و درنهایت، ردشان کنیم؛ چراکه همه انسانها بهذات، موجودات خوبی هستند و رنگ از خدا میگیرند. آنوقت است که اگر به این حقیقت باور داشته باشیم، در مواجهه با یک رفتار انسانی از سوی نوجوانها نباید تعجب کنیم و شگفتزده شویم. شریفییزدی تاکید دارد که آینده کشور را همین نوجوانهایی خواهند ساخت که گاهی ما آنها را به دلیل نوع خاص رفتارشان، نادیده میگیریم: «اتفاقا که اگر قرار است امیدی به آینده سرزمین داشته باشیم،روش نسل زِد(Z)، ما را راحتتر به نتیجه میرساند؛ ما که هر کاری میخواستیم کردیم و در نتیجه همه تلاشهایمان، با همین چیزی که امروز هستیم مواجه شدیم.»
یک مقصد مشترک
اما برخلاف همه تفاوتها و نگاههای متفاوتمان به دنیا، همه مادر نگاه انسانی یکی هستیم و برای یک هدف مشترک قدم برمیداریم، اما تعریفمان کمی با هم فرق دارد: «درواقع نوجوانهای امروز، معیارهایشان را از فضای سایبر میگیرند اما با وجود این، بازهم کاملاً انسانی عمل میکنند.» نمونهاش؟ نمونهاش تازهترین مطالعات و پژوهشهای انجامشده است که میگوید نوجوانهای امروز، کمتر از ویژگیهای منفی انسانی مانند دورویی، ریا، دروغ، خیانت و… در رابطههایشان استفاده میکنند؛ البته اینطور نیست که اصلاً چنین ویژگیهایی را ندارند، بلکه به نسبت دهههای قبل که خودشان را پایبندتر از نوجوانها به ارزشها میدانند، کمتر درگیر این صفات هستند: «شاید دلیلش به همان نادیدهگرفتهشدن خود در دهههای گذشته برمیگردد؛ چراکه دهههای گذشته خودش را نادیده گرفت و خیلی چیزها را تجربه نکرد. حالا در سنین بزرگسالی قرار گرفته و تمایل به انجام برخی رفتارهای تجربهنشده که ما از آن بهعنوان رفتار اشتباه یاد میکنیم دارد. درحالیکه نسل امروز، اصلاً اینطور نیست و بیپروا و صریح خواستههایش را بیان میکند و به آنها میرسد. این موضوع برای آنها غیرقابل دسترس نیست و بنابراین در آینده، ولعی مهارناپذیر نسبت به آن نخواهند داشت.»