متأسفانه روز گذشته باخبر شدیم بانو «معصومه سبکخیز» همسر صبور و مجاهد سردار شهید عبدالحسین برونسی پس از گذراندن دوره بیماری به ملکوت اعلی پیوست.
این بانوی مجاهد که از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مبارزات علیه رژیم طاغوت همیار و همسنگر همسر شهیدش بود، در طول دوران دفاع مقدس نیز مشوق و همراه خوبی برای شهید برونسی بود تا به وظایف خود در جبهههای جنگ عمل کند، این بانوی بزرگوار همچنین در طول عمر بابرکت خود هشت فرزند شهید برونسی را طبق وصیت این شهید بزرگ کرد و به ثمر رساند.
خاطراتی از همسر مرحومه شهید برونسی در مبارزات انقلابی
در گفتوگویی که پیش از این با ابوالحسن برونسی فرزند ارشد شهید برونسی انجام داده بودیم، وی درباره فعالیت مادرش در مبارزات انقلابی پیش از انقلاب گفته بود: مادرم وسط زیرزمین خانهمان یک پرده زده بود و روحانیون انقلابی که با پدرم دوست بودند آن طرف پرده تا ساعت دو بامداد سخنرانی امام خمینی(ره) را از روی نوارکاست گوش میکردند و روی کاغذ مینوشتند. نوارهای امام(ره) از پاریس و از طریق رهبر معظم انقلاب به ما میرسید. مادرم به من میگفت: «برو سر کوچه. اگر کسی میآمد، خبر بده ضبط را خاموش کنم تا کسی نفهمد چون اگر کسی متوجه شود، همه ما را اعدام میکنند».
او با بیان اینکه وقتی همسایه روحانی روبهروی خانهمان توسط ساواک دستگیر شده بود، مادرم اعلامیهها و نوارهای کاست سخنرانی امام(ره) را به خانه همسایههای دیگر که به آنها اعتماد داشتیم، میبرد، افزوده بود: زمانی که ساواک پدرم را دستگیر کرد، یکی از روحانیون به خانه ما آمد و این خبر را به مادرم داد و گفت: «اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام(ره) را در کیسه بگذارید و به خانه همان همسایه معتمدتان ببرید». من و مادرم این کار را انجام دادیم اما همسایهمان قبول نکرد و گفت: «همسرم راضی نیست و گفته حق نداری اینها را قبول کنی و ما را به دردسر بیندازی». اعلامیهها و نوارها را نمیتوانستیم به خانه اقوام ببریم، چون ممکن بود ساواک به خانه آنها هم برود و پیدایشان کند. به خانه خودمان برگشتیم و مادرم گفت: «اعلامیهها و نوارها در خانه بماند. پدرت هر بار که به راهپیمایی میرود، غسل شهادت میکند و آرزوی شهادت دارد. اگر مأموران ساواک هم دیدند، در نهایت شهید میشود».
فرزند ارشد شهید برونسی ادامه داد: مادرم فکر کرد چگونه این نوارها و اعلامیهها را در خانه مخفی کند. آن زمان خواهرم فاطمه یک ساله بود و مادرم او را روی پایش میگذاشت. پنبههای بالش خواهرم را درآورد و نوارهای کاست سخنرانی امام(ره) را درون آن گذاشت و بالش را دوخت. او گفت: «اگر مأموران آمدند، من بچه را روی پایم میگذارم. انگار دارم او را میخوابانم». یک قالی ۹ متری دستباف هم داشتیم. نوارها را در آن چیدیم و قالی را لوله کردیم و کنار اتاق گذاشتیم. من گفتم: «اگر مأموران بیایند، خانه را به هم میریزند و نوارها را پیدا میکنند». مادرم پاسخ داد: «نه، خانه را به هم نمیریزند و به قالی گوشه اتاق کاری ندارند».
برونسی افزود: من و داییام به حیاط رفتیم. یک موزائیک را کندیم. آنجا را یک متر گود کردیم و اعلامیهها را داخل آن چاله گذاشتیم و روی آن را سیمان کردیم. یک قابلمه هم در زیرزمین داشتیم که کتابهای امام(ره) و چند نفر از علمای دیگر را در آن گذاشتیم. برای اینکه مأموران مشکوک نشوند، زیر گاز را روشن کرده بودیم. پس از انجام این کارها، مأموران ساواک به خانه ما حمله کردند. در آن لحظه زبانم گرفت و اصلاً نمیتوانستم صحبت کنم. مادرم هم خواهر
یک سالهام را روی پایش گذاشته بود و مأموران با کمال تعجب، خانه را برای پیدا کردن اعلامیهها و نوارها به هم نریختند. آنها پرسیدند از عبدالحسین چه خبر؟ مادرم پاسخ داد: «ما خبری از او نداریم».
همسر شهید برونسی، بانویی صبور و مشوق بود
سردار سیدکاظم حسینیفر که در دوران دفاع مقدس جانشین شهید برونسی بود نیز درباره این همسر مکرمه شهید میگوید: همسر شهید برونسی بسیار صبور، بردبار و زحمتکش بود، من هر وقت به منزل شهید برونسی میرفتم میدیدم او در حال شستن حجم زیادی از لباسهای بچهها با دست است، او خیلی همسر زحمتکشی بود و در تربیت فرزندانش خیلی فعال بود، حتی من آن زمان از همسر شهید برونسی پرسیدم اگر مشکلی دارید بگویید تا برایتان پیگیری کنم و این بانوی محترم به من گفت نه مشکلی نیست.
او ادامه میدهد: شهید برونسی هدایا و پیشکشها را قبول نمیکرد، حتی یک ماشین لباسشویی که به او هدیه داده بودند تا زمان شهادتش در گوشه خانهشان مانده بود و حتی آن را از کارتن درنیاورده بودند، شهید برونسی خیلی در مسائل مالی مقید بود.
حسینیفر خاطرنشان میکند: من شاهد بودم همسر شهید برونسی چقدر بردبار بود و چقدر شهید برونسی را تشویق میکرد، یک بار از این خانم نشنیدم که به همسرش گلایه کند و بگوید دیگر جبهه نرو و من را با بچهها تنها نگذار، خداوند او را بیامرزد، هر چند که او آمرزیده است؛ چرا که کسی که این گونه به یک مبارز اصیل انقلاب خدمات بدهد تا او بتواند وظایفش را انجام دهد، کار بزرگی انجام داده است.
این همرزم شهید برونسی یادآور میشود: شهید برونسی بعضاً تا سه ماه در جبهه مشغول فعالیت بود و به مشهد نمیآمد، هنگامی هم که برای مرخصی به مشهد میآمدیم، شهید برونسی بیشتر از دو روز در مشهد نمیماند و بقیه ایام مرخصی را به سرکشی از نیروهای گردانی تحت فرماندهیاش در شهرستانهای مختلف استان خراسان میپرداخت.
او با بیان اینکه زمانی که پدر شهید برونسی فوت کرد او در جبهه ماند تا به فرماندهی عملیات در جبهه خللی وارد نشود، میافزاید: شهید برونسی این گونه بود و همسرش نیز در کنارش این گونه عمل میکرد، با وجود اینکه مشکلات زیادی در زندگی داشت و با حقوق کم سپاه در آن زمان زندگی را اداره میکرد، هیچ وقت ندیدم از مشکلاتش گلایه کند.
حسینیفر با بیان اینکه همسر شهید بدون اجازه سردار برونسی هدیهای را قبول نمیکرد و به شیوه این شهید بزرگوار عمل میکرد، میگوید: هنگامی که سپاه به صورت تشویقی شهید برونسی را به حج فرستاده بود، همه پولی را که برای آن سفر به او داده بودند در پاکتی گذاشت و به من داد که به فرمانده سپاه بدهم و گفت این پولها را اضافی دادند، او در این سفر هیچ سوغاتی برای همسر و فرزندانش نخریده بود و همسرش هم توقع سوغاتی نداشت.
گفتنی است مراسم تشییع پیکر مرحومه معصومه سبکخیز همسر سردار شهید عبدالحسین برونسی ساعت 9 صبح پنجشنبه 4 بهمن ماه از مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر رضوی برگزار و در ادامه مراسم تدفین این بانوی مکرمه در بلوک میرزا جوادآقا تهرانی در آرامستان بهشت رضا(ع) برگزار میشود.
خبرنگار: فریده خسروی