احسان هوشمند در یادداشتی در روزنامهی شرق نوشت:
در روزهای گذشته نشست چهار نفر از ائمه جمعه مراکز استانهای شمال غرب در تبریز برگزار شد. این نخستین بار نیست که جلسه ائمه جمعه چهار استان شمال غرب برگزار میشود. در جلسه اخیر ائمه جمعه شمال غرب، افزون بر توصیه برخی مسائل اجرائی در مورد استانهای شمال غرب، درباره تحولات اخیر مرتبط با جمهوری آذربایجان نیز مطالبی مطرح شده بود.
بنا بر گزارشهای منتشرشده، در این نشست در زمینه سیاست خارجی و مناسبات با جمهوری آذربایجان، «روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان فراتر از روابط سیاسی و مبتنی بر پیوندهای عمیق فرهنگی، تاریخی و مذهبی دو ملت دانسته شد که تلاش برخی کشورهای بیگانه و عوامل سرویسهای خارجی برای ایجاد اخلال در روابط دو کشور نتیجه نداشته و پس از این هم نخواهد داشت». دراینباره تذکر چند نکته ضروری است:
۱- مهمترین نشانه هماهنگی ارکان اداره کشور، تعریف وظایف و حیطه کاری نهادهای مختلف و گوناگون کشور است تا مشخص باشد چه نهادی و سازمانی متولی پیشبرد اهداف و وظایف قانونی است و در صورت عدم کامیابی، چه نهاد یا اشخاصی باید پاسخگوی مسائل پیشآمده باشند. به سخن دیگر، مسئولیتپذیری دو وجه و شاخص عمده دارد؛ یکی اجرای وظایف و برآوردن انتظارات است و دیگری پاسخگویی در برابر مسئولیت.
بر اساس چنین رویکردی، تداخل فعالیت نهادهای متنوع و پرشمار کشور در مسائل اجرائی، ضمن آنکه مخل تفکیک قواست، مغایر با پذیرش مسئولیتها و در نتیجه ناکارآمدسازی نهادهای قانونی است. هر نوع ورود به وظایف سازمانی دیگر سازمانها و نهادها میتواند به هرجومرج و نابسامانی بیشتر در فضای رسمی کشور منجر شود.
در حوزه سیاست خارجی نیز ورود نهادها، سازمانها و افراد گوناگون میتواند به تداخل سازمانی منجر شود و به این ترتیب برای منافع و مصالح ملی چالشساز باشد. از این منظر، ورود ائمه جمعه شمال غرب در موضوع سیاست خارجی نهتنها هیچ کمکی به تنظیم سیاست خارجی نمیکند، بلکه گاه به پیچیدهترشدن مسائل کشور نیز منجر میشود.
اتفاقی که در حضور امامجمعه اردبیل در هفتههای گذشته روی داد، نمونهای از آسیبهای واردشده به کشور است که کسی هم بابت آن بهصورت رسمی و علنی مورد پرسش قرار نگرفت، اما اثرات خود را بر جای گذاشت.
دراینباره باید متذکر شد که مناسبات ایران با کشور همسایه در شمال غرب دارای ظرایف، پیچیدگیها و ابعاد نهان و آشکاری است که مدیریت آن نیازمند مهارتها، تخصص و هدفگذاریهای سازمانی با کمک متخصصان امر است و ورود غیرکارشناسی نهادهایی همچون ائمه جمعه به ازهمگسیختگی در ارکان سیاست خارجی دامن میزند.
۲- دستگاه سیاست خارجی متولی تنظیم مناسبات با همسایههای ایران و دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی است.
اگر ائمه جمعه محترم شمال غرب نسبت به عملکرد دستگاه سیاست خارجی در قبال کشور جمهوری آذربایجان گلایه یا انتقادی دارند، بهتر آن است که با استفاده از ظرفیتهای قانونی مانند مشورت با نمایندگان مجلس حوزه انتخابیه، برای تذکر یا طرح سؤال و استیضاح استفاده کنند تا خود بهصورت مستقیم و علنی وارد موضوع شده و سیاست خارجی کشور را درگیر مباحث و چالشهایی تازه کنند.
به عبارت دیگر، اگر ائمه جمعه محترم شمال غرب به وزارت خارجه اعتماد ندارند، بهتر است از راههای قانونی اقدامکنند تا اینکه خود نقشی در سیاست خارجی بر عهده گیرند. ورود نهادهای دیگر به عرصه سیاست خارجی، دردسرساز و موجب وهن دستگاه سیاست خارجی است تا فرصتسازی.
۳- در صورت سرایت رویکرد ائمه جمعه به دیگر استانها، دستگاه سیاست خارجی با چالشهای بزرگتری مواجه میشود. به این معنا که اگر قرار باشد در هر استان مرزی ائمه جمعه به بهانه مشترکات تاریخی و فرهنگی با آن سوی مرز خود وارد موضوعات مرتبط با سیاست خارجی شوند، هرجومرجی گسترده بر کشور حاکم میشود.
تصور کنیم که ائمه جمعه غرب کشور مانند سنندج، مهاباد و پاوه برای تحولات کردستان عراق احساس وظیفه شرعی کنند و به دخالت در سیاست خارجی بپردازند یا ائمه جمعه جنوب و جنوب شرق هم درباره عربستان و یمن و اهل سنت چنین رویکردی در پیش گیرند. در این صورت آیا امنیت ملی بهشدت تحت تأثیر این اقدمات قرار نخواهد گرفت.