به گزارش جهان نیوز به نقل از جوان آنلاین، شعلههای آتش در شهر لسآنجلس در یکی از گرانترین ایالتهای امریکا هنوز هم زبانه میکشد؛ آتشی که یکی از دلایل شعلهورشدنش تغییرات اقلیمی است که در سایه افزایش تولید گازهای گلخانهای شکل گرفته و مقصرش یکدرصد ثروتمندتر جهان هستند!
۱۰ژانویه امسال، همزمان با اوجگیری آتشهای لسآنجلس، آکسفام، ائتلاف ۱۵ سازمان در ۹۸ کشور با هدف «ریشهکنی فقر، گرسنگی و بیعدالتی» گفت که «یکدرصد ثروتمندتر جهان کل مصرف سالانه کربن خود را در ۱۰ روز نخست سال تمام کردند» و در مقابل، برای نیمی از مردمان جهان که در طبقههای فقیرتر قرار گرفتهاند، «تقریباً سه سال یا برابر هزارو۲۲ روز» طول خواهید کشید تا بتوانند مشابه همین مقدار کربن را مصرف کنند.
در این بررسی، مصرف سالانه کربن مقداری است که هر فرد در جهان میتواند گازهای گلخانهای تولید کند، ولی در برابر آن بتوان گرمایش جهانی را در محدوده ۵/ ۱ درجه سانتیگراد نگه داشت. حالا آتش همین ماجرا به جان همان یک درصد افتادهاست. اگرچه ۹۹ درصد باقی مانده مانند دیگر حوادث و بحرانها بیشتر ضرر میکنند و قربانی میدهند. ماجرا تا به جایی پیش میرود که طبق آمارها و گزارشهای مراجع امریکایی ثروتمندان این کشور تا ۱۴ سال بیشتر از فقرا عمر میکنند.
ماجرا زمانی قابلتأملتر میشود که بدانیم فقرای جامعه امریکا رنگینپوستان و اقلیتها هستند که به جرم رنگ پوست و نژادشان در فقر نگه داشته میشوند و زندگیشان هر لحظه با ریسک مرگ همراه است؛ موضوعی که یکبار با دولت ترامپ تشدید شدهبود و حالا در آستانه ورود مرد دیوانه به کاخ سفید یک بار دیگر موجب افزایش نگرانیها از تشدید شکافهای طبقاتی شدهاست.
۱۰ژانویه امسال، همزمان با اوجگیری آتشهای لسآنجلس، آکسفام، ائتلاف ۱۵ سازمان در ۹۸ کشور با هدف «ریشهکنی فقر، گرسنگی و بیعدالتی» گفت که «یکدرصد ثروتمندتر جهان کل مصرف سالانه کربن خود را در ۱۰ روز نخست سال تمام کردند» و در مقابل، برای نیمی از مردمان جهان که در طبقههای فقیرتر قرار گرفتهاند، «تقریباً سه سال یا برابر هزارو۲۲ روز» طول خواهید کشید تا بتوانند مشابه همین مقدار کربن را مصرف کنند.
در این بررسی، مصرف سالانه کربن مقداری است که هر فرد در جهان میتواند گازهای گلخانهای تولید کند، ولی در برابر آن بتوان گرمایش جهانی را در محدوده ۵/ ۱ درجه سانتیگراد نگه داشت. حالا آتش همین ماجرا به جان همان یک درصد افتادهاست. اگرچه ۹۹ درصد باقی مانده مانند دیگر حوادث و بحرانها بیشتر ضرر میکنند و قربانی میدهند. ماجرا تا به جایی پیش میرود که طبق آمارها و گزارشهای مراجع امریکایی ثروتمندان این کشور تا ۱۴ سال بیشتر از فقرا عمر میکنند.
ماجرا زمانی قابلتأملتر میشود که بدانیم فقرای جامعه امریکا رنگینپوستان و اقلیتها هستند که به جرم رنگ پوست و نژادشان در فقر نگه داشته میشوند و زندگیشان هر لحظه با ریسک مرگ همراه است؛ موضوعی که یکبار با دولت ترامپ تشدید شدهبود و حالا در آستانه ورود مرد دیوانه به کاخ سفید یک بار دیگر موجب افزایش نگرانیها از تشدید شکافهای طبقاتی شدهاست.
جامعه لیبرال امریکا جامعهای طبقاتی است و این طبقاتی بودن در همه ارکان آن خودنمایی میکند. اینجا همه چیز به طبقه اقتصادی بستگی دارد. هر چند طبقه اقتصادی با رنگ پوست و نژاد افراد رابطهای تنگاتنگ دارد. خروجی این ماجرا، اما بیکاری، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد، درگیری با خشونت و کاهش امید به زندگی برای طبقات فرودست همراه است و فاصله متوسط عمر ثروتمندان و فقرا را به ۱۴ سال افزایش داده است.
سیر نزولی امید به زندگی
امریکا بهطور فزایندهای کشور «فقیر و غنی» است. بر اساس گزارش روزنامه واشینگتنپست، مرگ نابهنگام به گویاترین معیار نابرابری رو به رشد در کشور تبدیل شدهاست. پس از چندین دهه پیشرفت، امید به زندگی در امریکا سیر نزولی را آغاز کرد. در میان کشورهای ثروتمند، ایالاتمتحده در دهههای اخیر از رده میانی سقوط کرد و به این عقبافتادگی خود ادامه میدهد.
بررسی یکساله روزنامه واشینگتنپست نشان میدهد که این کاهش طول عمر عمیقتر و گستردهتر از آن چیزی است که به رسمیت شناخته شدهاست و بخش وسیعی از ایالاتمتحده را تحتتأثیر قرار میدهد. تجزیهوتحلیل واشینگتنپست از آمار مرگومیر نشان میدهد، در حالی که مواد افیونی و خشونت با اسلحه ذهن مردم را به درستی تصرف کرده و جان صدها هزار نفر را میرباید، بیماریهای مزمن بزرگترین تهدید است و هر سال بیش از پیش افراد بین ۳۵ تا ۶۴ سال را میکشد.
در یکچهارم از شهرستانهای این کشور، عمدتاً در جنوب و غرب میانه، افراد در سن کار به میزان بالاتری نسبت به ۴۰ سال پیش جان خود را از دست میدهند. این پدیده با شکافهای اقتصادی، سیاسی و نژادی کشور تشدید میشود، بحران مرگومیر یکشبه شعلهور نشدهاست. این معضل طی دههها توسعهیافته، با مرگهای زودهنگام که نشانه آشکار فروپاشی بنیادین سلامت و ناکامی سیستم بهداشتی در پاسخگویی است. کووید این موضوع را برای همه دنیا نمایان کرد: سرانه مرگومیر کرونا در ایالاتمتحده بسیار بیشتر از هر کشور ثروتمند دیگری بود. در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی، در فقیرترین مناطق ایالات متحده سالانه ۹ درصد بیشتر امکان داشت، مردم بمیرند، به علاوه ۸۸ مرگ بیشتر در هر ۱۰۰ هزار نفر نسبت به همتایان ثروتمند این کشور. این شکاف در گذر زمان بهطور چشمگیری افزایش یافتهاست. دولت ایالاتمتحده بهطور کلی بسیار کمتر از کشورهای همتراز خود برای اقدامات پیشگیرانه پزشکی و رفاه اجتماعی هزینه میکند. پیشرفتها در فناوری، پزشکی و تغذیه که باید میانگین طول عمر را افزایش دهند، با فقر، نژادپرستی، بیاعتمادی به سیستم پزشکی، از همگسیختگی تعاملات اجتماعی و رژیمهای غذایی ناسالم با محوریت مواد غذایی بسیار فرآوریشده بیاثر شدند.
نابرابری در زندگی
بهترین شاخص افزایش نابرابری در امریکا دیگر درآمد نیست، بلکه خود زندگی است! نابرابری ثروت در امریکا در حال افزایش است، اما شکاف مرگومیر - تفاوت در امید به زندگی بین جوامع مرفه و فقیر- چندین برابر گسترش یافته است.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، احتمال مرگ افراد در فقیرترین جوامع سالانه ۹ درصد بیشتر بود، اما این شکاف در دهه گذشته به ۴۹ درصد و با شیوع کووید به ۶۱ افزایش یافت. طول عمر در ثروتمندترین جوامع امریکا رو به افزایش است، اما از مناطق قابل مقایسه در کانادا، فرانسه و ژاپن فرسنگها دور است و این شکاف در حال افزایش است. همین تفاوت در پایینترین رتبههای اقتصادی- اجتماعی دیده میشود؛ افرادی که در فقیرترین مناطق امریکا زندگی میکنند، امید به زندگی بسیار کمتری نسبت به مردم فقیرترین مناطق کشورهای مورد بررسی دارند.
طبق گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده (CDC)، در سال ۲۰۲۱، امید به زندگی به ۴/ ۷۶ رسید که کمترین میزان از اواسط دهه ۱۹۹۰ است. پاندمی کرونا شکاف نژادی در امید به زندگی را تقویت کرد که در دهههای اخیر کاهش یافته بود. در سال ۲۰۲۱، امید به زندگی برای بومیان امریکا ۶۵ سال، سیاهپوستان ۷۱ سال، سفیدپوستان ۷۶ سال، امریکاییهای اسپانیاییتبار ۷۸ سال و امریکاییهای آسیایی ۸۴ سال بود. به گفته CDC، میزان مرگومیر در سال ۲۰۲۲ به دلیل افول پاندمی کاهش یافت و زمانی که دادههای امید به زندگی برای سال ۲۰۲۲ در پاییز امسال نهایی شد، انتظار بازگشت نسبی میرفت، اما این کشور همچنان در تلاش است تا از یک گودال بزرگ مرگومیر بیرون بیاید.
شکاف جغرافیایی
با کاهش امید به زندگی در بسیاری از مناطق روستایی، جغرافیای زندگی و مرگ در امریکا تغییر کردهاست. حالا منطقه جغرافیایی هم به طرز شگرفی روی نوع بیماری، میزان بیماری و سن و سال مرگ تأثیرگذار است.
شکاف جغرافیایی در سلامت را میتوان در لوئیزویل دید که منعکسکننده تاریخ تبعیض و تفکیک نژادی در امریکاست. کلی مک کانت، متخصص قلب و عروق و رئیس مؤسسه مراقبت بهداشتی نورتون برای برابری سلامت در شهر لوئیزویل گفت: «بیماریهای قلبی و عروقی، سرطانها، آسم و دیابت در غرب خیابان نهم دو تا سه برابر بیشتر است.»
اشاره او به مرز غیررسمی بین محله «وست اِند» لوئیزویل - که ساکنان آن اکثرا امریکایی آفریقاییتبار هستند- و بقیه شهر است. اخیراً تحقیقی تخمین زدهاست که ساکنان برخی از مناطق ثروتمندتر «ایست اِند» به طور متوسط ۱۲ سال بیشتر از ساکنان بخشهایی از «وستاِند» زندگی میکنند.
کریگ گرینبرگ، شهردار لوئیزویل گفت: «جایی که در آن زندگی میکنید و جایی که در آن به دنیا آمدهاید، بدبختانه بهشکلی غمانگیز تأثیری عمیق بر امید به زندگی امروز شما دارد. ما حتماً باید آن را تغییر دهیم.»
کریستال نارسیس، همکار مک کانت در نورتون، پزشک داخلی و متخصص اطفال است که بر علل اصلی بیماریها تمرکز میکند. او معتقد است که تمرکز بر فشار خون کافی نیست. ببینید زندگی این بیمار چگونه است: «دلیلی وجود دارد که فشار خون یا دیابت فرد تحت کنترل نیست. این ممکن است به دلیل افسردگی، اضطراب یا استرس پس از آسیب یا سوءاستفاده باشد.»
نابرابریهای درآمدی
کشور امریکا نه فقط به وسیله سیاست یا طبقه تقسیم شدهاست، بلکه بر مبنای مکان زندگی نیز نابرابری وجود دارد. مناطق شهری پیشرفته ایالاتمتحده مانند ساحل نیویورک، بوستون، منطقه خلیج سان فرانسیسکو و لسآنجلس در رفاه هستند، اما دیگر مناطق امریکا به طور فزایندهای وضعیتشان قرمز است.
پاسخ این شکاف در سیاست دیده میشود و حمایت مناطق مرکزی امریکا از دونالد ترامپ نتیجه این احساس تبعیضی بود که بین مردم ایالاتمتحده حس میشدهاست. در برخی شهرهای بزرگ امریکا نابرابری بسیار بیشتر است. به طور مثال با نگاه به شهر نیویورک این تفاوت حس میشود و شاهدیم که ۹۵ درصد مردم کمتر از ۲۰ درصد درآمد را در اختیار دارند. این شکاف بین ثروتمندان و فقرا در سراسر کشور امریکا وجود دارد و حتی در برخی شهرهای بزرگ دیگر بدتر است.
تحقیقات دیگری که اقتصاددانان انجام دادهاند، نشان میدهد که فرصتها، پویایی و امکان رشد در شهرهایی، چون نیویورک، سانفرانسیسکو و بوستون بیشتر از مناطق حومه شهری و دور از مرکز شهر است.
این مسئله بحران را سختتر میکند، چراکه یکی از اصلیترین آسیبهای شهری در فضای امروز امریکا عدم وجود فضای مناسب آموزشی و فرصت رشد برای فرزندان این مناطق است که طبقه متوسط را با مشکلاتی روبهرو کردهاست.
در گذشته، چه در شهر و چه در حومهها بیشتر امریکاییها در محلههای طبقه متوسط زندگی میکردند؛ در ۱۹۷۰، حدود ۷۰ درصد امریکاییها در محلههای متوسط زندگی میکردند، اما در حال حاضر کمتر از ۴۰ درصد از مردم امریکا ساکن این مناطقند و این مناطق کمترین دسترسی به فرصتهای آموزشی و تحصیل را برای شکوفایی خود دارند. مسئله این است که نهتنها نابرابری درآمد و ثروت افزایش یافتهاست، بلکه جداسازی مردم به علل قومی و نژادی نیز تشدید شدهاست و وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم متناسب با قوم و نژاد تعیین میشود.
ثروتمندان مناطق بسیار مرفهی را شکل دادهاند و امکان تحصیل و رشد را برای جامعه خود تدارک دیدهاند. این جداسازی از دهه گذشته در امریکا بسیار رشد کرده و متعاقب آن افت تحصیلی و تنزل پیشرفت در بین طبقه متوسط مشاهده شدهاست. شکاف تحصیلی در امریکا یکی از بزرگترین جداییهایی است که بین قومیتها، فقرا و ثروتمندان دیده میشود.
تقسیم جغرافیایی مردم امریکا بر اساس وضعیت اجتماعی- اقتصادی موجب شکاف ثروت در بین آنان میشود و در عین حال شکاف ثروت وضعیت جغرافیایی بین مردم را حادتر میکند.
نمودارها به خوبی روند افزایشی سهم یک درصد ثروتمند جامعه امریکا از ثروت کل کشور در برابر روند کاهشی سهم ثروت ۹۰ درصد مردم امریکا نشان میدهند. این مسئله باعث ایجاد یک شکاف طبقاتی بیسابقه در این کشور شدهاست؛ به نحوی که به گزارش واشینگتنپست، سهم ۲۰درصد ثروتمند امریکا از ثروت کشور ۹۰ درصد و سهم ۲۰درصد کف جامعه امریکا از ثروت کشور منفی یک درصد است. این یعنی طبقه پایین جامعه در امریکا نهتنها ثروتی ندارند، بلکه بدهکار بانکها نیز هستند.
هزینههای نظامی امریکا
ایالات متحده هزینههای زیادی برای جنگهای خارجی خود انجام داده، که باعث شده با کمبود منابع مواجه بشه و قدرت رقابتی خودش رو از دست بده...
به گزارش بنیاد واتسون برون، ایالات متحده حدود ۸تریلیون دلار در جنگهای خارجی و تریلیونها دلار نیز برای عملیاتهای نظامی و تأمین پایگاههای نظامی خود در خارج از کشور هزینه کردهاست؛ به رغم اینکه این هزینهها برای حفظ موقعیت رقابتی این کشور در حوزه نظامی با کشور چین کافی نبودهاست. این خرجهای پرهزینه و بدون منفعت برای گسترش یا حفظ امپراتوری، امریکا را با کمبود منابع مواجه کردهاست. مدرسه اقتصاد هاروارد نیز، در گزارشی با عنوان «رقابتپذیری امریکا در بدترین حالت خود در بین نسلهای مختلف» عنوان کرد که قدرت رقابت اقتصادی امریکا در مقایسه با سایر رقبای این کشور بدلیل افزایش سرسامآور هزینههای دولت از دست دادهاست.
جنگطلبی امریکا
ایالات متحده، ۸۳ درصد از عمرش را در جنگ سپری کرده؛ قارهای نبوده که تابه حال با امریکا مداخله نداشته باشد. ایالات متحده امریکا ۲۰۴ سال از عمر ۲۴۶ ساله خود (۸۳ درصد از کل عمر خود) را، از سال ۱۷۷۶ در جنگ سپری کرده است. امریکا از آغاز تأسیس تا کنون در ۱۰۷ جنگ و درگیری نظامی مشارکت داشتهاست که چند مورد آن هم اکنون در جریان است. تقریباً هیچ قارهای در جهان پیدا نمیشود که نیروهای نظامی امریکا پای خود را جهت ایجاد جنگ یا مداخله نظامی در آن نگذاشته باشند.
علاوه بر این، ویلیام بلوم، نویسنده و منتقد امریکایی، در کتاب «کشتن امید» فهرست مداخلات ایالات متحده امریکا و سازمان سیا را که منجر به براندازی ۵۳ دولت مردمی در سطح جهان میشود، آورده است که یک نمونه آن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران است.