درباره اتفاق دیروز و ترور شهیدان قاضی مقیسه و قاضی رازینی باید چند نکته را مد نظر قرار داد. نخست اینکه، طیف گستردهای از نیروهای وابسته به ضدانقلاب نسبت به دو شهید بزرگوار کینه و عناد داشتند و جزو اهداف ترور آنها بودند؛ چرا که شهیدان مقیسه و رازینی بدون ملاحظه با عناصر ضدانقلاب و مفسدان برخورد قاطع میکردند و سالها بود که در فهرست اهداف ترور نیروهای ضدانقلابی بودند و حتی پیش از این هم دو بار شهید رازینی هدف ترور قرار گرفته بود.
نکته بعدی هدف مهمتر دشمن است؛ اینکه با چنین دست اقداماتی میخواهد قضات انقلابی را بترساند و به آنها القا کند اگر بخواهند احکام قاطع علیه ضد انقلاب صادر کنند، در امنیت نخواهند بود و با آنها برخورد میشود. همچنین هدف آن است با رقم زدن چنین جنایاتی بگویند در جمهوری اسلامی هیچ امنیتی وجود ندارد و قضایای سال 60 و ترورهای آن دوران را برای مردم تداعی کنند و از این طریق بگویند کشور دچار خلأ امنیتی است. سازمان منافقین سعی دارد جمهوری اسلامی و دستگاههای امنیتی آن را ناتوان جلوه دهد و از طریق عناصر خود به درون حاکمیت نفوذ کند. سازمان منافقین دنبالهروها و بقایای زیادی دارد، از جمله خانوادهها و افرادی که در ظاهر توبه کردهاند و نیز افرادی که بهظاهر مدعی دین و دیانت هستند، اما همچنان دلشان با سازمان منافقین است. متأسفانه این افراد در جامعه کم نیستند و حتی خانوادههای اعدام شده هم در میان آنان وجود دارد. همه اینها میتوانند بهصورت بالقوه به عنوان عامل تروریستی عمل کرده و با سازمان در ارتباط باشند که در همین راستا دستگاههای امنیتی باید حساسیت لازم را روی این سازمان اعمال کنند و باردیگر افرادی که نسبت به این سازمان سمپات داشتند یا خانواده های اعدامشدگان و افراد مرتبط با آنها را پایش کنند؛ چراکه بدون شک سازمان هنوز در درون کشور دارای عوامل نفوذی و افرادی است که وابسته به آن هستند و به آن اعتقاد دارند و همراه آن هستند و دستورات آن را اجرا میکنند. اقدام اخیر هم بدون تردید بیواسطه یا با واسطه به سازمان منافقین خلق مرتبط است. عاملان این اقدام تروریستی درصددند ضدانقلاب داخلی را نسبت به اقدامات خرابکارانه و ضدنظام امیدوار کرده و به نحوی برای اغتشاشات آتی بسترسازی کنند. از سوی دیگر، آنها درصددند با اقدام تروریستی دیروز به نمایش قدرت نفوذ در امنیتیترین اماکن نظام مبادرت کنند.