شناسهٔ خبر: 70832383 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

خیانت شوهر؛ پایانی بر سال‌ها زندگی عاشقانه

پریسا و احمد برای طلاق توافقی اقدام کرده‌اند اما رفتار عصبی احمد توجه هرکسی را به خودش جلب می‌کند. پریسا برای اعتمادآنلاین درباره چرایی این طلاق می‌گوید.

صاحب‌خبر -
خیانت شوهر، پایانی بر سال‌ها زندگی عاشقانه
کد خبر: 695073
|
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۱۷:۳۰:۱۰

پریسا و احمد برای طلاق توافقی اقدام کرده‌اند اما رفتار عصبی احمد توجه هر کسی را به خودش جلب می‌کند. پریسا برای اعتمادآنلاین درباره چرایی این طلاق می‌گوید.

*چند سال است با هم زندگی می‌کنید؟

من و احمد ۱۴ سال است ازدواج کرده‌ایم.

*چطور با هم آشنا شدید؟

احمد دکتر بود و من هم پرستار. ما در بیمارستان با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

*از زندگی‌ات راضی بودی؟

بله. من خیلی از زندگی‌ام راضی بودم. من و احمد هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من همیشه از اینکه احمد شوهرم است با بقیه صحبت می‌کرد و پز می‌دادم اما یک روز متوجه چیزی شدم که زندگی‌ام را نابود کرد.

*چه اتفاقی افتاد؟

متوجه شدم احمد با فردی رابطه دارد.

*چطور متوجه شدی؟

یک روز گوشی شوهرم در خانه جا مانده بود. پیامی برایش آمد و وقتی آن پیام را خواندم متوجه شدم با آن زن رابطه دارد.

*با شوهرت در میان گذاشتی؟

بله. به او گفتم. اول پرخاشگری کرد و بعد آنقدر ناراحت شد و عذرخواهی کرد که خدا می‌داند. سعی داشت همه چیز را سر جای اولش برگرداند.

*چرا او را نبخشیدی؟

اولین خطا همیشه آخرین خطا نیست. راهی است برای اینکه خطاهای دیگر اتفاق بیفتد. من و احمد زندگی خوبی داشتیم. او خودش خواست که این زندگی خراب شود.

*درخواست طلاق توافقی کرده‌اید اما به نظر می‌رسد شوهرت راضی نیست.

بله، راضی نیست و در این مدت هم خیلی تلاش کرد که من را راضی کند اما گفتم بهترین کاری که می‌تواند در حق من انجام دهد این است که طلاق بگیریم، آن هم بی‌دردسر.

*بچه‌هایتان چه می‌شوند؟

ما بچه نداریم. تصمیم ما این بود که بچه‌دار نشویم. من همیشه فکر می‌کردم عشق احمد در زندگی‌ام کافی است.

*شوهرت حال خوبی ندارد.

بله می‌دانم اما دیگر وقت فکر کردن به این چیزها نیست. من حالم از او بدتر است. فعلاً دو ماه از سر کارم مرخصی گرفته و درخواست انتقالی هم داده‌ام. احمد مخالفت کرده و می‌گوید نباید کارم را ترک کنم اما دیگر نمی‌خواهم با او یک‌جا باشم.

*فکر می‌کنی چرا این اتفاق افتاد؟

آنقدر هر دوی ما غرق کار بودیم که رابطه ما سرد شد. متاسفم، ما عشق بزرگی را از دست دادیم.

 

 

برچسب‌ها: