عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اهدای کفن به هادی عامل گزارشگر محبوب و خلاق و بااخلاق مسابقات کشتی در یک برنامه تلویزیونی و انعکاس گسترده آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به اندازهای واکنش منفی داشته که رییس سازمان صدا و سیما با 24 هزار میلیارد تومان بودجه سالانه هم آن را اشتباه دانسته است.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی که البته اهل عذرخواهی نیست و ویدیوی انتقادی میهمان برنامه را هم پخش نمیکند منتها رییسشان قبول کرده اشتباه بوده است و این اتفاق کمی در رسانه ای نیست که از مصاحبه وزیر فرهنگ مملکت فقط یک دقیقه پاسخ به سوال خودشان را پخش میکند آن هم 20 دقیقه بعد از شروع اخبار ساعت 21.
مجری جوان یک جعبه مقابل آقای هادی عامل میگذارد و به او میگوید این آیندۀ شماست! محتوای آن چیست؟ یک قواره کفن و یک اعلامیه ترحیم!
چندش و انزجار از این رفتار در سیمای هادی عامل هویداست و اعلامیه را برمیگرداند و به صراحت میگوید از این کار ناراضی است و بعد برنامه هم گفت دل او راشکستند و خواسته بود این قسمت پخش نشود اما از آنجا که سازمان صدا و سیما برای نظر میهمانان و مخاطبان ارزش وافری قایل است وقعی نمی نهد و هم در تابستان پخش کرد و هم در زمستان!
توجیه مجری این بود که میخواستیم به مرگ توجه دهیم و این که همه بدانیم عاقبت کار همین است. (طفلک غوره نشده می خواست مویز شود). آقای عامل به درستی گفت این را به کسانی که حق را ناحق میکنند یادآور شوید نه من که عمری با صداقت زندگی کردهام و از مرگ هم نمیهراسم.
هر چند رییس صدا و سیما قبول کرده این کار اشتباه بوده اما با روح کنونی این رسانه سازگار است که اصرار دارد خودش به خودش بگوید ملی و به لحاظ سیاسی منعکس کننده نظرات 20 درصد رأی دهنده به سعید جلیلی باشد نه 80 درصد مخالف او و نشان می دهد این صدا و سیما تا چه حد مرگستا و مرگ اندیش و مرگ گستر و بیگانه با ذوق و خلاقیت است.
مشکل اصلی در نوع نگاه این جماعت و خودحقپنداری و بی تخصصیشان در اجراست و معلوم نیست اینها را کجا تربیت می کنند و در دانشکده شان دقیقا چی یاد می دهند که این قدر بی مزه و پرت اند. روزگاری مجریانی چون عادل فردوسی پور و رضا رشیدپور و محمود شهریاری را با خندههای خاص و شیرین و واقعیشان میشناختیم و حالا چند تا بچه را آورده اند و یکی به آدمی در سن پدرش کفن هدیه می دهد. این کار را اگر با پدرش انجام داده بود قطعا یک سیلی بر چهره او مینواخت بس که زشت و چندشآور است.
این جماعت خیال میکنند کل جهان از پایان زندگی غافل است و تنها اینان به هستی و راز آن و مرگ میاندیشند و یکی نیست بگوید: از 60 تا 70 هزار سال قبل که انسان خردمند در این زمین به وجود آمده 200 میلیارد آدم آمدهاند و به جز 8 میلیارد فعلی که زنده اند بقیه رفتهاند و اینگونه نیست که فقط شما اهل تأمل باشید.
مارتین هایدگر انسان را موجودی معطوف به مرگ توصیف میکند که در تمام عمر برای رهایی از کمند آن میوشد و دست آخر البته تسلیم میشود.
تلاش برای مقابله با بیماری یا ازدیاد نسل یا بر جای گذاشتن یادگار همه برای آن است که میدانیم میمیریم و می خواهیم قدری بیشتر بمانیم هر چند بشر توفیق چندانی در افزایش طول عمر پیدا نکرده و اگر چه متوسط عمر کمی زیاد شده اما 2400 سال قبل هم افلاطون 82 سال زندگی کرده بود!
به خاطر همین بیشتر به کیفیت زندگی توجه می شود. صدا و سیمای ما اما مروج مرگ است و در مراسم شادی مذهبی نمی داند چه کند.
مشکل این رسانه که در واقع رسانه نیست و بوق تبلیغاتی یک اقلیت است که در هر انتخابات آزاد محکوم به شکست است یکی در نوع اندیشه است و دیگری در تاراندن مجریان این کاره.
این جماعت وقتی بخواهند بامزه تر شوند بیمزهتر میشوند و مثل این قضیه حال همه را به هم می زنند.
هادی عامل خیلی نجابت به خرج داد شاید اگر یکی دیگر بود از کوره درمی رفت و می گفت کفن را بده به فلان رییس یا بهمان بستگانت و نشان داد گزارش کشتی روحیه جوان مردی را در او تقویت کرده است.
افسوس که دپگرفتار اینها شده ایم و بی شک آموزش و پرورش فرسوده و ملال آور و صدا و سیمای مرگ ستای و مرگ اندیش و مرگ گستر در کنار مشکلات معیشتی شادابی را از ایرانیان گرفته در حالی که کارگر و کشاورز و کاسب و معلم در پایان کار روزانه به لختی استراحت و آرامش نیاز دارند.
در همین صدا و سیما و قبل از دوران جبلی – جلیلی مگر منصور ضابطیان با رادیو هفت و عادل فردوسی پور با نود و رضا رشید پور با شب های شیشه ای و مهران مدیری با دورهمی لحظات مفرح خلق نمی کردند؟
این مجریان خام و بی تجربه با عینک های ایدیولوژیک فکر می کنند ادا دربیاورند کافی است در حالی که نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
همان پرسش مشهور مدیری: عاشق شدی؟ را دیگری بگوید سوء تفاهم ایجاد می کند. شومن درجه یک البته زنده یاد منوچهر نوذری بود که می دانست چگونه رفتار کند.
اینها نه تولید شادی و موقعیت متفاوت بلدند نه ذوق دارند. یک تخصص دارند و آن هم ستایش مرگ است و این که خیال میکنند همه دنیا در گمراهی است و کل راز هستی را فقط در گوش اینها گفتهاند.