شناسهٔ خبر: 70804760 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

در تحولات کنونی خاورمیانه، راهبرد ریاض چه خواهد بود؟

عربستان سعودی که خود را رهبر جهان عرب می‌داند، با چالش‌هایی نظیر بازگشت جهادی‌ها، هژمونی ترکیه و تجزیه سوریه مواجه است. ریاض با تمرکز بر چشم‌انداز ۲۰۳۰ و دیپلماسی عمل‌گرایانه، به تنش‌زدایی با ایران و حمایت از گذار سیاسی سوریه روی آورده است. همچنین در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل، خواستار پایان جنگ غزه، به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان و امتیازات استراتژیک از آمریکا است.

صاحب‌خبر -

در تحولات کنونی خاورمیانه، راهبرد ریاض چه خواهد بود؟ فرارو– هلن سالون، خبرنگار بخش خاورمیانه روزنامه لوموند

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه لوموند، عربستان سعودی تصور می‌کرد که پس از آغاز بهار عربی در مارس ۲۰۱۱ به صلح مستبدان در خاورمیانه دست یافته است. اما تحولاتی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، استراتژی این کشور را که بر محور توسعه اقتصادی به‌عنوان اساس ثبات منطقه‌ای بنا شده بود، با چالش مواجه کرد. تصرف قدرت توسط شورشیان سوری در دمشق و قبل از آن حمله حماس به اسرائیل و پیامد‌های منطقه‌ای آن، تلاش‌های ریاض برای عادی‌سازی روابط با رژیم پیشین سوریه و اسرائیل را تضعیف کرد.

چشم‌انداز ۲۰۳۰؛ موتور محرک دیپلماسی عمل‌گرایانه سعودی

استفان لاکروا پژوهشگر مرکز تحقیقات بین‌المللی علوم سیاسی در پاریس معتقد است: «قبل از هفتم اکتبر، عربستان سعودی رویایی از جهانی داشت که در آن بازار‌ها بر سیاست غلبه می‌کنند. اما پس از ۷ اکتبر، سیاست این رویا را در هم شکست و محدودیت‌های گفتمان ملی‌گرایانه سعودی را آشکار کرد.» ولیعهد بن سلمان پس از تجربه سال‌های پرریسک اولیه نظیر جنگ یمن که از سال ۲۰۱۵ شروع شد و با ناکامی مواجه گشت، از سال ۲۰۲۰ رویکردی محتاطانه، اما قاطع را در مسائل منطقه‌ای اتخاذ کرد. این استراتژی اکنون بر مواضع عربستان در قبال مسئله فلسطین و تعامل با مقامات جدید سوریه اثرگذار بوده است.

ولیعهد بن سلمان نماد نسل جدیدی از نخبگان  نئولیبرال قدرت در عربستان است، با گفتمانی ملی‌گرایانه و عمل‌گرایانه، سیاست خارجی این کشور را از روش پدرش ملک سلمان متمایز کرده است. حسین ابیش تحلیلگر ارشد مسائل خلیج فارس در موسسه دولت‌های خلیج عرب در واشنگتن در این زمینه توضیح می‌دهد: «ملک سلمان، به‌عنوان رئیس دولت، همچنان اختیار نهایی در خصوص مهم‌ترین جهت‌گیری‌های سیاست ملی را در دست دارد و احتمالاً در پس‌زمینه، در برخی مسائل کاملاً کلیدی نظیر مسئله فلسطین، نفوذ قابل‌توجهی اعمال می‌کند. با این حال، تقریباً تمامی تصمیم‌گیری‌ها و قطعاً اجرای سیاست‌ها به محمد بن سلمان واگذار شده است.»

سلمان شیخ تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل بر این نظر است: «دیپلماسی سعودی بسیار انطباق‌پذیر و عمل‌گرایانه است و تمرکز اصلی آن بر توسعه اقتصادی کشور قرار دارد. اولویت اصلی ریاض همچنان بازگرداندن ثبات منطقه‌ای است که منافع ملی این کشور را تضمین کند؛ منافعی که به‌طور کامل بر اجرای برنامه مدرن‌سازی و تنوع‌بخشی اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰ متمرکز شده است. برای دستیابی به این هدف، عربستان سعودی سیاست تقابل‌گریز را در پیش گرفته و به دیپلماسی روی آورده است، چه در تعامل با بلوک اسلام‌گرای تحت رهبری ترکیه و قطر و چه در مواجهه با رقیب شیعی خود یعنی ایران.»

گذار سیاسی در سوریه؛ کلید ثبات برای عربستان سعودی

با این وجود، ریاض که خود را رهبر جهان عرب و اسلام می‌داند، قصد ندارد اجازه دهد رقبای منطقه‌ای، هژمونی خود را بر خاورمیانه تحمیل کنند. با احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، محمد بن سلمان امیدوار است بتواند اهرم‌های بیشتری برای شکل‌دهی به توازن قدرت در منطقه به دست آورد. او به رابطه نزدیکی که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ برقرار کرده بود، چشم دوخته و بر این باور است که می‌تواند از این ارتباط برای پیشبرد منافع عربستان بهره‌برداری کند، در حالی که خود را برای هرگونه تقابل احتمالی آماده نگه می‌دارد.

در این میان، عربستان سعودی که در ابتدا نسبت به احمد الشرع رهبر جدید سوریه با احتیاط برخورد می‌کرد، اکنون حمایت خود را از او افزایش داده است. احمد الشرع که اکنون از حمایت ترکیه و قطر برخوردار است، در مصاحبه‌ای با شبکه العربیه سعی کرد نگرانی‌های ریاض را از نیت‌هایش کاهش دهد. این رهبر سابق جهادی که اکنون به یک ملی‌گرا تبدیل شده، گام‌هایی برای تثبیت مشروعیت و قدرت خود برداشته است.

در پی این تحولات، به دعوت محمد بن سلمان، اسعد حسن الشبانی وزیر خارجه جدید سوریه نخستین سفر رسمی خارجی خود را در تاریخ ۱ ژانویه به ریاض انجام داد. برای ریاض،   تحقق گذار سیاسی موفقیت‌آمیز در سوریه به‌منزله تضمینی برای ثبات منطقه‌ای تلقی می‌شود. حسین ابیش در این زمینه می‌گوید: «عربستان سعودی با سه چالش عمده روبه‌رو است: بازگشت جهادی‌های ملی‌گرا به کشور، هژمونی ترکیه که نسخه‌ای سنی از مدل ایران ایجاد کرده و منافع ریاض در جهان عرب را تهدید می‌کند و خطر تجزیه سوریه.»

ریاض می‌تواند از توان دیپلماتیک خود، به‌ویژه در تعامل با واشنگتن، برای لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه سوریه بهره گیرد و از ابزار‌های اقتصادی خود، از جمله سرمایه‌گذاری در این کشور، استفاده کند. با این وجود، عربستان در رقابت با نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی ترکیه در سوریه دچار محدودیت است.

پایان جنگ غزه؛ پیش‌شرط عربستان برای توافق با اسرائیل

در ارتباط با موضوع فلسطین، برنارد هیکل، مورخ حوزه خلیج فارس از دانشگاه پرینستون معتقد است: «موضع عربستان در این زمینه سخت‌تر و قاطع‌تر شده است. این تغییر ناشی از آگاهی سیاسی نسل جوان سعودی در مورد مسئله فلسطین، تلاش برای جلوگیری از بهره‌برداری ایران و گروه‌های اسلام‌گرا از این موضوع و نگرانی از وقوع جنگ احتمالی میان ایران و اسرائیل است که می‌تواند عربستان را نیز هدف حملات قرار دهد.»

ریاض به‌طور جدی به سیاست تنش‌زدایی با تهران متعهد شده است. این راهبرد که در مارس ۲۰۲۳ به توافقی رسمی انجامید، بخشی از تلاش‌های عربستان برای مدیریت تحولات منطقه‌ای محسوب می‌شود. با این حال، ریاض چشم‌انداز عادی‌سازی روابط با اسرائیل را کنار نگذاشته است. در عوض، عربستان به‌دنبال دستیابی به امتیازات استراتژیک از ایالات متحده، از جمله انعقاد یک پیمان دفاعی، حمایت از توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی و دسترسی به تسلیحات پیشرفته است. علاوه بر این، ریاض سطح درخواست‌های خود از اسرائیل را برای حمایت از حقوق فلسطینیان افزایش داده است تا برخی از خطرات و پیامد‌های احتمالی عادی‌سازی روابط را کاهش دهد.

حسین ابیش در این زمینه می‌گوید: «به احتمال زیاد عربستان نیازی به تحقق کامل ایجاد یک دولت فلسطینی ندارد، اما نیازمند آن است که اسرائیل به جنگ در غزه پایان دهد، حق فلسطینیان برای برخورداری از یک دولت مستقل در سرزمین‌های بین رود اردن و دریای مدیترانه را به رسمیت بشناسد و متعهد به ورود به فرآیندی شود که در نهایت به تشکیل چنین دولتی منجر شود.»