به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مجیدی در این زمینه با اشاره به تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی علیه عراق میافزاید: تقریباً یک و نیم ماه پیش، در کنفرانس امنیت و صلح در خاورمیانه که در شمال عراق برگزار شد، «فواد حسین»، وزیر خارجه عراق، تصریح کرد که اسرائیل بهطور مکتوب و رسمی عراق را تهدید به حملات هوایی و موشکی کرده است.
لازم به ذکر است که این تهدیدات در زمانی مطرح شد که هنوز آتشبس در جنوب لبنان برقرار نشده بود و نبرد در این منطقه همچنان ادامه داشت و تحولات سوریه و سقوط نظام بشار اسد نیز رخ نداده بود با این حال تلآویو، بهطور رسمی و مکتوب عراق را به حمله نظامی تهدید کرده بود. هدف از این تهدید در حقیقت تلاش برای محدود کردن نقش الحشدالحشبی به ویژه در طراحی و اجرای حملات پهپادی و موشکی به سرزمین های اشغالی در مردم مظلوم غزه بود.
در همین ایام، منابع نزدیک به آمریکا در شبکههای اجتماعی فهرستی را منتشر کردند که شامل 29 هدف مشخص بود. این فهرست شامل پایگاههای نظامی، دفتر شخصیتهای برجسته نظامی و سیاسی، و همچنین افرادی بود که احتمال ترور آنها یا هدف قرار گرفتن دفاتر و پایگاههای نظامی اسرائیل در آن مطرح شده بود.
در این فضا، ایالات متحده نیز بهعنوان یک واسطه در صدد برآمد تا بین عراق و اسرائیل نقش میانجیگری ایفا کند و از این طریق از وقوع عملیات جلوگیری کند. واشنگتن بر همین اساس پیشنهاد داد که «الحشد الشعبی» در ارتش عراق ادغام شود و بر سر جزئیات این ادغام مذاکراتی صورت گیرد. برخی از افراد پیشنهاد میکردند که این ادغام بهصورت غیررسمی و در قالب افراد باشد و به این ترتیب «الحشد الشعبی» بهطور کامل از ساختار فعلی خود حذف شود. برخی دیگر نیز اعتقاد داشتند که این ادغام میتواند بهطور رسمی در قالب تیپها و لشکرهای مجزا در درون ارتش عراق صورت گیرد، که از نظر سلسله مراتب فرماندهی و ساختار نظامی قابل تعریف و مدیریت باشد.
در همین راستا، برخی ایدههای دیگر نیز از جانب طرفهای واسط خارجی و گروههای سیاسی در داخل عراق مطرح شد. یکی از این ایدهها این بود که ساختار «الحشد الشعبی» همچنان پابرجا بماند، اما تعداد قابل توجهی از گروههای موجود در داخل آن منحل شوند. در این بین برخی بر حذف تا 6 گروه از نیروهای الحشدالشعبی اصرار داشتند. این ایده بیشتر از جانب گروههای سیاسی مخالف مقاومت در عراق مطرح میشد که از این موضوع آگاه بودند که «الحشد الشعبی» ضامن استقلال عراق است. این گروهها همچنین میدانستند که اگر «الحشد» بهطور کامل منحل شود، ممکن است عراق با خلأ امنیتی بزرگی مواجه شود که بهویژه از ناحیه ظهور مجدد تروریستها یا تحرکات و توطئهها از داخل و خارج کشور، عراق را به سمت یک بحران داخلی سوق خواهد داد.
در مقابل، برخی گروههای شیعی در داخل عراق که به نوعی با مقاومت همکاری دارند، نظرات متفاوتی ابراز کردند. آنها پیشنهاد کردند که ساختار «الحشد الشعبی» تغییر کند، اما همچنان باقی بماند. این ایده شامل تجدید ساختار «الحشد» بهگونهای بود که ابتدا ستاد فرماندهی «الحشد» تحت قالب ستاد هماهنگی تشکیل شود. این ستاد بهطور موقت در ابتدا درصدد هماهنگی و پشتیبانی از گروههای «الحشد» بود، اما به مرور زمان این ستاد شامل شاخههای مختلفی مانند معاونت اطلاعات، حفاظت اطلاعات و امنیت «الحشد» شد و در طول زمان نفوذ آن افزایش پیدا کرد. در نهایت، این تجدید ساختار میتوانست بهگونهای باشد که «الحشد الشعبی» از یک گروه نیمهنظامی به سازمانی شبهنظامی با سلسله مراتبی مشابه ارتش عراق و در جایگاه موازی با آن تبدیل شود.
دو ایده اصلی دیگر که از ناحیه گروههای مقاومت مطرح شد، یکی محدود کردن تحرکات «الحشد» برای یک دوره زمانی مشخص بود، که از نظر آنها حداکثر فشارها از سوی طرفهای خارجی در این مقطع زمانی سه تا چهار ماه به طول میانجامید. این گروهها پیشنهاد کردند که بهطور موقت تحرکات خود را کاهش دهند تا از این برهه پرفشار عبور کنند. در مقابل گروه دیگری معتقد بود که محدود کردن تحرکات نشاندهنده ضعف است و مقاومت باید فعالیتهای خود را ادامه دهد، زیرا توقف تحرکات، بهویژه در برابر اسرائیل و ایالات متحده، میتواند فشارها را افزایش دهد.
این گروهها بر این باور بودند که نهتنها عراق، بلکه سوریه نیز شرایط متفاوتی دارد و از نظر امنیتی و سیاسی در برابر فشارها مقاومتر است. در نتیجه، این گروهها معتقد بودند که عراق باید قاطعیت نشان دهد و در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند، زیرا هیچکدام از طرفهای خارجی نمیتوانند عملیاتی جدی در عراق انجام دهند. آنها به این نکته اشاره کردند که اگر عراق در این مقطع زمانی بهطور قاطع و با اراده عمل کند، فشارهای خارجی نمیتواند منجر به تغییر در تصمیمات عراق شود.
این مباحث بهویژه از آن جهت اهمیت دارند که در نهایت، تصمیمگیریهای نهایی در سطح سیاسی عراق میتواند تأثیر زیادی بر وضعیت امنیتی کشور و نیز تعاملات آن با طرفهای خارجی داشته باشد. به همین دلیل، این چالشها میتواند نشاندهنده مرزهای تصمیمگیری عراق در برابر فشارهای خارجی باشد. بنابراین، این سؤال مطرح است که اگر فشارهای خارجی در صحنه سیاسی پیش روی عراق ادامه یابد، این کشور در قبال این فشارها چه نوع واکنشهایی از خود نشان خواهد داد و آیا این فشارها قادر به تغییر ساختار و جهتگیری تصمیمات در میان تصمیمسازان عراقی خواهند بود یا خیر؟
انتهای پیام/
∎