شرق: در دل کویر طبس، جایی که سکوت زمین فقط با صدای کلنگ معدنکاران شکسته میشود، انفجاری مرگبار در عمق زمین جان دهها کارگر را گرفت و جامعهای را در بهت و اندوه فرو برد. حادثهای که نهتنها حاصل لحظهای غفلت، بلکه نتیجه سالها بیتوجهی به ایمنی معادن و جان انسانها بود.
حادثه معدن طبس یکی از غمانگیزترین حوادث معدنی در ایران است. این حادثه نهتنها یک تراژدی انسانی، بلکه زنگ خطری برای وضعیت ایمنی معادن در کشور به شمار میرود و نشاندهنده ضرورت اقدامات فوری برای بهبود استانداردهای ایمنی، افزایش نظارت و ارتقای آموزش کارگران است تا از تکرار چنین حوادث ناگواری جلوگیری شود.
در گزارشی که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوادههای جانباختگان معدنجوی طبس منتشر کرده، تأکید شده انفجار در معدن زغالسنگ طبس حادثهای پرتلفات بود که موجب جانباختن ۵۳ نفر از کارگران شد. بازه سنی کارگران حادثهدیده بین ۲۴ تا ۵۴ سال بوده و بیشترین تعداد جانباختگان این حادثه در گروه سنی ۳۰ تا ۴۹ سال قرار داشتند.
براساس اطلاعات دریافتی از احکام مستمری تأمین اجتماعی، بیشتر جانباختگان، یعنی ۴۸ نفر، دارای همسر، یک نفر از آنها مجرد و سه نفر نیز بدون همسر اما دارای فرزند بودند. همچنین بیشتر جانباختگان حداقل یک فرزند داشتند و فقط چهار نفر از جانباختگان فرزندی نداشتند که مستمری آنها به همسر یا مادرشان تعلق گرفته است. بیشتر فرزندان در گروه سنی شش تا ۱۱ سال هستند و در بین فرزندان جانباختگان، سه نوزاد هم هست. همچنین براساس منابع وزارت بهداشت، دو نفر از جانباختگان دارای کودک زیر پنج سال مبتلا به سوءتغذیه هستند.
براساس اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان، هفت نفر از جانباختگان در خانواده خود یک عضو تحت پوشش نهاد حمایتی دارند و یک نفر از جانباختگان دارای عضو معلول در خانواده است. بررسی متوسط دستمزد دو ماه آخر کارگران نشان میدهد که دستمزد حدود ۱۰ درصد از کارگران کمتر از ۱۴ میلیون تومان بوده و ۷۸ درصد از جانباختگان دستمزدی کمتر از ۲۰ میلیون تومان داشتند. همچنین بیشتر جانباختگان این حادثه در دهکهای پایین درآمدی بودند، به طوری که ۳۰ نفر از جانباختگان در دهک درآمدی یک تا سه قرار داشتند. بررسی وضعیت خودرو در خانوارهای جانباختگان نیز حاکی از آن است که ۵۲ درصد از این خانوارها فاقد خودرو هستند.
در این گزارش، یادآوری شده معدنکاری، بهویژه در معادن زغالسنگ، به دلیل ماهیت و شرایط کاری خاص، همواره جزء مشاغل خطرناک است و مخاطرات شغلی در این معادن میتواند زندگی کارگران را تهدید کند. انفجار در معدن زغالسنگ طبس نیز حادثهای پرتلفات بود و این افراد جوان و در سن فعالیت بودند. بازه سنی کارگران حادثهدیده بین ۲۴ تا ۵۴ سال است و بیشترین تعداد جانباختگان این حادثه (۴۳ نفر) در گروه سنی ۳۰ تا ۴۹ سال قرار دارند.
حوادث ناشی از فعالیت شغلی به دو دلیل دارای اهمیت است: افرادی که دچار حادثه میشوند، در سن فعالیت قرار دارند. این افراد بیشتر متأهل بوده و افراد بیشتری، از جمله همسر و بهویژه فرزندان آنها، به دلیل وقوع حادثه متحمل خسارت میشوند. در حادثه معدن طبس، از بین افراد فوتشده، ۴۸ نفر دارای همسر و چهار نفر بدون همسر هستند. یک نفر مجرد و سه نفر دارای فرزند هستند.
براساس اطلاعات مربوط به احکام مستمری بازماندگان، بیشتر جانباختگان این حادثه حداقل یک فرزند دارند و فقط چهار نفر از افراد فوتشده فرزندی ندارند. اطلاعات مربوط به تعداد فرزندان براساس احکام مستمری تأمین اجتماعی تهیه شده، بنابراین تعداد دقیق فرزندان ممکن است به دلیل ازدواج و یا رسیدن به سن قانونی متفاوت باشد.
اطلاعات مربوط به سن فرزندان جانباختگان، نشان میدهد بیشتر فرزندان در گروه سنی شش تا ۱۱ سال هستند.
تعدادی از فرزندان جانباختگان در گروه سنی زیر پنج سال قرار دارند. وضعیت این کودکان براساس منابع وزارت بهداشت مورد بررسی قرار گرفته است. دو نفر از جانباختگان کودک زیر پنج سال دارند که براساس اطلاعات وزارت بهداشت، دارای سوءتغذیه هستند.
براساس اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان، هفت نفر از جانباختگان در خانوار خود حداقل یک عضو تحت پوشش نهاد حمایتی دارند.
بررسی متوسط دستمزد دو ماه آخر جانباختگان نشان میدهد که حدودا ۷۸ درصد جانباختگان دستمزدی کمتر از ۲۰ میلیون تومان داشتهاند. این درحالی است که کار در معدن، حتی اگر محیط به لحاظ ایمنی و بهداشت مساعد باشد، ماهیتا سخت و زیانآور است. حدودا ۱۰ درصد از جانباختگان دستمزدی کمتر از ۱۴ میلیون تومان، ۳۱ درصد بین ۱۴ تا ۱۷ میلیون تومان، ۳۷ درصد بین ۱۷ تا ۲۰ میلیون تومان، ۱۳.۷۲ درصد بین ۲۰ تا ۲۳ میلیون تومان و حدودا هشت درصد جانباختگان نیز دستمزدی بین ۲۳ تا ۲۵ میلیون تومان داشتهاند. دهک درآمدی جانباختگان براساس اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان حاکی از آن است که بیشتر افراد حادثهدیده در دهکهای پایین درآمدی هستند، به طوری که ۳۰ نفر در دهک درآمدی یک تا سه و ۱۷ نفر در دهک درآمدی چهار تا پنج قرار دارند.
بیشتر جانباختگان این حادثه در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند؛ بنابراین مسئله تأمین مسکن یکی از مشکلات جدی بازماندگان این حادثه است. براساس آخرین محاسبات در سال ۱۴۰۱، تعداد خانوارهایی که به دلیل درآمد نامکفی درگیر فقر مطلق و همچنین تعداد خانوارهایی که درگیر فقر ناشی از هزینههای تأمین مسکن هستند، در استانهایی که فوتشدگان ساکن آنها بودهاند، نسبت به استانهای دیگر کشور بیشتر است.
براساس این، میتوان گفت بخش اعظمی از خانوارهای مستأجر در استانهای مزبور، درگیر فقر هستند یا در معرض آن قرار دارند. این خانوارها تابآوری بسیار کمی نسبت به کاهش درآمد، وقفه در دریافت آن یا قطع کامل آن دارند. همچنین این خانوارها نسبت به هزینههای غیرمترقبه آسیبپذیری بسیار بالایی دارند. در مواقعی که این دو اتفاق به صورت همزمان رخ دهد، مانند وضعیت کنونی خانوارهای فوتشدگان، آسیبپذیری این خانوارها دوچندان میشود. در این مواقع، کمک نقدی فوری و بلاعوض و تعریف درآمد باثبات و مکفی کمک شایانی به حفظ ثبات و کرامت انسانی این خانوارها میکند.
کار در معادن زیرزمینی زغالسنگ به دلیل شرایط کاری خاص، وجود ریسکفاکتورهای فراوان و تعدد وقوع حوادث، در زمره پرمخاطرهترین مشاغل قرار دارد. بنابراین برای پیشگیری از وقوع مجدد حوادث معدنی، تحلیل علل مختلف وقوع حوادث و برنامهریزی برای بهبود وضعیت ایمنی در صنایع معدنی، بهویژه در معادن زغالسنگ، ضروری است.
متأسفانه جانباختگان این حادثه در سن فعالیت و اغلب متأهل بودند که این امر منجر به آسیبپذیری مالی، روحی و اجتماعی همسر و فرزندان جانباختگان شده است. بیشتر جانباختگان این حادثه حداقل یک فرزند دارند که سن بیشتر فرزندان کمتر از ۱۸ سال است. در این شرایط، همسران جانباختگان که اکنون به عنوان زنان سرپرست خانوار مسئولیت مراقبت از فرزندان و تأمین هزینههای زندگی را دارند، با سختیهای بیشتری در زندگی اجتماعی مواجه هستند. نبود کار مناسب برای این زنان، شرایط را دشوارتر میکند.
لازم به ذکر است که در بین جانباختگان، سه نفر بدون همسر اما دارای فرزند هستند. متأسفانه شرایط این فرزندان حادتر و نیاز آنها به حمایت بیشتر است. بررسی دهک درآمدی جانباختگان براساس اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان، حاکی از آن است که بیشتر افراد حادثهدیده در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند. بنابراین برای افزایش تابآوری و کاهش آسیبپذیری بازماندگان این حادثه، اقدامات جامع حمایتی از جمله تأمین معیشت و بهویژه تأمین مسکن، امری ضروری است.
همچنین وزارت تعاون در گزارشی دیگر به بررسی وضعیت جبران خدمت کارگران شاغل در بخش استخراج معاون زغالسنگ پرداخته است. در بخشی از این گزارش هم تأکید شده کارگران معادن زغالسنگ ایران روزانه در شرایط سخت و محیطهای کاری پرمخاطره مشغول فعالیت هستند. تونلهای تاریک، هوای آلوده و ابزارهای قدیمی، همگی یادآور خطراتی هستند که بهرغم سهم دو درصد زغالسنگ در تولیدات معدنی کشور، هزینههای جانی و مالی قابل توجهی برای این کارگران به دنبال دارد. از سوی دیگر، پایینبودن دستمزدها که با هزینههای روزافزون زندگی هیچ تناسبی ندارد، فشار معیشتی زیادی بر خانوادههای این کارگران وارد کرده است.
بیش از ۸۶ درصد از کارگران معادن زغالسنگ دارای قرارداد مستقیم با کارفرمایان خود هستند. متوسط حقوق ماهانه شاغلین با قرارداد کار مستقیم در معادن زغالسنگ در سال ۱۴۰۱ حدود دو برابر حداقل مزد و ۱.۳ برابر حداقل دریافتی سال ۱۴۰۱ بوده است. متوسط پرداختیهای نقدی و غیرنقدی ماهانه شاغلین با قرارداد کار مستقیم حدود ۵۰ درصد حداقل مزد و دریافتی است.
از طرف دیگر، مقایسه ترکیب جبران خدمات شاغلان مستقیم و پیمانکاری در معادن زغالسنگ، بیانگر آن است که سهم سایر پرداختیهای نقدی و غیرنقدی در جبران خدمات شاغلان پیمانکاری با همان وظایف و در همان محیط کاری کمتر است. راه تشخیص تساوی یا همارزشبودن مشاغل یک کارگاه، تهیه و اجرای طرح طبقهبندی مشاغل است و با اجرای کامل آن میتوان عدالت مزدی را در محیطهای کاری برقرار کرد.
یکی دیگر از مشکلات جدی کارگران معادن زغالسنگ کشور، نابرابری در پرداخت مزد و مزایا در مناطق جغرافیایی یکسان است. برای مشاغل مشابه، تفاوت فاحشی در پرداخت بین معادن زغالسنگ مختلف وجود دارد که نارضایتی کارگران را به همراه داشته است. از سوی دیگر، در مقایسه با کشورهای همسایه، شرایط مزدی کارگران معادن زغالسنگ در این کشورها اغلب بالاتر است. در ترکیه و روسیه، پرداختیها نسبت به ایران سطح بسیار بالاتری دارند و حتی کشورهایی مانند قزاقستان و اوکراین نیز بهرغم چالشها و شرایط مشابه، دستمزد و شرایط بهتری برای کارگران معدن خود فراهم کردهاند.
به عنوان راهحل، در این گزارش پیشنهاد شده است که حداقل دستمزد برای کارگران معادن زغالسنگ، مطابق با ماده ۴۱ قانون کار به طور متفاوت تعیین شود. در صورتی که شورایعالی کار این موضوع را تصویب کند، با در نظر گرفتن شرایط دشوار و خطرناک این شغل، این کارگران دستمزدی بالاتر از حداقل معمول دریافت خواهند کرد. همچنین الزام معادن به اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل میتواند کمک کند تا تبعیضهای مزدی کاهش یابد و کارگران در مشاغل همارزش حقوق برابر دریافت کنند.
از دیگر پیشنهادات این گزارش سیاسی، انعقاد پیمانهای دستهجمعی کار است. این پیمانها میتوانند فرصتی برای کارگران باشند تا از طریق مذاکره با کارفرمایان، شرایط بهتری را برای حقوق و مزایای خود فراهم کنند. اگرچه انعقاد این نوع پیمانها به همکاری میان دولت و بخش خصوصی نیاز دارد، اما میتواند به بهبود شرایط مزدی و امنیت شغلی کمک زیادی کند.
علاوهبراین، پیشنهاد شده که نظام جبران خدمات از پرداخت دستمزدهای ثابت به سیستمی کارمزدی و مبتنیبر عملکرد تبدیل شود. چنین سیستمی میتواند انگیزهای برای کارگران فراهم کند تا با افزایش بهرهوری و بهبود کیفیت کار، از پرداختیهای بالاتری بهرهمند شوند. همچنین امکان برقراری مزایایی مانند حق جذب و فوقالعاده بازار کار برای کارگران زغالسنگ مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به ماهیت دشوار و نامساعد شغلهای مرتبط با استخراج، پرداخت این مزایا میتواند تا حدی بر میزان انگیزه و تعهد کارگران بیفزاید.
در نهایت، گزارش پیشنهاد میکند که با اجرای طرح بررسی پیمایش ساختار پرداختها در بازار کار یا پیمایش مزد توسط مراجع رسمی، به مقایسه پرداختها در مشاغل مشابه در سراسر کشور پرداخته شود تا بتوان با دیدی دقیقتر در مورد مسائل مربوط به مزد تصمیمگیری کرد.