شناسهٔ خبر: 70723413 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

انتقاد رئیس جمهور از توسعه بی‌مطالعه؛ پزشکیان: آب و برق و گاز را به روستا‌ها بردیم؛ اما تخلیه شدند

«در نقشه جامع بلندمدت آب، باید به طور دقیق و مستند مشخص شود که آیا شیرین‌سازی و انتقال آب راهکار مناسب‌تری است یا انتقال جمعیت به نزدیک آب یا راهکار‌های دیگر؟ نباید منابع و بودجه‌های محدود موجود را صرف طرح‌ها و برنامه‌هایی کنیم که مشکل را به شکل اساسی حل نمی‌کنند؛ ما امروز با تعداد زیادی روستا مواجه هستیم که با سختی و هزینه زیاد برای آنها آب و برق و گاز برده‌ایم و مدرسه و امکانات دیگر ایجاد کرده‌ایم، اما روستا نهایتاً از جمعیت تخلیه شده است».

صاحب‌خبر -

رئیس‌جمهور با اشاره به بررسی موضوع انتقال پایتخت از سوی دولت گفت: ما امروز با تعداد زیادی روستا مواجه هستیم که با سختی و هزینه زیاد برای آن‌ها آب و برق و گاز برده‌ایم و مدرسه و امکانات دیگر ایجاد کرده‌ایم، اما روستا نهایتاً از جمعیت تخلیه شده است. 

به گزارش هم میهن، رئیس‌جمهور با بیان اینکه «ادامه روند توسعه کشور بدون برخورداری از نقشه جامع بلندمدت ۵۰ تا ۱۰۰ساله آب، نه منطقی و نه اساساً ممکن است»، گفت: «توسعه بدون آب، سرابی بیش نیست». 

مسعود پزشکیان در جلسه دیروز هیئت دولت پس از ارائه گزارش «بررسی وضعیت موجود و برنامه‌های آب و فاضلاب در دولت چهاردهم» از سوی وزیر نیرو، با تاکید بر اینکه «برای موضوع آب باید با مطالعاتی دقیق و با لحاظ همه جنبه‌ها، نقشه‌ای جامع تهیه شود»، اظهار داشت: «توسعه بدون آب، سرابی بیش نیست». 

رئیس‌جمهور با بیان اینکه «ادامه روند توسعه کشور بدون برخورداری از نقشه جامع بلندمدت ۵۰ تا ۱۰۰ساله آب، نه منطقی و نه اساساً ممکن است»، افزود: «در گزارش ارائه‌شده برخی راهکارهای فوری برای رفع تنش‌های آبی بعضی مناطق ارائه شده، اما همین راهکارها نیز باید مبتنی بر راهکار بلندمدت اصلی ارائه شوند، والا باعث اتلاف منابع، از دست دادن زمان و حتی با استفاده نامناسب از منابع محدود فعلی، باعث تشدید مشکل در آینده نزدیک خواهند شد». 

پزشکیان تصریح کرد: «بحران کم‌آبی باید به شکلی موثر در همه سطوح جامعه و با کمک از همه مراجع اجتماعی برای عموم تشریح، تا یک عزم ملی برای مدیریت این بحران ایجاد شود؛ بدون همراهی جدی همه مردم و بخش‌ها نمی‌توانیم این معضل را رفع کنیم». 

رئیس‌جمهور با اشاره به بررسی موضوع انتقال پایتخت از سوی دولت گفت: «در نقشه جامع بلندمدت آب، باید به طور دقیق و مستند مشخص شود که آیا شیرین‌سازی و انتقال آب راهکار مناسب‌تری است یا انتقال جمعیت به نزدیک آب یا راهکارهای دیگر؟ نباید منابع و بودجه‌های محدود موجود را صرف طرح‌ها و برنامه‌هایی کنیم که مشکل را به شکل اساسی حل نمی‌کنند؛ ما امروز با تعداد زیادی روستا مواجه هستیم که با سختی و هزینه زیاد برای آن‌ها آب و برق و گاز برده‌ایم و مدرسه و امکانات دیگر ایجاد کرده‌ایم، اما روستا نهایتاً از جمعیت تخلیه شده است». 

هشدار رئیس‌جمهور درباره ابعاد بحران آب و نیاز کشور به برنامه جامع بلندمدت در شرایطی عنوان می‌شود که گزارش جدید موسسه منابع جهانی (WRI) نشان می‌دهد تا سال ۲۰۵۰ میلادی یک میلیارد نفر دیگر به جمعیت مناطق خشک و با تنش آبی بالا اضافه خواهد شد، نقاطی که حداقل ۴۰درصد منابع آب تجدیدپذیر در هر سال در آنجا مصرف می‌شود و در حال حاضر ۳/۳میلیارد نفر در آن مناطق زندگی می‌کنند. 

این گزارش حکایت از آن دارد که بر اساس شواهد و مطالعات انجام‌شده، علاوه بر کل شبه‌جزیره عربستان، ایران و هند، بیشتر کشورهای شمال آفریقا مانند الجزایر، مصر و لیبی نیز از جمله کشورهایی هستند که انتظار می‌رود تا سال۲۰۵۰ حداقل ۸۰درصد از آب در دسترس خود را مصرف کنند.

 براساس این گزارش، اثرات تغییرات آب و هوایی و افزایش جمعیت و برداشت‌های نادرست و بی‌رویه، منابع آب شیرین جهان را طی ۳۰ سال آینده به شدت تحت فشارقرار داده و تامین آب موجود برای مصارف خانگی، آشامیدنی و کشت مواد غذایی را به خطر می‌اندازند. موضوعی که در نهایت رشد اقتصادی کشورهای آسیب‌پذیر و همچنین امنیت غذایی جهانی را تهدید خواهد کرد.

موانع اصلاح الگوی کشت

سالانه حدود ۹۸ میلیارد مترمکعب آب در ایران مصرف می‌شود. بر اساس داده‌های پایگاه اطلاع‌رسانی دولت؛ کل حجم آب تجدیدپذیر کشور نیز براساس آخرین برآوردها حدود ۱۰۳میلیارد مترمکعب تخمین زده می‌شود که در شرایط حاضر بیش از ۹۰درصد آن، دو برابر شاخص‌های جهانی مصرف می‌شود که قریب ۸۷درصد آن در بخش کشاورزی، ۹درصد در بخش شرب و حدود ۳درصد در بخش صنعت مصرف می‌شود. ۵۵درصد از ۹۸میلیارد مترمکعب آبی که به‌صورت سالانه در کشور به مصرف می‌رسد، از طریق منابع آب زیرزمینی تامین می‌شود. 

روزنامه «شهروند» نیز اخیراً در گزارشی با اشاره به اینکه «ایران در زمینه اصلاح الگوی کشت به دلیل محدودیت‌های مالی، کمبود تکنولوژی و ضعف در برنامه‌ریزی، موفق نبوده است»، نوشت: «این‌عدم اصلاح، ادامه‌دار بودن مشکلات موجود در منابع آب و کشاورزی را تضمین می‌کند». 

بنابراین گزارش، در ایران تنها حدود ۸ درصد از کل سرزمین قابلیت کشت و زراعت دارد که سالانه ۷۰ میلیارد مترمکعب آب مصرف می‌کند و بخش کشاورزی، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب کشور است. یکی از چالش‌های این بخش، کاهش شدید وسعت اراضی کشاورزی و کوچک‌تر شدن قطعات زمین است.

تأکید بر کشت محصولات کم‌آب‌بر و استفاده از روش‌های نوین آبیاری مانند آبیاری قطره‌ای و هوشمند، می‌تواند به کاهش مصرف آب و افزایش بهره‌وری در کشاورزی کمک کند اما برای تحقق این اهداف، نیاز به آموزش کشاورزان، ارتقای آگاهی‌های زیست‌محیطی و حمایت دولت از پروژه‌های نوآورانه وجود دارد. 

در این گزارش با اشاره به رونمایی از «سند الگوی کشت برای تمام استان‌های کشور» در سال گذشته با هدف کاهش مصرف آب کشاورزی و تأمین حقابه‌های پایدار کشاورزی، به نقل از پیمان فلسفی، نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس، آمده است: «از حدود سه سال قبل که مسئله اصلاح الگوی کشت ابلاغ شده و در دستور کار دولت قرار گرفته، این موضوع مطرح است اما اعتبارات مورد نیازش هیچ‌گاه به طور جدی مورد توجه قرار نگرفت. در همان سال اول گفته می‌شد حدود ۴۰ تا ۵۰ همت ساماندهی الگوی کشت و اجرای سیاست‌های آن پول نیاز دارد اما تا جایی که من اطلاع دارم و به ما گزارش داده شده شاید یک‌دهم این مبلغ هم تا به حال از طریق سازمان برنامه و بودجه برای آن در نظر گرفته نشده است».

نامحدود دانستن آب، توسعه را به بن‌بست کشاند

محمدحسین عمادی، نماینده پیشین ایران در FAO (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) درباره ارتباط حوزه آب و توسعه گفت: «هر فاکتوری که در حوزه سیستم توسعه بتواند به عنوان یک عامل محدودکننده ایفای نقش کند، قطعاً می‌تواند تاثیرگذار باشد. آب منطقاً در فرآیند توسعه ملی هر کشوری نقش دارد. تا مدتی ما منابع آب را نامحدود حس می‌کردیم و بحث‌های توسعه عملاً براساس این باور اشتباه شکل می‌گرفت؛ آن هم در کشوری که تمدن آن، تمدن محدودیت آب بوده است. در تمدن ایران چه در دشت مرکزی و چه زاگرس و البرز، آب همیشه منبع اصلی محسوب می‌شده و براساس محدودیت آن سیستم‌هایی شکل گرفته است. طبیعت و اکوسیستم کشور، اصلی‌ترین عامل محدودکننده توسعه در ایران بوده است.

ما در پنج یا شش دهه اخیر، اشتباهی تاریخی مرتکب شدیم که این منبع محدود را نامحدود قلمداد کردیم. به همین دلیل تمام طرح‌های توسعه ایران شکست خورد. به همین دلیل است در هر مسیری که پیش می‌رویم – صنعت، کشاورزی، محیط زیست یا در حوزه شهری – با مشکل آب روبه‌رو می‌شویم.» 

او اضافه کرد: «همین تلقی اشتباه در دهه‌های گذشته باعث چه شد؟ مثلاً در یزد و کاشان با صنایع سرامیک روبه‌رو هستیم یا در اصفهان صنایع آب‌بری مثل فولاد با آن پِرتی آب را داریم. این یک مسئله عمومی در تمام کشور است. حتی کشاورزی ایران در طول تاریخ بر اساس منابع آب محدود و قنات بوده اما امروز دقیقاً برعکس است. دریاچه ارومیه، زاینده‌رود و تالاب گاوخونی به همین دلیل خشک شدند. بنابراین، چون ما این اشتباه محاسباتی را داشتیم و منابع را نامحدود دیدیم، همه برنامه‌ریزی‌هایمان غلط از آب درآمد.» 

این کارشناس حوزه آب و محیط زیست درباره صحبت رئیس‌جمهور مبنی بر خالی شدن روستاهای کشور، اظهار داشت: «به‌عنوان کسی که بعد از انقلاب به‌طور جدی در بحث توسعه روستایی و تحقیقات آن درگیر بوده به شما می‌گویم که ما برای حفظ کالبد روستا و دستیابی روستاییان به عدالت که معتقد بودیم به‌زعم ما پیش از انقلاب به آن‌ها ظلم شده بود، اقداماتی انجام دادیم.

دنبال این بودیم که مظاهر توسعه مانند آب، برق، راه، تلفن و مسکن روستایی را در آنجا برپا کنیم. در صورتی که دانش، تحقیقات و تجربیات کشورهای دیگر در آسیا و اروپا به ما می‌گوید محور توسعه روستا باید اشتغال و تولید باشد. اشتغال در روستا نیز بر پایه آب بوده چون بر کشاورزی استوار شده است. 

حتی صنایع روستایی نیز از یک سو برای صنعت و از سوی دیگر برای مصارف آشامیدنی به خاطر بالا رفتن جمعیت، بر آب متکی است. این اشتباه محاسباتی و برنامه‌ریزی اشتباه برای توسعه روستایی باعث شد برای حفظ آن کالبد، با هزینه‌های بسیار کلان امکاناتی به روستا بدهیم اما هدف‌مان تولید و اشتغال نباشد. وقتی این هدف نباشد، روستا فقط تبدیل به مسکن می‌شود. این روستا با محدودیت منابع آبی روبه‌روست.» 

او تاکید کرد: «الان ده‌ها و شاید صدها روستای ما منابع آبی لازم برای ادامه زندگی مردم را ندارند. در حالی که روستا در تاریخِ ایران، در مجاورت منابع آب به وجود آمده است. برای این است که آبادی را برای روستاها و بیابان را مناطق بدون آب استفاده می‌کنیم. این اشتباه محاسباتی باعث شد که توسعه روستایی ما عملاً به بن‌بست رسید.

آن هزینه‌های هنگفت برای بردن آب، برق و امکانات به روستا شده امکاناتی که سالمندان برای زندگی از آن‌ها استفاده می‌کنند. سالمندانی که کاری در روستا ندارند و با کمک خویشاوندان و فرزندان که به شهر رفته‌اند زندگی می‌کنند. زمان انقلاب، ایران ۷۵ درصد عشایر و روستایی و ۲۵ درصد شهرنشین داشت. الان دقیقاً برعکس شده و ۲۳ درصد روستایی داریم. تعادل شهر و روستا در کشور ما به هم خورده است.»

برچسب‌ها: