کمتر از ۲ هفته تا به قدرت رسیدن ترامپ، چهرههای سرشناس حوزه امنیت ملی و روابط بینالملل اندیشکدههای امریکا با تدوین گزارشهای راهبردی و توصیهنامههای سیاسی برای دولت جدید امریکا درصدد هستند تا ترامپ را از افتادن در دام اقدامات هزینهبر و خطرناک برای امریکا برحذر دارند. از جمله این افراد «ریچارد نفیو» یکی از طراحان تحریمهای امریکا علیه ایران در دوران ریاست جمهوری اوباماست که در ایران به خاطر کتاب «هنر تحریمها» شناخته میشود. او اخیراً در یادداشت مبسوطی درباره برنامه هستهای ایران به دولت ترامپ توصیه کرده برای آخرین بار به دیپلماسی شانس بدهد. نفیو حمله به تأسیسات هستهای ایران را اقدامی نامطلوب میداند که میتواند به شکست انجامیده و اعتبار ایالات متحده را در جهان بیشتر تضعیف کند. علاوه بر این، جان هافمن پژوهشگر ارشد در زمینه دفاع و سیاست خارجی در مؤسسه کاتو اخیراً با انتشار یادداشتی در پایگاه خبری هیل، ارگان رسانهای کنگره امریکا نوشت: وقتی صحبت از ایران میشود، بهترین گزینه ترامپ، دیپلماسی است. او باید برای کاهش تنشها با تهران، به عنوان اولین گام ضروری به سوی جداسازی بسیار مورد نیاز امریکا از خاورمیانه، تلاش کند. این رسانه امریکایی نوشت: «اگرچه بی اعتمادی جدی بین واشنگتن و تهران وجود دارد، اما دیپلماسی ممکن است.» اکنون در تازهترین مورد از توصیه کارشناسان حوزه امنیت ملی و روابط بینالملل در امریکا، ریچارد هاس، رئیس پیشین شورای روابط خارجی امریکا در تازهترین مقاله خود برای این نهاد مشورتی مطلبی را با عنوان «فرصت ایران؛ آنچه امریکا برای دستیابی به یک پیشرفت بزرگ باید انجام دهد» به رشته تحریر درآورده که در آن با تشریح وضعیت فعلی ایران تحت تأثیر تحولات اخیر در منطقه تأکید دارد که این وضعیت فرصتی استراتژیک و تاریخی است و واشنگتن باید با دیپلماسی شروع کند و در عین حال تهدید به استفاده از زور را حفظ کند. در ادامه متن یادداشت ریچاردهاس آمده است.
تجربه نشان میدهد که باید در خصوص نتایج استفاده از نیروی نظامی یا تحریمهای اقتصادی و همچنین تلاش برای اقدامات سخت در قبال نظام سیاسی ایران محتاط بود.
مسأله فقط تعیین اهداف نیست، بلکه اولویتبندی نیز اهمیت دارد، چرا که بدون شک نیاز به مصالحه وجود خواهد داشت: مسأله این است که چه چیزی در اولویت قرار گیرد. اما در مورد روشها، انتخاب کمتر میان دیپلماسی و اجبار است و بیشتر بر سر نحوه ترکیب و ترتیب این دو. رویکردی که بیشترین امیدواری را به همراه دارد، پیگیری هدف بلندپروازانه تغییر سیاست امنیت ملی ایران از طریق دیپلماسی است.
اهمیت این مسأله بسیار زیاد است. تصمیماتی که در این زمینه گرفته میشود، نه تنها تأثیرات عمدهای بر خاورمیانه خواهد داشت، بلکه پیامدهایی برای کل جهان، از جمله بازارهای انرژی به دنبال خواهد داشت. برای ایالات متحده نیز، این تصمیمات تعیین خواهد کرد که آیا میتواند بالاخره به وعده طولانیمدت خود برای تغییر تمرکز و انتقال منابع نظامی از خاورمیانه به اولویتهای دیگر، بویژه جلوگیری از تجاوز چین در منطقه هند و اقیانوس آرام، عمل کند یا خیر.
سه حوزه از رفتارهای ایران همچنان موجب نگرانی است؛ اول، حمایت ایران از نیروهای نیابتی است که در ۱۵ ماه گذشته بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. دوم، برنامه هستهای ایران است. ایران میزان اورانیوم غنیشده و سطح غنیسازی خود را افزایش داده است. احتمالاً تنها چند هفته با تولید اورانیوم با غنای کافی برای ساخت حدود دوازده سلاح هستهای فاصله دارد. هرچند تولید تسلیحات واقعی به زمان بیشتری (بین شش ماه تا یک سال) نیاز دارد، این روند میتواند با کمک شرکای باتجربهای همچون چین، کره شمالی، پاکستان یا روسیه تسریع شود.
سومین نگرانی، وضعیت ایران است. بهطور ایدهآل، سیاست ایالات متحده باید به هر سه حوزه نگرانی بپردازد و تلاش کند تا فعالیت نظامی ایران در منطقه را متوقف کند، سقفی قابلراستیآزمایی برای برنامه هستهای ایران تعیین کند که در صورت تلاش ایران برای رسیدن به نقطه گریز هستهای، هشدارهای کافی ارائه دهد.
سیاست خارجی مطلوب است
اما تلاش برای موفقیت در هر سه حوزه قطعاً به شکست میانجامد. سیاست خارجی باید میان آنچه ممکن است و آنچه مطلوب است تعادل برقرار کند و رویکردی با چنین جاهطلبیهایی غیرواقعبینانه خواهد بود، بخشی از این مسأله به این دلیل است که آنچه برای دستیابی به یکی یا دو هدف ضروری است، احتمالاً با دستیابی به هدف سوم ناسازگار خواهد بود.
برنامه هستهای باید بالاترین اولویت برای سیاستگذاران امریکایی باشد. ایران دارای سلاحهای هستهای و سامانههای تحویل آن میتواند تهدیدی وجودی برای شرکای منطقهای نزدیک ایالات متحده، بویژه اسرائیل باشد.
دلیل خوبی نیز وجود دارد که باور کنیم ایران دارای سلاحهای هستهای، کشورهای دیگر منطقه، از جمله عربستان سعودی و ترکیه را وادار به توسعه یا دستیابی به سلاحهای هستهای خود خواهد کرد. چنین تحولی احتمال وقوع درگیری در منطقه (حتی برای متوقف کردن چنین تلاشهایی) را افزایش میدهد و احتمال استفاده واقعی از سلاحهای هستهای را نیز بالا میبرد. ایجاد و حفظ ثبات در چنین شرایطی بسیار دشوارتر خواهد بود، چرا که تعداد تصمیمگیرندگان افزایش مییابد و انبارهای هستهای در معرض حملات پیشگیرانه قرار میگیرند.
امکان دیپلماسی
دیپلماسی باید امکان یک توافق بزرگ را بررسی کند: ایران باید به سقفی باز و قابلراستیآزمایی برای برنامه هستهای خود متعهد شود که میزان مواد غنیشده و سطح غنیسازی را محدود کرده و تضمین کند که هرگونه فعالیت یا ظرفیت هستهای ممنوعه مدتها قبل از تولید سلاح هستهای کشف شود. چنین توافقی از جنبههای قابلتوجهی با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ تفاوت خواهد داشت، چرا که برجام محدودیتهای زمانی داشت و رفتار منطقهای ایران را نادیده میگرفت.
بر اساس این توافق، ایران میتواند یک برنامه انرژی هستهای تحت نظارت شدید و محدودیتهای جدی داشته باشد و میتواند حمایت سیاسی و اقتصادی (اما نه نظامی) از بازیگران منطقهای ارائه دهد. تحریمهای اقتصادی بهطور قابل توجهی کاهش مییابد. همچنین، ایالات متحده آماده خواهد بود تا دولت کنونی ایران را به رسمیت بشناسد و از تلاش برای تغییر رژیم خودداری کند. واشنگتن باید آماده باشد تا این توافق را بهعنوان یک موافقتنامه رسمی به کنگره ارائه دهد تا اطمینان دهد که این توافق حتی پس از تغییر دولت امریکا پابرجا خواهد ماند.
شواهد نشان میدهد ایران ممکن است برای بحث درباره چنین توافقی آمادگی داشته باشد؛ معاون جدید رئیس جمهوری در امور استراتژیک (محمد جواد ظریف) در مقالهای در فارن افرز نوشت که دولت «امید به مذاکرات برابر در رابطه با توافق هستهای دارد.» رئیس جمهوری جدید نیز بهوضوح احیای اقتصاد کشور را در اولویت قرار داده است.
برخی تحلیلگران پیشنهاد دادهاند که به جای تلاش دیپلماتیک، استفاده از نیروی نظامی در اولویت قرار گیرد. درست است که بخش عمدهای از برنامه هستهای کنونی ایران میتواند نابود یا مختل شود، اما این راهحل دائمی نخواهد بود، زیرا تخصص هستهای که ایران به دست آورده قابل نابودی با زور نیست.
برخی دیگر به دنبال سیاست فشار حداکثری هستند که شامل استفاده گستردهتر از تحریمهای اقتصادی میشود. با این حال، سابقه تاریخی تحریمها نشان میدهد که نمیتوان انتظار داشت این ابزار به اهداف بلندپروازانه، آن هم در بازه زمانی مشخص، دست یابد.
توافق به نفع ترامپ است
رویکرد صحیح برای واشنگتن این است که با دیپلماسی آغاز کند. پیشنهاد کاهش تحریمها در ازای محدودیتهای هستهای و منطقهای احتمالاً در کوتاهمدت به نفع ایران خواهد بود. توافق جدید با ایران همچنین میتواند نیاز به استفاده از نیروی نظامی گسترده را منتفی کند، موضوعی که ترامپ بهطور سنتی از آن اجتناب کرده است. مسألهای که اینجا وجود دارد فوریت است. فرصتهای استراتژیک چنین نیستند. همانگونه که نویسنده هنر معامله بهخوبی میداند، چنین فرصتهایی باید بهسرعت مورد استفاده قرار گیرند.
منبع :Foreign Affairs
روزنامه ایران