این موضوع، بهطور ناخواسته، فرصتهای ورود به این مدارس را به دانشآموزانی محدود کرده است که از حمایتهای مالی خانواده برای شرکت در کلاسهای آمادگی بهرهمند هستند؛ نتیجه آن است که دانشآموزان مناطق محروم باوجود استعدادهای بالقوه، کمتر شانس حضور در این نظام آموزشی خاص را پیدا میکنند.
تعریف دقیقی از استعدادهای درخشان نداریم
پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بر این باور است که در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد آیا مدارس سمپاد، به عنوان نماد استعدادهای درخشان، توانستهاند تعریف جامعی از استعدادهای درخشان مطابق معیارهای بنیاد ملی نخبگان، شورای عالی انقلاب فرهنگی و استانداردهای بینالمللی ارائه دهند؟ آیا این مدارس توانستهاند همه استعدادهای برتر، شامل هنری، ورزشی و دیگر زمینهها را پوشش دهند؟
حجتالله بنیادی در گفتوگو با قدس با تأکید براینکه خلأ جدی بسیاری در پرورش استعدادهای درخشان وجود دارد، میگوید: مدارس سمپاد بسیار محدود و گزینشی عمل میکنند و تنها در تعداد کمی رشته و مناطق شهری بزرگ فعالیت دارند؛ در مقابل، مناطق روستایی و شهرهای کوچک از این امکانات محروم هستند، این تمرکز جغرافیایی مدارس سمپاد به مناطقی با رفاه نسبی بیشتر و خانوادههای با بضاعت مالی بالا، نشان از نابرابری آموزشی دارد.
وی با بیان اینکه سازوکار فعلی مدارس سمپاد شباهت زیادی به نظام کنکور دارد و حتی این روند به چهار سال پیش از دانشگاه منتقل شده است، ادامه میدهد: این موضوع موجب شده دانشآموزانی که وارد این مدارس میشوند، از امکانات بیشتری برخوردار باشند که خود بر نابرابری دسترسی به این مدارس تأثیرگذار است؛ ضمن اینکه تمرکز این مدارس صرفاً بر دانش و موفقیت در کنکور است و دیگر ابعاد تربیتی که برای پرورش یک دانشآموز سالم و مطابق سند تحول بنیادین لازم است، نادیده گرفته میشود.
میتوان با قطعیت عنوان کرد بنیه مالی خانوادهها و اینکه حتی این خانواده در چه نقطه کشور سکونت دارد در میزان دسترسی و قبولی آنها در این مدارس بسیار مؤثر است؛ این مسئله خلاف عدالت آموزشی است و شیوه اداره مدارس سمپاد، به نوعی ظلم به دانشآموزان این مدارس و دیگر دانشآموزان کشور است؛ در یک جامعه نرمال، همه افراد با تواناییهای مختلف باید در کنار هم باشند و از یکدیگر حمایت کنند.بنیادی معتقد است مدارس سمپاد قصه تلخی است که ناعدالتیهای بسیاری به دنبال دارد و میگوید: در این نظام هم دانشآموزان استعدادهای درخشان از این ناعدالتی آسیب میبینند و هم جامعه و هم دانش آموزان مدارس عادی و دولتی و این حس خوبی نیست و به پیشرفت جامعه نمیانجامد. این نگاه به پرورش استعدادهای درخشان و نگاه جزیرهای و لایهای داشتن به جامعه و مردم موجب آسیب و کندی پیشرفت جامعه میشود.
مدارس تکساحتی
وی با تأکید براینکه متأسفانه در مدارس سمپاد بقیه ساحتهای تربیتی برای تربیت یک دانشآموز سالم و دانشآموز تراز سند تحول نادیده گرفته میشود، میافزاید: تمرکز در این مدارس تنها بر دانش است و چون بعد اولویتدار همان دانش است، خود به خود قبولی و موفقیت این افراد در کنکور هم بیشتر است و این عین ناعدالتی است.این پژوهشگر میگوید: تفکیک دانشآموزان در مدارس سمپاد موجب میشود آنها به دلیل تمرکز زیاد بر دانش، از دیگر ابعاد تربیتی بازبمانند؛ این دستهبندی ممکن است در دوران مدرسه حس خوبی ایجاد کند، اما در جامعه، انتظارات نادرستی در ذهن دانشآموزان شکل میگیرد که دیگران باید به آنها امتیاز بیشتری دهند؛ در حالی که جامعه تنها به توانایی تأثیرگذاری افراد برای پیشرفت اهمیت میدهد.
وی با تأکید بر اینکه وجود مدارس سمپاد لازم است، اما باید نظام پرورش استعدادهای درخشان در کل کشور ایجاد شود، اظهار میکند: تفکیک جامعه به مدارس سمپاد و عادی، موجب چندگانگی، کندی پیشرفت و ناعدالتی میشود.
در حال حاضر بهترین مدارس و ساختمانها به مدارس سمپاد اختصاص یافته و دبیران باتجربه نیز معمولاً در این مدارس تدریس میکنند، در حالی که مدارس عادی از بسیاری از امکانات محروم هستند.بنیادی میافزاید: این ناعدالتیها موجب میشود هر چند وقت یکبار انتشار ویدئویی از وضعیت اسفبار یک مدرسه در یک نقطه از کشور بیتوجهی محض به مدارس عادی را نمایان کند؛ اینگونه سیاستها وضعیت خوبی را برای آینده جامعه و نظام تعلیم وتربیت رقم نمیزند.
نگاه جزیرهای و تمرکز منابع در مدارس سمپاد
پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نگاه جزیرهای و تمرکز منابع در مدارس سمپاد به جای ارتقای سطح کلی آموزش را برای جامعه مضر میداند و ادامه میدهد: برای مثال، باغبانی که فقط به چند درخت خاص توجه کند و دیگر درختان را رها کند، باغی پرثمر نخواهد داشت؛ این سیاستها موجب میشود نظام تعلیم و تربیت از اهداف خود فاصله بگیرد و حرکت جامعه در مسیر پیشرفت کند شود.
بنیادی تأکید میکند: افزون بر همه این موارد، توزیع نشدن عادلانه امکانات و منابع در خود مدارس سمپاد، اختلافهایی را میان دانشآموزان پذیرفتهشده ایجاد و دسترسی به آموزش باکیفیت را به عوامل جغرافیایی و اقتصادی وابسته کرده است؛ این وضعیت، به جای تحقق عدالت آموزشی، موجب افزایش نابرابریهای موجود در جامعه میشود.
وی به ضرورت بازنگری در شیوههای پذیرش و سیاستگذاریهای مرتبط با مدارس سمپاد تأکید میکند و ادامه میدهد: این نهاد باید بتواند به مأموریت اصلی خود، یعنی شناسایی و پرورش استعدادهای واقعی در تمام سطوح جامعه، عمل کند؛ باید شرایطی فراهم باشد که همه دانشآموزان روستا نیز بتوانند در آزمون ورودی مدارس سمپاد شرکت کرده و پذیرفته شوند.
این پژوهشگر ادامه میدهد: در وزارت آموزش و پرورش، بدنه جامعه سالهاست مورد غفلت قرار گرفته و آموزش و پرورش فعالیت خود را براساس نخبهپروری و تمایز گذاشته؛ بنابراین نیاز است این نوع مدارس در نواحی مختلف کشور وجود داشته باشد تا استعدادها شناسایی و در جهت مناسب هدایت شود.
وی با انتقاد از نبود پژوهشهای لازم درباره تأثیر مدارس سمپاد بر حل مسائل کلان کشور، تصریح میکند: تمرکز بر این مدارس موجب مهاجرت نخبگان میشود و سرمایههای علمی کشور را به هدر میدهد؛ به جای توزیع عادلانه فرصتها، منابع صرف گروه کوچکی از دانشآموزان میشود که در نهایت از کشور خارج میشوند و منافع آنها نصیب دیگر جوامع میشود.
توزیع ناعادلانه دسترسی به مراکز سمپاد
عضو سابق هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در تأیید توزیع ناعادلانه دسترسی به مراکز سمپاد در سراسر کشور عنوان میکند: هرچند آزمونهای سمپاد بهعنوان ابزاری برای شناسایی نخبگان طراحی شدهاند، اما همه دانشآموزان باهوش و مستعد به این مراکز دسترسی ندارند. برای مثال، دانشآموزان روستایی به دلیل نبود مراکز سمپاد شبانهروزی یا امکانات مناسب، فرصت شرکت در این آزمونها را از دست میدهند؛ همچنین، در شهرها نیز عواملی مانند کمبود انگیزه یا نبود آمادگی کافی موجب میشود بسیاری از دانشآموزان مستعد از این فرصت بهرهمند نشوند.
رمضان نیری براهمیت ظرفیتهای دانشآموزان در موفقیت در آزمونهای سمپاد تأکید میکند و میافزاید: نمیتوان بهطور مطلق گفت دانشآموزان موفق در آزمون سمپاد تنها با صرف هزینه به این موفقیت رسیدهاند؛ بلکه این موفقیتها نشانهای از وجود ظرفیتهای ذاتی است که با بهرههوشی مناسب همراه میشود؛ آزمونهای سمپاد صرفاً براساس حفظیات نیست، بلکه توانایی تحلیل و شناختی دانشآموز را میسنجد و سطح پیچیدهتری از توانمندیها را اندازهگیری میکند، بنابراین، ورود به این مدارس تنها با کلاسهای تقویتی و هزینههای مالی امکانپذیر نیست.
وی با اشاره به اینکه یکی از دیدگاهها درباره مدارس سمپاد این است که جداسازی دانشآموزان مستعد از دیگران میتواند سبب افزایش شکاف آموزشی شود، ادامه میدهد: تفکیک نخبگان از دیگر دانشآموزان به سلامت اجتماعی آسیب میزند، چرا که مدرسه باید محلی برای تمرین همزیستی و درک متقابل باشد؛ آموزش یکپارچه کمک میکند دانشآموزان در آینده بهتر نقشهای اجتماعی خود را ایفا کنند و تعامل مؤثرتری با یکدیگر داشته باشند.
وی ادامه میدهد: استعدادها و ظرفیتهای متفاوت دانشآموزان نیاز به برنامههای آموزشی متنوع و تخصصی دارد؛ جداسازی، اگرچه ایدهآل نیست، اما در شرایط فعلی نظام آموزشی ایران راهکاری برای جلوگیری از هدررفت استعدادهای برتر است.
یکی از انتقادهای رایج و درست به مدارس سمپاد این است که این مدارس به دلیل داشتن امکانات ویژه و جذب بهترین معلمان، موجب تضعیف مدارس دولتی میشوند. طبیعی است وقتی یکسری جداسازیها داشته باشیم خود به خود موجب تضعیف مدارس دولتی شود، انگیزه دانشآموزان در آن کمتر شده و آثاری را به دنبال خواهد داشت؛ متأسفانه جداسازیها با انواع و اقسام مدارس وجود دارد که اگر قرار باشد مدارس خاص کمتر شود شاید اولویت آخر، مدارس سمپاد باشد و میتواند قابل دفاعتر باشد.
آسیبهای روانشناختی و اجتماعی مدارس سمپاد
نیری تأکید میکند: نخبگان سرمایههای با ارزش انسانی هستند و جداسازی آنها از دیگران کار صحیحی نیست و از این رو مدارس سمپاد آسیبهای روانشناختی و اجتماعی بسیاری دارد.
بسیاری از دانشآموزان عادی که در مدارس سمپاد نیستند سرشار از استعدادها در زمینههای مختلف هستند و در جشنوارههای خلاقانه همچون خوارزمی موفقیتهای بسیاری را کسب کردهاند، در حالی که بهندرت در این جشنوارهها شاهد حضور سمپادیها هستیم، چون این جشنوارهها نیاز به ایده نو و خلاقانه دارد.وی ادامه میدهد: استعداد و ظرفیت دانشآموزان متفاوت است و نباید استعدادها ضایع شود؛ در یک نظام تعلیم و تربیت استاندارد و خوب باید برنامه، محتوا و روشها بهگونهای باشد که نیازهای متفاوت دانشآموزان را پوشش دهد.
در بسیاری از مدارس ما این امکان و ظرفیت وجود ندارد که دانشآموزان متفاوت آنجا حضور داشته باشند و سرویس و خدمات متفاوت بگیرند؛ در این شرایط است که استعداد بسیاری از دانشآموزان باضریب هوشی بالا ضایع میشود. در اینجا میان بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد؛ چرا که رشد جامعه در گرو نقشآفرینی نخبگان است و در نهایت به سمتی میرود که باید به دانشآموزانی که از هوش بالاتری برخوردارند خدمات ویژهتری بدهیم و محیط ویژهتری برای آنها فراهم کنیم.
نیری عنوان میکند: دغدغه اصلی اینجاست که خب ما نخبگان را جدا میکنیم و اینها یک نگاه نخبگانی به خودشان دارند و همین موجب میشود یک نگاه خودبرتربینی داشته باشند و خود را تافته جدا بافته از جامعه فرض کنند و همین نخبه به متخصصی تبدیل میشود که بیماری مریض را نمیفهمد، نداشتن او را درک نمیکند، معلولیت یک معلول را متوجه نمیشود و اینها آسیبهایی است که ممکن است در این مدارس به وجود بیاید.
عضو سابق هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر ضرورت تعادل میان نخبگی و همزیستی اجتماعی میافزاید: به هر میزانی که مدارس سمپاد اهمیت دارند در بحث کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی، نوعدوستی و... این مدارس باید قویتر شوند، بهگونهای که نخبه ما عشق به کشور و همنوع خود را داشته باشد و این دغدغهای جدی است که در مدارس سمپاد واقعاً وجود دارد.
وی تأکید میکند: نظام آموزشی کشور برای دستیابی به تعادل میان پرورش نخبگان و تأمین عدالت آموزشی، نیازمند بازنگری و ارتقای ساختارها، برنامهها و محتواهای آموزشی است؛ تنها در این صورت میتوان انتظار داشت تمامی دانشآموزان، صرفنظر از شرایط جغرافیایی یا اقتصادی، فرصت شکوفایی استعدادهای خود را داشته باشند.
خبرنگار: مهدی توحیدی