شناسهٔ خبر: 70642332 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟

موانع و زمینه‌های توافق ایران و آمریکا

‌تقابل ایران و آمریکا در سال‌های اخیر تشدید شده است و پیش‌بینی می‌شود با آغاز دولت ترامپ، این تقابل به نقطه «حاد بحرانی» برسد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند‌ جمهوری اسلامی ایران دیگر نباید با الگوی «نه مذاکره مستقیم و نه جنگ» که برای مواجهه با فشارهای آمریکا در دوران بایدن برگزیده بود، به مصاف دولت ترامپ برود، بلکه باید خود را با الگوی «هم مذاکره و هم جنگ» (اعم از جنگ ترکیبی و جنگ نظامی مستقیم و غیرمستقیم) آماده کند.

صاحب‌خبر -

‌تقابل ایران و آمریکا در سال‌های اخیر تشدید شده است و پیش‌بینی می‌شود با آغاز دولت ترامپ، این تقابل به نقطه «حاد بحرانی» برسد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند‌ جمهوری اسلامی ایران دیگر نباید با الگوی «نه مذاکره مستقیم و نه جنگ» که برای مواجهه با فشارهای آمریکا در دوران بایدن برگزیده بود، به مصاف دولت ترامپ برود، بلکه باید خود را با الگوی «هم مذاکره و هم جنگ» (اعم از جنگ ترکیبی و جنگ نظامی مستقیم و غیرمستقیم) آماده کند. طبیعی است که رسیدن به توافق عزتمندانه، عقلایی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای مدیریت تنش موجود میان ایران و آمریکا‌ست؛ چه اینکه افزایش تنش با دولت ترامپ، تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ را به همراه خواهد داشت. اما توافق عزتمندانه با آمریکا و در نقطه مقابل افزایش تنش و جنگ با آمریکا، پیشران‌هایی در سطح ملی ایران، در سطح ملی آمریکا، در سطح منطقه و در سطح نظام بین‌الملل دارد که ارزیابی هر یک از آن پیشران‌ها، می‌تواند‌ چشم‌انداز توافق‌ یا تضاد میان ایران و آمریکا را در دوره ترامپ پیش‌روی ما بگذارد. در این یادداشت به پیشران‌های توافق و تضاد با آمریکا در سطح ملی ایران می‌پردازیم و در یادداشت‌های بعد، سطوح بعدی را مطالعه می‌کنیم.

در داخل ایران‌ پیشران‌هایی که توافق را ممکن می‌کند، عبارت‌اند از:

١‌- عمل‌گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که در ‌45 سال گذشته در بافتار سیاست خارجی ایران نهفته بوده ‌و هرگاه حفظ جمهوری اسلامی ایران که از دیدگاه امام خمینی‌(ره) از اوجب واجبات است، اقتضا می‌کرده‌، تصمیمات عمل‌گرایانه اتخاذ می‌شده است. بنابراین خصلت عمل‌گرایی در سیاست خارجی ایران، پیشرانی برای رسیدن به توافق است.

٢‌- رویکرد دولت آقای پزشکیان نیز رسیدن به توافقی عزتمندانه است؛ چه اینکه آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی‌ خود از ضرورت تعامل با جهان گفت و رسیدن به توافق با آمریکا برای رفع تحریم‌های ظالمانه علیه ایران را ممکن دانست. آقای عراقچی نیز بارها از مفهوم «مدیریت تعارض با آمریکا» سخن گفته که می‌توان از این گزاره، تمایل دستگاه دیپلماسی برای مذاکره با آمریکا را تفسیر کرد.

٣‌- فشارهای ناشی از تحریم ظالمانه آمریکا علیه ایران که مانند یک شبکه جهانی حتی همسایگان دوست ایران را به صورتی اجتناب‌ناپذیر با آمریکا همراه کرده است، پیشران دیگری برای ضرورت توافق با آمریکا‌ست. بر کسی پوشیده نیست که توافق برجام، ثبات نسبی و رشد اقتصادی را برای ایران به همراه داشت و درست پس از خروج ترامپ از برجام در سال ١٣٩٧، کاهش رشد اقتصادی، افول ارزش پول ملی و تورم بی‌سابقه، گریبان اقتصاد ایران را گرفت. با روی کار آمدن دولت بایدن، روزنه‌هایی برای اقتصاد ایران حاصل شد که ترکیبی از دیپلماسی ایران و‌ تمایل بایدن به منظور کنترل برنامه هسته‌ای ایران و کنترل تنش با ایران بود. ترامپ در ماه‌های گذشته بارها از سیاست بایدن در قبال ایران انتقاد کرده و گفته سیاست بایدن باعث تزریق ١٥٠ میلیارد دلار به اقتصاد ایران شد. او از سیاست تحریمی خود علیه ایران به‌شدت دفاع کرده و وعده داده است‌ تحریم‌ها علیه ایران را تشدید خواهد کرد. افزایش تحریم‌ها علیه ایران، کم‌هزینه‌ترین راهبرد برای ترامپ است. راهبردی که به عقیده ترامپ، جواب هم داده است. بنابراین نگرانی از افزایش تحریم‌ها از سوی ترامپ نیز پیشرانی برای توافق با آمریکا در سطح ملی محسوب می‌شود.

٤‌- تحول‌خواهان در ایران به‌عنوان نیرویی سیاسی که در سطح جامعه طرفدارانی دارند و نفوذ فراوانی در جامعه از طریق رسانه‌ها دارند نیز پیشرانی برای توافق محسوب می‌شوند. افول مشارکت در انتخابات اخیر و نیز انتخاب آقای پزشکیان، به تحول‌خواهان در جامعه ایرانی قدرت مضاعفی داده است تا مطالبه خود برای تنش‌زدایی با آمریکا را بیش از گذشته مطرح کنند.

در نقطه مقابل، چهار پیشرانی قرار دارند که اتفاقا توافق با آمریکا را دچار مشکل می‌کنند و بلکه باعث تشدید تنش و حتی منازعه و جنگ با آمریکا می‌شوند:

١‌- ادراک تاریخی از آمریکا که سابقه‌ای منفی نزد سیاست‌مداران و افکار عمومی آگاه به تاریخ دارد. ایرانیان به دلایلی از قبیل کودتای ٢٨ مرداد، مداخله منفی آمریکا در جنگ تحمیلی، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، قرار‌دادن ایران در محور شرارت و به‌خصوص بی‌تعهدی آمریکا در برجام و... اعتمادی به آمریکا ندارند.

2- آمریکا‌ستیزی به‌عنوان مصداق استکبارستیزی، به عنصری هویت‌بخش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده‌‌ که کنار‌گذاشتن آن سخت است.

3- برخی از کانون‌های قدرت نیز مانعی جدی برای مذاکره با آمریکا هستند که هر‌کدام انگیزه‌ها و دلایل مخصوص به خودشان را برای ‌مذاکره‌نکردن با آمریکا دارند.

4- تجربه سخت و منفی جمهوری اسلامی ایران از توافق برجام و بدعهدی آمریکا و خروج ترامپ از برجام، کار را برای توافق با دولت ترامپ سخت‌تر می‌کند.

چنانچه پیشران‌های مشوق توافق و پیشران‌های مانع از توافق را در مقابل هم قرار دهیم، ملاحظه می‌کنیم که اراده دولت پزشکیان و خواست نیروهای تحول‌خواه‌ برای پیشبرد توافق با آمریکا با موانع جدی مواجه می‌شوند. به این معنا که ادراکات تاریخی، هویت آمریکاستیزی، کانون‌های قدرت ضد‌آمریکایی و تجربه منفی از برجام، هر‌کدام ترمز این دو پیشران را به نحوی می‌کشند؛ اما در نقطه مقابل، عمل‌گرایی ایران در سیاست خارجی و نیز موضوع فشارهای مضاعف ناشی از تحریم‌ها می‌توانند با عبور از موانع چهارگانه، زمینه‌های توافق با آمریکا را در دولت دوم ترامپ فراهم کنند.