فرنوش مخلص-دانشآموخته دانشگاه پاریس: استان خوزستان با تمدن کهن، شهر-رودخانههای مهم ایران را در خود جای داده است. رودخانههای بزرگ همچون کارون، دز و کرخه و تنوع جغرافیایی و فرهنگی خوزستان، این استان را به مهد تمدن با ظرفیت کلان توسعه تبدیل کرده است. از گذشتههای دور، شهرهای تاریخی خوزستان از جمله شوش، شوشتر و دزفول، به عنوان نمونههای ارزنده تعامل انسان و طبیعت، نمونههای برجستهای از همزیستی شهر با رودخانه را پدید آورده است.
از طرف دیگر، رودخانهها در این شهرها محور ادراک شهر بوده و کارکردهای مختلف شهری، سازمان فضایی و منظر شهری را سامان میدهند. علاوهبرآن، رودخانهها دالانهایی برای مواجهه با طبیعت از نظر حسی و معنایی به شمار میروند و فرصتی ارزشمند برای توسعه فعالیتهای اوقات فراغت شمرده میشوند. همچنین به دلیل دارابودن جنبههای اکولوژیک غنی، نقش مهمی را در بقای اکوسیستم شهر ایفا میکنند.
در سالهای اخیر، کمتوجهی به نقش سازههای آبی و ظرفیتهای مکانی این استان موجب شده است که از پتانسیلهای بالقوه آن در توسعه پایدار و برنامهریزی سرزمینی استفاده کافی نشود و از طرفی توسعه شهرهای مذکور همسان با سایر شهرهای ایران و مستقل از رودخانهها در نقش بستر شکلگیریشان انجام میشود.
عموم توسعه پشت به رودخانه و مستقل از آن برنامهریزی شده است. نتیجه این نگاه ابزاری به رودخانهها، در ارتباط آن با بافت تاریخی و ایزولهشده شهرهایی چون شوشتر و شوش قابل تأمل است. برنامهها و طرحهایی که عموما دو بعد دارند: گردشگری و بهرهبرداری صنعتی از بستر رودخانههای خوزستان مانند سدسازیهای متعدد در مسیر آب. سازههای آبی شوشتر در کدام بخش زیست امروز این شهر کارکرد دارد و معیشتهای وابسته به آن چگونه بهروزرسانی شدهاند؟ بافتهای محلهای چه ارتباطی با آب و مسیر رودخانه دارند؟ سؤالاتی که در مدیریت این شهرها در فرایند توسعه بیپاسخ مانده و نقشی برای آنها تعریف نشده است.
رودخانههای مذکور از نظر تاریخی عاملی کلیدی در مکانیابی و توسعه شهرهای بومی و تاریخی خوزستان بودهاند. به همین دلیل، شهر و رودخانه، از نظر تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، شهرنشینی و زیستمحیطی همواره دارای رابطه مستقیم با یکدیگر بودهاند.
در دوره معاصر، کمتوجهی به نقش سازههای آبی و ظرفیتهای مکانی رودخانهها در این شهرها موجب شده برنامهریزی سرزمینی مغفول واقع شوند. بعد معنایی و کارکردی رودخانه در شکلگیری و ساماندهی شهر-رودخانه بهویژه در شهرهای شوش و شوشتر به بعدی خاطرهای برای جذب گردشگر تنزل یافته است. آنچه در زندگی امروز این شهرها قابل توجه است، افتراق کارکردی و هویتی آنها با رودخانه همجوارشان است. بستری که عامل مهم شکلگیری در ساماندهی تمدنی و کارکردی این سرزمین بوده، امروز فقط به بعدی زیستمحیطی و عاملی صنعتی در شهرهای همجوار آن بدل شده است.
این پیوند و ارتباط متقابل بین این دو پدیده طبیعی و انسانساز با توسعه صنعتی و رشد شهرهای ماشینمحور امروز، دچار اختلال شده که در نتیجه آن، به واسطه رشد فعالیتهای صنعتی، رودخانهها با هویتی و کارکردی که داشتهاند به دست فراموشی سپرده شدند. اقداماتی چون کنترل و بهرهبرداری بیشتر از رودخانه، عامل مهمی در کانالیزهشدن و کاهش سطح آب و جدایی وابستگی شهرها با آن بوده است.
فعالیتهای آبی شهرهایی مانند شوشتر که مهد سازههای آبی ایران است، در زیست شهری به دست فراموشی سپرده شده و تنها عاملین میراث فرهنگی و محققین محدود این حوزه درباره کارکردهای آبی شوشتر و ارزشهای هویتی و کارکردی آن آگاهند. اگرچه سطح آگاهی این ارگان نیز به صورت تأکید بر حفظ شکل این سازههاست و نقش مفیدی در بهرهبرداری و تداوم زیست طبیعی آن با شهر ندارند.
از طرفی، براساس چشماندازهای بلندمدت توسعه خوزستان در سند آمایش سرزمین نیز، به نظر میرسد رویکردهای مطرحشده عمدتا بر جنبههای فنی بهرهبرداری از آب تمرکز داشته و کمتر به ظرفیتهای سرزمینی و ارزشهای مکانی استان به عنوان محور تبیین راهبردها توجه شده است. راهبردهای سند، اگرچه در ظاهر جامع و گسترده هستند، در عمل برخی از ابعاد توسعه پایدار، از جمله محیط زیست، مشارکت جوامع محلی و حفظ میراث فرهنگی را به حاشیه بردهاند.
بنابراین ماهیت این شهرها مستقل از رودخانه درحال توسعه است. آنچه از هویت رودخانه در منظر شهرها خوانش میشود، در بافتهای تاریخی و در ابعاد گردشگری و صنعتی مورد توجه بوده و تعامل شهروندی و زیست شهری به حداقل رسیده است.
خوزستان نهتنها به دلیل منابع غنی نفت و گاز، بلکه به سبب فرهنگ غنی، صنایع دستی، کشاورزی و معماری تاریخیاش، دارای قابلیتهایی است که میتواند الگویی برای توسعه پایدار در سطح ملی باشد. رودخانهها و نقش آنها در توسعه شهرهای تاریخی این استان، نمونههای برجستهای از این قابلیتها هستند که مردمان این سرزمین با شناخت ظرفیتهای موجود توسعه تمدنی سکونتگاها و ساختار اقتصادی و زیستی خود را حول این ساختار تعریف کردهاند؛ رودخانهها از دیرباز، زیرساختهای طبیعی خوزستان برای سکونت، کشاورزی، صنعت و انتقال فرهنگ بودهاند.
بااینحال، در برنامهریزیهای سرزمینی معاصر، توجه به این زیرساخت ارزشمند مغفول مانده و از اولویت محورهای توسعه براساس ظرفیت بیرونی و افزوده تعریف شدهاند که نتیجه آن جز چالشهاییهای امروز شهرهای خوزستان نیست. نبود درک عمیق از مفهوم مکان و اهمیت آن در برنامهریزی، موجب شده است رویکردهای توسعهای در استان خوزستان نتوانند تعادل مناسبی میان انسان، طبیعت و زیرساختهای تاریخی برقرار کنند.
رویکرد مکانمحور در برنامهریزی سرزمینی، راهکاری حیاتی برای استفاده بهینه از ظرفیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی استان خوزستان است. با توجه به تأکید مقام معظم رهبری و اسناد بالادستی کشور بر اهمیت ویژه این استان، ضروری است که برنامهریزان و سیاستگذاران با تغییر نگاه به منابع طبیعی و زیرساختهای تاریخی، توسعهای پایدار و متوازن را در خوزستان محقق کنند.
تحقق توسعه پایدار در خوزستان، نیازمند تغییر نگاه برنامهریزان از رویکردهای سنتی به رویکردهای مکانمحور است. این تغییر رویکرد برپایه شناخت این نظریه و تبیین ظرفیتهای مکانی استان ممکن میشود. فرهنگسازی در زمینه اهمیت رودخانهها و ایجاد درکی عمومی از شهر رودخانهها به عنوان زیرساخت منظرین و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، میراثی و گردشگری گامی حیاتی در این راستاست.