به گزارش جهان نیوز به نقل از کیهان، علی ماجدی که در دولت روحانی به اجبار قانون منع بهکارگیری بازنشستگان از سفارت کنار گذاشته شد، به روزنامه شرق گفته است: ما سالهاست که با ناترازی دیپلماتیک مواجهیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم ایالات متحده آمریکا قدرت اول اقتصادی و نظامی جهان است و حالا تصور کنید که ما به هر دلیلی در این حدود چهار دهه خودمان را از برقراری ارتباط منطقی، متوازن و درعینحال بر اساس احترام متقابل محروم کردهایم. قطعاً چنین شرایطی ما را به یک ناترازی بزرگ در حوزه سیاست خارجی میرساند. شما به همین روسیه و چین که داعیه روابط راهبردی با آنها را داریم، نگاه کنید. آنها هم در تمام این سالها روابط عمیقی با آمریکاییها داشته و دارند.
خبرنگار شرق میپرسد: آیا مبنای قدرت در سیاست خارجی لزوماً تضمینکننده منافع خواهد بود؟ چون در واکنش کیهان به گفتههای شما عنوان شده بود که «دولتهای گوناگون آمریکا دنبال مذاکره و تعامل بر اساس احترام متقابل و پایبندی به تعهدات نبودهاند، بلکه هرکدام میخواسته خواستههای زورگویانه و نامشروع خود را به طرف ایرانی دیکته کند یا با گروگانگرفتن برجام (در دولتهای ترامپ و بایدن)، باجهای بیشتری مطالبه کند بیآنکه حقوق حداقلی ایران در توافق را محترم بشمارد».
ماجدی ضمن طفره از پاسخ به سؤال میگوید: ببینید، دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصتهاست. پس کسی داعیه اخلاقمداربودن آمریکاییها را ندارد. کما اینکه چینیها یا روسها و هیچ کشور دیگری نمیتواند بر اساس ملاک اخلاق و عدالت در سیاست خارجی عمل کنند. برای همه کشورها منافع است که تعیین میکند که چه رفتاری داشته باشد. حالا چرا ما نباید از فرصت رابطه با آمریکا استفاده کنیم؟ سؤال من این است که چرا باید با قدرت اول جهان سرِ ستیز داشته باشیم؟
چنان که از سخنان این دیپلمات سابق و بازنشسته بر میآید، امثال او جز تکرار اینکه آمریکا ابرقدرت است و چارهای جز مذاکره و توافق با او نداریم، حرف تازه و استدلال قوی درباره کیفیت این مذاکره و توافق و تعامل ندارند. به عنوان مثال باید از امثال ماجدی و دیگر عناصر مرعوب غرب پرسید که آیا چین هم در مذاکره و تعامل با آمریکا ادعا میکرد امضای کری تضمین است و بنابراین همه امتیازات نقد را واگذار میکرد و سپس دنبال التماس برای نقد کردن چک بیمحل توافق میدوید، چنان که تیم پخت و پز کننده برجام انجام داد؟! آیا روسها نگفتند که آمریکاییها سر توافقات موشکی و... سر ما کلاه گذاشتند و اوکراین را تبدیل به پایگاه نظامی و اطلاعاتی کردند؟!
آقای ماجدی توضیح بدهد احترام متقابلی که ادعایش را میکند در برجام کجا بود که ما 95 درصد برنامه هستهای را تعلیق و تعطیل کردیم، اما طرف آمریکایی (دولت ترامپ) به تعهد جاری خود درباره دادن ویزا به نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل عمل نکرد و معاون دفتر روحانی را که نامزد نمایندگی ایران در مقر سازمان ملل بود، تروریست خواند و دیپورت کرد؟ عجز و ناله آقای ظریف مبنی بر این که بعد از بیست ماه نمیتوانیم یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم، یا سوخت ندادن به هواپیمای او در مونیخ چطور، احترام متقابل پسابرجامی بود؟ چرا امثال ماجدی صدها رفتار توهینآمیز از این دست درست بهنگام اعتماد سازی یکطرفه طیف خوش خیال نسبت به غرب را نمیخواهند ببینند و سر به زیر شن فرو میبرند؟! از چند حالت خارج نیست؟ یا کرامت شخصیت و عزت و احترام ملی سرشان نمیشود و میخواهند حقارت خود را به یک ملت عزیز و مقتدر توسعه بدهند؟ یا اینکه ماجرا را متوجه میشوند اما به جای اینکه نگران منافع ملی باشند، مأمورند منافع رژیمهای مستکبر غربی را توجیه کنند.
اگر «دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصتهاست»، اعتماد بلاوجه به آمریکا و اروپا، تنظیم نامتوازن تعهدات و مطالبات، و سه سال فرصت سوزی و خوشخیالی حتی پس از خروج آمریکا از توافق و گربه رقصانی تروئیکای اروپایی، از کدام هوش و ذکاوت پیروی میکرد که اقتصاد ایران را فلج کرد؟! نفس اینکه دیپلمات سابق (به اجبار قانون بازنشسته شده) بعد از همه خیانتها و جنایتهای آمریکا میگوید «چرا باید با قدرت اول جهان سرستیز داشته باشیم؟»، نشان میدهد که او هیچ حقی برای ملت خود قائل نیست و مانند دیلماجهای رده چندم طرف مقابل حرف میزند!
نهایتاً از آقای دیپلمات سابق میپرسیم تراز دیپلماتیک، رویکرد دیکتاتورهایی مثل پهلوی و بن سلمان است که گاو شیرده محسوب میشدند و اجازه داشتند با سرکوب ملتهای خود، مرتکب هر جنایتی بشوند؟ یا قهقرای دیپلماتیک برجامی که موجب شد صادرات نفت به پایینترین حد ظرف چند دهه گذشته برسد، اروپا با ماسماسک «اینستکس» به شیدایان برجام اهانت کند، و به اذعان ظریف، به دوستان و متحدان روزهای سختی
بیاعتنایی شود؟!
خبرنگار شرق میپرسد: آیا مبنای قدرت در سیاست خارجی لزوماً تضمینکننده منافع خواهد بود؟ چون در واکنش کیهان به گفتههای شما عنوان شده بود که «دولتهای گوناگون آمریکا دنبال مذاکره و تعامل بر اساس احترام متقابل و پایبندی به تعهدات نبودهاند، بلکه هرکدام میخواسته خواستههای زورگویانه و نامشروع خود را به طرف ایرانی دیکته کند یا با گروگانگرفتن برجام (در دولتهای ترامپ و بایدن)، باجهای بیشتری مطالبه کند بیآنکه حقوق حداقلی ایران در توافق را محترم بشمارد».
ماجدی ضمن طفره از پاسخ به سؤال میگوید: ببینید، دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصتهاست. پس کسی داعیه اخلاقمداربودن آمریکاییها را ندارد. کما اینکه چینیها یا روسها و هیچ کشور دیگری نمیتواند بر اساس ملاک اخلاق و عدالت در سیاست خارجی عمل کنند. برای همه کشورها منافع است که تعیین میکند که چه رفتاری داشته باشد. حالا چرا ما نباید از فرصت رابطه با آمریکا استفاده کنیم؟ سؤال من این است که چرا باید با قدرت اول جهان سرِ ستیز داشته باشیم؟
چنان که از سخنان این دیپلمات سابق و بازنشسته بر میآید، امثال او جز تکرار اینکه آمریکا ابرقدرت است و چارهای جز مذاکره و توافق با او نداریم، حرف تازه و استدلال قوی درباره کیفیت این مذاکره و توافق و تعامل ندارند. به عنوان مثال باید از امثال ماجدی و دیگر عناصر مرعوب غرب پرسید که آیا چین هم در مذاکره و تعامل با آمریکا ادعا میکرد امضای کری تضمین است و بنابراین همه امتیازات نقد را واگذار میکرد و سپس دنبال التماس برای نقد کردن چک بیمحل توافق میدوید، چنان که تیم پخت و پز کننده برجام انجام داد؟! آیا روسها نگفتند که آمریکاییها سر توافقات موشکی و... سر ما کلاه گذاشتند و اوکراین را تبدیل به پایگاه نظامی و اطلاعاتی کردند؟!
آقای ماجدی توضیح بدهد احترام متقابلی که ادعایش را میکند در برجام کجا بود که ما 95 درصد برنامه هستهای را تعلیق و تعطیل کردیم، اما طرف آمریکایی (دولت ترامپ) به تعهد جاری خود درباره دادن ویزا به نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل عمل نکرد و معاون دفتر روحانی را که نامزد نمایندگی ایران در مقر سازمان ملل بود، تروریست خواند و دیپورت کرد؟ عجز و ناله آقای ظریف مبنی بر این که بعد از بیست ماه نمیتوانیم یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم، یا سوخت ندادن به هواپیمای او در مونیخ چطور، احترام متقابل پسابرجامی بود؟ چرا امثال ماجدی صدها رفتار توهینآمیز از این دست درست بهنگام اعتماد سازی یکطرفه طیف خوش خیال نسبت به غرب را نمیخواهند ببینند و سر به زیر شن فرو میبرند؟! از چند حالت خارج نیست؟ یا کرامت شخصیت و عزت و احترام ملی سرشان نمیشود و میخواهند حقارت خود را به یک ملت عزیز و مقتدر توسعه بدهند؟ یا اینکه ماجرا را متوجه میشوند اما به جای اینکه نگران منافع ملی باشند، مأمورند منافع رژیمهای مستکبر غربی را توجیه کنند.
اگر «دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصتهاست»، اعتماد بلاوجه به آمریکا و اروپا، تنظیم نامتوازن تعهدات و مطالبات، و سه سال فرصت سوزی و خوشخیالی حتی پس از خروج آمریکا از توافق و گربه رقصانی تروئیکای اروپایی، از کدام هوش و ذکاوت پیروی میکرد که اقتصاد ایران را فلج کرد؟! نفس اینکه دیپلمات سابق (به اجبار قانون بازنشسته شده) بعد از همه خیانتها و جنایتهای آمریکا میگوید «چرا باید با قدرت اول جهان سرستیز داشته باشیم؟»، نشان میدهد که او هیچ حقی برای ملت خود قائل نیست و مانند دیلماجهای رده چندم طرف مقابل حرف میزند!
نهایتاً از آقای دیپلمات سابق میپرسیم تراز دیپلماتیک، رویکرد دیکتاتورهایی مثل پهلوی و بن سلمان است که گاو شیرده محسوب میشدند و اجازه داشتند با سرکوب ملتهای خود، مرتکب هر جنایتی بشوند؟ یا قهقرای دیپلماتیک برجامی که موجب شد صادرات نفت به پایینترین حد ظرف چند دهه گذشته برسد، اروپا با ماسماسک «اینستکس» به شیدایان برجام اهانت کند، و به اذعان ظریف، به دوستان و متحدان روزهای سختی
بیاعتنایی شود؟!