زهره قلیچی
یکی دو روز پیش معاون علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه در یک گفتوگوی رسانهای حرفهایی زده است که از چند زاویه میشود با آن برخورد کرد و هم میشود با آن موافق بود و هم مخالف. او در گفتههای خود، بر نگاه اقتصادی به آموزش پرداخته و نکاتی را مطرح کرده است که میشود گاه از سر تردید به آن نظر انداخت و گاه میتوان با آن همراهی کرد و آن را درست دانست. اما باید به این نکته توجه داشت که اهمیت آموزش تاکنون چنان بوده و هست که در تمام نظامهای اقتصادی دولتها سعی در تأمین هزینههای آن دارند و احتمالا این اعتقاد را دارند که خرجکردن پول در آموزش، سرمایهگذاری است، نه هزینه صرف که بخشی از بودجه را مشغول خود کند و هیچ دستاوردی هم نداشته باشد. درحالحاضر، آنطور که برخی از کارشناسان میگویند، غیر از جمهوری اسلامی ایران که در دولتهای مختلف آموزش را بنابه ملاحظات مالی و هزینهای رها کرده، در لیبرالترین کشورها، آموزش عمومی را به معنای واقعی کلمه «غیرانتفاعی» میدانند و به الزامات این غیرانتفاعیبودن، پایبند هستند.
در همین ایالات متحده آمریکا که به عنوان قطب سرمایهسالاری شناخته میشود، با اندکی تحقیق میتوانید به واقعیتهای سیستم آموزشی این کشور دست پیدا کنید. در این کشور و ایالتهای مختلف آن، «کودکان از مهدکودک تا کلاس 12 میتوانند به صورت رایگان به مدارس دولتی بروند. شهر، ایالت یا دولت فدرال بودجه مدارس دولتی را تأمین میکند تا مجبور نباشید هزینهای بپردازید. قانون آموزشوپرورش میگوید همه حق دارند از آموزش رایگان برخوردار شوند. برای ثبتنام فرزندتان در مکتب لازم نیست شهروند ایالات متحده یا مقیم دائم قانونی باشید. علاوهبرآن، بسته به رشته، شما باید در برخی از رشتهها برای لوازم، مواد و فعالیتها هزینه کنید.
دانشآموزان را نمیتوان از نظر منشأ، نژاد یا رنگ مورد تبعیض قرار داد./ معلمان نمیتوانند از دانشآموزان شماره تأمین اجتماعی یا وضعیت مهاجرت آنها را بخواهند./ همه دانشآموزان از حق آزادی مذهب برخوردارند. مدارس و کتابخانههای دولتی نمیتوانند حجاب، روسری یا لباسهای مذهبی را ممنوع کنند.
مدارس دولتی کلاسهای ریاضی، خواندن، نوشتن، مطالعات اجتماعی، هنر و علوم را ارائه میدهند. در برخی مدارس، دانشآموزان میتوانند زبانهای خارجی را یاد بگیرند. برخی از آنها مهارتهای فنی و حرفهای مانند نجاری یا زیباییشناسی را نیز ارائه میدهند.
در ایالات متحده آمریکا سطوح تحصیلی وجود دارد. مراکز آموزشی دولتی بین چهار تا شش سالگی شروع میشود و تا 16 تا 18سالگی ادامه دارد. برخی از مدارس دولتی برنامههای ورزشی ارائه میدهند که بسته به مدرسه، متفاوت است. برخی از مدارس در یک موضوع دانشگاهی یا هنر تخصص دارند. در ایالات متحده، مدارس جامعی وجود دارد که دانشآموزان آموزش ویژه در کلاسها ادغام شدهاند. مدارس دولتیای وجود دارند که برای دانشآموزانی که دانش انگلیسی محدودی دارند، درس ارائه میدهند».
اینهایی که داخل گیومه مطرح شد، بخشی از قوانین و شرایط آموزشی در مدارس ایالات متحده آمریکاست که مهد سرمایهسالاری شناخته میشود و در آن به دلیل اهمیت آموزش و ماهیت آن، دولت چتر حمایتی خود را بسیار جدی بر سر آموزش قرار داده است. حتما در ایالات متحده خیرینی هستند که در تأمین هزینه غذا به مدارس کمک میکنند. حتما افرادی هستند که در بخشهای مختلف آموزشی به صورت خیریه فعال هستند، اما آن وضعیت لجامگسیختهای که در حوزه آموزش کشور ما دیده میشود، به طور قطع در مهد سرمایهسالاری دنیا وجود ندارد.
خدمات آموزشی رایگان، تعطیل!
معاون علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه با یکی از رسانهها گفتوگو کرده و مستقیم سراغ مسئله آموزش رایگان رفته و تلویحا این موضوع را مطرح کرده که در برخی از رشتهها باید بساط آموزش رایگان جمع شود. او از قید «برخی» استفاده کرده است، اما در ایران از این «برخی»ها زیاد دیده شده است. او گفته: درحالحاضر نیاز کشور و همچنین نیاز بازار کار در بسیاری از رشته/گرایشها اشباع شده و ارائه خدمات آموزشی رایگان در آنها توجیه اقتصادی ندارد. در مقابل برخی رشتههایی هستند که مورد نیاز کشور بوده اما تقاضا برای ورود به آنها محدود است. «محسن نجفیخواه»، معاون علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه، درباره اصلاح نظام مالی آموزش عالی که وزیر علوم بهتازگی مطرح کرده، در پاسخ به این سؤال که آیا این موضوع در دست اقدام است، گفته: براساس مفاد ماده ۹۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت، مقرر شده است وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان اقدامات قانونی لازم را برای اصلاح نظام تأمین مالی هزینههای تحصیلات عالی براساس پایش (کنترل) کیفی و کمّی خدمات آموزشی، با رعایت اصل سیام قانون اساسی به عمل آورند.
به گفته او، شاخصههای مهمی که این اصلاح باید در راستای آنها انجام شود شامل: ۱. اهداف آمایش آموزش عالی، ۲. تنظیم ارتباط تحصیل و اشتغال، ۳. ارتقای پاسخگویی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهش و فناوری به نیازهای بازار کار و تقاضای اجتماعی، ۴. افزایش جذابیت تحصیل در رشتههای دارای اولویت کشور و ۵. حذف رشتههای غیرضرور است.
آنچه معاون علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه گفته، به طور قطع دارای نقصهای فراوان است و البته دستکم در یک مورد خود او بلافاصله متوجه شده و گفته است: همانگونه که در اصل سیام قانون اساسی تصریح شده، ارائه آموزش عالی رایگان در حد نیازهای کشور و تا سرحد خودکفایی است. درحالحاضر نیاز کشور و همچنین نیاز بازار کار در بسیاری از رشته/گرایشها اشباع شده و ارائه خدمات آموزشی رایگان در آنها توجیه اقتصادی ندارد. در مقابل برخی رشتهها هستند که مورد نیاز کشور بوده، اما تقاضا برای ورود به آنها محدود است.
ریسمان سیاه و سفید آموزش
این حرفها البته دفعه اولی نیست که زده میشود اما به طور قطع، آموزش در مقطع دبستان و تحصیلات عمومی که تا سطح دبیرستان را شامل میشود، مطابق قانون اساسی باید رایگان باشد و اما روزی دستی گشاده بر خوان طبقاتیسازی این جامعه از آستین مدارس غیرانتفاعی درآمد و آموزش این کشور را طبقاتی کرد و پس از آن با فعالشدن مافیای کنکور در آزمون دانشگاههای مختلف، این وضع را به سطح دانشگاهها کشاند. آنچه واضح است، زمانی که قرار شد مدارس غیرانتفاعی ایجاد شود، استدلال این بود که نباید کسانی را که توانایی برخورداری از آموزش باکیفیت را دارند از چنین سطحی از آموزش محروم کرد. باید شرایطی پیش آورد و آنها که میتوانند از پس هزینههای آموزش خصوصی برآیند، این دسترسی را داشته باشند. کار آن استدلال امروز به جایی رسیده که خانوادهها برای دانشآموزان هزینههای میلیاردی میکنند و نوعی از رقابت را در این حوزه به راه انداختهاند و آنهایی را که توان پرداخت چنین هزینهای را ندارند، در چرخه تبعیض آموزشی قرار داده است. سخنان آقای معاون از آنجا ترسناک است که ما این روزها را دیدهایم و خب مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد، و الا این حرف که رشتههای اشباعشده باید از گردونه بار مالی بر دولت حذف شوند، حرف درستی است.