تغییر نام خیابان بیستون تهران به «شهید یحیی سنوار» که در نهایت با مقاومت و اعتراض شدید مردم منتفی شد، بار دیگر موضوع تغییر نام معابر شهر پس از انقلاب اسلامی را در کانون توجه قرار داد.
بررسی مصوبات شوراهای شهر تهران از دوره یکم تا ششم نشان میدهد که در طول شش دوره گذشته، بیش از شش هزار و ۵۰۰ مورد نامگذاری معابر و اماکن عمومی شهر تهران انجام شده و اکنون نیز این آمار افزایش یافته است.
بر مبنای گزارش روزنامه هممیهن، در دوره اول مدیریت شهری ۲۶ مورد، در دور دوم مدیریت شهری ۴۹۵ مورد، در دوره سوم مدیریت شهری سه هزار و ۴۴۰ مورد، در دوره چهارم مدیریت شهری یک هزار و ۵۰۲ مورد، در دوره پنجم مدیریت شهری ۹۱۴ مورد نامگذاری به تصویب رسید. طی سه سال فعالیت دوره ششم مدیریت شهری نیز تاکنون نام ۳۳۲ خیابان تهران تغییر کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این میان، برخی تصمیمهای شورای شهر برای تغییر نام خیابانهای تهران در پی اعتراض و انتقاد عمومی متوقف ماندند. نمونه اخیر آن نیز عقبنشینی اعضای شورای شهر از تغییر نام خیابان «بیستون» به «یحیی سنوار» بود.
بررسی نامهای جدید و قدیم بسیاری از معابر و خیابانهای تهران نشان میدهد که بسیاری از اسامی که برای مردم قرابت فرهنگی داشتند یا یادآور افتخارات ملی و تاریخی ایران بودند، در راستای سیاستهای جمهوری اسلامی به نامهای موردتایید حاکمیت تغییر یافتند؛ سیاستی که طی بیش از چهار دهه گذشته همچنان ادامه دارد.
تغییر نامهای خیابانهای تهران پس از وقوع انقلاب اسلامی با تشکیل شورایی در دولت موقت آغاز شد. بر اساس اسناد تاریخی، شورای نامگذاری شهرداری در بازه زمانی یک ساله از اردیبهشت ۱۳۵۸ تا آبان سال بعد از آن، نام ۵۰۰ کوچه و خیابان در شهر تهران را تغییر داد و فقط خیابانهایی چون دماوند، بهارستان، راهآهن و کریمخان زند به نام سابق باقی ماندند. پـس از پایان جنگ، هم شمار زیادی از کوچهها و خیابانهای شهر به نام جانباختگان جنگ ایران و عراق نامگذاری شدند.
در این میان، برخی نامهای جدید با گذشت زمان در اذهان عمومی ثبت شدند، اما برخی نامها بهاصطلاح جا نیفتادند و در ذهن و زبان مردم کوچه و بازار تغییر نکردند. برای مثال خیابان «مجیدیه» که به «استاد حسن بنا» تغییر یافت، همچنان با نام قدیمی شناخته میشود. این موضوع درباره خیابانهای ویلا (نجاتاللهی)، جردن (آفریقا)، تخت طاووس (مطهری)، شاپور (وحدت اسلامی)، آپادانا (خرمشهر) و میدان توپخانه (میدان امام خمینی) و... نیز صدق میکند.
خودداری مردم از استفاده از نامهای جدید را میتوان نوعی مقاومت مدنی در برابر سیاستهای تحمیلی جمهوری اسلامی دانست. اگرچه مسئولان جمهوری اسلامی مدعی استقبال عمومی از این تغییراتاند، شواهد حاکی از آن است که این تغییرات بیشتر بر اساس ایدئولوژی حاکمیت بودهاند. برای مثال، تغییر نام خیابان «وزرا» به «خالد اسلامبولی» (عامل ترور انور سادات) یا اصرار بر نامگذاری خیابانی به نام «یحیی سنوار» (طراح حمله ۷ اکتبر) از تلاشهای حکومت برای تحمیل نمادهای موردتاییدش به فضاهای عمومی حکایت دارد.
جمهوری اسلامی این افراد را تحت عنوان قهرمان و مبارز معرفی میکند، حال آنکه از نگاه بینالمللی این افراد «تروریست» تلقی میشوند.
دادههای پژوهش «گفتمان نامگذاری خیابانهای تهران پس از انقلاب اسلامی» نشان میدهد که تغییر نام معابر اهدافی چون نمایش عمومی تغییر ساختار قدرت سیاسی و «اعمال ایدئولوژیهای دینی و مذهبی، ترویج فرهنگ انقلابی، برجستهسازی نقش جنگ و ترور، حمایت از گروههای مبارز غیرایرانی، بیان مخالفتهای سیاسی با کشورها» را دنبال میکنند.
بر مبنای این پژوهش، تغییر نام خیابانها در تغییرات انقلابی یک رژیم سیاسی نقش عمدهای دارند؛ بهطوری که تغییر نامهای صورتگرفته بازتابی از تغییر شکل قدرت سیاسی جدید نیز به شمار میرود. سیاستهایی که در بیشتر مواقع، مقاومت گسترده مردم را در پی دارند؛ چرا که تغییر نام خیابانها، بهویژه نامهایی که بازتابدهنده تاریخ، فرهنگ، و هویت ملی بودند، به گسست میان مردم و حافظه تاریخی آنان منجر میشود و حتی ممکن است حس تعلق مردم به فضای شهری را کاهش دهد و نوعی بیگانگی اجتماعی ایجاد کند.
به همین ترتیب حفظ نامهای قدیمی در گفتار روزمره را هم میتوان نوعی ابزار هویتیابی و پیوند با گذشته ارزیابی کرد. شاید هم به همین دلیل است که بسیاری از مردم در مواجهه با ایدئولوژی تحمیلی حکومت، با استفاده از نام قدیمی خیابانها، آگاهانه یا ناخودآگاه نوعی مقاومت فرهنگی نشان میدهند.