شناسهٔ خبر: 70558803 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

گفتگوی تفصیلی جهان نیوز با پرویز فلاحی‌پور/ بعد از صحبت‌های رهبر انقلاب تئاتر خیابانی باب شد/ طوبی ۲ ساخته می‌شود/ ماجرای فساد در سریال دلنوازان/ اشکان خطیبی و فرخ نژاد به چیزی که می‌خواستند رسیدند؟!/ پای صحبت‌های علامه جعفری و آیت الله فلسفی می‌نشستم/ ماجرای ته‌دیگ پشت صحنه سریال یوسف/ مردم با امام حسین(ع) قهر نیستند

الان دو تا سریال دارد از تلویزیون پخش می‌شود. شما نگاه می‌کنید و می بینید چقدر بازی‌ها بد است. اصلا چه کسی به این‌ها گفته که این بازی‌ها درست است؟ چرا نقد در کشور ما از بین رفته است؟

صاحب‌خبر -
گفتگوی تفصیلی | پرویز فلاحی پور: بعد از صحبت‌های رهبر انقلاب تئاتر خیابانی باب شد/ طوبی ۲ ساخته می‌شود/ ماجرای فساد در سریال دلنوازان/ فرخ نژاد به چیزی که می‌خواست رسید؟!/ ماجرای ته‌دیگ پشت صحنه یوسف/ می‌گویند چرا کربلا رفتی؟!
گروه فرهنگی جهان نیوز: در ادامه گفتگوهای تفصیلی جهان نیوز با اهالی هنر، پس از جهانگیر الماسی و رضا ایرانمنش، این بار «پرویز فلاحی پور» به دفتر جهان نیوز آمد. طوبی آخرین هنرنمایی فلاحی پور در تلویزیون بود که در ماه های گذشته توانست مخاطبان قابل توجهی را به خود جلب کند. علاقمندان به تلویزیون، فلاحی پور را با آثار فاخر شب دهم، یوسف پیامبر و سریال‌هایی نظیر دلنوازان در خاطر دارند. پای منبر شیخ احمد کافی، آیت الله فلسفی و علامه جعفری نشسته است. معتقد است که «طوبی» به خاطر موضوع امام حسین(ع) و آدم‌های کاربلد سریال پربیننده شد. همچنین تاکید دارد که بازیگری و کارگردانی در ایران در حال اُفت است.

مشروح گفتگوی تفصیلی جهان نیوز با پرویز فلاحی پور را خواهید خواند:

جهان: آقای فلاحی پور خیلی خوش آمدید. در مطلع گفتگو به سراغ حوزه علاقه شما یعنی تئاتر بپردازیم. در آستانه جشنواره تئاتر فجر هم  هستیم. در سال های گذشته از تئاتر فجر خیلی استقبال می‌شد و حتی جوایز بازیگری و کارگردانی‌شان مثل جوایز کارگردانی و بازیگری سینما بود، ولی الان خیلی کم اهمیت شده است، دلیل آن چیست؟
فلاحی پور: آن موقع اولا یک سری گروه‌ها شکل گرفت. مثلا ما جزو اولین نفراتی بودیم که گروه تشکیل دادیم و یک گروه هم به نام آیین داشتیم. قشقایی جزو افرادی بود که جزو بنیان گذاران این گروه بود و آن موقع هم آقای دانشور و براهینی بودند که اگر ریا نباشد جزو قشر بچه مسلمان‌های دانشکده هنرهای و دراماتیک بودند. گروه هم تقریبا با همان افراد شکل گرفت. بعد گروه‌های دیگر هم شکل گرفتند.

**دستمزد گذران زندگی می گرفتیم نه خرید شاسی بلند

جهان: جو گروه انقلابی و مذهبی بود؟
فلاحی پور: بله، تقریباً همه بچه‌هایی که می‌آمدند مذهبی بودند. بچه‌های دیگر هم اگر مذهبی نبودند، در گروه ما که می‌آمدند به نوعی هم رنگ ما می‌شدند. ما هم سعی می‌کردیم که سیاسی نباشیم. خیلی از کارهایمان هم انتقادی بود. به خاطر آن فلسفه تئاتر سعی می‌کردیم که همان را رعایت کنیم. حتی من یادم هست که آقای منتظری در آن موقع کارهایی را مجوز داد که ما کار کردیم، مثل دیوانگان متحرک که برای آقای قریش که از نیجریه بودند و جایزه نوبل گرفته بود، یا مثلا روشنایی تیره، می خواهم بگویم ما آن نمایش‌نامه‌هایی که در زمان آقای منتظری کار کردیم، من فکر نمی‌کنم حتی الان به آن‌ها مجوز بدهند. در آن دوران فضا باز بود و هر کسی هر کاری که می‌خواست انجام می‌داد و بیشتر کیفیت مطرح بود تا مسائل مالی. همه در یک حد بودند. این پول هم به نوعی بود که دستمزدهای ما برای گذران زندگی بود. یعنی اینکه مثلا از این پول بخواهیم برویم ماشین شاسی بلند بخریم نبود. خصلت تئاتر همین است، منتهی از زمانی که من فکر می‌کنم سالن‌های خصوصی باب شد و هر کسی به خودش اجازه داد که یک کاری را را روی صحنه ببرد، از زمانی که منتقدین رفتند کنار و تئاتر به صورت آزاد اجرا شد، کیفیت آثار پایین آمد.

جهان: جدیدا به تماشای اثری نشتسه‌اید؟
فلاحی پور: بله مثلا سالن شهرزاد و سالن کناری آن را که رفتم و دیدم، هم از نظر بازیگری و هم از نظر اجرا تراز آن‌ها پایین است. نه اینکه من این حرف را بزنم، همه این را می‌گویند. چون قبلاً مسئله بیشتر آموزش و یادگیری بود و بخش دوم آن اجرا بود. من به جرأت می‌توانم بگویم که در آن سال‌هایی که من تئاتر کار می‌کردم، هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی برای من خیلی بالاتر از دانشگاه بود. چون من دانشگاه رفتم و می‌دانم تا چه حد به آدم یاد می‌دهند.

جهان: آن پیشینه طراحی دکورتان هم فکر می‌کنم از تئاتر آمده است؟
فلاحی پور: بله، ما خودمان این کار را می‌کردیم. گروه ما گروهی بود که مستقل بود. یعنی هم خودمان گریم می‌کردیم و هم خودمان دکور می‌زدیم. محدودیت همیشه این نیست که آدم را به عقب براند، محدودیت در بعضی مواقع هم باعث خلاقیت و شکوفایی می‌شود. تئاترهم همیشه همین گونه بوده است. تئاتر اجتماعی است و انتقاد می‌کند. معمولا یک سری محدودیت‌هایی هم برای آن ایجاد می‌شود.

جهان: چرا جوانان نمایش‌نامه‌نویس دیگر در حوزه جنگ و دفاع مقدس که در آن این همه ایده درام وجود دارد وارد نمی‌شوند؟
فلاحی پور: به خاطر اینکه خریدار ندارد. من مثلا یک چیزی را می‌نویسم، اگر آن خریدار داشته باشد آن موضوع را ادامه می‌دهم. شما زمانی می‌توانید بگویید که صاحب این نقاشی و این سبک هستم، که نقاشی شما فروش برود. اگر نقاشی در خانه خودتان باشد اصلا چه کسی می‌فهمد که شما نقاش هستید؟ یعنی باید شما بازار فروش داشته باشید. در نمایش‌نامه هم همین طور است. اصلا کارهای هنری هین جور هستند. تا زمانی که اثر فروش نرود و به عرصه ظهور نرسد این اصلا کار هنری محسوب نمی‌شود.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

**بعد از صحبت‌های رهبر انقلاب بود تئاتر خیابانی باب شد

جهان: در بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای جشنواره تئاتر فجر در سال66 در مورد همین بحث شما هم ایشان می‌فرمایند که تئاتر مثل یک اثر هنری و کار ظریف است، به خاطر همین هم مخاطب آن عامه مردم نیستند. بعد می‌گویند کاش بیاییم و تئاتر را مردمی کنیم. پیشنهاد شما در مورد اینکه بتوانیم مردم را با تئاتر همراه کنیم چه هست؟
فلاحی پور: بعد از صحبت‌های ایشان من خودم اتفاقاً یک پیشنهادی دادم. چون من تاریخ تئاتر را مطالعه کرده بودم و اطلاعاتی داشتم. یک زمانی در یک مقطعی در شوروی که تئاتر قوی هم در آن دوران در شوروی شکل گرفته بود و استانیسلاونسکی و خیلی از افراد دیگر بودند. در آن زمان هم یک هم چنین بحث‌هایی بود و این‌ها برای اینکه تئاتر را مردمی کنند به جای اینکه مردم را بیاورند در سالن تئاتر، خودشان رفتند جزو مردم و سبک‌های اینگونه که می‌رفتند با سن‌های متحرک پشت تریلی و کامیون اجرا می‌کردند و یا می‌آمدند وسط خیابان تئاتر خیابانی اجرا می‌کردند. کم کم مردم را اینگونه با تئاتر آشنا کردند. خب ما هم این‌کار را کردیم، آمدیم و تئاترهای خیابانی را راه انداختیم و تئاتر خیابانی یکی از روش‌های آشنایی مردم با تئاتر بود. اتفاقاً از بعد از صحبت‌های رهبر انقلاب بود که فکر می‌کنم تئاتر خیابانی باب شد. منتهی تئاتر خیابانی در حد همان شکل باقی ماند. الان هم تئاتر خیابانی اجرا می‌شود.

جهان: ولی مخاطب زیادی ندارد.
فلاحی پور: به خاطر اینکه بودجه تولید این آثار در طول سال‌ها ضعیف و ضعیف‌تر شد. تئاتر صحنه‌ای هم ضعیف شد به خاطر اینکه بودجه‌ای برای آن نمی‌گذاشتند. مثلا یادم هست چند وقت در شهرستان لنگرود بودم و من تعجب کردم که این‌ها در شهرستان اصلا بودجه تئاتر ندارند. نه تنها در آنجا، بلکه در خیلی از شهرستان‌های دیگر هم بودجه تئاتر ندارند. یعنی اگر یک نفر می‌خواهد تئاتر کار کند یا باید سرمایه گذار داشته باشد و یا اینکه خودش اجرا داشته باشد و از پول ناچیزی که در می‌آورد بخواهد دوباره از آن طریق شروع به تولید بکند.

به نظر من ما اگر بخواهیم تئاتر را مردمی بکنیم باید از همین جاها شروع بکنیم. یعنی بودجه بذاریم برای تئاتر های شهرستان و اجازه بدهیم که آنها تجربه کنند. خود استانیسلاوسکی و افراد دیگری هم که در موردشان صحبت کردیم، خود این افراد در شهرستان بودند. استانیسلاوسکی در حیاط خودشان یک سن کوچکی درست کرده بود و چهار نفر را جمع کرده بود و این کار را می‌کرد و الان ما داریم از تئوری‌های این فرد استفاده می‌کنیم.

** نباید تئاتر فقیر باشد و سینما ثروتمند

جهان: اگر مسئول تئاتر بودین چه کار می‌کردید؟
فلاحی پور: اگر بودجه نباشد، مسئول تئاتر فرقی نمی‌کند که چه کسی باشد. ولی اگر یک بودجه‌ای بدهند و یک نقشه راهی باشد که در این نقشه راه هر کسی بتواند با سلیقه خود برای کشورش حرکت کند، ما به سرعت رشد می‌کنیم. اول ما باید به این فکر کنیم که ما برای این کار چقدر ارزش قائل هستیم. چون کارهای فرهنگی باعث رشد شاخه‌های دیگر می‌شود. این فکر به نظر من اشتباه است که ما همیشه فکر می‌کنیم این کارهای سیاسی هستند که ما را جلو می‌برند. کارهای فرهنگی در کنار کارهای سیاسی هست که باعث رشد جامعه می‌شود. چون کارهای فرهنگی زیرساخت است. هنر برای هدف ما، برای کشورما و برای اعتلای مملکت ماست. ما الان در خیلی چیزها رشد کرده‌‎ایم و باید این رشد را به تمام بخش‌های جامعه تعمیم بدهیم. باید همه قشرها رشد کنند نه اینکه تئاتر فقیر باشد و سینما ثروتمند باشد.

جهان: قیمت بلیت تئاتر هم زیاد شده، 300 هزار تومان برای مردم خیلی زیاد است.
فلاحی پور: شما ببینید یک سالنی در شهرزاد مثلا این سالن 100 نفر جا دارد، شما اگر بخواهید بلیت را 50 هزار تومان بفروشید، شبی 5 میلیون تومان در می آورید و کرایه سالن شبی 10 میلیون تومان است. یعنی باید 5 میلیون هم علاوه بر آن بگذارید که کرایه سالن پرداخت شود.

جهان: در مورد تئاتر سی‌صد که نوید محمدزاده هم بازی کرده بود، موافق هستید که در تئاتر انجام شود؟ یعنی به نظر شما این بحث مردمی بودن را می‌شود به این تئاتر نسبت داد یا مخاطب آن باز هم مخاطب خاص است؟
فلاحی پور: من نمی‌خواهم زیاد وارد مسائل سیاسی بشوم. ببینید یک سرمایه گذاری یا یک شرکتی می‌آید و یک سرمایه‌ای را برای مثال می‌دهد به پرویز فلاحی پور؛ خب چرا به پرویز فلاحی پور؟ چرا به شخص دیگر نه؟ این یک موضوع است که برای همه اتفاق نمی‌افتد این قضیه. پس وقتی برای همه نیست می‌شود رانت. خب این سرمایه را می‌دهند به پرویز فلاحی پور و به پرویز فلاحی پور می‌گویند من این سرمایه را به تو می‌دهم. تو بیا و یک کار فاخر بیاور روی صحنه و چهار بازیگر سینما بیاور در اینجا، فروش آن هم با ما؛ این‌ها بلیت‌های 400 هزار تومانی و 500 هزار تومانی را باب کردند. 

جهان: یعنی تئاتر را از مردمی بودن دور می‌کند؟
فلاحی پور: بله این تئاتر را به قهقرا می‌برد. چند نفر هستند که می‌توانند از این امکانات استفاده کنند؟ این باعث رشد و اعتلای تئاتر نمی شود، اتفاقا باعث رکود تئاتر می‌شود. بازیگری که می‌رود در آن کار و یک میلیارد می‌گیرد، دیگر نمی‌آید با صد تومان برای من بازی کند. شما نگاه کنید تمام اساتید دانشگاه ما که قبلا کار می‌کردند مثلا مثل آقای دانشور و آقای براهیمی و دکتر خاکی و دکتر صادقی، همه این‌ها قبلا گروه داشتند و کار می‌کردند. نیست، چون نمی‌توانند گروه را نگه دارند به خاطر اینکه من نمی‌توانم مثلا بروم با ماهی چندرغاز ایشان بروم و آنجا کار بکنم. مجبورم بروم در یک کار سریالی یا سینمایی و یا یک کار تصویری یک پولی بگیرم تا اموراتم بگذرد.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

**«طوبی» به خاطر آدم‌های کاربلدش گرفت/ بازیگری و کارگردانی در ایران در حال افت است

جهان: بعد از تئاتر شما سریال‌های فراوانی بازی کردید. می خواهم با سریال طوبی شروع کنم. کار جدیدی که ما هم در جهان نیوز مطلبی درباره این سریال نوشتیم. طوبی مخاطب خوبی هم جذب کرد. در مورد این مجموعه برای ما صحبت کنید.
فلاحی پور: مجموعه طوبی به خاطر آدم‌های حرفه‌ای که در این سریال بودند گرفت و حتی مردمی که با تلویزیون قهر کرده بودند می‌گفتند ما اصلا تلویزیون نگاه نمی‌کنیم، ولی سریال شما را نگاه می‌کنیم. یکی از دلایل آن این بود که هنرمندان حرفه‌ای و هنرمندان کاربلدی که هیچ موقع کار بد نمی‌کنند یا سعی می‌کنند که کار بدی را انجام ندهند. مثلا شما اگر ده تا پیشنهاد و پول زیاد به من بدهید، ولی من باید فیلمنامه را بخوانم، ببینم این فیلم نامه قابلیت دارد و من می‌توانم گلیم خودم را از آن بکشم بیرون، می‌روم و آن کار را بازی میکنم و گرنه بازی نمی کنم. مثلا شما زمانی که یک فیلمبردار درجه یک مثل زرین دست دارید اصلا نیازی به دکوپاژ ندارید، نه اینکه بگویم آدم اصلا فکر تصویر نباید باشد.

 
بیشتر بخوانید:
چرا سریال «طوبی» موفق به جذب مخاطب شد؟


الان دو تا سریال دارد از تلویزیون پخش می‌شود. شما نگاه می‌کنید و می بینید چقدر بازی‌ها بد است. اصلا چه کسی به این‌ها گفته که این بازی‌ها درست است؟ چرا نقد در کشور ما از بین رفته است؟ در یکی از کشورها که نمی‌خواهم اسمش را بیاورم، یک آقایی یک نقدی زد بر بازی یک بازیگر و آن بازیگر رفت خودکشی کرد و رگ دستش را زد. در ایران اصلا اهمیتی ندارد من چگونه بازی کنم، به خاطر این روز به روز بازیگری و کارگردانی در حال افت کردن است. کسی نمی‌آید بگوید آقا این چه کاری است که کارگردانی کردید؟

دانلود فیلم

**مردم با امام حسین(ع) قهر نیستند

جهان: پس با نقد کردن موافق هستید؟
فلاحی پور: بله، صد درصد. منتقدان ما الان همه کشیدند کنار چون هم به لحاظ مخارج زندگی تحت فشار هستند و به همین دلیل مجبورند بروند کار دیگر بکنند. من فکر می‌کنم منتقدی که از همه پوست کلفت‌تر بود، همین آقای فراستی است. می‌بینید در رسانه‌ها نقدش را قبول نمی‌کنند، رفته در اینستاگرام و یک صفحه مجازی باز کرده و در آنجا هم فیلم نقد می‌کند و هم فیلم‌هایی که روی پرده سینما است را بعضی اوقات نقد و تحلیل می‌کند.

برگردیم به همان موضوع کار طوبی. طوبی تقریبا به لحاظ فرمی یک کاری مثل شب دهم بود. یعنی یک داستان داخل فیلم بود و در کنارش مسئله امام حسین(ع) مطرح می‌شد. خب نشان داد هر چقدر هم که مردم با تلویزیون قهر باشند ولی با امام حسین(ع) قهر نیستند. من فکر می‌کنم وظیفه یک مدیر در وهله اول این است که بتواند به جا از این ژانرها استفاده کند.

جهان: در طوبی شما نقش ژنرال را به گونه‌ای بازی کردید که گویی واقعا ما صدام را می‌دیدیم، این کار هدفمند انجام می شد؟
فلاحی پور: بله همین طور است. من خودم در صحبتی که با آقای سلطانی کردم تحلیل من راجع به نقش شیث این بود که ما نمی‌خواهیم بگوییم که شیث آدم بدی بوده است. اصلا شخصیت‌های منفی به نظر من باید خیلی با نگاه بازتری دیده بشوند. یعنی ما می‌خواهیم بگوییم که این حزب بعث بوده است که مشکل داشته است و آدم‌هایی که پرورش می‌داده، اینجوری بودند. یعنی وادار می‌کرده است آدم‌ها را که اینجوری باشند حتی در زمانی که می‌خواست پسرش را بکشد ما گفتیم که اینجوری نیست که به راحتی ماشه را بکشد و با گلوله پسرش بکشد. این فرد هم زجر می‌کشد که پسرش را بکشد، ولی مجبور است چون اگر پسرش را نکشد خانواده‌اش را اعدام می‌کنند. این رسم بود در حزب بعث، اگر یک فردی در خانواده شما یک کار خلافی را انجام می‌داد، کل آن خانواده را اعدام می‌کردند.

جهان: در مورد این نقش مطالعه کرده بودید؟
فلاحی پور: بله، من در مورد این نقش تحقیق کرده بودم و چند تا از کارهای صدام را خوانده بودم. مثلا می‌گفتند یک روز صدام را به یک دهکده‌ای برده بودند تا آب آشامیدنی این دهکده را افتتاح بکند. با ماشین که می‌روند یک پیرزنی می آید تا از صدام تشکر کند، دستش را می‌زند به ماشین صدام و بعد وقتی که می‎‌خواهند برگردند، محافظ جای صدام را عوض می‌کند و می‌گوید که در یک ماشین دیگر بنشیند و بعد وقتی که می‌خواهند برگردند یک گروهی با آرپی‌جی همان ماشینی که اول صدام در آن نشسته بود را می‌زند و منفجر می‌کند. صدام بر می‌گردد به آن روستا و می‌گوید تمام این ایل و طایفه‌ای که در این روستا هستند را زنده به گور کنید. با شناختی که من از صدام داشتم، می‌گفتم این شیث که یک ژنرال بود که هیچ، از این فرد گنده‌تر هم مجبور است که از دستورات صدام اطاعت کند.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

**حرفه‌ای بودن به دستمزد میلیاردی نیست

جهان: حتی زمانی که شیث فرزندش را می کشد، بعد می نشیند و فرزندش را بغل می‌کند.
فلاحی پور: بله آن سکانس را من و آقای عادل سلطانی طراحی کردیم. ببینید شما وقتی در یک سریالی اهمیت می‌دهید به بازی، آن کسی هم که در کنار شما  بازی می‌کند سعی می‌کند به کار اهمیت بدهد. چون اگر اهمیت ندهد جا می‌ماند. برای بچه‌های تئاتری این ویژگی وجود دارد. بچه‌های تئاتری وقتی یک نقشی را می‌خواهند بازی کنند، مثلا آقای مهدی هاشمی و آقای علی نصریان، من در کنار آقای نصیریان بازی کرده‌ام هم آدم وقت شناس و منظم و حرفه‌ای و به روز و مسلط به نقش و متن هستند. وقتی در کنار یک فرد حرفه‌ای و آموزش دیده بازی می‌کنید. آدم حرفه‌ای به نظر من یک فرد آموزش دیده است، حرفه‌ای به آن نیست که یک فردی دستمزدش یک میلیارد باشد. ممکن است یک آدم دستمزدش چند میلیارد باشد ولی حرفه‌ای نباشد. حالا امیدوارم بازیگری در کشور هم به سمت و سویی برود که رقابتی بشود و بازیگران اهمیت بدهند به این مسائل.

جهان: از شما برای آموزش و تدریس استفاده می‌کنند؟
فلاحی پور: نه خیر. مثلا برای بسیج به من گفتند که می‌خواهیم آموزش بگذاریم، من هم گفتم خیلی هم خوب است اتفاقا، چون بالاخره در این بچه‌های بسیج هم کسانی هستند که استعداد دارند. 

جهان: خیلی از افراد مشهور خودشان از این فضا و مسجد آمدند مثلا آقای سلحشور و آقای هادی مقدم دوست.
فلاحی پور: بله، مثلا خود آقای تخت کشیان هم که تهیه کننده سریال زخم کاری هستند خودشان از حوزه هنری آمده‌اند و یا آقای پرویز شیخ طادی را اصلا من از حوزه یادم هست. آقای سلحشور و آقای سجادی بود، آقای جعفر دهقان و فرید و خیلی افراد دیگر از حوزه هنری شروع کردند.

جهان: آقای میرکریمی هم از حوزه هنری آمده اند؟
فلاحی پور: نه ایشان جزو بچه‌های بسیجی هستند. برای بسیج به من گفتند که یک ساختمان سه طبقه می‌خواهیم. گفتم اینجا می‌شود برای این‌ها کلاس گذاشت، که مسائل را از پایه آموزش بدهیم و آن‌هایی که استعداد دارند و آن‌هایی که خوب هستند رشد می‌کنند و در بازار کار می‌آیند. این چند تا خوبی دارد یکی اینکه ما آدم‌های اخلاق‌گرا را داریم وارد می‌کنیم و یکی اینکه ما از این بچه‌هایی که دغدغه دارند و دوست دارند کارگردان و بازیگر شوند را برای ورود به بازار کار آماده می‌کنیم. فکر می‌کنیم یک تحولی شکل می‌گیرد. دیگر اینجور نباشد که هر شخصی که پولدار است فقط بتواند رشد کند. چون این قشر هم جزو بچه‌های ضعیف جامعه هستند.

جهان: شما نقش شیث را به گونه ای بازی کردید که مخاطب را از خودتان متنفر کردید.  آن فوت کوزه گری برای اجرای این نقش های منفی چیست؟
فلاحی پور: من هیچ انسانی را منفی و مثبت نمی‌بینم، من بیشتر سیاه و سفید می‌بینم. من قبلا از اینکه هر نقش را بازی کنم چه منفی باشد و چه مثبت، باید ببینم که این نقش چه ویژگی هایی دارد و چرا این گونه عمل می کند. وقتی که این را من بفهمم بعد آن آدم را درک می کنم و موقعی که آن آدم را درک کنم یک مقدار به نقش نزدیک می شوم و بعد به وسیله دیالوگ ها، حرکاتش را طراحی می‌کنم و بعد آن شخصیت را برای خودم طراحی می‌کنم. حتی از نظر بیانی، مثلا شیث را من اینطور گذاشتم که چون یک شخص سیاستمدار است و هیچ موقع حرف راست نمی‌زند، خیلی صدایش را نرم کردم و تقریبا رفتم روی نت سی و بعضی جاها میرفتم روی نت سی و بر میگشتم دوباره روی فا؛ یکی از دلایلش این بود که من فکر می‌کنم نت‌های زیرتر شخصیت را موزی‌تر جلوه می‌دهند. 

جهان: تلویزیون را دنبال می کنید؟
فلاحی پور: دنبال می‌کنم چون ببینم ایرادهای کارم چیست.

جهان: چرا به نظرتان سریال پرمخاطب و جذاب نمی‌سازند؟
فلاحی پور: اول فیلم نامه است و دوم تکراری بودن سوژه است. انتخاب عوامل و بازیگران خیلی موثر است در این قضیه و کارگردان خوب و فیلمنامه خوب و فیلمبردار خوب؛ همه این‌ها تاثیر دارد. شما نگاه کنید مثلا اگر فرهاد توحیدی یک فیلم نامه بنویسد و پرویز فلاحی پور، خب معلوم است آقای توحیدی موفق‌تر هستند دیگر. در هر کاری به نظر من ما باید آدم خود آن کار را بیاوریم. با کسی هم نباید قهر باشیم. شما یادتان نیست اوایل انقلاب همه تلاش می‌کردند که کارها خوب باشد. نمی‌دانم دلیلش وابسته شدن به پول است یا اینکه خیلی از بازیگران ممنوع‌الکار شدند، به این خاطر کارهای ما الان افت کرده است.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

** به من می‌گویند چرا کربلا رفتی؟

من وقتی می‌بینم فلانی و فلانی در خانه نشستند و بازیگرهای خوبی هستند، بعد می‌روم در کار می‌بینم که چهار نفر هستند که پای چپ و راستشان را نمی‌شناسند، خود به خود روی من تاثیر می گذارد. نه اینکه خدای ناکرده من افکار آن‌ها را قبول داشته باشم ممکن است آن‌ها از نظر من افکار درستی نداشته باشند. من الان مثلا با کسی دوست هستم که بعضی از مواقع در بحث‌ها با هم دعوایمان می‌شود، خب آن شخص مثل من فکر نمی‌کند ولی با هم دوست هستیم. می‌گویم شما اینگونه فکر می‌کنید و من هم اینگونه فکر می‌کنم. خب اینور هم آدم‌هایی هستند که با همه چیز کار دارند. مثلا می‌گویند چرا تو رفتی کربلا و یا فلان کار را انجام دادی! می‌گویم آقا تو کار خودت را انجام بده و من هم کار خودم، اگر این ویژگی‌های من تو را اذیت می‌کند خب برو با کسی رفیق شو که ویژگی‌های خودت را داشته باشد. الان من با خیلی از رفیق‌هایی که دارم بحث می‌کنیم و بعضی اوقات آن‌ها من را راضی می‌کنند و بعضی اوقات من آن‌ها را. من فکر می‌کنم این تبادل افکار اگر باشد و ما جلوی آن را نگیریم و نترسیم خیلی بهتر است.

یک چیزهایی را باید جلوی‌شان را گرفت و در همه کشورها به نوعی جزو خط قرمز محسوب می‌شوند. ولی من می‌گویم در جامعه من همه صد درصد آگاه نیستند و این هم مشکل من است چون من نتوانستم آن‌ها را آگاه کنم. مثلا این دوستی که من دارم وقتی خیلی از مسائل را برایش باز می‌کنم و توضیح می‌دهم می‌پذیرد. مثلا می‌پذیرد که فلان کشور و فلان کشور شیطنت می‌کنند و مثلا ما مجبوریم در فلان جا باشیم، ولی اگر هر کسی که مخالف من بود بخواهم بگویم که این فرد آدم بدی است، خب این شخص بدتر می‌شود و یا می‌گذارد و می‌رود از کشور، یا اینکه گوشه‌گیر می‌شود و به یک فعالیت دیگر می‌پردازد. یعنی من فکر می‌کنم یک تجدید نظری باید در برخورد هایمان داشته باشیم.

دانلود فیلم

**جای نقد خالی است

جهان: نظر شما درباره تولیدات سریال‌ها در پلتفرم‌ها چیست؟ به هر حال شما تجربه کار در سریال شهرزاد هم داشته‌اید.
فلاحی پور: شهرزاد جزو اولین سریال‌های ساخته شده در این پلتفرم‌ها بود. حضورشان خوب است منتهی باید مدیریت شان بهتر بشود. ما باید برویم دست منتقدان را هم ببوسیم و بیاوریم و بگوییم آقا نقد بزن. باید زندگی‌شان هم از این راه بگذرد. چون من فکر می‌کنم که نقد همه این چیزها را حل می‌کند. من فکر می‌کنم الان تمام بلاهایی که بر سر ما می‌آید به خاطر نقد نکردن است. ما اصلا نقد نداریم، الان آقای نصرالله قادری و آقای طوسی و آقای عقیقی کجا هستند؟ الان من خیلی وقت است اسمی از آقای عقیقی و آقای طوسی نمی‌شنوم.

به قول یکی از دوستان شما در خیابان که می‌روید اگر خراب هم کرده باشید، همه مردم می‌گویند آقای فلانی چقدر عالی بازی کردید. یعنی شما اصلا نمی‌توانید به این حرف‌ها اعتماد بکنید. ولی منتقد با شما تعارف ندارد، چون نمی‌خواهد با شما عکس بگیرد. منتقد به وظیفه‌اش عمل می‌کند. تهیه کننده ممکن است بدش بیاید و بگوید چرا کار من را می‌کوبید و فردا به من کاری نمی‌دهند، اصلا به نظر من تهیه کننده‌ای که اینگونه کار می‌کند نباید به او کار داد، باید برود سراغ یک کار دیگر.

**دستیار با شاسی بلند می آید بازیگر با پراید!

جهان: به نظر شما کارهای داخل پلتفرم‌ها بی‌ارزش شده است؟
فلاحی پور: بله، کیفیت کارها آمده پایین آمده، یک جور مافیا هم ایجاد شده است، یعنی برای مثال یک بازیگر در یک فیلمی بازی کرده و بعد می‌بینید که آن بازیگر در پلتفرم‌های دیگر هم بازی کرده است.

حالا من یک چیزی شنیدم که می‌گفتند فلان بازیگر به فلان دستیار پول داده است. من تعجب می‌کردم می‌گفتم که چه کسی این آقا یا این خانم را برای این نقش انتخاب کرده است. این اصلا به درد این نقش نمی‌خورد. بعد من می‌گفتند که این آقا مثلا دستمزدش 500 میلیون تومان است ولی 2 میلیارد قرارداد بسته و از این 2 میلیارد این مقدارش را به این دستیار داده است. خب این مافیاست دیگر؛ بعد شما نگاه می‌کنید که می‌بینید آن دستیار با شاسی بلند می‌آید سرکار و شما با ماشین پراید باید بیایید.

من در مشهد بودم و یکی از کارگردان‌ها به من زنگ زد، گفتم آقا شما چرا خودتان به من زنگ زدید؟ به دستیارتان می‌گفتید تماس بگیرد. گفت من به هیچ دستیاری اعتماد ندارم. پرسیدم چرا؟ دیدم که ایشان هم دارند همین ماجرا را تعریف می‌کنند. فقط هم دستیار نیست ممکن است با برنامه‌ریزها و ممکن است بعضی اوقات با خود کارگردان شریک بشوند. این جریان‌ها دارد یک فساد دیگر را هم وارد جریان سینما و هنر می‌کند و بعد از آن وارد جریان تئاتر و بعد از آن وارد تلویزیون هم می‌شود.

یک آقایی سراغ من آمد و گفت آقای فلاحی پور من می‌خواهم مدیر هنری شما بشوم. گفتم خب مدیر هنری چه کار می‌کند؟ گفت یک درصدی از دستمزدتان را می‌دهید به من و برایتان تبلیغ می‌کنم و نقش خوب برایتان پیدا می‌کنم. الان دیدید روزنامه‌ها را که باز می‌کنید اسم یک سری از افراد هست که از دستشویی رفتن شان هم نوشته‌اند. این‌ها جزو آدم‌هایی هستند که قرارداد دارند و فلان مبلغ از قراردادشان را به این افراد می‌دهند. اصلا شما اگر بازی‌های این فرد را ببینید هیچ بازی خوبی شاید نکرده است ولی خاطرات دوران کودکی این فرد را هم داخل این روزنامه‌ها آورده‌اند. این مد شده است و متاسفانه پول فساد می‌آورد.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

** ضرغامی زنگ زد، نشناختم، گفت رئیس صداوسیما هستم

جهان: وارد بحث صداوسیما بشویم. به نظر شما دوران طلایی تلویزیون کدام دوره است؟ دوران آقای جبلی، ضرغامی و یا دوران آقای لاریجانی؟
فلاحی پور: زمان آقای لاریجانی دوران بدی نبود. من دقیقا در خاطر ندارم که دوران طلایی تلویزیون، دوران آقای لاریجانی بود و یا دوران آقای ضرغامی که سریال‌های شب دهم و پس از باران در آن دوران پخش شد. آقای ضرغامی خیلی اهمیت می‌دادند. یک مثالی بزنم از دوران آقای ضرغامی؛ من یک کاری را شروع کردم با آقای جواد مزد آبادی، چون تله فیلم بود و تله فیلم در آن دوران اهمیت بالایی نداشت، کار تمام شده بود و در خانه خوابیده بودم که تلفنم زنگ خورد، تلفن را برداشتم بعد از سلام و علیک، گفتند من ضرغامی هستم. گفتم ببخشید من شما را به جا نمی‌آورم. بعد فهمیدم که رئیس صداوسیما است. رئیس صداوسیما زنگ زده بود به من که از من به خاطر این کار تشکر کند. خب من تشویق می‎شوم که حتی اگر من تله فیلم هم کار می‌کنم، کار را خوب انجام بدهم. من فکر می‌کنم در کشور ما همیشه یک مدیر خوب می‌توانسته است یک کارهایی را انجام بدهد که دیگران نمی‌توانستند انجام بدهند. مثلا من یادم هست آقای دکتر شاه حسینی جزو افرادی بود که جزو گروه معارف بود، بعد دو سه تا کار خوب در زمان ایشان انجام دادیم، مثل نسیم رویاها، ایشان به من زنگ زد و گفت چه کار کردید هیئت ما را خلوت کردید. گفت حالا نمی‌شود این پخش‌تان را یک جوری بندازید که به هیئت نخورد؟ گفتم تلویزیون را به هیئت بیاور و بگذار. تلویزیون را آورده بود و گذاشته بود در هیئت که مثلا مردم سریال را ببینند و بعد از آن مراسم عزاداری را شروع کنند.

جهان: چه قدر این سریال تعزیه را زنده کرد 
فلاحی پور: یکی از این کارگردان‌های مهم که الان اسمش را یادم نمی‌آید مصاحبه‌اش را دیدم که می‌گفت من اهل فلان جا هستم و در لهستان درس خواندم و در فلان جا دکتری گرفتم، این آدم جزو کارگردان‌های بین المللی خوب است، داشت راجع به تاثیرات کار تئاتر و نمایش و بازیگری صحبت می کرد. می‌گفت یک زمانی هست که شما زبان یک هنر را بلد نیستید، ولی تحت تاثیر قرار می گیرید، می‌گفت یکی از آن‌ها تعزیه است. من هم تعجب کردم که دیدم در مورد تعزیه ما حرف می‌زند. می‌گوید من تعزیه را نمی‌فهمم و آدم مذهبی هم نیستم ولی این تعزیه من را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اینکه ما تعزیات داریم، ادبیات داریم، زبان فارسی و موسیقی بسیار غنی که داریم باید قدر را بدانیم. آقای اسکورسیزی می‌گفت بهترین فیلم‌هایی که من در عمرم دیدم و من را تحت تاثیر قرار داد فیلم‌های آقای کیارستمی بود. ما این افراد را داریم ولی قدرشان را نمی‌دانیم. به نظرم باید به این‌ها توجه بکنیم.

**مهران مدیری انسان صادقی است

جهان: در مورد مهران مدیری  و سابقه همکاری‌تان هم بفرمایید.
فلاحی پور: من ایشان را بسیار آدم خوب و صادقی می‌دانم. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که آقای مدیری رشد کرد، بالعکس افرادی که می‌گفتند ایشان به سپاه و اوج وابستگی داشتند، من فکر می‌کنم که ویژگی‌های خودشان بود. چون آدم بسیار صادقی هستند و من اعتقاد دارم در هنر، هنرمند اگر صداقت داشته باشد می‌تواند رشد کند.  اولین چیزی که در مسئله صداقت به خود آدم بر می‌گردد این است که آدم خودش را می‌بیند. وقتی من با خودم صداقت داشته باشم با دیگران هم صداقت دارم و گول حرف‌های کسی را نمی‌خورم.

جهان: به برنامه دورهمی هم رفتید و خاطره تلخی تعریف کردید. چگونه با این قضیه کنار آمدید؟
فلاح پور: خیلی سخت بود. من بعد از آن جریان تا حدود چهار ماه هیچ کسی را نمی شناختم. ایشان خانه دار بودند. این شوک به من آن قدر قوی بود که دختر عمه‌ام تعریف می‌کرد که من را نمی‌شناختی. آن موقع دوران جوانی‌ام بود و کار تئاتر در حد آماتور انجام می‌دادم. آن موقع‌ها در گروه‌ ما آقای مجید مجیدی و آقای فرید و سعید کشان فلاح بودند، جعفر دهقان و امان رحیمی را داشتیم. آن موقع خب مثلا شهید قشقایی می‌آمد سر کار ما و مربی بود. شهید قشقایی آن موقع دانشجو بود و در هنرهای دراماتیک می‌آمد به ما هم تئاتر یاد می‌داد. بچه‌هایی که الان دارند کار می کنند شاید 90 درصد‌شان از آن زمان بودند، آقای عبدالرضا اکبری و آقای محمود جعفری و آقای مهدی میامی و خیلی‌های دیگر حتی نویسندگان و کارگردان‌ها، همه در آن دوران مثل ما فعالیت می‌کردند.

**پای صحبت‌های علامه جعفری و آیت الله فلسفی نشستم

جهان: شما در برنامه «از سرگذشت» هم حضور پیدا کردید و از ارادت خودتان نسبت به امام حسین(ع) گفتید. این ارادت از کجا نشأت می گیرد؟
فلاحی پور: از کودکی این اتفاق برای ما افتاد. مادرم برای من تعریف می‌کرد و می‌گفت که تو یک بیماری گرفته بودی و بعد من نذر کردم در دهه محرم تو را سیاه پوش کنم و بعد مریضی تو خوب شد. دکترها من را جواب کرده بودند و این بیماری هم خیلی‌ها را کشت و من هم در آن موقع خیلی کوچک بودم و هنوز نمی‌توانستم حرف بزنم. مادرم خیلی مذهبی بود و امام حسین(ع) را دوست داشت و خودش ماه محرم که می‌شد در اربعین عدس پلو نذری می‌داد. من همیشه هر جا بودم سعی می‌کردم که برسم تا عدس پلو مادرم را بخورم. خب این از آن دوران در ذهن و گوش ما بود و رسوخ کرده بود. زمانی هم که حالا سن ما رفته بود بالاتر و با تجربه تر شده بودیم، گشتم دنبال شخصیت شناسی امام حسین(ع) که چرا این کار را کرد و چه شد که این کار را کردند. کتاب‌های متعددی را من مطالعه کردم و خواندم. من در پای صحبت‌های علامه محمدتقی جعفری می‌رفتم و با ایشان صحبت می‌کردم. پای صحبت‌های آقای کافی می‌رفتم، پای صحبت‌های آقای فلسفی می‌رفتم. خیلی علاقه‌مند بودم که بفهمم اصلا این جریان چگونه اتفاق افتاده است. الان فرصت ندارم ولی دوست دارم واقعا بروم. فایل صوتی گوش می‌دهم. مثلا فایل‌های فروغی و آقای مجتبی تهرانی را گوش می‌دهم. زمانی که آدم رشد می‌کند و سنش بالاتر می‌رود به دنبال چرایی‌اش می‌گردد. دو سه بار پیش آمد که قسمت شد و کربلا رفتم.

دانلود فیلم

**در پیاده روی اربعین انرژی خاصی وجود دارد

جهان: اربعین هم کربلا رفتید؟
فلاحی پور: بله، پیاده روی هم رفتم. خیلی دوست داشتم که این‌ها را تجربه کنم و خیلی دوست داشتم که بروم پیش ایشان و به خاطر عنایتی که نسبت به من کردند تشکر کنم و این کار را انجام دادم، چون وظیفه خودم هم می‌دانستم که این کار را انجام بدهم.

جهان: از زیارت اربعین خاطره خاصی دارید؟
فلاحی پور: اکثرا من دوست دارم که در این سفرها تنهایی بروم، البته که در راه همراهان زیاد هستند. با دوستان و مردم در راه صحبت می‌کردیم و من هم آنجا گفتم که یک انرژی خاصی بین این بخش مردم هست و هر جا که شما با مردم باشید این انرژی منتقل می‌شود. به خاطر این بچه‌ها می‌دانند من هر روز صبح وقتی سر صحنه می‌روم اکثرا همه را بغل می‌کنم. مثلا سر همین سریال طوبی ما از آقای سلطانی بگیر تا سعید زرین دست همه را بغل می‌کردیم. خیلی از بچه‌ها هم یاد گرفته بودند و این کار را می‌کردند. بعد یک واقعیتی هست وقتی شما یک نفر را بغل می‌کنید انرژی شما به آن شخص و انرژی آن شخص به شما منتقل می‌شود و هم آن فرد شاداب‌تر می‌شود و هم شما پر انرژی‌تر می‌شوید. در مراسم اربعین هم من اعتقاد دارم یک انرژی در آنجا به آدم منتقل می‌شود که شما در جاهای دیگر نمی‌توانید پیدا کنید. حالا ممکن است کسی اعتقاد نداشته باشد و بگوید این چه حرف‌هایی است که شما می‌گویید و اصلا چنین چیزهایی واقعیت ندارد. منتهی می‌گویند این جور صحبت‌ها را شما هیچ موقع نباید برای کسی که اعتقاد ندارد بگویید. چون فکر می‌کند که شما یا برای ریاکاری این حرف‌ها را می‌زنید یا دارید دروغ می‌گویید. چون خودش ندیده و احساس نکرده، هیچ موقع نمی‌تواند تجربه شما را باور کند.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

** ماجرای فساد در سریال دلنوازان/ ضرغامی آن رگه فساد را جمع کرد

جهان: در مورد حواشی که برای شما در سریال دلنوازان اتفاق افتاد هم لطفا توضیح بدهید. چه شد در قسمت های پایانی سریال را ترک کردید؟
فلاحی پور: در سریال دلنوازان یک مشکلی پیش آمد که ما سر آن هم خیلی عقب افتادیم. البته آقای ایرج محمدی یک از تهیه کنندگانی هستند که من هنوز هم نسبت به ایشان ارادت دارم و اصلا در این سریال مشکلم ایشان نبود. ولی در کار من اخباری می‌شنیدم که این اخبار خیلی خوب نبود و چیزهایی بود که ما الان به عنوان نقد در موردش صحبت کردیم. در مورد فسادی که در این سریال رخ داده بود و به یک خانمی در این سریال پول داده بودند و بعد این خانم را وارد سریال کردند. الان این خانم به کجا رسید و الان کجاست؟ این موضوع به نظر من افتخاری برای کارگردان و تهیه کننده این سریال نیست.

جهان: شما وقتی فهمیدید چنین موضوعی وجود دارد سریال را ترک کردید؟
فلاحی پور: بله، من وقتی فهمیدم چنین موضوعی وجود دارد اول صحبت کردم و این‌ها می‌خواستد مسئله را به سمت دیگری بکشانند و می‌رفتند در مورد من می‌گفتند که فلانی می‌خواهد نقش خود را اضافه بکند. من هم می‌گفتم آقا نقش من اضافه هست، چه چیزی را می‌خواهم اضافه کنم؟ این چیزها باعث می‌شد که من هم از نقش دور می‌شدم و هم دل چرکین بودم، همه این موضوعات بود و در کنارش تهیه کننده پول ما را هم نمی‌داد. بعد قرارداد را هم باید تمدید می‌کردند ولی این کار را نمی‌کردند.

دانلود فیلم

جهان: پس یعنی پول بازی در دلنوازان را نگرفتید؟
فلاحی پور: نه پول یک ماه را گرفتم، چون قراردادم تمدید نشده بود. البته آن موقع آقای ضرغامی این موضوع را فهمیدند و یک بار هم که من را دیدند و به من گفتند که جریان را می‌دانم که الحمدالله آن رگه فساد را از تلویزیون جمع کردند.

جهان: طوبی 2 ساخته می‌شود؟
فلاحی پور: بله. الان مثل اینکه صحبت هست که با همان گروه فیلمنامه را بنویسند و بسازند.  مدیران ما مدیران بی‌سوادی نیستند. الان آقای الماسی و آقای نبویان و خیلی از مدیران ما هستند که خوب و کاردرست هستند. سریال طوبی شانسی گرفت. به نظر من، ما کار دو ساله را ده ماهه انجام دادیم. من فکر می کنم یکی از دلایلی که سریال بیننده داشت به خاطر پرداختن به همان موضوع سیدالشهداء(ع) بود. یکی هم این جریان عشقی بود و مخصوصا زمانی که این شیث وارد قصه می‌شود و مانع می‌شود. شما زمانی که یک مانع برای عشق می‌گذارید این تعلیق ایجاد می‌کند.

جهان: بازیگری که در سریال طوبی غافلگیرتان کرد کدام بود؟
فلاحی پور: خود خانم شبنم قربانی، به دلیل اینکه خانمی هستند که به کارشان اهمیت می‌دهند، با اینکه دو تا بچه هم دارند.

گفتگوی تفصیلی <a href='https://www.jahannews.com' target='_blank'>جهان نیوز</a> با پرویز فلاحی پور

**ماجرای ته دیگ پشت صحنه سریال یوسف

جهان: در مورد مرحوم آقای فرج الله سلحشور هم اگر خاطره یا نکته ای دارید بفرمایید.  ارتباط نزدیکی با هم داشتید.
فلاحی پور: بله، آقای سلحشور خیلی آدم خوبی بودند و تهیه کننده خیلی خوبی هم بودند. من سر سریال حضرت یوسف 15 ماه قرارداد داشتم. دو ماه که از کار گذشته بود یک روز در غذاخوری بودم و به این فردی که غذا را می‌کشید گفتم اگر یک ذره ته دیگ دارید برای من هم بزارید. بعد ایشان گفت که ته دیگ نداریم. آمدم و در یک گوشه‌ای نشسته بودم و با یکی از دوستان در حال غذا خوردن بودیم، دیدم که یک سینی پر غذا را دارند می‌برند و در هر سینی دو سه تا بشقاب هست و در هر بشقاب هم ته دیگ زیادی گذاشته‌اند. گفتم خب اینکه به ما گفت ته‌دیگ نداریم، رفتم جلو و گفتم این سینی برای کی هست؟ گفت این‌ها را می‌بریم برای آقای سلحشور و آقای فلانی و آقای فلانی؛ من گفتم این‌ها برای آقای سلحشور است؟ گفت بله. من هم یک ته دیگ را از بشقاب برداشتم و رفتم گذاشتم داخل بشقاب خودم. آن آشپزی که آنجا نشسته بود با داد و فریاد گفت آقای فلاحی پور چرا این کار را می‌کنید؟ من هم گفتم تو که به من گفته بودی ته دیگ نداریم. گفت خب من گذاشته بودم این ته‌دیگ‌ها را برای آقای سلحشور. گفتم خب بیخود کردی ته دیگ‌ها را گذاشتی برای آقای سلحشور. وقتی ته دیگ داری باید برای ما هم بگذاری، میتوانستی نصف ته دیگ را برای ما بگذاری و نصفه دیگر را برای آقای سلحشور.

سر این موضوع یک ناراحتی پیش آمد. بعد رفتم پیش آقای سلحشور و دم عید هم بود. گفتم که من 15 ماه قرارداد دارم و دو ماه هم تا الان برای شما کار کردم، حقوق این دو ماه را با من تسویه کنید چون دیگر نمی‌خواهم بیایم. گفت پرویز تازه بعد از این می‌روی در دربار و مشاور نظامی یوسف می‌شوی، گفت تازه نقش تو دارد شروع می‌شود، کجا داری می‌روی؟ گفتم نه من خوشم نمی‌آید و دوست ندارم دیگر بازی کنم. گفت چرا، سر چه موضوعی؟ گفتم نمی‌گویم سر چه موضوعی، دلیلش را هم بعداً به او نگفتم. گفت حالا اگر دوست نداری باشی بگذار بعد از عید من زنگ می‌زنم و اگر دوست نداشتی باشی، من یک نفر را جایگزین می‌کنم که به جای تو مشاور نظامی یوسف شود. عید تمام شد و گذشت و من زنگ زدم به آقای سلحشور خدابیامرز، گفتم فرج من تصمیم خودم را گرفته‌ام و نمی‌خواهم دیگر باشم. گفت مطمئنی؟ گفتم آره. او هم قبول کرد. بعداً فهمیدم که همان موقع دم عید هم می‌توانست با من تسویه کند، ولی این کار را نکرده بود تا من آن حقوق پانزده روز را بگیرم. یعنی مثلاً اگه من حقوقم را قبل از آن 15 روز می‌گرفتم دو تومان می‌گرفتم ولی بعد از این پانزده روز دوباره یک حقوق به من اضافه می‌شد و چهار تومان می‌گرفتم. آقای سلحشور می‌خواست من اون دو میلیون تومان را کامل بگیرم.

جهان: خودشان هم این موضوع را به شما نگفته بودند؟
فلاحی پور: نه، حسابدارشان به من گفت. وقتی این موضوع را به من گفتند من از رفتارم پشیمان شدم و گفتم کار اشتباهی کردم. آدمیزاد به نظر من همین که بفهمد اشتباه کرده است و اشتباهش را بپذیرد به نظر من یک قدم جلوتر است. خدا بیامرزتشان برای همین می‌گویم آدم خوبی بودند. سیگار می‌کشیدم و آقای سلحشور به شدت از سیگار بدشان می‌آمد. مثلا در این فاصله‌ای که با شما نشسته‌ایم، ایشان حرف می‌زد و من وقتی با سیگار جلوی ایشان می‌رفتم، می‌گفت که نه برو سیگارت را بکش و بعداً بیا دودش من را خفه کرد. می گفتم بابا فاصله داریم بگو حرفت را، می‌گفت نه برو سیگارت را بکش و از من می‌پرسید چند پک از سیگارت مانده است؟ می گفتم ده پک. بعد برای من تعجب آور بود که ایشان سرطان ریه گرفت؛ یعنی آدمی که آنقدر پاستوریزه بود سرطان ریه گرفت.

جهان: حرف هایی در مورد ترور بیولوژیک ایشان می زدند، صحت دارد؟
فلاحی پور: این را می‌گویند. برای آقای شورجه هم همین موضوع را می گفتند. آقای شورجه هم اتفاقا به نظر من یک فرشته است. برای آن هم طفلک این اتفاق افتاد، منتهی برای شورجه ریه نبود. من هم شنیده‌ام هم راجع به سلحشور و هم راجع به شورجه، ولی به نظر من شایعه بود. این‌ها خیلی می‌توانستند خدمت کنند.

**اسرائیل با حمایت امریکا در فلسطین نسل کشی می‌کند

جهان: در مورد جنایت و کودک کشی اسرائیل در غزه چه نظری دارید؟
فلاحی پور: دیگر این موضوعی است که برای همه عیان است. صهیونیست‌ها در دنیا قوی هستند، هم به لحاظ لابی‌گری، هم به لحاظ نظامی و هم به لحاظ اینکه توسط آمریکایی‌ها حمایت می‌شوند. الان تمام این موضوعاتی که شما نگاه می‌کنید در غزه و سوریه اتفاق می‌افتد، یک ماموریت دارند برای آمریکایی‌ها و در جهت اهداف آن‌ها کار می‌کنند. دیگر این نسل کشی کاملا مشخص و واضح است و حتی دادگاه لاهه این‌ها را محکوم کرد، منتهی اینها ضمانت اجرایی ندارد. مثلا می‌گفتند که نتانیاهو باید اعدام شود ولی کسی زورش نمی‌رسد به این‌ها چون آمریکا پشتشان است. تا زمانی که این زورگوها هستند، یک عدالت جهانی بوجود نمی‌آید. به خاطر اینکه من نمی‌توانم ظلم کنم و همزمان بخواهم منبع عدالت هم باشم. آن وقت هر کسی که بخواهد جلوی این‌ها بایستد نابودش می‌کنند چون هم پول دارند، هم سلاح و هم قدرت دارند. یعنی کشورهای دیگر هم به خاطر این موضوعات ترجیح می‌دهند با این‌ها باشند. بایدن و ترامپ هم نمی‌دانم دیده‌اید یا نه چون این را خود مردم هم دیده‌اند، به محض اینکه رئیس جمهور می‌شوند، یک کلاه خاخامی می‌گذارند و می‌روند در اسرائیل و یک دفتری را هم امضا می‌کنند و با همسران‌شان هم در آنجا عکس یادگاری می‌گیرند.

خب چرا رئیس جمهور یک ابرقدرت باید برود و در یک کشور هفت یا هشت میلیونی یک چنین حرکتی را انجام بدهد؟ یک مسئله‌ای هست پشت این موضوع دیگر، مسئله این هست که لابی اسرائیلی‌ها در آمریکا قوی هست و می‌توانند خیلی کارها انجام بدهند. به خاطر همین موضوع ممکن است همین تجاوزات و جنایات جنگی هم کم کم فراموش بشود. چون مثلاً من و شما از بین می‌رویم و یک نسل دیگری می‌آیند که اصلا نه این موضوعات را دیده‌اند و نه شنیده‌اند. همیشه دنیا دارد بر همین اساس پیش می‌رود.


**اشکان خطیبی و فرخ نژاد به چیزی که می‌خواستند رسیدند؟

جهان: درباره مهاجرت امثال فرخ نژاد چه نظری دارید؟
فلاحی پور: حمید خیلی آدم با استعدادی بود. اصلا نمی‌دانم چرا این کار را کرد. نمی‌دانم چرا حمید فرخ نژاد و این آقای برزو ارجمند رفتند. چون شرایطی که در مملکت حاکم هست برای ما هم هست دیگر. الان رفتند آنجا، حالا واقعا به آن چیزی که می خواستند رسیده‌اند؟ یا مثلا اشکان خطیبی را من خیلی دوست دارم. بچه خیلی خوب و با استعدادی هستند. برای چی رفتند؟ من همیشه این را می‌گویم؛ یعنی در کشورهای دیگر هیچ قانونی نیست و شما آزاد هستید هر کاری انجام بدهید؟ اصلا غیر ممکن است. مثلا در آلمان شما در پیاده رو یا جای دیگر آب دهان بیانداز. می‌گویند بیا و تمیزش کن. این جوری نیست که در همه کشورهای دیگر همه چیز آزاد باشد. بالاخره یک مقرراتی وجود دارد.

خیلی از این هنرمندانی که آمده‌اند و از کشورهای دیگر ایران را دیده‌اند مثل پیتربروگ و یا خیلی‌های دیگر، این‌ها همیشه از ایران یاد می‌کنند و ایران برای‌شان یک عظمتی دارد. ما چگونه این عظمت را نمی‌بینیم؟ یکی از دوستان من 22 سال است که ساکن آمریکا است. می‌گفت متنفرم از اینجا و می‌خواهم از اینجا در بروم. می‌پرسم چرا؟ می‌گوید چون اینجا نمی‌شود زندگی کرد، اینجا جای زندگی نیست، فقط برای پول در آوردن خوب است. به نظر من اگر کسی فکر کند که این مملکت برای من هم هست و من باید مملکتم را بسازم و برای ماندن در اینجا هم برنامه و شیوه‌ای داشته باشد، منتهی بعضی از آدم‌ها هستند که این رنج را با برنامه ریزی و خلاقیت تحمل می‌کنند و جلو می‌روند و بعضی ها هم هستند تحملش را ندارند و خودزنی می‌کنند. بعضی‌ها هم معتاد می‌شوند و بعضی‌ها هم فرار می‌کنند و می‌روند یک کشور دیگر و فکر می‌کنند آنجا قبله موعود است، در صورتی که این جوری نیست.

جهان: خیلی ممنون از حضور در دفتر جهان نیوز و وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
فلاحی پور: من هم از شما سپاسگزارم.

بیشتر بخوانید:
گفتگوی تفصیلی جهان با جهانگیر الماسی
گفتگوی تفصیلی جهان با رضا ایرانمنش