فرارو - هنوز چند هفته تا تاریخ ۲۰ ژانویه (یکم بهمن ماه) و آغاز به کار رسمی دولت جدید ترامپ زمان باقی مانده با این حال، وی جنجالهای خود را از همان زمان قطعی شدن پیروزیاش در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا شروع کرده است. در این میان، یکی از قابلتاملترین بخشهای کنشهای رفتاری ترامپ، انتصابات عجیب و غریب از سوی او برای دولت جدیدش است.
به گزارش فرارو؛ به عنوان مثال، ترامپ زنی را که با پسر بزرگش رابطه نامشروع داشته، به عنوان سفیر آمریکا در یونان انتخاب کرده است. او مسوولیت سفارتخانههای آمریکا در انگلیس و ایتالیا را نیز به دست میلیونرهای تاجری که به وی و کارزار انتخاباتیاش کمکهای قابل توجهی ارائه کرده بودند، داده است. افرادی که حتی یک روز سابقه کار دیپلماتیک ندارند. ترامپ پدران دو دامادش را نیز به عنوان مشاور خود در امور کشورهای عربی و خاورمیانه و همچنین سفیر آمریکا در فرانسه انتخاب کرده است.
*گوشهای از بازتابهای انتصابات عجیب و غریب ترامپ در دولت جدیدش در رسانههای آمریکایی.ای بی سی نیوز زیرسوال رفتن استانداردهای اخلاقی در مورد این انتصابات را برجسته کرده است
البته که انتصابات عجیب و غریب از این دست و یا حتی حضور افرادی نظیر ایلان ماسک در کنار ترامپ و در دولت جدیدش در قدرت، ابعاد به مراتب پیچیدهتر و گستردهتری از این حرفها دارد. این مساله به قدری جدی است که رسانههای آمریکایی نیز در گزارشها و تحلیلهای مختلفی به آن پرداختهاند و ابعاد گوناگون آن را بررسی کرده و میکنند. با این همه، یک سوال مهم و محوری سر جای خود باقی است: چرا ترامپ این قبیل افراد را به سِمتهای مهم در حوزههای مختلف حکمرانی آمریکا در دولتش منصوب میکند؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این پرسش بایستی ۵ نکته را مد نظر داشته باشیم.
۱. ترامپ و تلاش برای کُلنیسازی
دونالد ترامپ از همان سال ۲۰۱۶ که برای نخستین بار به کاخ سفید راه یافت، نشان داده که شکلدهی به یک کُلنی مخصوص به خود در فضای سیاسی آمریکا را به مثابه یک اولویت مینگرد. در شرایط کنونی نیز بیراه نیست اگر بگوییم ترامپ تا حد زیادی حزب جمهوریخواه آمریکا را به یک اهرم برای خود جهت تقویت حضورش در قدرت تبدیل کرده است. در این چهارچوب، ترامپ تا جای ممکن سعی دارد با ایجاد نوعی کیشِ شخصیت و موقعیت کاریزماتیک برای خود، افرادی که وفاداری به او و نه لزوما حزب جمهوریخواه را به مثابه یک اولویت قلمداد میکنند، در کنار خود داشته باشد.
از این رو، عجیب نیست که میبینیم دور و برِ ترامپ را شمار زیادی از افراد گرفتهاند که ضرورتا در حوزهای که ترامپ آنها را برای خدمت منصوب کرده، سابقهای ندارند. حتی تیم انتقال قدرت ترامپ نیز به صراحت به رسانههای آمریکایی اعلام کرده که وفاداری به ترامپ و نه لزوما شایسته سالاری، معیار انتخاب افراد مختلف برای سِمتهای گوناگون در دولت جدید آمریکا است. دستورکاری که کاملا در راستای تمایلات ترامپ جهت کُلنیسازی سیاسیِ مختص به خودش در آمریکا قرار دارد.
۲. ترامپ و گرایش به جنجالسازی
دونالد ترامپ در طی سالهای گذشته که در قدرت حضور داشته، یک هویت سیاسی مختص به خود را ایجاد کرده است. در این منظومه هویتی، جنجال و تنشزایی و اقداماتی تبلیغاتی، از موقعیت محوری برخوردارند. از این رو، ترامپ هم خود خوراک جنجالهای مختلف در آمریکا را در مورد مسائل گوناگون تولید میکند و هم شانتاژهای تبلیغاتی و رسانهای را در راستای منافع خود ارزیابی میکند و حتی به آنها دامن میزند.
دلیل این جنس از رویکرد ترامپ در منظومه هویت سیاسی او نیز این است که اساسا سیاستمدارانی نظیر ترامپ، بر پایه تجربیات مختلف تاریخی، سعی در تضمین حیات سیاسی خود از رهگذر جنجالسازی و قطبیسازی سیاسی دارند. از این رو، انتصاب افراد عجیب و غریب به سمتهای مختلف در آمریکا از سوی ترامپ نیز در همین راستا باید تحلیل شود.
۳. طعنه ترامپ به سازوکارهای نهادینه حکمرانی در آمریکا
یکی دیگر از ویژگیهای هویت سیاسی دونالد ترامپ این است که او مدام سعی دارد تا خود را به مثابه حلال مشکلات آمریکا و بازیگری متمایز در سپهر سیاسی این کشور تعریف کند. به عنوان مثال او در بحبوحه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بارها و بارها سع داشت خود را به مثابه فردی معرفی کند که از رهگذر حضور وی در قدرت، عظمت و شکوه به آمریکا بازخواهد گشت. ترامپ حتی به تازگی مدعی شده که میتواند تایید کند که در دوره جدید حضورش در قدرت، امریکا به عصر طلایی خود باز خواهد گشت.
از این رو، او با رفتارها و اسلوبهای خاص خود در قدرت، سعی دارد به سازوکارهای نهادین حکمرانی در آمریکا و عرفهای رایج در این کشور طعنه بزند و به نوعی مدعی ارائه یک الگوی جدید شود. در این رابطه، برخی از صاحبنظران تاکید دارند که ترامپ با انتصاب افراد عجیب و غریب در کرسیهای مختلف قدرت در دولت جدیدش سعی در برَندسازی خاص خود نیز دارد.
ترامپ در قالب این طرحواره سعی دارد اینگونه القا کند که الگوی سنتی افراد اتو کشیده و تکنوکرات که سالها قدرت را در سطوح مختلف در آمریکا در قبضه داشتهاند، راهگشا نیست و حضور تجار و افراد صریح و جنحالی در قدرت، میتواند برای آمریکا دستاوردساز باشد و حتی راهِ این کشور جهت تامین منافع خود در حوزههای گوناگون را هموارتر کند.
۴. ترامپ و گرایش به گزینه آسانتر
دونالد ترامپ با انتخاب افراد وفادار به خود در کرسیهای مختلف قدرت به نوعی سعی دارد تا دستورکارهای جنجالی خود را از حیث موانع احتمالی که امکان دارد در قالب دولتش و عدم همراهی دولتمردان با او آشکار شود، عاری کند. ترامپ در دوره نخست حضور خود در قدرت با واکنشهای قابل توحه مایک پنس معاونش در مورد مسائل مختلف رو به رو شد و البته که افراد دیگری نیز در قدرت حضور داشتند که صریحا با رویکردهای تهاجمی و بیملاحظه ترامپ مخالفت میکردند.
با این حال، ترامپ در دولت جدید خود با درس گرفتن از گذشته سعی دارد این مرتبه افرادی را به کار بگمارد که همه جوره از دستورکارها و سیاستهای او تبعیت کنند. به بیان ساده تر، ترامپ مایل نیست که در دولتش با مزاحمهایی رو به رو باشد و فراغ بال خود را در قدرت از دست بدهد. دوره پیشین حضور ترامپ در قدرت اثبات کرد که او با مخالفتهای جدی در کنگره آمریکا رو به رو میشود. معادلهای که در دولت جدید ترامپ نیز به احتمال زیاد رخ خواهد داد با این حال، ترامپ این مرتبه سعی دارد حداقل در داخل دولتش فراغ بال بیشتری داشته باشد.
۵. غیرقابل پیش بینی بودنِ ترامپ
در نهایت باید گفت که غیرقابل پیشبینی بودن یکی از ویژگیهای محوری دونالد ترامپ است. او بارها و بارها در قالب اقدامات و رفتارهای خاص خود این ویژگی را به همگان نشان داده است. از این رو، انتخاب افراد نزدیک به ترامپ به سِمتهایی که هیچ تخصصی را در آنها ندارند هم باید تا حدی در همین راستا تجزیه و تحلیل شود.
از این منظر، ترامپ با این قبیل اقدامات سعی دارد به زعم خود و در یک حوزه جدید، همگان را شگفت زده کند و اینطور نشان دهد که سناریوهای تازهای را در سر دارد و برای اجرایی کردن آن ها، هیچ ابایی از اوجگیری انتقادات مختلف از خود ندارد. سناریوهایی که برای تحقق آنها از همین حالا به مهره چینیهای مطلوب خودش دست میزند.