شناسهٔ خبر: 70554849 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

علت توقیف: نامعلوم ! آقایان چگونه با وجدان آسوده شب سر به بالین می‌گذارید؟

پرسش اصلی این است که فیلم «علت مرگ: نامعلوم» چرا 3 سال توقیف بود؟ چه دلیل مشخصی برای این توقیف وجود داشت؟ افرادی که رای به این توقیف داده بودند، حال کجا هستند؟

صاحب‌خبر -

عصر ایران ؛ نهال موسوی - این روزها فیلم «علت مرگ: نامعلوم» ساخته علی زرنگار از 5 دی 1403 در سینماهای کشور اکران شده است، فیلمی که بعد از 3 سال توقیف و بعد از عوض شدن تیم سینمایی دولت سیزدهم در دولت چهاردهم توانست مجوز اکران بگیرد.

اتفاقی که رخ داده این است که در همین مدت کم که فیلم اکران شده است، بسیاری از اهالی سینما و هنر با دیدن این فیلم از آن تعریف و تمجید کرده‌اند. رخشان بنی‌اعتماد فیلمساز دغدغه‌مند و باسابقه سینمای ایران در متنی تحت عنوان «هوایی بس تازه در غربت سینمای اجتماعی» درباره فیلم زرنگار نوشت: 

«خبر کوتاه است: "علت مرگ: نامعلوم" پس از سه سال توقف اکران می‌شود. خبر در حد یک روزنه‌ی کوچک در وانفسای این دوران پرآشوب و خبرهای هولناک دلهره‌ات می‌کند. اما وقتی به تماشای فیلم می‌نشینی حکایت دیگری‌ست. 

بعد از سال‌ها به انزوا رفتن سینمای اجتماعی، ناظر بر اثری پرقدرت و شریف می‌شوی که امید به زنده ماندن جوهر اندیشه در سینمای مستقل را پیش چشم‌ات می‌آورد. 

فیلمی با تمام مشخصه‌های واقعی سینما از فیلمنامه و کارگردانی به‌غایت هوشمندانه تا فیلمبرداری و تدوین هم‌سو با موضوع و بازی‌های درخشان مجموعه بازیگران و دل به دریا زدن تهیه‌کننده‌ای که در رقابت با سرمایه‌های بادآورده‌ی میلیاردی با دست خالی شرایط ساخت اثری این‌چنین را فراهم آورده؛ همه و همه در کنار هم، لذت دیدن یک فیلم به‌تمام معنا حرفه‌ای را در جان‌ات جاری می‌کند. 

به پاس حمایت از این اثر با ارزش، به‌جاست در نبود امکان تبلیغ فراگیر، هر کدام از ما تماشاگران، یک رسانه باشیم.»

علت توقیف: نامعلوم ! آقایان چگونه با وجدان آسوده شب سر به بالین می‌گذارید؟

محمد حقیقت منتقد باسابقه سینمای ایران ساکن در پاریس هم درباره فیلم غلت مرگ: نامعلوم نوشت: « فیلم علی زرنگار را سه سال پیش دیدم و شدیدا به وجد آمدم؛ فیلم اول کارگردان که از هر جهت ماهرانه ساخته شده و بدون شک از بهترین فیلم‌های چند سال اخیر سینمای ایران است. 

اینکه چرا «علت مرگ: نامعلوم» در زمان خودش در داخل، مورد بی مهری مسئولان سینمایی قرار می گیرد و سپس در جشنواره های خارج از این فیلمساز تازه نفس  و بااستعداد تقدیر به عمل می‌آید، واقعا بحث برانگیز است و جای سوال دارد. حالا که سرانجام «علت مرگ: نامعلوم» بر پرده آمده، فرصت را غنیمت بداریم و همگی بدیدن آن برویم و «علت» اینکه چرا چنین فیلم باارزشی مورد بی مهری قرار گرفته بود را دریابیم.»

صوفیا نصرالهی منقد و مترجم سینمایی هم در همین ارتباط نوشت: «بعد از مدت‌ها باعث شد تحت‌تاثیر یک فیلم جدی از سینمای ایران قرار بگیرم. فیلمی که بتوانم دیدنش را با خیال راحت توصیه کنم. «علت مرگ: نامعلوم» فیلم خوبی است و فراتر از آن فیلم مهمی است چون بنظرم تولد دوباره‌ای برای سینمای اجتماعی ایران محسوب می‌شود.

[...] با این وجود در روزگار فیلم‌های چرند، از کمدی تا به قولی هنری، "علت مرگ: نامعلوم" با کارگردانی و فیلمنامه و دیالوگ‌ها و بازی و دوری از سانتی‌مانتالیسم و در عین حال احساس‌برانگیز بودن مخاطب سینمای خوب را سر ذوق می‌آورد. 

ضمن اینکه مدت‌ها بود در سینمای ایران فیلم جاده‌ای درست و حسابی ندیده بودم. از آن فیلم جاده‌ای‌ها به سبک فیلمسازان مستقل آمریکایی که پر از فراز و فرود است با کاراکترهایی که همراهت می‌کنند. فقط کاش یکی بگوید دقیقا چرا این فیلم را توقیف کرده بودند؟ هیچ دلیلی به ذهنم نمی‌رسد جز اینکه تصمیم گرفته‌اند سلیقه‌ی مردم را نازل و مبتذل کنند و فیلم‌های درست و حسابی را از دسترس‌شان دور.»

علت توقیف: نامعلوم ؛ چگونه با وجدان آسوده شب سر به بالین می‌گذارید؟

پرسش اصلی این است که فیلم «علت مرگ: نامعلوم» چرا 3 سال توقیف بود؟ چه دلیل مشخصی برای این توقیف وجود داشت؟ افرادی که رای به این توقیف داده بودند، حال کجا هستند؟

چه کسی آسیب وارد شده به لحاظ مالی و معنوی به سازندگان این فیلم را برعهده می‌گیرد؟ واقعا تیم سینمایی دولت سیزدهم به دنبال چه بود که چنین تصمیماتی از آن مجموعه بیرون آمده، که امروز باعث بهت و حیرت همگان شده است؟

اگر 3 سال قبل این فیلم در جشنواره فجر نشان داده می‌شد و بعد هم اکران می‌شد شاید الان علی زرنگار حداقل یک فیلم دیگر هم ساخته بود واقعا این خسارت به روح و روان و شرایط حرفه‌ای یک فیلمساز را چگونه باید توجیه کرد؟ 

چنین اتفاقاتی به فرهنگ و هنر این مملکت ضربات غیر قابل جبرانی زده است و تصمیم گیران چنین مصائبی هم احتمالا از سازمان سینمایی و ارشاد به نهاد یا ارگانی دیگر کوچ کرده و با وجدان آسوده شب سر بر بالین می‌گذارند! چه باید گفت؟!