طبق گزارش اخیر مرکز آمار ایران در زمستان ۱۴۰۲ نرخ بیکاری ۸.۶ درصد است، خالص افزایش اشتغال هم طبق گزارش مرکز آمار ایران، ۷۵۷ هزار نفر است. در مورد نرخ بیکاری فارغ التحصیلان نیز گزارش زمستان ۱۴۰۲ نرخ بیکاری فارغ التصحیلان را ۱۱.۶ درصد اعلام کرده است. از هر ۱۰ نفر بیکار در کشور ۴ نفر فارغ التحصیل دانشگاهی هستند و عمده فارغ التحصیلان با فضای کسب و کار روز آشنایی ندارند و از فرصت دریافت مجوز یا گرفتن وام و تسهیلات ارزان قیمت استفاده نمیکنند. از طرفی هم طبق آمار مرکز آمار ایران در بهمن ۱۴۰۲ حدود ۲ میلیون نفر بیکار در کشور وجود داشتندکه ۴۱.۵ درصد این تعداد جمعیت بیکار فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند.
از طرفی هم طبق اعلام مرکز آمار ایران، در آذر ماه ۱۴۰۳ نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کل کشور به ۳۲.۵ درصد رسیده است.شاخص قیمت مصرف کننده خانوارهای کشور به عدد ۲۸۵.۱ رسیده است که نسبت به ماه قبل، ۲.۰ درصد افزایش و نسبت به ماه مشابه سال قبل، ۳۱.۴ درصد افزایش و در دوازده ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۳۲.۵ درصد افزایش داشته است.
لازم است در اینجا توضیح دهیم که منظور از تورم نقطه به نقطه یعنی؛ درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه سال قبل است. براساس این گزارش، در آذر ماه ۱۴۰۳ تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۳۱.۴ درصد محاسبه شده است. به عبارتی؛ خانوارهای کشور به طور میانگین، ۳۱.۴ درصد بیشتر از آذر ماه ۱۴۰۲ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند.
این در شرایطی است که این تورم نقطه به نقطه از ابتدای امسال وجود داشته اما حقوق کارمندان که پایه آن از ده میلیون تومان شروع میشود هیچ تغییری نکرده است. از طرفی هم محتواهای کتابهای آموزشی نه چندان به روز شده است و نه دانشآموزان را برای ورود به بازار کار آماده میکند و همین ماجرا سبب ناکارآمدی این کتب میشود به انضمام اینکه شرایط ورود به دانشگاه هم برای دانشآموزان به مراتب سختتر از قبل شده است.
اما چرا همزمان به نرخ بیکاری و تورم و محتوای کتابهای آموزشی پرداختیم؟ مسئله وضع آموزش و عدم تمایل دانشآموزان به ادامه تحصیل است که مجموع این عوامل سبب شده تا آنها علاقه چندانی به طی کردن درجات عالی علمی نداشته باشند. از طرفی هم طبق گزارش منتشر شده از مرکز آمار ایران در تابستان سال ۱۴۰۳، نرخ باسوادی در جمعیت بالای ۶ سال کشور در سال ۱۳۹۶، ۸۷ درصد بود که در سال ۱۴۰۲ به ۹۰ درصد رسیده است. به شهریور امسال بازگردیم، زمانی که وزارت آموزش و پرورش آمار داد که هنوز ۷۹۰ هزار دانشآموز در سراسر کشور، در مدارس ثبتنام نکردهاند و از درس و مشق عقب افتادهاند. همان زمان آمار دیگری منتشر شد و محمد علویتبار، معاون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، اعلام کرد که ۸۹۰ هزار دانشآموز هنوز کتابهای درسی خود را سفارش ندادهاند؛ یعنی براساس این آمار، حدود ۱۰۰ هزار نفر با وجود ثبتنام در مدرسهها، حداقل تا یک روز مانده به بازگشایی مدارس، هنوز کتاب درسی خود را سفارش نداده بوند.
۹۲ درصد شهریها باسواد هستند
با این حال طبق آمار اعلام شده سازمان نهضت سوادآموزی میزان باسوادی در جامعه هدف این سازمان گروهی سنی ۱۰ تا ۴۹ سال کشور، ۹۷ درصد است.
طبق اعلام مرکز آمار ایران، نرخ باسوادی در مناطق شهری ۹۲ درصد و مناطق روستایی ۸۳.۵ درصد است.میزان باسوادی مردان در کشور بالاتر از زنان است؛ به گونهای که باسوادی مردان ۹۳ درصد و زنان ۸۷ درصد در کل کشور است.
آمار بازماندگان از تحصیل چقدر است؟
آمارها نشان میدهد ۹۹۲ هزار و ۵۲۱ نفر از تحصیل در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم بازماندهاند، براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۳، جمعیت بازماندگان از تحصیل کشور در گروه سنی ۶ تا ۱۱ سال (ابتدایی) از جمعیت ۹ میلیون و ۱۸۶ هزار و ۹۸۶ نفر، ۱۹۲ هزار و ۹۹۲ نفر است. این تعداد در گروه سنی ۱۲ تا ۱۴ سال (دوره متوسطه اول) از جمعیت ۴ میلیون و ۸۱ هزار و ۷۵۸ نفری دانشآموزان، ۲۱۳ هزار و ۷۲۲ نفر است. همچنین جمعیت بازماندگان از تحصیل در گروه سنی ۱۵ تا ۱۷ سال (دوره متوسطه دوم) از جمعیت سه میلیون و ۶۳۲ هزار و ۲۲۸ نفری دانشآموزان، ۵۸۵ هزار و ۸۰۷ نفر است.
همانطورکه آمارها نشان میدهد سهم بزرگ از جمعیت بازمانده از تحصیل در گروه سنی ۶ تا ۱۷ سال مربوط به سنین ۱۵ تا ۱۷ سال یا همان دانشآموزان متوسطه دوم است، این مسئله بهخوبی نشان میدهد این گروه سنی برای جذب در بازار کار تحصیل را مجبور شده تحصیل را کنار بگذارد.
زنان پس از انقلاب باسوادتر شدند
در حالی که درصد سواد در کشور از ۴۷.۵ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۹۷ درصد رسیده است، باسوادی زنان ۲.۵ برابر رشد کرده است و میزان سواد در روستاها نیز بهطور چشمگیری افزایش یافته است. طی ۴۵ سال گذشته، ۱۱ میلیون نفر سواد آموخته و مدرک دریافت کردهاند اما همچنان به گفته عبدالرضا فولادوند، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، ۱۸ میلیون بیسواد و کمسواد در گروه سنی بالای ۶ سال در کشور وجود دارد.
ایران همچنین توانسته است ۹۲۰ هزار اتباع افغانستانی و عراقی را در حوزه سوادآموزی آموزش دهد؛ آن هم در شرایطی که نهادهای بینالمللی آنگونه که به مهاجران در سایر کشورها کمک میکنند به ایران کمک نکردهاند.
میانگین معدل ۱۰ بحرانی نیست
البته ناگفته نماند آنهایی که ترک تحصیل نکردند هم به لحاظ درسی، چندان وضع مطلوبی ندارند، چرا که براساس گزارش مرکز ارزشیابی و تضمین نظام آموزش و پرورش، در خرداد ۱۴۰۳ میانگین معدل دانشآموزان در رشته تجربی پایه دهم، ۱۲/۶۴، یازدهم ۱۱/۵۲ و دوازدهم ۱۲ شد. میانگین معدل دانشآموزان در رشته ریاضی و فیزیک پایه دهم ۱۲/۶۹، یازدهم ۱۱/۲۶ و دوازدهم ۱۱/۸۲ است. و میانگین نمرات دانشآموزان در رشته علوم انسانی در پایه دهم ۹/۴۴، در پایه یازدهم ۹/۰۷ و در پایه دوازدهم ۹/۱۳ است.
در راستای همین موضوع محسن زارعی؛ رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت وزارت آموزش و پرورش در گفتوگویی به تسنیم گفت: «ذکر این نکته مهم است، زمانی که اعلام میشود میانگین نمرات دانشآموزان به فرض مثال ۱۰ است، به معنای آن است که ۵۰ درصد اهداف کتابهای درسی محقق شده است. این میانگین نشاندهنده وضعیت بحرانی نیست؛ چون سقف انتظار ما نمره ۲۰ است، میتوان گفت اهداف به طور کامل محقق نشده است.»
هرچند که از منظر زارعی ۵۰ صرفا اهداف محقق نشده است اما باید به این موضوع اشاره کرد که فقر یادگیری یکی از چالشهای نظام آموزش و پرورش در ایران است که کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که دانشآموزانی که دچار فقر یادگیری هستند تفاوت چندانی با کودکان بازمانده از تحصیل ندارند.
۴۰ درصد کودکان فقر یادگیری دارند
اخیرا هم معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفته که طبق گزارش بانک جهانی از ۸۰ درصد کودکی که امکان حضور در مدرسه را پیدا میکنند، ۲۵ درصد با فقر یادگیری مواجه هستند. به عبارت بهتر، ۴۰ درصد کودکانی که وارد مدرسه میشوند، به فقر یادگیری دچار هستند.کمی قبلتر رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درخصوص فقر یادگیری در دانشآموزان دوره ابتدایی اعلام کرد که فقر یادگیری به شرایطی اطلاق میشود که دانشآموزان، با وجود حضور در مدرسه، مهارتهای پایه سواد را بهدرستی کسب نمیکنند. این مهارتها شامل خواندن، نوشتن، حساب کردن و سخن گفتن است.
حکیمزاده با تأکید بر اهمیت دوره ابتدایی گفت: «این دوره زیربنای موفقیتهای تحصیلی در سالهای بعد است. اگر دانشآموزان در ۳ سال نخست این دوره مهارتهای اصلی سواد را بهخوبی یاد بگیرند، عملکرد تحصیلی بهتری خواهند داشت. اما گروهی از دانشآموزان به دلایل مختلف دچار ضعف در این مهارتها میشوند و عملا از یادگیری بازمیمانند.»
این مسئول تاکید کرد: «۴۰ درصد دانشآموزان فقر یادگیری دارند و در برنامهریزیهای آموزش و پرورش، این دسته از دانشآموزان بهعنوان گروههای لازمالتوجه در حوزه آموزش تعریف شدهاند. برای شناسایی آنها، معلمان کلاسهای درس نقش اصلی را ایفا میکنند. پس از شناسایی، باید برنامههای جبرانی با محوریت مدرسه و تحت راهبری مدیر مدرسه طراحی و اجرا شود.»
البته میتوان گفت که یکی از دلایل این ماجرا به آموزش مجازی مربوط میشود که به دلیل کرونا یا آلودگی هوا، هیچ کس راهی برای جبران عقب ماندگی آموزشی دانش آموزان نداشت و شاهد بودیم که دانش آموزان حتی در دوره دبیرستان اطلاعات اولیه درست را هم نداشتند. بعد از آموزش آنلاین در دوران کرونا، نظارت و ارزیابی درستی از دانش آموزان وجود نداشت و در این مدت آموزش حتی در کشورهایی که امکانات خوبی در حوزه آموزش آنلاین داشتند، ناکارآمد بود.