شناسهٔ خبر: 70544082 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد نیوز | لینک خبر

مرور کارنامه خاکستری سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا

از باتلاق ویتنام تا بحران گروگان‌ها در تهران/ جیمی کارتر؛ بدشانس‌ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا

اقتصادنیوز: جیمی کارتر در 100 سالگی درگذشت؛ گروهی تلاش دارند تا با استناد به دستاوردهایش چهره‌ای مثبت از او ترسیم کنند، اما گروهی دیگر مدعی‌اند استراتژی‌های کارتر اگر چه در ابتدا نتیجه بخش بود، اما در نهایت شکست‌های ویرانگری برای واشنگتن به همراه داشت. از همین رو از کارتر به عنوان بدشانس‌ترین رئیس جمهوری آمریکا یاد می‌کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یادداشتی نوشت، جیمی کارتر، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، که یکشنبه در 100 سالگی درگذشت، رئیس جمهور آینده نگری در زمینه سیاست خارجی بود.به ادعای این نشریه، دستاوردهای او کمتر به یاد می‌آیند، دستاوردهایی چون، برگ برنده اش  در تصویب معاهدات کانال پاناما، مهندسی قرارداد کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر، عادی‌سازی روابط با چین، اجرای یک سیاست تاریخی حول محور حقوق بشر، و پاسخ به بحران‌ها در افغانستان و لهستان به شیوه‌هایی که به پیروزی ایالات متحده در جنگ سرد کمک کردند. به ادعای فارین پالسی، حتی باخت هایش – بالاخص ماموریت شکست خورده اش برای نجات 52 کارمند سفارت آمریکا که در ایران گروگان گرفته شده بودند – به ادعای این نشریه شکست کاملی نبود که در آن زمان به تصویر کشیده شد.

چرا کسی کارتر را دوست نداشت؟

حال سوال این است، علیرغم تاکید بر موفقیت های او در عرصه سیاست خارجی، پس چرا کارتر به عنوان یک رئیس جمهور تا این حد مورد بی احترامی قرار گرفت، در پاسخ باید به دو مولفه اشاره کرد.اول، کارتر یک فرمانده غیر مداخله گر بود. او پس از توماس جفرسون، اولین رئیس جمهوری بود که هیچ گلوله‌ای با خشم در میدان نبرد شلیک نکرد و هیچ سربازی را برای نبردی نفرستاد تا کشته یا زخمی بشوند. (هشت آمریکایی در تلاشی نافرجام نجات جان خود را از دست دادند، اما اگر کارتر اجازه نمی داد این ماموریت با تحقیر در بیابان به پایان برسد، احتمالاً تلفات بسیار بیشتر بود.) به ادعای فارین پالسی تعصب برای صلح - و همچنین شکست کارتر جهت تسلط بر صحنه موجب شد تا چهره ای ضعیف ترسیم شود.عامل دوم تلاش هماهنگ محافظه کاران - از جمله رئیس جمهور سابق ایالات متحده رونالد ریگان - برای لکه دار کردن او به عنوان نرم افزار بود.

اولین دستاورد نامعلوم کارتر در اولین روز ریاست جمهوری اش اتفاق افتاد. پس از مبارزات انتخاباتی در سال 1976 برای کسانی که از سربازی سرباز زده بودند و به کانادا و جاهای دیگر فرار کرده بودند، فرمان عفو عمومی صادر کرد. این تصمیم جسورانه برای از بین بردن زخم های چرکین جنگ ویتنام بود که کمتر از دو سال قبل به پایان رسیده بود. جرالد فورد، رئیس‌جمهور مستعفی، حتی به عنوان یک اردک لنگ، توصیه‌های خود را مبنی بر انجام همین کار رد کرد..کارتر به دلیل صدور عفو مورد حمله محافظه کاران، البته برخی لیبرال ها نیز قرار گرفت. کسانی که در سمت چپ او بودند احساس می کردند که او باید فراریان را که غالبا فقیر بودند،عفو می کرد. کارتر در طول دوره کاری اش وظیفه شناس و مسئولیت پذیر بود؛ حتی در شرایطی که معادلات سیاست برهم می ریخت. به عنوان مثال، به او گفته شد که باید تا دور دوم ریاست‌جمهوری خود صبر کند تا هر معامله‌ای را که کنترل کانال پاناما را به پانامایی‌ها واگذار می‌کند، تکمیل نماید. ریگان، فرماندار سابق کالیفرنیا، تقریباً در سال 1976 نامزدی ریاست جمهوری از جانبجمهوری خواهان را از فورد به دلیل مخالفتش با کنار گذاشتن پرونده کانال، از دست داده بود. تلاش برای تصویب این معاهدات یک باخت سیاسی برای او رقم زد.

با این حال، کارتر این توصیه را که باید منتظر ماند را کنار گذاشت، و به درستی معتقد بود که کار درست را انجام می‌دهد. این به شجاعت و همچنین مهارت سیاسی نیاز داشت.پس از تکمیل مذاکرات کانال، نظرسنجی‌ها نشان داد که دو سوم مردم ایالات متحده با این معاهده مخالف بودند و تصویب آن مستلزم حمایت دو سوم سنا بود. کارتر برای تعریف ائتلاف دو حزبی شکننده خیز برداشت. او با کمک ستاد مشترک ارتش، هاوارد بیکر، رهبر اقلیت سنا را متقاعد کرد که بدون این معاهدات، 100 هزار نیروی آمریکایی مستقر در پاناما برای همیشه لازم است تا از این شبکه که برای تجارت جهانی حیاتی است، در برابر حملات تروریستی اجتناب ناپذیر محافظت کنند. معاهده بدون هیچ رأیی به تصویب رسید، و بعداً کم تر از دوجین از دموکرات ها کرسی های خود را حداقل تا حدی به دلیل جانبداری از او از دست دادند. زمانی که ریگان رئیس جمهور شد، بی سر و صدا این موضوع را کنار گذاشت و هیچ تلاشی برای عقب نشینی از معاهداتی که به خوبی انجام شده است، انجام نداد.

1

صلحی بی سرانجام

مانند کانال پاناما، کارتر برای صلح خاورمیانه خطرهای زیادی را به جان خرید ، از جمله آوردن رهبران اسرائیلی و مصری به ایالات متحده برای مذاکرات مخفیانه صلح. در طول 13 روز در کمپ دیوید در سپتامبر 1978، انور سادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل، عصبانی شدند و چندین بار تهدید کردند که محل را ترک می کنند، گزاره ای که باعث می‌شد رئیس‌جمهور ایالات متحده ناتوان به نظر برسد. فقط سرسختی حیرت‌انگیز کارتر - هق هق زدن، فحاشی کردن و بداهه‌پردازی‌های او – زمینه ساز توافق شد. در 17 سپتامبر 1978، دو طرف توافقنامه اسلو را امضا کردند.هرچند تقریباً بلافاصله پس از بازگشت طرفین از کمپ دیوید، معامله از بین رفت. شش ماه بعد، به دلیل مخالفت‌های مشاوران، کارتر به مصر و اسرائیل سفر کرد و با زحمت همه چیز را دوباره کنار هم گذاشت. در 26 مارس 1979، دو بازیگر پیمان صلح رسمی امضا کردند.به ادعای فارین پالسی قرارداد کمپ دیوید ماندگارترین دستاورد دیپلماتیک از زمان پایان جنگ جهانی دوم بود. اورل هریمن، دیپلمات کهنه کار آمریکایی که گاهی به کارتر توصیه هایی می کرد، گفت: «آنچه او با خاورمیانه انجام داد، یکی از خارق العاده ترین کارهایی است که هر رئیس جمهور در تاریخ انجام داده است».

فارین پالسی در ادامه مدعی شد، کارتر اولین رئیس‌جمهوری بود که از یک کشور فلسطینی حمایت کرد، که همراه با لفاظی‌های او پس از آن - از جمله کتابی با عنوان فلسطین: صلح نه آپارتاید در سال 2006 - او را به یکی از حامیان جدی فلسطین در میان روسای جمهوری ایالات متحده تبدیل کرد، واقعیتی که برای چندین دهه خشم یهودیان آمریکایی را برانگیخت. با این حال، تنها بر اساس توافق کمپ دیوید، او پس از هری ترومن بهترین رئیس جمهور ایالات متحده برای امنیت اسرائیل است. به این دلیل که تنها ارتشی که توانایی نابودی اسرائیل را دارد - ارتش مصر - بیش از چهار دهه است که خنثی شده است.

2

کارتر و معمای چین

پیروزی های کارتر به آسیا هم کشیده شد. پس از آن بود که ریچارد نیکسون در سال 1972 در را به روی چین باز کرد، اما پیش از آن، این کارتر بود که با عادی سازی روابط شرایط را برای ادغام چین هموار ساخت. نیکسون و فورد، تحت فشار جناح راست، «سیاست دو چین» غیرقابل اجرا در مورد تایوان را اتخاذ کردند که مانع از به رسمیت شناختن کامل دیپلماتیک سرزمین اصلی چین شد تا اینکه کارتر آن را در سال 1979 تصویب کرد.به ادعای فارین پالسی پس از اینکه کارتر در اجلاس تاریخی سال 1979 در واشنگتن دی سی میزبان رهبر برجسته چین، دنگ شیائوپینگ بود، دنگ به چین بازگشت و مالکیت خصوصی را قانونی کرد. این کشور در کنار اصلاحات دیگر به بازیگری با تولید ناخالص داخلی اش توانست سریع‌ترین رشد اقتصادی را در دوران مدرن تجربه کند. امروز، روابط دوجانبه ایالات متحده و چین، خوب یا بد، پایه و اساس اقتصاد جهانی است.علاوه بر این، به اصرار کارتر، دنگ به میلیون ها چینی اجازه داد تا مسیحی فعال شوند. هیمن گزاره کارتر را به یکی از موفق ترین مبلغان تاریخ تبدیل کرد.

88

کارتر و کارنامه ناتمام حقوق بشر

کارتر در دوران ریاست جمهوری خود علیه سرکوب در چین صحبتی نکرد. ابتکار معروف حقوق بشر او به طور نابرابر به کار گرفته شد و زمانی که با اولویت های جنگ سرد تلاقی کرد، اغلب ریاکارانه به نظر می رسید. اما با این وجود تاریخی بود و اولین باری بود که یک کشور بزرگ رفتار با مردم کشورهای دیگر را به بخش مرکزی سیاست خارجی خود تبدیل کرد.کارتر برای اولین بار در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1976 بر حقوق بشر متمرکز شد، زمانی که ریچارد هالبروک (سردبیر اولیه این مجله) یکی از دستیارانش پیشنهاد کرد که این موضوع مبارزات انتخاباتی خوبی علیه فورد است، مورد انتقاد قرار گرفت. کارتر از حامیان جدی اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 بود و به زودی تصمیم گرفت جنبش حقوق مدنی ایالات متحده را جهانی کند.کارتر پس از به قدرت رسیدن تقریباً بلافاصله به حمایت از مخالفان شوروی سخن گفت و با کمک پاتریشیا دریان، اولین دستیار وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور حقوق بشر، رژیم های آمریکای لاتین را تحت فشار قرار داد تا به سمت دموکراسی حرکت کنند.به ادعای فارین پالسی، حتی در حال حاضر، با افزایش تعداد کشورهای اقتدارگرا، امروزه دموکراسی های بسیار بیشتری نسبت به دهه 1970 وجود دارد. این حداقل تا حدی به خاطر کارتر و منصوبان او (به ویژه اندرو یانگ ، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحداست) که «حقوق بشر» را در واژگان بین المللی قرار داده اند.این سیاست تأثیری ناچیز بر جنگ سرد داشت. واسلاو هاول، نمایشنامه نویس مخالف که بعدها رئیس جمهور جمهوری چک شد، گفت که تاکید کارتر بر حقوق بشر باعث الهام گرفتن او در زندان شده و "اعتماد به نفس" بلوک شوروی را تضعیف کرده است. چند تن از منتقدان محافظه کار کارتر، از جمله لارنس ایگلبرگر، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، بعداً در انتقاد خود از این سیاست تجدید نظر کردند و گفتند که استفاده او از قدرت نرم ایالات متحده موثر بوده است.

0000

کارتر و تلاش برای مهار شوروی

با این حال کارتر همچنین قدرت سخت قدیمی را در روابط ایالات متحده و شوروی اعمال کرد. در حالی که او برای لغو چند سیستم تسلیحاتی محبوب سخت تلاش کرد، هزینه های دفاعی ایالات متحده را به شدت افزایش داد  و پنتاگون را به بمب افکن رادارگریز B-2، سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) و فناوری های دیگری مجهز  کرد؛ تجهیزاتی که بعدها به ریگان کمک کرد تا اتحاد جماهیر شوروی را بترساند.بر اساس «دکترین کارتر» که پس از حمله شوروی به افغانستان در اواخر سال 1979 صادر شد، او تهدید کرد که در صورت مختل شدن عرضه نفت، به جنگ در خلیج فارس می‌پردازد. این امر مسلماً شوروی را از ماجراجویی بیشتر منصرف کرد، اگرچه تحریم غلات ایالات متحده در سال 1980 کارساز نبود (اتحاد جماهیر شوروی بلافاصله تامین کنندگان غلات دیگری را پیدا کرد)، تحریم المپیک 1980 مسکو، اگرچه در ابتدا محبوب بود، به سرعت به یک مسئولیت سیاسی تبدیل شد.به ادعای فارین پالسی، کارتر به دلیل عدم پیش بینی تهاجم شوروی به افغانستان به طور گسترده به عنوان ساده لوح معرفی شد، اما حکمش ناعادلانه بود. حتی قبل از اشغال، او مخفیانه مجاهدین را برای مبارزه با دولت قبلی تحت حمایت شوروی در کابل مسلح می کرد. زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بعداً اعتراف کرد که ایده ایجاد «ویتنام شوروی» برای تضعیف امپراتوری کمونیستی بود. این روبکرد موثر بود، هرچند که بعدها طالبان و اسامه بن لادن رهبر القاعده دست به اقداماتی پرهزینه زدند.تهاجم شوروی معاهده سالت 2 را برای کارتر در سنا اولویت بود را نقض کرد، اما مفاد آن به طور غیر رسمی توسط هر دو طرف اجرا شد و زمینه را برای پیشرفت‌های بعدی ایالات متحده و شوروی در زمینه کنترل تسلیحات فراهم کرد.در دسامبر 1980، اندکی قبل از ترک قدرت، کارتر از جنبش همبستگی لخ والسا در لهستان حمایت کرد، که واکنش زنجیره‌ای از مقاومت را در برابر مقامات تحت حمایت شوروی در سراسر اروپای شرقی برانگیخت. والسا بعداً گفت که هشدار کارتر به مسکو مبنی بر عدم حمله به لهستان یک لحظه حیاتی در مبارزه بود.

کارتر و بحران گروگان گیری

بزرگ‌ترین شکست کارتر در حوزه سیاست خارجی در ایران رقم خورد. در حالی که انقلاب 1979 ایران به یک رویداد تاریخی جهانی تبدیل شد، کارتر نمی توانست برای جلوگیری از گامی بردارد. همانطور که شاه در آن زمان گفت، اگر معترضان در یک خیابان کشته می شدند، هفته بعد به خیابان دیگری می رفتند.در آن بازه زمانی ناکامی کارتر در کنار اقتصاد نامناسب و حزب دموکرات تقسیم شده، موجب شد تا آزادی 52 گروگان آمریکایی که در تهران نگهداری می شدند، شانس او ​​را برای دور دوم ریاست جمهوری از بین برد. او در مصاحبه‌هایی که در سال 2016 برای زندگی‌نامه‌ای که انجام داد مدعی شدکه اگر در آن بازه زمانی (به ادعای خود) با بمباران ایران موافقت می کرد، احتمالاً دوباره انتخاب می شد، اما گروگان‌ها و هزاران ایرانی احتمالاً در این درگیری کشته می‌شدند.در عوض، کارتر برای پایان مسالمت آمیز بحران مذاکره کرد و گروگان ها درست چند لحظه پس از سوگند ریگان آزاد شدند.پس از آن رهبر انقلاب ایران، صادرات نفت به ایالات متحده را متوقف کرد. این امر به افزایش قیمت نفت و آسیب رساندن به به عرصه انرژی کمک کرد.کارتر بیشتر از نصب پنل های خورشیدی روی سقف کاخ سفید (که ریگان آن را از بین برد) گام های مثبتی برداشت. او با امضای اولین بسته جامع انرژی و 15 لایحه بزرگ زیست محیطی، ایالات متحده را در مسیر استقلال از نفت خارجی قرار داد. اگر او در سال 1980 مجددا انتخاب شده بود، حتی برای آنچه «آلودگی دی اکسید کربن» میخوانند برنامه ریزی می کرد. این یک بعد تراژیک به سرنوشت سیاسی اش می افزاید.در نهایت باید گفت، کارتر رئیس جمهوری بدشانس بود جرا که علیرغم تمامی تلاش هایش از او به عنوان چهره ای شکست خورده یاد می کنند.