شناسهٔ خبر: 70542181 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

نگاهی به فعالیت‌های محمدرضا درویشی به دلیلِ چاپ جلد سوم دایره‌المعارف موسیقی

حافظِ میراث‌های کهن و قاصدِ نغمه‌های نو

«سپیدی موی‌ها و چروک‌های صورت و زخم‌های ناپیدای دل و روان و جراحت‌های آماس‌کرده از این همه بی‌تدبیری و فرصت سوزی ویژگی من و دوستان هم نسل من است.»

صاحب‌خبر -

این جمله را «محمدرضا درویشی» گفته است؛ موسیقی‌دان، محقق و مولف برجسته‌ای که سال‌هاست عمرِ خویش را وقف موسیقی این سرزمین کرده و هم‌چنان نیز می‌کند. درویشی نه تنها آهنگسازی پرآوازه و محققی ژرف‌اندیش، که حافظ میراث صوتی و فرهنگی این سرزمین پهناور است.

از کوچه‌پس‌کوچه‌های نواهای قومی گرفته تا صحنه‌های بزرگ موسیقی، ردپای هنر او همچون قاصدی از گذشته به آینده دیده مب‌شود. اما رنجی که در این سال‌ها کشیده، مگر می‌تواند از پیشانی تاریخِ فرهنگِ این سرزمین زدوده شود که خود می‌گوید: «دوستانِ دور یا نزدیک هر کدام به مسیری رفتند و به سرنوشتی دچار شدند و برخی نیز حالا از جهان رفته‌اند، اما هیچ‌کدام نتوانستیم کارهایی را که می‌توانستیم یا فکر می‌کردیم که می توانیم انجام دهیم، به سرانجامی دلخواه برسانیم.آرزوهای ما همه بدل به حسرت شد. تجربه‌هایمان سوخت و برای کسی هم اهمیتی ندارد.»

 

شنیدنِ این سخنان از آهنگ‌سازی که در سکوتِ نغمه‌های دل‌نشین و هیاهوی اصواتِ ناکوک، قصه‌های فراموش‌شده را نجوا می‌کند، غمِ بزرگی است و مرثیه‌ای نه فقط برای یک انسان که برای حافظِ میراث‌های کهن و قاصدِ نغمه‌های نو.

 

دایرة‌المعارف سازهای ایرانی: گنجینه‌ای جاودان

چندی پیش جلد سوم دایره‌المعارف سازهای ایرانی منتشر شد. خلق مجموعه‌ی گران‌سنگ «دایرة‌المعارف سازهای ایرانی» یکی از مهم‌ترین خدماتِ درویشی به موسییقی ایران است. پژوهشی که از سال ۱۳۶۱ آغاز شد و در طی دهه‌ها به یکی از مهم‌ترین منابع سازشناسی بدل شد.

این دایرة‌المعارف (زهی‌ها و مضرابی‌ها، کوبه‌ای‌ها و بادی‌ها) به معرفی تنوع بی‌مانند سازهای ایرانی و ریشه‌های فرهنگی آن‌ها پرداخته است. او نه تنها به مستندسازی سازها، بلکه به کشف سازهایی فراموش‌شده و بازآفرینی آن‌ها نیز همت گماشته است.

 

این اثر، با بیش از صدها عکس نادر و محتوایی عمیق، پلی میان گذشته و آینده‌ی موسیقی ایران است.

 

درویشی در این مجموعه، ساز را نه تنها به‌عنوان ابزاری برای نواختن، بلکه حامل روایت‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی بررسی کرده است. هر صفحه از این اثر، شاهدی است بر دغدغه او برای حفظ و گسترش هویت موسیقایی ایران.

 

این اثر که نتیجه‌ی دهه‌ها تلاش مداوم، سفر به دورترین نقاط ایران، مستندسازی نغمه‌ها و ثبت سازهایی است که برخی از آن‌ها در حال فراموشی بودند، نه تنها یک گنجینه‌ی عظیمِ موسیقایی، بلکه سندی فرهنگی است که هویت موسیقایی ایران را به جهان معرفی می‌کند.

 

جلد اول: سازهای مضرابی و زهی

نخستین جلد از این مجموعه، به سازهای مضرابی و زهی اختصاص دارد و در سال‌های آغازین پروژه منتشر شد. این جلد، دربرگیرنده‌ی بررسی دقیق سازهای زهی است که در موسیقی دستگاهی و موسیقی محلی ایران جایگاه ویژه دارند.

 

در این جلد، درویشی با دقتی علمی و حسی هنری، به بررسی جزئیات فنی این سازها، مواد سازنده، تکنیک‌های نوازندگی، و نقش آن‌ها در موسیقی اقوام پرداخته است. او همچنین به تاریخچه این سازها و تحولاتی که در طول زمان تجربه کرده‌اند اشاره می‌کند و تأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی بر سازها و نحوه تکامل آن را بررسی کرده است.

 

این کتاب را جامعه بین‌الملل اتنوموزیکولوژی (SEM) در سال ۲۰۰۲ به عنوان بهترین کتاب سازشناسی سال در جهان معرفی کرد.

 

جلد دوم: سازهای کوبه‌ای

جلد دوم، که به سازهای کوبه‌ای اختصاص دارد، تنوع و گستردگی ریتم‌ها و سازهای ضربی ایران را به تصویر می‌کشد. سازهایی مانند دف، تنبک، دایره، نقاره، دهل، و کوزه تنها بخشی از این میراث غنی هستند که در این جلد به تفصیل معرفی شده‌اند.

 

این جلد با رویکردی میان‌رشته‌ای، علاوه بر بررسی فنی سازها، به کاربرد آیینی و فرهنگی آن‌ها نیز پرداخته است. برای مثال، نقشی که دف در مراسم عرفانی و آیینی ایفا می‌کند، یا کاربرد نقاره در  آیین‌های مذهبی و اعلام‌های عمومی. درویشی در این جلد نه تنها به معرفی سازهای شناخته شده پرداخته، بلکه سازهای کمتر شناخته شده یا فراموش شده را نیز با اسناد و عکس‌های نادر مستندسازی کرده است.

 

جلد سوم: سازهای بادی

جلد سوم این مجموعه که به سازهای بادی اختصاص دارد، نمایانگر روح پویا و تنوع موسیقی اقوام ایرانی است. این جلد که چندی قبل توسط انتشارات ماهور به بازار آمده، شامل بررسی سازهایی همچون نی، سرنا، کرنا، بالابان، دودوک و انواع دیگری از سازهای بادی است که در فرهنگ‌های مختلف ایران رواج دارند.

 

این سازها که گاه روایتگر طبیعت و گاه ناقل آیین‌ها و اسطوره‌های اقوام ایرانی هستند، درویشی را به سفری عمیق در تاریخ و فرهنگ این سرزمین برده‌اند. او در این جلد نه تنها به بررسی ساختار صوتی و تکنیکی این سازها پرداخته، بلکه نقش آن‌ها را در شکل‌گیری نغمه‌ها و ریتم‌های بومی ایران تحلیل کرده است. این جلد، با بیش از صدها عکس و نمودار، اثری بی‌همتا در معرفی تنوع و غنای موسیقی ایران خواهد بود.

 

اهمیت و دستاوردها

دایرة‌المعارف سازهای ایرانی، نه تنها یک اثر موسیقایی، بلکه یک پروژه ملی و فرهنگی است که توانسته پلی میان موسیقی سنتی و موسیقی مدرن ایجاد کند. این مجموعه با بهره‌گیری از عکس‌های نادر، مصاحبه‌ها، مستندسازی‌ها و تحلیل‌های علمی، الگویی برای پژوهش‌های آینده در حوزه موسیقی فراهم آورده است.

 

درویشی در این مجموعه، سازها را به‌عنوان موجوداتی زنده و حاملان فرهنگ‌های مختلف به تصویر کشیده است. او نشان می‌دهد که چگونه یک ساز می‌تواند گویای تاریخ، جغرافیا، آیین‌ها و حتی تغییرات اجتماعی باشد. این نگاه جامع و انسانی، دایرة‌المعارف سازهای ایرانی را به اثری فراتر از یک کتاب مرجع بدل کرده است.

 

چالش‌های یک مردِ تنها

پروژه دایرة‌المعارف سازهای ایرانی، دریچه‌ای تازه به روی پژوهشگران، موسیقی‌دانان و دایرة‌المعارف سازهای ایرانی، یادآوری است از ثروت فرهنگی ایران و ضرورت حفظ و گسترش آن برای نسل‌های آینده. این اثر، همچنان که تاکنون مرجعی بی‌همتا بوده، در آینده نیز همچنان جایگاه خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع موسیقی ایران حفظ خواهد کرد.

 

این مجموعه اما با وجود دستاوردهای بی‌شمار، با چالش‌هایی نیز مواجه بوده است. از جمله مشکلات تأمین بودجه، دشواری در دسترسی به برخی مناطق و سازها، و گاه بی‌توجهی نهادی به اهمیت این پروژه. با این حال، محمدرضا درویشی با پشتکاری بی‌نظیر، این مسیر پر فراز و نشیب را طی کرده است و با وجود همه مشکلات و چالش‌ها، همچنان به تلاش‌های خود در زمینه ثبت و معرفی سازهای ایرانی ادامه می‌دهد.

 

دایرة‌المعارف سازهای ایرانی، به عنوان اثری بی‌بدیل در این حوزه، یادآور اهمیتی است که موسیقی سنتی و اقوام در هویت فرهنگی کشور دارد و نشان می‌دهد که حتی در نبود حمایت‌های کافی، اراده و دانش فردی می‌تواند نقشی کلیدی در حفظ میراث فرهنگی ایفا کند. این مجموعه نه تنها گنجینه‌ای برای آیندگان است، بلکه چراغ راهی برای توسعه موسیقی ایران در مسیر جهانی شدن محسوب می‌شود.

 

رکوئیم: این بار برای ارکستر

سال 79 بود؛ همان سال‌هایی که هنوز امیدی بود برای دمیدنِ روحی تازه به هنر این سرزمین. نشست اتحادیه پست و ارتباطات کشورهای آسیا و اقیانوسیه(APPU) در تهران برگزار شد و درویشی قطعه‌ای ساخت متشکل از چند سرنا، چند نفیر، چند کرنای بزرگ گیلان، تعدادی نقاره و تعدادی زنگ که جملگی از سازهای باستانی ایران محسوب می‌شدند. مرتضی کاظمی، معاون هنری بود و پیشنهاد داد تا این گروه حفظ شود؛ درویشی نیز استقبال کرد؛ اما کدام اندیشه‌ی ناب است در این سرزمین که توسط نهادهای حکومتی تقویت شد باشد؟ به یاد می‌آورید؟ این اتفاق نیز هیچ گاه رخ نداد، در حالی که اجراها موفق بود و صداها بدیع و ناشناخته. درویشی روزگاری بعدتر با حسرتِ بسیار درباره‌ی آن گفت: «برای من و دوستانم تشکیل این ارکستر در حد یک پروژه ملی بود و پروژه های ملی نمی‌تواند موقت باشد و حتما باید از حمایت های دولتی برخوردار باشد و حمایت های ملی یعنی اینکه نهادهایی که خود را در امر موسیقی و فرهنگ دخیل می دانند، حمایت کنند و امکانات و بودجه بدهند. چنین حرکت های گسترده ای به صورت خصوصی، شدنی نیست. مشکل این‌جا بود که چنین اراده ای در نهادهای دولتی وجود نداشت.

 

آن قدر برای مسایل سیاسی بعضا کاذب انرژی صرف می شود که فرصتی برای برنامه‌ریزی های‌کلان و دراز مدت فرهنگی و طرح موضوعاتی چون هویت، میراث فرهنگی، نیروهای انسانی در حال فرسایش در حوزه فرهنگ و هنر، پژوهشگاه، ارکسترها، آموزش و.... باقی نمانده است.»

 

آثار آهنگسازی: از پرده نقره‌ای تا دل‌های شنوندگان

محمدرضا درویشی در عرصه آهنگسازی نیز چهره‌ای درخشان است. او با خلق موسیقی متن برای بیش از ده‌ها فیلم سینمایی و تلویزیونی، نغمه‌هایی به یادماندنی آفریده است که هر کدام به‌تنهایی گویای ذوق و مهارت بی‌نظیر او هستند. آثار او از موسیقی فیلم‌های برجسته‌ای چون سفر قندهار و کیسه برنج و وقتی همه خوابیم تا مستندهای فرهنگی و اجتماعی، همواره تلفیقی از نواهای اصیل ایرانی و نوآوری بوده است. آثار آهنگسازی او نه تنها بازتابی از دانش عمیق او در موسیقی اقوام و موسیقی دستگاهی ایران است، بلکه گواهی بر توانایی‌های خلاقانه او در نوآوری و گسترش مرزهای موسیقی است.