شناسهٔ خبر: 70542080 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

راز پنهان فتح‌المبین؛ مقنی‌های گمنامی که تاریخ را رقم زدند

هوای اهواز آن زمان ۵۰ درجه بود، داخل کانال که هوا گرم‌تر بود، هوا شرجی هم داشت و وضعیت را بدتر می‌کرد. وقتی وارد کانال می‌شدیم، انگار وارد زودپز شده‌ایم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در برهه‌ای از جنگ تحمیلی، ایران تلاش می‌کرد با آزادسازی منطقه غرب رودخانه کرخه، شهرهای شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری را از بُرد آتش توپخانه دشمن خارج سازد که این مسئله یکی از اهداف طراحان عملیات فتح المبین بود، اما این منطقه مشکلات مختلفی داشت که در صورت اقدام، باعث تلفات سنگین نیروها می‌شد.

قبل از عملیات فتح‌المبین در جلسه فرماندهان عالی ارتش، مشکل جبهه کرخه مطرح شد، در این جبهه به علت وجود میادین گسترده نامنظم مین، برتری دید دشمن، وجود رودخانه و باتلاقی بودن بخشی از زمین‌ها، امکان بکارگیری گسترده نیروها و انجام عملیات وسیع ممکن نبود. به همین دلیل، طرح راه زیرزمینی مطرح شد که این موضوع با آیت‌الله صدوقی در میان گذاشته شد و به این واسطه، شهید حاج غلامحسین رعیت که استادکار مقنی‌های رکن آباد و مهرآباد میبد بود، معرفی شد.

گروهی برای شروع کار به سرپرستی حاج غلامحسین رعیت انتخاب شدند و به جبهه آمدند.  پس از ارزیابی از منطقه و انجام بررسی‌های لازم شروع به کار کردند. کارها به خوبی پیش می‌رفت و این حرکت چند ماه ادامه داشت و در آن فاصله حاج غلامحسین رعیت چند مرتبه به یزد آمد و نیروهای تازه‌نفسی همراه خود آورد و کار را ادامه داد تا این کانال برای عملیات فتح‌المبین آماده شد.

احمد عبدی رکن‌آبادی، از مقنی‌هایی است که در این عملیات حضور داشت. او که در آن زمان جوانی کم سن و سال بود، در کنار حدود 30 نفر نیروی دیگر به سرپرستی و هدایت شهید رعیت موفق شدند کانالی را حفر کنند که سرنوشت جنگ را تغییر داد و ورق را به نفع نیروهای ایرانی برگرداند. اما رسیدن به این موفقیت به این آسانی به دست نیامد. عبدی در این‌باره به تسنیم گفت: یک روز حاج آقا صالحی، مسئول دفتر آیت‌الله صدوقی، به رکن‌آباد آمدند و با حاج غلامحسین رعیت درباره حفر کانال صحبت کردند. حاجی هم در جلسه قرآن مسجد که دیگر مقنی‌ها هم حضور داشتند، گفتند باید به جبهه برویم و کار مهمی انجام دهیم. ما هم گفتیم هرچه شما بفرمایید، ما در خدمت هستیم. 15 نفر بودیم که از پایگاه شهید بهشتی رکن‌آباد به راه‌آهن میبد و از آنجا به قم به منزل حاج غلامحسین رفتیم. 

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , جنگ تحمیلی , تقریظ ,

عبدی(نفر اول از سمت چپ)، شهید رعیت، مرحوم یدالله ملاصادقی

وی ادامه داد: حاج غلامحسین در خانه 37 متری که داشت، از ما پذیرایی کرد و قرار شد که از قم به اهواز برویم. من دوست داشتم که اول به زیارت حضرت معصومه(س) بروم، به همین خاطر همه نیروها به جز حاج غلامحسین به اهواز رفتند و من بعداً با حاجی به آنها ملحق شدم. 

هوای داخل کانال مثل زودپز بود

گرمای هوای جبهه جنوب از یک سو، حضور نیروهای دشمن از سوی دیگر و شرایط باتلاقی منطقه از سوی دیگر، کار را برای مقنی‌ها سخت می‌کرد؛ آن هم در شرایطی که به دلیل نزدیکی به خط دشمن، مجاز به استفاده از ابزار و ماشین‌آلات نبودند: هوای اهواز آن زمان 50 درجه بود، داخل کانال که هوا گرم‌تر بود، هوا شرجی هم داشت و وضعیت را بدتر می‌کرد. وقتی وارد کانال می‌شدیم، انگار وارد زودپز شده‌ایم. به همین خاطر هر 20 دقیقه یک‌بار باید بیرون می‌آمدیم تا هوایی تازه کنیم و نیروهای جایگزین در این مدت کار را ادامه دهند. 

عبدی با بیان اینکه به دلیل سنگینی هوای کانال، هر 30 متر باید یک مسیری را برای ورود هوا باز می‌کردیم، اضافه کرد: شرایط برای بچه‌ها سخت بود، اما وقتی دیدیم حاج غلامحسین رعیت با وجود مجروحیتی که داشت، با تمام قوا دارد کار را پیش می‌برد، نیرو می‌گرفتیم. حاجی با هر کلنگی که به زمین می‌زد، با خدای خود نجوا می‌کرد و می‌گفت خدایا کمکم کن، یا اباالفضل! او روزی شش متر با وجود مجروحیت کانال را پیش می‌برد، ما هم وقتی می‌دیدیم حاجی اینطور دارد کار می‌کند، می‌گفتیم چرا ما نکنیم؟!

خاطره‌ای از شهید صیاد و خاکی که «تربت امام حسین(ع)» توصیف شد

او با بیان اینکه کار از هفت صبح آغاز می‌شد و تا هفت شب ادامه داشت، به شیوه حفر کانال اشاره کرد و شکل آن را «هندلی» توصیف کرد و گفت: همه بچه‌ها در این مدت با شوق و اشتیاق کار می‌کردند. کانال حدود 650 متر طول داشت، باید در این مسیر پیچ و خم می‌زدیم که اگر خدای ناکرده دشمن متوجه شد، نتواند بچه‌ها را در کانال درو کند. بچه‌های مقنی حفر کانال را برعهده داشتند، و حدود 40 سرباز هم خاک را از کانال بیرون می‌کردند. کانال طبق طرحی که بود، باید یک متر در 1.80 ارتفاع حفر می‌شد. 

این مقنی با بیان اینکه از شدت گرما نمی‌توانستیم لباس بپوشیم و با همان شرایط حفر کانال را انجام می‌دادیم، یادآور شد: وقتی کانال حفر می‌شد، تمام بدن ما پر از گل و لای بود. یک روز شهید صیاد شیرازی با امام جمعه دزفول برای بررسی پیشرفت کار به کانال آمدند، شهید صیاد دست به خاکی که بر سر و رویمان نشسته بود، کشید و گفت این تربت امام حسین(ع) است. ما دیگر با شنیدن این حرف‌ که حکایت از ارزش کار ما داشت، سر از پا نمی‌شناختیم و خستگی را نمی‌فهمیدیم. 

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , جنگ تحمیلی , تقریظ ,

نتیجه شش ماه کار طاقت‌فرسا و پیوسته مقنی‌ها در شب عملیات به ثمر نشست. با پیشروی نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن نیروهای بعث، موفقیت چشمگیری در تاریخ جنگ رقم خورد. عبدی شب عملیات را اینطور توصیف می‌کند: شب عملیات حاجی آخرین کلنگ‌ها را زد تا نیروها بتوانند به جبهه مقابل حمله کنند. دریچه‌ای که درست کرد، درست پشت سرباز بعثی درآمد. بعثی‌ها تعجب کرده بودند، نیروهایی که به اسارت گرفته شده بودند التماس می‌کردند که ما را به داخل چاه نیندازید! فکر می‌کردند که این کانال، چاه است؛ چون اصلاً معلوم نبود که کانالی حفر شده است. 

شش ماه کانال را با دست حفر کردیم

عبدی در ادامه یادی کرد از دیگر مقنی‌ها و ادامه داد: ما شش ماه کانال را با دست حفر کردیم، با فرغون و بیل. از ماشین نمی‌شد استفاده کرد. حاج غلامحسین رعیت، یدالله ملاصادقی، تقی‌زاده و دیگران در این مدت حضور داشتند. ما شش ماه بدون حقوق کار کردیم، پس از اتمام کار، دو هزار تومان به هر کدام از ما پرداخت شد، اما ما قبول نکردیم و به جبهه هدیه کردیم. همه نیروها با حس ایثارگری که داشتند کار را پیش بردند، تنها امیدشان به خدا بود و هرچه از دستشان برمی‌آمد، انجام دادند. 

این انقلاب مفتی به دست نیامده است

عبدی با بیان خاطراتی، تلنگری هم به مسئولان زد و اضافه کرد: از مسئولان می‌خواهم طوری کار نکنند که زحمت مردم هدر رود! این صندلی‌هایی که الآن روی آن نشسته‌اند، به راحتی به دست نیامده است. همه رزمنده‌ها برای خدا کار کردند، این انقلاب مفتی به دست نیامده است. روستای رکن‌آباد 62 شهید به انقلاب تقدیم کرده و از این جهت دومین روستایی است که بیشترین تعداد شهدا را دارد. در طول جنگ تحمیلی هم 200 جانباز و 10 آزاده از این روستا ثبت شده‌اند. 

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , جنگ تحمیلی , تقریظ ,

شهدا رفتند و ما اندر خم یک کوچه‌ایم

او درباره ویژگی‌های اخلاقی شهید رعیت که سرپرستی مقنی‌ها را برعهده داشت، گفت: شهید رعیت خوش‌اخلاق بود. هر وقت یزد می‌رفت، با سوغاتی از رزمنده‌ها پذیرایی می‌کرد. ما که دست از کار می‌کشیدیم، او کار را تا ساعت یک بامداد ادامه می‌داد و کلنگ می‌کشید تا بچه‌ها صبح که بیدار می‌شوند، بیکار نباشند. یک جمله معروف هم داشت: شهدا رفتند و ما اندر خم یک کوچه‌ایم.

نیروهای مقنی در دو شیفت کاری، با عشق و علاقه تمام کار می‌کردند و در مدت چند ماه حدود 460 متر کانال حفر کردند. در طول مسیر تونل چندین پیچ قرار دادند تا اگر در کانال درگیری پیش آمد، جان نیروها محفوظ‌تر باشد. چندین سنگر بزرگ برای اورژانس و تجمع نیرو و فرماندهی ساخته شد و در مجموعه یک دژ استوار و محکم در زیر زمین حفر شد که تا نزدیک دشمن ادامه داشت. 

در شب عملیات، شهید رعیت آخرین کلنگ‌ها را زد و دو خروجی برای تونل در آستانه دژ دشمن باز کرد و نیروها به سرعت از کانال بیرون آمده و به سوی دشمن آتش گشودند. گروهی از بعثی‌ها در همان لحظات اول کشته شدند و بقیه چاره‌ای جز اسارت نداشتند. در این عملیات، 500 نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند و هیچ نیروی دشمن فرصت فرار پیدا نکرد. عملیات در این بخش از جبهه‌ با پیروزی حیرت‌انگیزی به نتیجه رسید و از نیروهای اسلام در این محور فقط دو نفر به شهادت رسیدند.

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , جنگ تحمیلی , تقریظ ,

کتاب «معبد زیرزمینی»، نوشته معصومه میرابوطالبی، داستان مقنی‌های این عملیات را روایت می‌کند. این کتاب که به‌تازگی از سوی نشر جمکران به چاپ بیست و چهارم رسیده، ماجرای پسری با نام الیاس را روایت می‌کند. قرار است تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب به زودی رونمایی شود. 

انتهای پیام/