فرارو- با انقلاب صنعتی و گسترش دریانوردی، تنگههای کانالهای آبی اهمیت دوچندان پیدا کردند و همه کشورها به دنبال سود جستن از آنها بودند البته برخی از کشورها از موقعیت بهتر و برتری برخوردار بودند و کنترل این شاهراههای حیاتی را به عهده داشتند.
به گزارش فرارو، در روزهای گذشته خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا به دنبال پسگیری کانال پاناما از این کشور است. به نظر میرسد این موضوع ازآنجهت توسط دونالد ترامپ مطرح شد که این کانال یکی از شاهراههای حیاتی جهان در سالهای اخیر تحت نفوذ گسترده چین بوده است و آمریکا نیز به دنبال کاهش این نفوذ است. حال این سؤال مطرح میشود که چرا تنگهها و کانالها برای کشورها مهم است؟ برای پاسخ به این سؤال تنگهها و کانالهای مهم دنیا را بررسی کردهایم و به نتایج جالب رسیدهایم.
تنگه هرمز
تنگه هرمز از گذشتههای خیلی دور تا به الان، اهمیت زیادی داشته است؛ چون خلیجفارس را به دریای عمان و اقیانوس هند پیوند میدهد. بیش از ۳۰ درصد نفت جهان از این تنگه میگذرد و کشورهای ایران، کویت و قطر تمام نفت تولیدی خود را از این مسیر صادر میکنند. ایران و عمان کنترل این تنگه را بر عهده دارند، اما بر اساس کنوانسیون حقوق دریا همه کشتیها بدون مانع از آن میتوانند عبور کنند.در حقیقت ایران و عمان زمانی میتوانند مانع حرکت یک کشتی شوند که کشتیها مرتکب رفتارهای خلاف امنیت این دو کشور شوند؛ مانند جنگ یا نقض قوانین زیست محیطی
همه کشورهای دنیا میدانند که تنگه هرمز بخشی از آبهای سرزمینی ایران و عمان است و چون فاقد آبهای آزاد است کسی نمیتواند در حاکمیتشان دخالت کند. ازآنجاییکه بیش از ۳۰ درصد نفت جهان از این تنگه عبور میکند، ایجاد ناامنی در آن تأثیر قابلتوجهی بر بازارهای جهانی خواهد گذاشت. این ناامنی از آن سو ایجاد میگردد که هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.
تنگه جبلالطارق
تنگه جبلالطارق میان سه کشور مراکش، جیبراتار (تحت قیمومیت انگلستان) و اسپانیا تقسیم شده است. داستان این تنگه زمانی خواندنیتر میشود که بفهمیم دو بند مراکش نیز تحت حاکمیت اسپانیا است و عملاً جبلالطارق در اختیار این کشور و انگلستان است. تنگه جبلالطارق در شمال غربی آفریقا قرار دارد و قاره اروپا و آفریقا را از هم جدا میکند و از سویی دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس را به هم مرتبط میکند.
جبلالطارق ازآنجهت مهم است که نفتکشها بعد از عبور از تنگه هرمز برای رسیدن به آمریکا و اروپای غربی باید از جبل الطارق عبور کنند. در جنگ جهانی دوم حاکمیت این تنگه حیاتی در اختیار انگلستان بود و ارتش این کشور کنترل تمامی کشتیهای ورودی از مدیترانه را به سمت اقیانوس اطلس برعهده داشت.
کانال سوئز
یکی از مهمترین پروژههای هخامنشیان، حفر و افتتاح کانال سوئز بوده است که دریای مدیترانه و دریای سرخ را به هم وصل میکرد. داریوش هخامنشی در یک کتیبه میگوید: «من پارسیام، مصر را تسخیر کردم و دستور دادم این کانال را از رودخانهای به نام نیل که در مصر واقع شده است به دریایی که تا پارس امتداد مییابد، حفر کنند و بعد از حفر، کشتیها توسط این کانال به پارس میرفتند.» بعد از انقلاب صنعتی کشورها به اهمیت تجارت دریایی پی بردند و فردی به نام "فردیناند دولسپس" کنسول فرانسه در مصر ابتکار ساخت کانال سوئز را به شکل مطرح کرد و قراردادی نیز با مصر بست تا به شکل مشترک ساخته شود و در سال ۱۸۷۹ این طرح به سرانجام رسید و معبر عبور کشتیهای زیادی شد. بعد ملیشدن صنعت نفت به دست مصدق، جمال عبدالناصر نیز ملیشدن کانال سوئز را مطرح کرد.
این موضوع منجر به بروز درگیریهایی میشود و با شدتگرفتن بحث ملیشدن کانال سوئز، ارتشهای فرانسه، انگلستان و اسرائیل به مصر حمله میکنند. در این زمان، ارتش مصر که به شوروی وابسته است، با ورود نیکیتا خروشچف - رهبر شوروی - به این قضیه و اتمامِحجت او به کشورهای مهاجم، جنگ متوقف میشود و کانال سوئز به ملی شدن میرسد. محمد علی بصیری استاد روابط بین الملل دانشگاه اصفهان میگوید: «دلیل اهمیت این کانال اهمیت جغرافیایی و سیاسی آن است. در واقع کانال سوئز قلب چهارراه خاورمیانه است و حمل و نقل دریایی را میان قارههای آسیا، اروپا و آفریقا برقرار میکند. در واقع کمتر گذرگاهی آبی را میتوان پیدا کرد که چنین خصوصیتی داشته باشد.»در صورت بسته شدن کانال سوئز، کشتیهای تجاری ناچار خواهند بود به سمت "دماغه امید نیک" حرکت کنند که این موضوع منجر به افزایش بیش از ۲۰ درصدی هزینههای تجارت جهانی خواهد شد. این وضعیت به کانال سوئز و مصر مزیت قابل توجهی در تجارت دریایی بخشیده و حساسیت جهانی نسبت به این کانال همچنان پابرجاست.
کانال پاناما
آمریکا در اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی ساخت این کانال را آغاز کرد و تا مدتها بر روی آن کنترل داشت، اما یک توافق نامه در سال ۱۹۷۷ بین این کشور و پاناما کنترل آمریکا از این کانال لغو شد و بعد از آن حاکمیت به پاناما واگذار شد. این کانال که تقریباً ۲.۵ درصد از تجارت دریایی جهانی را تسهیل میکند، برای اقتصاد پاناما بسیار مهم است و هر ساله حدود ۱۴ هزار کشتی از آن عبور میکنند. کانال پاناما یک مسیر حیاتی برای تجارت جهانی است که با اتصال اقیانوسهای اطلس و آرام، به کشتیها این امکان را میدهد که از طریق قاره آمریکا، از سفرهای طولانی و خطرناک دور زدن جنوبیترین نقطه آمریکای جنوبی پرهیز کنند. پس از بروز تنشها در منطقه کانال، دولت جیمی کارتر، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، که به دنبال کاهش اتهامات شوروی درباره امپریالیسم آمریکا بود، در سال ۱۹۷۷ دو معاهده با «عمر توریخوس»، دیکتاتور نظامی پاناما، امضا کرد.
بر اساس این معاهدات، کنترل این آبراه حیاتی تا سال ۱۹۹۹ به مقامات پاناما واگذار میشد. با این حال، این معاهدات استثنایی نیز داشتند و به آمریکا اجازه میدادند تا در صورت لزوم، به منظور حفظ بیطرفی در کنترل این شاهراه دریایی، مداخله نظامی کند.اینروزها ترامپ معتقد است آمریکا این کانال را ساخته است و به عنوان انسان دوستی و همکاری آن را تحویل پاناما دادهایم، اما این کشور با کشورش منصفانه رفتار نکرده است و باید این آبراه حیاتی به آمریکا تحویل داده شود. البته بر اساس قوانین بین المللی آمریکا حقی در این باره ندارد.
در نهایت بررسیها نشان میدهد که تنگهها و کانالها با گذشت چند قرن از انقلاب صنعتی هنوز اهمیت خود را حفظ کردهاند، زیرا هنوز هم بسیاری از روابط تجاری دنیا از طریق دریاها صورت میگیرد و این آبراهها و کانالها هستند که دنیا را بهم وصل کرده است.