به گزارش شمانیوز: مهناز افشار بازیگر ایرانی که اکنون در آلمان زندگی می کند پس از گذشت 20 سال از فیلم سینمایی آتش بس از پشت پرده رابطه و علاقه شدیدش به محمدرضا گلزار افشاگری کرد.
مهناز افشار گفت: مهناز افشار که اکنون در آلمان زندگی میکند به پشت صحنه فیلم آتش بس اشاره میکند و میگوید در آن دوران رابطه نزدیکی با گلزار داشته و هر دو به هم علاقهمند بودهاند.
افشار در ادامه میگوید از نگاه او بین آنها یک رابطه وجود داشته، اما شاید از نگاه گلزار اینطور نباشد. او همچنین فاش میکند که در دورانی هم به بهرام رادان علاقهمند بوده است! محمدرضا گلزار و بهرام رادان هنوز هیچ واکنشی به سخنان مهناز افشار نشان ندادهاند.
گفته می شود که مهریه خانم بازیگر نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان بوده است. این شایعه را مرضیه برومند منتشر کرد و نوشت: متاسفم بودجه تئاتر مملکت نصف قباله فلان خانم است که زن یک مرد سیاسی شده، چیزی که شنیدم ، پشت قباله اش یک ملک ۳۰ میلیارد تومانی انداخته اند.
اما همسر سابقش این گفته را رد کرد و گفت که تنها ۵ شاخه گل نرگس و یک جلد قرآن و یک دست آینه و شمعدان مهریه مهناز بوده است.
ارتباط عاطفی با گلزار و رادان؟
این یک واقعیت انکارنشدنی در فضای سینماست که پارتنرها رفته و رفته و حتی گاها به طور تعمدی به همدیگر حس پیدا میکنند، حتی خیلی از کارگردانان مشهور برای درآمدن اتمسفر کار بازیگرهایشان را به هم نزدیک میکنند. مهناز افشار در جایی از صحبتهایش از حس به رضا گلزار در میانه فیلمبرداری فیلم آتشبس گفت و یا از حسی مشابه به رادان در فیلمبرداری شور عشق گفت. به هر حال شما تصور کنید دو بازیگر ساعتهای زیادی نقش پارتنر هم را ایفا میکنند و رفته رفته اتفاقاتی میافتد که قابل کنترل نیست. قرار نیست مرزها را پشت سر بگذارند اما خب سرزمین ناخودآگاه که به طور کامل تحت کنترل نیست و این از آن مواردی است که در فضای رسمی دربارهاش خیلی حرف زده نمیشود.
کیفی میان مهناز و فریبرز!
دختری در قفس تجربه مشترک سینمایی فریبرز عربنیا و مهناز افشار بوده، ظاهرا در سکانسی از فیلم که دو شخصیت داستان سوار بر موتور هستند، برای این که میان آنها نزدیکی بیش از اندازه صورت نگیرد، یک کیف گذاشته میشود. وقتی افشار در گفتگوی دیشبش این خاطره را تعریف میکرد، فضایی از شوخی حاکم شد اما خب اتفاقا این اتفاقات به کرات در فضای پشت صحنه سینمای ایران رخ میدهد. درباره درستی و نادرستی این رفتارها حرفی نداریم، چون به هر حال قانون است، اما بازگو کردن چنین خاطراتی نشان میدهد که دشواریهایی هست که مخاطب حتنی فکرش را هم نمیتواند بکند. این هم از آن بخشهای مگو در فضای رسمی است.
بازیگر موفق، بازیگر در وطن است
جایی از حرفهای افشار خیلی صادقانه و اعترافگونه بود، آن جایی که از بیکاری و توامان غرور روزهای اول پس از مهاجرت گفت، تصور کنید شما مهناز افشاری هستید که 50 کار در کارنامه دارید اما ناگهان وارد سرزمینی میشوید که کسی شما را نمیشناسد و هیچ پیشنهادی هم ندارید. در چنین شرایطی افسردگی هجوم میآورد و سودای برگشت به سرتان خواهد زد. افشار از آن روزهایش گفت و این بار دیگر نشان میدهد که یک بازیگر و به طور کلی یک هنرمند شاید در خاک خودش با هر کیفیتی بهتر و بیشتر میتواند در تیررس افکار عمومی باشد، انگار هر جایی غیر از وطن هر شکل از هنرمند را ضعیف میکند. این یک واقعیت است احتمالا که برخی جرات اعتراف آن را ندارند اما افشار داشت و دارد.